این صحنهها را تصور کنید: یک لوکوموتیو بخاری با لولههای تانک در حال پرواز در هوا است و از ساختمانی به ساختمانی دیگر میرود، آن هم در زمان چین باستان. یک هیولای بزرگ و اژدها مانند نیز به دنبال آن است و شما باید آن را نابود کنید. یا یک صحنه دیگر را تجسم کنید؛ یک الهه غول پیکر احضار کردید، آن هم در آسمان و وسط ابرها. این الهه غول پیکر شروع به حمام در بین ابرها میکند و همزمان با پرتاب کفهای وان حمام ابری-آسمانی خود دشمنان را میکشد. اصلا یک چیز دیگر تصور کنید؛ یک قورباغه زره پوش غول پیکر که نگران ارباب خود است و با آواز خواندن (قور قور سر دادن!) دشمنان را لت و پار میکند. اینها پارهای از مراحل بازی بایونتا ۳ هستند؛ بخشهایی که تازه کمی تا قسمتی منطقی جلوه میکنند و قرار است در بازی Bayonetta 3 خیلی بیشتر از اینها سورپرایز شوید! با بررسی بایونتا 3 یا یکی از بهترین بازیهای اکشن سال همراه ویجیاتو باشید.
سری بایونتا (با تلفظ بهتر و درستتر بِیونتا) از سال ۲۰۱۰ که وارد بازار شد، خانه تکانی اساسی به ژانر بازیهای اکشن داد. بایونتا از همان بازی نخست تکلیف خود را با همه مشخص کرد: قرار است یک بازی سراسر اکشن ببینیم که در آن تخیل به طور جنون آمیزی جریان دارد. بایونتا ۲ راه بازی قبلی را به درستی ادامه داد و آن را بهتر کرد و حالا بایونتا ۳ دیگر اتمام حجت کرده و کاری کارستان انجام داده و بازی را به درجهای از جذابیت رسانده که وقتی فکر میکنم قرار است در خطوط بعدی این مطلب، به بررسی بازی بپردازم، هیجانزده میشوم! بازی آنقدری اکشن و هیجان انگیز است و همچنین آنقدری خلاقیت در خودش جای داده که تا آن را تجربه نکنید، به جذابیت بیبدیل آن پی نخواهید برد.
بایونتا ۳ بار دیگر ما را در نقش جادوگر تفنگ به دست این دنیا فرو برده و البته این بار قرار نیست فقط با بایونتا مراحل را طی کنیم بلکه تقریبا هر کس و هرچیزی که در بازی میبینید، در یک برهه زمانی تبدیل به شخصیت اصلی بازی شده و کنترل هدایت آن بر عهده شما میشود. در واقع در حین تجربه بایونتا ۳، کاراکترها و هیولاهای جذاب زیادی میبینید که احتمالا با خودتان میگویید کاش میشد با اسلحه و قدرتهای آن بازی کنم! بازی این آرزوی شما را جدی میگیرد، آن را برآورده میکند و حتما کاری میکند تا راضی شوید! بایونتا ۳ دقیقا مانند سرآشپز رستورانی است که در یک آشپزخانه بیپرده و شفاف، مشغول پخت بهترین غذاها است و به فرد گرسنهای که او را نگاه میکند، از همه چیز آشپزخانه تعارف میکند و او را از همه طعمها بهرهمند میکند؛ بدون آنکه خسیسبازی در بیاورد و بخواهد ناز کند!
داستان بازی بایونتا این بار حول محور موضوعی میچرخد که به لطف جهان سینمایی مارول، حالا تبدیل به ترندی شده که کوچک و بزرگ با آن آشنایی دارد: جهانهای موازی. این بار قرار است با با دنیاهای گوناگونی روبرو شوید که اتفاقا این دنیاها برای خودشان یک بایونتا هم دارند! بایونتایی کاملا متفاوت و متمایز که تنها یک روحیه طنازانه و بیپروا وجه مشترک همه آنهاست وگرنه ادوات جنگی و نحوه مبارزه آنها و تیپ و قیافهشان، کاملا منحصر به خودشان است.
داستان اصلی: ۱۲ ساعت
داستان + ماموریتهای فرعی: ۱۶ ساعت
درواقع داستان بازی با حضور کاراکتری به اسم ویولا روایت میشود، یک شخصیت کاملا جدید با شخصیت پردازی کاملا متفاوت نسبت به بایونتا ولی با همان رشادت و دلیری و قدرت! ویولا دختر جوانی است که از بایونتایی که ما میشناسیم (و در دو بازی قبلی با آن کلی هیولا کشتیم!) کمک میخواهد تا جلوی هرج و مرج در دنیاهای مختلف را بگیرد. او میگوید بایونتاهایی که میشناخته کشته شدند و حالا بایونتای خودمان باید به او کمک کند تا تهدیدی که دنیا را گرفته، نابود شود. در واقع یک شیطان بزرگ قرار است تمام دنیاها را بترکاند و همه چیز را با هم قاطی کند!
