نقد سریال House of the Dragon | قسمت نهم
قسمت نهم از سریال «خاندان اژدها» تحت عنوان «شورای سبز» نمایانگر اولین ضربه رسمی علیه ادعای تاج و تخت رینیرا است؛ زیرا سبزها تلاش میکنند تا صندلی قدرت او را به طور کلی غصب کنند. ...
قسمت نهم از سریال «خاندان اژدها» تحت عنوان «شورای سبز» نمایانگر اولین ضربه رسمی علیه ادعای تاج و تخت رینیرا است؛ زیرا سبزها تلاش میکنند تا صندلی قدرت او را به طور کلی غصب کنند. در ادامه با نقد سریال House of the Dragon همراه ویجیاتو باشید.
پیش از شروع به بررسی این اپیزود، ذکر یک نکته خارج از لطف نیست. خاندان اژدها سریالی است که بر اساس جهان ساخته شده توسط جورج آر آر مارتین بنا شده است، و این جهان تنها شامل یکی از بهترین سریالهای سال 2022 نیست؛ بلکه بدون شک این سریال یکی از واقعیترین پیروزیهای رسانه در این سالهای اخیر است. با این تفاسیر خاندان اژدها با بازی تاج و تخت بسیار متفاوت است. چرا که توسط افراد مختلف اداره میشود و از سبک متفاوتی نیز استفاده میکند. بنابراین، برای برخی، ممکن است تعجب آور باشد که اپیزود نهم آن نقطه عطف بزرگ یا لحظه تماشایی ویژهای نیست که قسمتهای نهم بازی تاج و تخت بود.
از همین منظر شاید برای خیلیها که انتظارات بالایی داشتند، گفتن این حرف ترسناک باشد. زیرا برخی معتقد بودند که قسمت نهم این فصل با عنوان شورای سبز چیزی مانند «نبرد حرامزادهها» یا «بلک واتر» دیگری خواهد بود. در عوض، این فقط قسمت اول یک پایان دو قسمتی است که در اپیزود دهم به پایان خود میرسد. امیدوارم چنین انتظاراتی به این اپیزود لطمهای وارد نکند. زیرا این قسمت نیز به همان خوبی بقیه فصل است و اجراهای واقعاً شگفت انگیزی را ارائه میدهد.
«شورای سبز» بر روی یک نبرد یا اژدها متمرکز نیست، اما به روشی مشابه با برخی اپیزودهای نهم بازی تاج و تخت، این قسمت نیز بر روی گروه خاصی از شخصیتها تمرکز میکند. در واقع با تماشای این قسمت، ما فقط بر روی شخصیتهایی تمرکز میکنیم که در مرکز قلمرو پادشاهی زندگی میکنند و البته نحوه واکنش آنها به خبر مرگ پادشاه ویسریس. با این اوصاف، آنچه در این هیاهو اتفاق میافتد را فقط میتوان به عنوان یک حرکت ناامیدانه برای حفظ قدرت توصیف کرد.
اما جنبههای جالبتر House of the Dragon از تفاوتهای آن با Game of Thrones ناشی میشود. به بیان ساده، خاندان اژدها تمرکز بسیار دقیق تری بر حوادث دارد. دلیل آن نیز بسیار روشن است؛ چرا که این سریال در دالانهای قدرت وستروس متمرکز است و از پراکندگی بازیگران خود در فواصل بسیار دور اجتناب کرده. برای مثال وقتی شخصیتی مانند کورلیس ولاریون (استیو توسن) خیلی از مرکز داستان سریال دور میشود، نمایش نیز به سادگی از روایت وضعیت او خارج میشود.
با همین دیدگاه شورای سبز نیز اپیزودی است که حول نقاط قوت اصلی سریال ساخته شده و حتی تا آنجا که میتواند آنها را دو برابر میکند. در حالی که بازی تاج و تخت بین گروه وسیعی که در چندین قاره پراکنده بودند، تقسیم میشد، «شورای سبز» به طور کامل بر روی زیرمجموعهای از شخصیتهای «خاندان اژدها» تمرکز میکند که در فضای نسبتاً کوچکی به دام افتادهاند. در نتیجه نه رینیرا (اما دارسی) و نه دیمون (مت اسمیت) در «شورای سبز» ظاهر نمیشوند و این اپیزود هرگز از مرکز قلمرو پادشاهی خارج نمیشود.
