چرا Perfect Dark فراتر از یک بازی جاسوسی است؟

عنوان Golden Eye 007 یکی از تاثیرگذارترین بازی‌ها برای ژانر شوترهای اول شخص بوده و عنوان محبوبی است. اما در این میان، اثر دیگری هم وجود دارد که به نوعی ادامه‌دهنده مسیر Golden Eye بوده است، عنوانی که سال ۲۰۰۰ توسط Rare ساخته و برای کنسول Nintendo 64 عرضه شد. عنوانی که Perfect Dark نام داشت. بازی که به عقیده بسیاری، دنباله‌ای برای Golden Eye است و درباره یک ابرجاسوس است. اما المان‌هایی در بازی وجود دارد که این اثر را فراتر از یک بازی جاسوسی می‌کند و آن را از برداشت تعاملی جیمز باند هم بالاتر می‌برد.

یکی از مهم‌ترین عناوین موردانتظار آینده پلتفرم اکس‌باکس، ریبوت بازی Perfect Dark است. عنوانی که توسط استودیو تازه تاسیس The Initiative در حال ساخت است و براساس گزارشات، اولین بازی AAAA دنیای بازی‌های ویدیویی است. از این بازی در نمایش The Game Awards 2020 رونمایی شد اما در طول این دو سال هیچ نمایش و حتی اطلاعات جدیدی از آن منتشر نشده است. از طرفی اکس‌باکس در رویدادهای اخیر، تمرکز زیادی بر عناوینی داشته که تا یک سال آینده منتشر می‌شوند و طبق گزارشاتی که از نحوه توسعه بازی منتشر شده، احتمالا فاصله زیادی با انتشار Perfect Dark داشته باشیم.

اما چرا Perfect Dark عنوان مهمی است و اکس‌باکس، توجه و حساسیت زیادی پیرامون این پروژه دارد. در ادامه با ویجیاتو همراه باشید تا این موضوع را بررسی کنیم.

تا به امروز اطلاعات زیادی از این بازی منتشر نشده است. اما این موضوع ذره‌ای از درجه اهمیت این بازی کم نخواهد کرد. با این حال مت بوتی (Matt Booty) رییس Microsoft Studios در پنل PAX West صحبت‌هایی از این ریبوت هیجان‌انگیز داشته است. او در صحبت‌هایش به این موضوع اشاره کرده که آن‌ها برای ساخت ریبوت Perfect Dark موضع حساسی دارند و سعی دارند تا همه چیز بسیار دقیق انجام شود.

بوتی در این خصوص می‌گوید:

اطلاعات محدودی که بوتی در اختیار مخاطبان قرار می‌دهد، شایان توجه است. بازی Perfect Dark برای سال ۲۰۰۰ عنوان متفاوتی بود. از الگوهایی استفاده کرده بود که حتی برای ساختارهای الان هم شاید عجیب به نظر برسد. در روزگاری که جیمز باند حرف اول را در میان عناوین داستانی جاسوسی و کارآگاهی می‌زد، Perfect Dark بازیکنان را با یک قهرمان زن روبرو می‌کرد. حتا می‌توان گفت که جوآنا دارک، جیمز باند زنان بود. همین موضوع برای بسیاری از جنبش‌های امروزی، اتفاق مهمی محسوب می‌شود. این موضوع تنها بخشی از داستان است و ریبوت این سری باید به تمامی جوانب توجه ویژه‌ای داشته باشد.

البته که Perfect Dark عنوان عجیبی است و نمی‌توان آن را با جیمز باند و حتی جیسون بورن مقایسه کرد. این داستان در آینده‌ای دور اتفاق می‌افتد و ساختاری سورئال دارد. در بازی ابتدایی و در همان ابتدا کات‌سینی به نمایش گذاشته می‌شود و به بازیکن وسایل نقلیه هوایی را نشان می‌دهد. معماری شهر، شباهت زیادی با فیلم Blade Runner دارد و نورهای نئونی و فضای سایبرپانکی در گوشه‌های این شهر دیده می‌شود. ماموریت بازیکن آن است تا یک دکتر مرموز را از چنگال‌های یک سازمان شیطانی نجات دهد. اگرچه که بازیکن هر چه جلوتر می‌رود، با فضای مرموزتری روبرو می‌شود و در نهایت متوجه می‌شود که دکتری که به دنبالش است، یک هوش مصنوعی پیچیده است که توسط سیستم‌هایی فاسد محصور شده است. Perfect Dark یک عنوان اکشن و علمی تخیلی کامل است.

