نقد انیمیشن The Boy, the Mole, the Fox and the Horse
موش کور گفت: «من خیلی کوچیکم.»پسرک گفت: «آره، ولی با بودنت تغییر بزرگی ایجاد میکنی.»«دوست داری بزرگ شدی چی بشی؟»پسرک گفت: «میخوام مهربون باشم.»پسرک پرسید: «فکر میکنی موفقیت چیه؟»موش کور گفت: «دوستداشتن.»بخشی از متن کتاب ...
موش کور گفت: «من خیلی کوچیکم.»
پسرک گفت: «آره، ولی با بودنت تغییر بزرگی ایجاد میکنی.»
«دوست داری بزرگ شدی چی بشی؟»
پسرک گفت: «میخوام مهربون باشم.»
پسرک پرسید: «فکر میکنی موفقیت چیه؟»
موش کور گفت: «دوستداشتن.»
بخشی از متن کتاب The Boy, the Mole, the Fox and the Horse که عینا در انیمیشن آن هم دیده میشود.
سادگی یا اگر بخواهیم کمی ژست روشنفکری بگیریم بهتر است بگوییم مینیمالسیم. این کلمه برگ برندهای است که سالیان سال از چشمان بشر پنهان ماند و حالا چند سالی میشود که همه چیز با آن، بهتر منتقل میشود. کمتر کسی است که از سادگی بدش بیاید و نسبت به آن انزجار داشته باشد. شاید «سادگی» نتواند یک شخص یا اشخاصی را شگفتزده کند و آنها را به تحسین وادار کند؛ اما بیشک باعث تولید نفرت هم نخواهد شد. از نظر من، نهایت واکنش منفی در برابر سادگی، یک لبخند ملیح و خنثی است. اما وقتی پیامی پنهان در پشت «سادگی» باشد؛ کمتر کسی است که نسبت به آن بیتفاوت باشد و این اتفاق در داستان The Boy, the Mole, the Fox and the Horse رخ میدهد؛ داستانی که کمتر کسی میتواند نسبت به آن بیتفاوت باشد و قبلش پس از شنیدن، خواندن و یا دیدن آن، جاری از احساس نشود. با نقد انیمیشن The Boy, the Mole, the Fox and the Horse؛ انیمیشنی جذاب و کوتاه که از شبکه تلویزیونی اپل پخش شده، با ویجیاتو همراه باشید.
انیمیشن The Boy, the Mole, the Fox and the Horse بر اساس کتابی با همین نام ساخته شده است. کتابی که در سالهای گذشته به انتشار درآمده و چند ماه پس از انتشار، با استقبال بسیار خوب مردم و منتقدین روبرو شد و به چندین زبان، از جمله زبان شیرین فارسی، ترجمه شده است. بهترین ترجمه بازار متعلق به نشر میلکان بوده که کتاب را با نام پسرک، موش کور، روباه و اسب منتشر ساخته و سید وحید کریمیان نیز ترجمه این اثر را برعهده داشت. این کتاب موفق شد تا بیش از ۱.۴ میلیون نسخه بفروشد و برای ۵۵ هفته متوالی در فهرست پرفروشهای ساندی تایمز (Sunday Times) قرار داشت. با این حجم از موفقیت، ساخته شدن یک اقتباس سینمایی از آن دور از انتظار نبود اما خوشبختانه تصمیمی که نویسنده و سازندگان انیمیشن گرفتند، منجر به خلق شدن یک اثر انیمیشنی کوتاه (در حد نیم ساعت) با اقتباس از کتاب است و نه یک اثر طولانی و لایواکشن. انتخاب مدیوم انیمیشن کوتاه، بهترین انتخاب برای اقتباس از این کتاب کمحجم و ساده اما دلنشین بوده است.
انیمیشن The Boy, the Mole, the Fox and the Horse تقریبا اقتباسی واو به واو از کتاب است. چارلی مکسی به عنوان نویسنده و خالق اصلی این کتاب، کارش را به عنوان کارتونیست شروع کرده و حالا تصمیم گرفته انیمیشن اقتباسی از کتاب پرفروش و موفق خود را نیز با هدایت خودش پیش ببرد. بودن او پشت سکان این کشتی، انتخاب خوب دیگری بوده که باعث شده انیمیشن بتواند دقیقا حس و حال کتاب را بگیرد.
اساسا وقتی کتاب The Boy, the Mole, the Fox and the Horse میخوانید، با توجه به تصویرگریهای خود چارلی مکسی در لابهلای این کتاب کوچک، میتوانید تصوری ذهنی از جهان ساده آن داشته باشید. یک پسرک در وسط جنگلی در ناکجاآباد با یک موش کور روبرو میشود که زندگی را متفاوت میبیند. او عاشق کیک است و باور دارد اگر آدم نتوانست کاری را انجام دهد، بهتر است به جایش یک اسلایس کیک خوشمزه بخورد؛ یا مثلا باور دارد که میتوان قبل از انجام یک کار سخت، اول یک اسلایس کیک خورد و سپس به مصائب آن فکر کرد.