بنابراین، کلاستروفوبیا یا ترس از گیر کردن در یک مکان تنگ و راه گریز نداشتن، نقطه کانونی این اپیزود است. اُتو هایتاور (ریس ایفانس) در این قسمت بارها بر اهمیت مهار اشخاص تاکید میکند. به خصوص پس از قتل لرد لیمن بیزبری (بیل پترسون)، اُتو از بیرون آوردن جسد از اتاق شورای کوچک خودداری میکند. او به حاضران توصیه میکند: «تا زمانی که کارمان را تمام کنیم، در بسته میماند. بعداً، اُتو، اَشراف حاضر را گرد هم میآورد تا سوگند وفاداری بدهند. همچنین به آنها هشدار میدهد: شما بدون اعلام قصد خود از این اتاق بیرون نخواهید رفت.
به طور کلی، این جذابیت و تنش موجود در این اپیزود به اعتبار سارا هِس نویسنده و کارگردان کلر کیلنر است که «شورای سبز» را به یک ساعت پارانوئید گونه تلویزیونی بدل کردهاند. از سوی دیگر «شورای سبز» از ابتدای شروع خود تا سکانس پایانی، بر این احساس تأکید میکند که سرنوشت هفت پادشاهی در شرف آن است که عملاً باید یک جنگ خانوادگی رُخ بدهد. در واقع قسمت نهم خاندان اژدها بیش از هر اپیزودی در این سریال، حماقت و جنون موجود در این جنگ قدرت را نشان میدهد.
این یعنی «شورای سبز» بارها و بارها به طنز این همه توطئه و مکر برای نشاندن اگون بر تاج و تخت را به متن کار میآورد و آن را به باد کنایه میگیرد. برای مثال همه افراد درگیر میدانند که اگون شایسته حکومت نیست. چرا که در طول این قسمت سِر اریک به برادرش هشدار میدهد: اگون شایسته حکومت نیست. یا در صحنهای دیگر اِموند برادرش را به عنوان فردی بدون درایت توصیف میکند. جالب اینجاست که حتی خود اگون به سرنوشت خود اعتراض میکند و میگوید: من مناسب پادشاهی نیستم! در نتیجه این همه خون برای حمایت از هیولایی ریخته میشود که نمیخواهد پادشاه شود.
از سوی دیگر، تمام این شورشها و نقشهکشیها از انگیزه ملکه آلیسنت (اولیویا کوک) بر مبنای یک سوءتفاهم بنا شده است. او آخرین سخنان شوهر مُردهاش پادشاه ویسریس (پدی کانسیدین) در مورد اگان فاتح و شاهزادهای که وعده داده شده بود را از اساس اشتباه تعبیر کرده است. در نتیجه این درک نادرست به آلیسنت این موقعیت اخلاقی را میدهد که تاج و تخت را برای پسرش ادعا کند و بنابراین رینیرا را از ارث بردن این مقام بردارد.
یک نکته در میان این کش و قوسهای قدرت خواهی پنهان شده که دانستن آن جالب توجه است. آن نکته چیزی نیست جز اینکه «بازی تاج و تخت» از اساس سریالی بود که داستانهای فانتزی مختلف را تخریب میکرد، و خوب است که میبینیم خاندان اژدها نیز این ایده را دوچندان میکند و به وضوح میگوید که پیشگوییهای فانتزی اغلب مستعد تحریف خودخواهانه بودهاند.
اما با نمایش چنین رویدادهایی در این اپیزود، قسمت دهم و پایانی قطعاً بر روی طرف دیگر درگیری یعنی رینیرا تمرکز خواهد کرد. و جالب اینجاست اپیزود بعدی بنا به دلایل بسیار خوبی ملکه سیاه نام دارد. اما به طور کلی قسمت نهم سریال نمایانگر طیف عظیمی از خویشتن داری و تسلط بر داستان بود. چرا که از اساس دیدن اینکه چگونه چیزی در چند ثانیه از هم میپاشد، واقعا وحشتناک است.