بایونتا مثل همیشه است، قدرتهای فراوانی داشته و کلی اسلحه عجیب و غریب همراه خود دارد که برخی از آنها سه برابر خودش هستند. بازی Bayonetta 3 یک اکشن خالص و تمامعیار است؛ یک بازی خارقالعاده که قشنگ میداند چطور باید با آدرنالین گیمر بازی کند و آن را بالا برده و در همان بالا هم آن را دارد. بازی دائما در حال رو کردن ورقهای جدید است و هیچگاه به ورطه تکرار نمیافتد. در تمام سراسر ۱۰-۱۵ ساعتی که مشغول تجربه بایونتا ۳ هستید، با دشمنان جدیدی روبرو خواهید شد و بازی تا مرحله آخر هم مشغول معرفی کردن یک سری هیولای جدید به شما است! به جز هیولاهای جدید، اسلحههای تازه و متنوع نیز تا آخرین لحظه بازی همراه شما هستند و گیم پلی بازی نیز دائما تغییر میکند؛ البته با یک پیوستگی و هارمونی کامل، به طوری که در بسیاری مواقع بدون نیاز به مراجعه به راهنمای بازی، خودتان میتوانید بفهمید که باید چه کار کنید.
بازی یک اکشن حماسی است و این عبارت را به معنای واقعی کلمه در توصیف آن باید به کار برد. صحنههای نبرد عظیم و بسیاری از نبردها طولانی و صد البته طاقتفرسا هستند. البته نگران نباشید، بازی بخش Easy Mode را نیز در خود گنجانده تا دوستداران کم آشناتر با این سبک بازیها نیز بتوانند به حد کافی از اکشن بازی لذت ببرند. باید بگویم در واقع سازندگان آنچنان صحنههای نبرد را حماسی خلق کردهاند که خیره ماندن به سکانسهای مبارزه نه یک امر مغرورانه، بلکه کاملا طبیعی است! به شخصه بارها و بارها در بین این نبردها، فراموش کردم که دکمهای را بزنم و بازی را باختم و از اول تکرارش کردم!
اما سازندگان چطور به این صحنه سازی جذاب رسیدهاند؟ جدا از طراحی شخصیت جذاب بایونتا و اسلحههای جذابترش، تنوع دشمنان و موسیقی بینظیری که در حین صحنههای اکشن طنین انداز میشود، بخشی از تدارکاتچیهای خلق این صحنههای حماسی هستند. تک تک لوکیشنهای نبرد ناب هستند و بازی نمیگذارد تا چشمان مخاطب خسته شود. اما این عناصر، بخشهای فرعی هستند که توانستند بازی را سرپا نگه دارند؛ همه چیز (یا بهتر بگویم، چیز اصلی!) در گیم پلی بازی نهفته است که آن را گوهری درخشان در سبک بازیهای همرده خود کرده است.
بایونتا هم خودش یک ماشین کشتار تمام عیار است که حتی به کفشهای پاشنه بلندش تفنگ وصل میکند تا با چهار تفنگ به طور همزمان به هیولاها حمله کند، هم قدرتهایی دارد که هیولاهایی موخوفتر و قویتر از خودش را ظاهر میکند. شما میتوانید در اکثر لحظات بازی (به جز برخی لوکیشنها که محیط خیلی بسته است) هیولاهایی را اظهار کنید و همزمان آنها را کنترل کنید. کنترل همزمان هیولاها و نبرد خودتان با دشمنان از آن مواردی است که قلقاش به مرور به دست میآید و زمانی که بتوانید به این تسلط دست پیدا کنید؛ مبارزاتی که خلق میکنید آنچنان نفس گیر خواهند شد که ممکن است همانطور که گفتم، در برخی مواقع مدهوش مبارزهها شوید!
این هیولاها قدرتهای خاصی دارند، یکی مانند گودزیلا است و دیگری یک قدیسه غول پیکر یا یک عنکبوت عظیم الجثه است. در بین آنها حتی قطار هم دیده میشود! سبک مبارزه با هر یک از این هیولاها، راه و روش خاص خودش را دارد. یک نکته جالب هم در این میان وجود دارد؛ ممکن است هیولاهایی که احضار میکنید توسط دشمن کشته شوند و در این حالت باید صبر پیشه کنید تا هیولا دوباره ریکاوری شود و به میدان برگردد؛ از آن جالبتر هم اینکه ممکن است هیولای احضار شده توسط شما وحشی شده و رم کرده و دیگر دوست و دشمن نشناسد و همه را، از جمله شخص شما را!، لت و پار کند! فرمول بازی با هیولاهای بازی فرمول راحتی نیست و هر بار چیز تازهای در آن کشف خواهید کرد.