اما Perfect Dark خودش را محدود به این قضایا نمی‌کند و پا را فراتر هم می‌گذارد. به طور مثال در مرحله‌ای، بازیکن باید از منطقه معروف 51 (Area 51) بازدید کند و یک بیگانه با نام الویس (Elvis) را نجات دهد. در این جا، فضای جیمز باندی بازی دچار تغییراتی می‌شود و از اتمسفر سایبرپانکی هم فاصله می‌گیرد و ناگهان اتمسفری مشابه با Halo در آن دیده می‌شود. جایی که جوآنا خودش را در یک سفینه فضایی می‌بیند و چاره‌ای جز جنگیدن و مبارزه با بیگانگان فضایی را در مقابل خودش نمی‌بیند.

این تغییر مکرر فضای بازی، ماهیت جاسوسی و کارآگاهی بازی را در خطر قرار نمی‌دهد. سیستم جاسوسی، بخش بزرگ و جز اصلی Perfect Dark است. همچنان تکنیک‌های استفاده شده در مراحل DataDyne HQ شایسته تحسین است و یکی از جذاب‌ترین و هیجان‌انگیزترین مراحل را اجرا می‌کند. سازندگان، طراحی‌های گسترده‌ای را انجام داند و کار خودشان را محدود به تکنولوژی‌های وقت نکردند. یکی از مراحلی که بسیار خاطره‌انگیز است، مرحله شیکاگو است. جایی که خیابان‌های شهر پوشیده از باران است و موسیقی جذابی در حال نواخته شدن است.

تمامی مراحل، جزئیات ریزی دارند و همگی آن‌ها بخش کوچکی از یک دنیای بزرگ‌تر است. همین جاه‌طلبی‌های صورت گرفته، Perfect Dark را در رده بازی‌های فوق‌العاده قرار می‌دهد و حتا می‌توان گفت از الگوی خودش یعنی Golden Eye هم جایگاهی والاتر می‌گیرد. بازی از عناصر جاسوسی به عنوان پرشی برای داستانش استفاده می‌کند تا آن را گسترده‌تر و جنون‌آمیزتر کند. همین اتفاق باعث می‌شود تا این داستان صرفا یک کلون از جیمز باند نباشد و سازندگان مسیر متفاوت خودشان را می‌سازند.

سازندگان دیدگاه جدیدی داشتند. آن‌ها نمی‌خواستند تا یک جیمز باند متفاوت بسازند. برای احقاق این کار هم ایده‌های جاه‌طلبانه‌ای را اجرا می‌کنند. استفاده از فضای سایبرپانکی در کنار مکان‌هایی واقعی و همچنین ورود المان‌های تخیلی مثل بیگانه‌ها و فرازمینی‌ها، همگی به Perfect Dark کمک می‌کند.

در سال‌های اخیر، ریبوت‌های زیادی از بازی‌ها وجود داشته که مورد استقبال بازیکنان قرار می‌گیرد. یکی از همین ریبوت‌ها، مربوط به عنوان Tomb Raider بوده است. ریبوتی که توسط کریستال داینامیکس ساخته شد؛ استودیویی که در حال حاضر هم با The Initiative بر سر پروژه پرفکت دارک در حال همکاری‌ست. ریبوت Tomb Raider دیدگاه جدیدی به ماجراجویی لارا کرافت داشت اما اصول کلی بازی را هم زیر سوال نمی‌برد. اما این سه‌گانه قرار نیست  تا تنها یک قهرمان زن را به مخاطبان نوجوان نشان دهد بلکه قرار است فراتر از نگاه جنسیتی رفتار کند و ارزش‌هایی مهم‌تر را به نمایش بگذارد.

از دیدگاه فنی، بسیاری از مکانیک‌ها و سیستم‌های گیم‌پلی با اصول مدرن اجرا می‌شود. نقشه بازی گسترده شده و ساختار نیمه جهان باز دارد. اما در این میان عنوان دیگری هم وجود دارد که باز هم یادآور رقابت جذاب Perfect Dark با Golden Eye یا بهتر است بگوییم جیمز باند دارد. ریبوت هیتمن ساخته شده توسط IO Interactive یک مثال خوب دیگر از بازی‌های جاسوسی و کارآگاهی است. طراحی مراحل غیرخطی و آزادی عمل بالای بازیکن، ریبوت هیتمن را جزو یکی از بهترین مثال‌های دنیای بازی قرار می‌دهد. از طرفی IO Interactive در حال حاضر مشغول توسعه بازی جدیدی از مامور 007 است و قرار است تا یک داستان کاملا جدید را روایت کند. شاید هم این دو بازی در یک بازه زمانی مشابه منتشر شود و باز هم در مقام مقایسه با یکدیگر قرار گیرند. گویا که آینده جیمز باند و جوآنا دارک درهم تنیده شده است.