در پایان باید گفت: اپیزود نهم House of the Dragon سنت داشتن یک قسمت عظیم نبرد محور را در چنین لحظهای را میشکند. در عوض، سریال زمانی که ما باید برای شروع جنگی که قرار است یکی از مرگبارترین جنگها در تاریخ وستروس باشد آماده شویم، بر روی سیاست و پیامدهای عمیقتر آن متمرکز میشود. این اپیزود ممکن است مانند قسمت قبل یک اپیزود احساسی نباشد، ولی با این حال، شورای سبز به عنوان مقدمهای عالی برای پایان فصل اول و حتی نمای کلی فصل دوم و بعد از آن عمل میکند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
سریال تا به اینجا شاهکار بود
نمره من به سریال :
9.0/10
به نظر من تغییراتی که سریال نسبت به داستان مارتین ایجاد کرده (و هرچقدر هم جلوتر میریم بیشتر میشه) پاشنه آشیل این سریال در ادامه خواهد بود. همونطور که کیفیت دو فصل آخر بازی تاج و تخت رو نسبت به فصول قبلیش دیدیم. اکثر این تغییرات مشخصا دو هدف ایجاد همذات پنداری با رنیرا و تنفر از شخصیتهای مقابل و همچنین پررنگ تر کردن نقش شخصیتهای زن در داستان رو دنبال می کنند.
.
اسپویلر الرت
.
به عنوان مثال فقط در همین اپیزود نهم به این موارد میشه اشاره کرد که در کتاب نیست: بیشتر اتفاقات مربوط به جستجوی ایگون، زندانی کردن رنیس در اتاقش و دیالوگش با الیسنت بعلاوه فرار اون و به هم زدن تاج گذاری با کمک اژدهاش (و بعد هم گذشتن از جان دشمنانش)، نشون دادن اختلاف عقیده بین الیسنت و پدرش در حالیکه در کتاب کاملا با همدیگه هم عقیده و متحد هستند، نشون دادن اینکه الیسنت به دنبال مصالحه و عدم خشونت هست و اینکه تلاشش برای پادشاهی ایگون به دلیل برداشت اشتباهش از زمزمه ویسریس بوده (در کتاب اون و پدرش آگاهانه نقشه کنار زدن رنیرا و پادشاهی ایگون رو اجرا می کنند)، صحنه مسخره و کاملا بی ربط و خارج از چارچوب قصه ارتباط "خاص" لریس و الیسنت
حرفت درست ولی برخلاف اواخر سریال قبلی که هم داستان از ذهنیات نویسنده ها بود
تو این یکی مارتین هم هست و نظارت میکنه مطمعن باش به بیراهه نمیره
اگر به خاطر داشته باشی شورانرهای GoT هم ادعا می کردند کاملا با مارتین در ارتباط هستند و فیلمنامه شون تحت نظارت اون نوشته میشه ولی بعدا مشخص شد دروغ می گفتند. قرارداد سازندگان سریال با نویسنده طوری هست که هیچ الزام قانونی ای برای هماهنگی با اون برای اعمال تغییرات ندارند و صرفا تصمیم خودشون هست که چقدر با اون همکاری کنند. حالا باید دید HotD چطور پیش میره. البته برخی تغییرات مثل تغییر نژاد ولاریونها به دل داستان نشسته و توی ذوق نمیزنه ولی برخی تغییرات هم حتی برای کسانی که کتابها رو نخونده اند وصله نچسبه و بدتر اینکه اثراتشون فقط به یک اپیزود و یک فصل محدود نمیشه و در ادامه داستان و فصول بعدی تاثیر گذاره و این کار رو برای نویسنده ها سخت تر میکنه چرا که در سریال (برخلاف کتاب که بارها توسط مارتین بازنویسی و ویرایش شده) نویسنده ها امکان بازنویسی فصلهای قبلی و تغییر تصمیماتشون رو ندارند.
چهار فصل اول got جایگاه ویژه ای داره
اونا رو اگه بزاریم کنار چهار فصل دوم یه طرف قدم زدن ویسریس یه طرف اصلا چه ابهتی داشت راه رفتن یه مرد در حال احتضار برای عشق به خانوادش
اگه بشه قسمت بعد یا نه فصل بعد استارک ها و ارن ها به طور جدی به سریال اضافه میشن