واقعیت اینجاست که آشنایی کامل با گیم پلی صحنههای نبرد بازی Bayonetta 3 چه در حالت بازی با کاراکترهای انسانی (جادوگری!) چه این هیولاهای جذاب! کار آسانی نیست، به شخصه با تمام کردن بازی هنوز بسیاری از حرکات اکشن بازی را نتوانستم پیاده سازی کنم در بسیاری مواقع از نحوه مبارزه خودم راضی نیستم. بازی کلی قابلیت جذاب برای بایونتا و دیگر کاراکترهای قابل بازی قرار داده که دوست دارید همه آنها را در مبارزهها اجرا کنید و اجرای آنها کمی زمان بر است. همانجور که اشاره شد، به جز این شخصیتهای انسانی، هیولاها نیز هستند که هر یک قدرت خاص خودشان را دارند.
اسلحههای بازی نیز به تنهایی یک گیم پلی جدید را به نحوه مبارزات تزریق میکنند؛ اسلحههایی که تعداد آنها کم نیست و هر بار که یک اسلحه جدید وارد کلکسیون شما میشود، احتمالا ذوق مرگ خواهید شد چرا که با کلی حرکت جدید طرف خواهید بود. این اسلحهها مانند دیگر عناصر موجود در بازی عجیب و غریب هستند و هیچ چیزی به اسلحههایی که در دیگر بازیها دیدید نرفته است.
گیم پلی بازی دائما در حال تغییر است، اگر در لحظهای شما با موج دشمنان روبرو میشوید، چند لحظه بعد ممکن است در حال فرار از یک هیولا و یا مشغول پرواز کردن روی یک پرنده بزرگ تک شاخ باشید. حتی در بین مراحل بازی، مینی گیمهایی وجود دارد که شخصیت دیگر بازی یعنی جنین در آن نقش اصلی را برعهده دارد. این مینی گیمها حالتی جاسوسی-مخفی کاری دارند و بازی دو و نیم بعدی را شامل میشود که کاملا یک گیم پلی مجزا و منحصر به فرد را دارد و مانند بازی اصلی، روحیه بامزه آن حفظ شده است.
در واقع بایونتا ۳ یک اکشن سرخوشانه و «باحال» و صد البته سریعالسیر است، بازی با خودش و همه چیز شوخی دارد و در عین اینکه بامزه است، صحنههای اکشن حماسی را خلق میکند. این مساله موجب شده تا ریتم آن تندتر به نظر بیاید. با تمام کردن هر مرحله، قطعا دوست دارید مرحله بعد را سریعتر بازی کنید چرا که بازی در هر مرحله سورپرایزهای جدیدی در گیمپلی قرار داده که امکان ندارد به مغز آدم رسیده باشد. جنون اکشن بازی به حدی بالاست که هضم کردن آن در دقایق اولیه برای کسانی که اصلا با دنیای Bayonetta آشنا نباشند کمی تا قسمتی سخت است.
آپگرید کردن اسلحهها و ضربات و هیولاها، یک دنیای جدید را برای گیمر باز میکند و باید آن را خیلی جدی بگیرید. بدون این بروزرسانیها، بازی در مراحل بالاتر بسیار سخت ظاهر خواهد شد. هر یک از این آپگریدها هم تاثیر مستقیمی در نبردها دارند و آنها را جذابتر میکنند. مراحل فرعی که در داخل هر مرحله وجود دارد و عمدتا به نبرد با یک لشکر هیولا ختم میشود نیز راهکار خوبی برای به دست آوردن امتیازات زیاد است تا بتوانید به همه آپگریدها دست پیدا کنید.
بازی Bayonetta 3 کاری کرده تا رسما یاد زمانی بیفتیم که بازیها باس محور بودند و قرار بود نبرد با باسها، بخش جذاب و جدانشدنی از بازیها باشد. شما دم به دم وارد یک باس فایت جدید میشوید و در هر یک از این نبردها، کاری خارقالعاده میکنید تا دشمن را نابود کنید. مثلا قلب خود را خارج میکنید و یک هیولای بزرگ احضار میکنید و دشمن را به هوا شوت میکنید! با این وجود که آدم فکر میکند دیگر از این کار خفنتر و مهلکتر نداریم! بازی در نبرد بعدی یک چیز دیگر رو میکند که رسما حرکت خفن قبلی را پاک کرده و فک گیمر را از فرط تعجب به زمین میاندازد!