آنچه که تا به حال از ریبوت Perfect Dark دیده‌ایم جالب است. اگرچه که تریلر منتشرشده کوتاه و سینمایی است اما تصویری محدود از آنچه که قرار است با آن روبرو باشیم را نشان می‌دهد. سیاره‌ای که به نمایش گذاشته می‌شود توسط آب و هوای وحشتناک و بلایای طبیعی ویران شده و بشریت از شرکت‌هایی کمک می‌خواهد که به احتمال زیاد، باعث و بانی اصلی این ویرانی‌ست. تجهیزات و تکنولوژی‌های به نمایش آمده در تریلر، همگی یادآور یک پرفکت دارک اصیل است.

اما فضای به نمایش درآمده از Perfect Dark جدید شاید بخواهد روایت‌گر آینده‌ای دور (شاید هم نزدیک) از دنیای آینده ما باشد. مسئله تغییرات اقلیمی در حال حاضر از چالش‌های مهم و گره‌خورده کره زمین و دولت‌ها است. بعید نیست که داستان پرفکت دارک جدید، جهانی را نشان دهد که توسط همین مسائل به ویرانی کشیده شده باشد. شاید در سال ۲۰۰۰ نشان دادن جهان سال ۲۰۵۰ اتفاق عجیب و دوری به نظر می‌رسید اما پیشرفت تکنولوژی در طول بیست سال گذشته، بشریت را با تهدیدهایی جدیدتر و عمیق‌تر روبرو کرده است و تصور جهان در آینده‌ای دور، غیرممکن نیست. از طرفی سرمایه‌گذار پروژه هم شرکت مایکروسافت است. شرکتی که به تنهایی می‌تواند نقشی تاثیرگذار در مسئله تغییرات اقلیمی داشته باشد. البته که سازندگان به احتمال زیاد به همین موضوع بسنده نخواهند کرد و به سراغ مسائل فراطبیعی هم خواهند رفت.

روایت داستان‌ها در بازی‌ها در طول دهه گذشته، اصول تازه‌ای پیدا کرده و از فرمول جدیدی استفاده می‌شود. هرچه از دیدگاه فنی، نسخه‌های اولیه پرفکت دارک را تحسین کنیم، نمی‌توانیم از ایرادات زیاد روایت داستان چشم‌پوشی کنیم. حتی پیش‌درآمدهایی مثل Zero هم نتوانست تا بسیاری از علامت سوال‌ها را پاسخ دهد. با این حال همان داستان اگر از فرمول امروزی استفاده کند، می‌تواند تبدیل به یکی از جذاب‌ترین و مهیج‌ترین روایت‌ها در دنیای بازی شود.

بازی Perfect Dark نقشی فراتر از یک بازی جاسوسی دارد. دنیای امروز آشنایی بیشتر و دقیق‌تری از دنیای سایبرپانکی دارد و بخش کوچکی از پرفکت دارک می‌تواند نماینده مناسبی برای این زیرژانر باشد. در طول بیست سال گذشته، داستان‌های جاسوسی بیشتری روایت شده است و بازیکنان با این داستان‌ها هم غریبه نیستند. صحبت‌های مت بوتی کاملا درست است. Perfect Dark یک فانتزی فوق‌العاده از یک جاسوس است. با نگاهی به مسائل روز دنیا، متوجه می‌شویم که به عنوانی مثل پرفکت دارک نیاز داریم. عنوانی که نماینده‌ای برای نشان دادن جایگاه و قدرت زنان در دنیا باشد و از مسائل مهمی مثل تغییرات اقلیمی که به طور مستقیم بر زندگی ما تاثیر می‌گذارد، سخن گویند. پرفکت دارک عنوان مهمی‌ست و امیدواریم تا این حساسیت مایکروسافت و تیم اکس‌باکس به ثمر بنشیند و عنوانی عرضه شود که دنیا به آن نیاز داشته باشد.