این که گرافیک بازی به پای عناوین شاهکاری نمیرسد یک موضوع غیر قابل انکار است اما در نوع خود و برای کنسول نینتندو سوییچ، گرافیک بینظیری است. در واقع بازی اصلا شبیه به یک بازی نسل جدیدی نیست اما اجرا شدن آن روی کنسول دستی سوییچ واقعا هیجانانگیز است. باگهای گرافیکی ریز و درشتی در طول بازی وجود دارد؛ از ظاهر شدن ناگهانی اشیا و دیوارها گرفته تا درهم رفتن بافتها و تکسچرها در صحنههای شلوغ ولی به طور کلی سازندگان توانستند از لحاظ فنی، تمام قدرت کنسول نینتندو سوییچ را به کار بگیرند و از منظر فنی نیز سربلند بیرون بیایند.
بازی Bayonetta 3 از دنیای دویل می کرای الهام گرفته و از کسانی که پشت ساخت آن هستند نیز این مساله کاملا پیداست، اما بدون شک باید گفت که بایونتا حالا مهر و امضای خودش را دارد و دیگر تقلید از یک بازی دیگر نیست. بازی حالا خودش تبدیل به یک اثر پرچمدار شده و میتواند راهنمای خوبی برای دیگر بازیسازان باشد؛ چرا که سازندگان با عشق به خلق یک بازی اکشن، آن را این چنین جذاب آفریدهاند.
این اکشن خفن و سراسر جدید و تازه و پر از سورپرایز مدیون استودیو سازنده بازیسازی پلاتینوم گیمز است که سالهاست به عنوان پرچمدار بازیهای اکشن خلاقانه شناخته میشود. پلاتینیوم گیمز در بایونتا ۳ بار دیگر خود را ثابت میکند و سرعت و جنون و اکشن را با همدیگر میکس کرده و معجونی میآفریند که نوشیدن آن، رسما گیمر را به فضا میبرد! آنها هر ایدهای که داشتند را وارد دنیای بازی خود کردند و توانستند نود درصد آنها را، بسیار دقیق و درست به تصویر بکشند. این یک پیروزی بزرگ برای آنها و یک محصول دلچسب برای ما گیمرهاست!
خلاصه بگم که...
بازی Bayonetta 3 یک اثر اکشن بینظیر است که برای هر دارنده نینتدو سوییچ و هر دوستدار بازی اکشنی، تجربه آن ضروری است. بازی سرگرمکننده است و به هیچ وجه تکراری نمیشود و تا آخرین لحظه، ورقهای جدیدی رو میکند که گیمر را به هیجان وا میدارد. این یکی از بهترین بازیهای اکشن تاریخ و از فانتزیترین آنهاست!
میخرمش...
بازی بایونتا ۳ از بهترین بازیهای اکشن چند سال اخیر است. صحنههای اکشن آن حماسی و بیبدیل هستند و امکان ندارد تجربه آنها برای دوستداران بازیهای اکشن تخیلی، سرگرمکننده نباشد.
نمیخرمش...
هر چند که اساسا به آن نیازی ندارد، بازی داستان آنقدر قوی و جذابی ندارد. اما گرافیک بازی نیز با توجه به عرضه شدن آن روی کنسول نینتندو سوییچ، با بعضی بازیهای امروزی فاصله زیادی دارد. بازی بیش از حدی که فکر کنید تخیلی است و رسما خدای فانتزی نام دارد و اگر با این حد از تخیل حال نمیکنید، باید قید آن را بزنید.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
سلام
اولا بگم که باوجود اینکه هیچوقت هیچکدوم از بایونتا ها رو بازی نکردم فنشم
دو اینکه میخوام بایونتا ۳ رو ماه بعد بخرم (و اینکه مرض دارم و دوست دارم چشمام از شدت سم آتیش بگیره)
بنظرتون ارزشش رو داره؟
انتظارشو نداشتم...
چقدر سم . چشمام آتیش گرفت از شدت فانتزی بودن بازی تابحال بازی تا این حد فانتزی رو تجربه نکردم .
میدونستم شاهکار از آب درمیاد?
امیدوارم زلدا بعدی هم همینطوری باشه?
یک الهه غول پیکر “احضار” کردید، البته☺️
حتی فکرشم نمیکردم بازی انقدر خوب ظاهر بشه ، دم کل پلاتینیوم گیمز گرم
من اشنایی با این سری بازی نداشتم وقتی اول مقاله و خوندم جدی جدی هنگ کردم
تا حالا همچین مقاله ای نخونده بودم که اینجوری شروع کنه
کلا هیچ بازی رو مثل این ندیده بودم منم تا حالا! حتی شبیه شماره یک و دوشم نیست و شاهکاره.
میخرمش:چون نینتندو سوییچ دارم
نمیخرمش: نینتندو سوییچ ندارم
نظر من راجب این گیم
نود و پنج؟منطغیه?
فک کنم از اون بازی های دسته خراب کنی باشه که باعث فنا رفتن جویکان ها میشه !
هک اند اسلش کلا همینه