پسرک و موش کور هممسیر میشوند و در این ناکجاآباد به سمت حیات وحش میروند؛ جایی که موش کور تاکید میکند نباید از آن ترسید و باید دل به این جنگل زد تا بتوان از آن رد شد. در مسیری که این دو دوست باهم میپیمایند، دوستان دیگری هم ظاهر میشوند که در ادامه همسفر پسرک و موش کور خواهند شد. احتمالا از نام انیمیشن به راحتی میتوان هویت این شخصیتها را حدس زد: یک روباه و یک اسب. روباهی که در تله گیر افتاده و با مهربانی و عطوفت موش کور، از بند این تله آزاد میشود و اسبی که خودش را از سایر اسبها جدا کرده و بنا به دلایلی مرموز، به تنهایی در بین تنه درختان جنگل پنهان شده و در انزوا زندگی میکند. با روشن شدن راز اسب، مسیر این چهار همسفر (دوست؟ خانواده؟ هر چیزی که بخواهید میتوانید آن را تصور کنید) داستان پسرک و رفقایش به اتمام میرسد؛ آن هم در حالی که در بند بند دیالوگهای رد و بدل شده بین کاراکترها، درس زندگی و عشق و انسانیت را به تماشاگرش آموخته است.
انیمیشن The Boy, the Mole, the Fox and the Horse از آن دسته آثاری است که باید توسط کودک و بزرگسال دیده شود. هر فرد با هر سن و سال و ذهنیتی که داشته باشد؛ برداشت خودش را از انیمیشن و دیالوگهای ساده اما درخشان آن دارد. به جرات میتوان گفت داستان The Boy, the Mole, the Fox and the Horse به نوعی «شازده کوچولو» دوران مدرن و عصر ماست. اگر شازده کوچولو (یا به قول شاملو، با آن صدای بینظیرش که کتاب را دکلمه کرد، شهریار کوچولو) به سیارکهای مختلف سرک کشید و با آدمهای جورواجوری آشنا شد و زندگی کردن آموخت؛ حالا پسرک قرار است با این سه حیوان سخنگو همراه شود و درس زندگی یاد بگیرد.
پسرک (که اسمی هم ندارد) از ناکجاآباد پیدایش شده و معلوم نیست چرا وسط این بر بیابون، گمشده است. در کتاب، هدفی بهعنوان رفتن به شهر هم برای پسرک تعریف نشده اما در انیمیشن این هدف به تصویر کشیده شده است و پسرک قرار است با کمک دوستانش بتواند به شهر و یک آبادی برسد. تصمیم به نمایش یک «هدف» برای این سفر، تصمیمی هوشمندانه بوده و کاری کرده که ارزش پایان بندی داستان، بیشتر از قبل به نظر برسد.
سفری که پسرک برای خودشناسی و زندگی شناسی انجام میدهد، به هیچ موضوع مذهبی و علمی ربط ندارد و جنگ علم و دین که در دنیای واقعی انسانها وجود دارد، در آن دیده نمیشود. در The Boy, the Mole, the Fox and the Horse همه چیز بر اساس انسانیت پیش میرود و «عشق» و «خانواده» و «دوستی» حرف اول و آخر را میزند. تماشای The Boy, the Mole, the Fox and the Horse در دنیایی که خشونت و جنگ در آن ترویج یافته و تبدیل به ترند روز شده و فیلم و سریالها به سمت آدمخواری پیش رفته؛ مانند گرفتن یک دوش آب سرد در وسط کویری گرم و سوزان است. داستان ساده و بیشیلهپیله انیمیشن، داستانی است که در آن جملات حکیمانه زیادی وجود دارد و تفکر کردن درباره آن، کاری است که هر تماشاگری پس از نمایش این اثر انجام میدهد.
انیمیشن The Boy, the Mole, the Fox and the Horse توانسته دقیقا با بهرهگیری از تصویرگریهای کتاب و ذهنیت خالق اثر (که حالا به عنوان کارگردان نیز حضور دارد) موفقیت بینظیر کتاب را تکرار کند. رمز موفقیتی که در همان جمله اول این مقاله به آن اشاره کردم و آن سادگی است. اگر در زمانی دور، شاعران با استفاده از آرایههای ادبی و در لایههای زیرین، حرف خود را میزدند و موشکافی کردن آثار آنان توسط قشری خاص از جامعه، باعث شده بود که فرهنگ و آداب در بخش خاصی از جامعه درک شود؛ حالا آثاری مثل The Boy, the Mole, the Fox and the Horse بهترین پیامهایی که باید هرکس در هر سن و سال، با هر باور و دین بشنود را به او منتقل میکند.
صداپیشگان این انیمیشن بهترین کار خود را ارائه کردند و در بین آنها شنیدن صدای ادریس آلبا در قالب کاراکتر روباه، یک تجربه شنیداری دیگر است. باید اعتراف کرد که میتوان انیمیشن The Boy, the Mole, the Fox and the Horse را به صورت شنیداری هم شنید و مانند یک پادکست یا به بیانی بهتر، یک کتاب صوتی جذاب با صداهای دلنشین از آن لذت کامل برد ولی شدیدا توصیه میکنم که جذابیت بصری و طراحی ساده آن که در راستای همراهی با پتانسیل مینیمالیسم کار است؛ به هیچوجه از دستتان در نرود!
تماشای The Boy, the Mole, the Fox and the Horse را از دست ندهید و سی دقیقه پر از زندگی و احساس را به خود و هر کس که دور و برتان است، تقدیم کنید. انیمیشن The Boy, the Mole, the Fox and the Horse هدیه جذابی برای این روزگار سخت و ناراحت کننده همه ما است و بذر امید را نیز در دلها میکارد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
کسی نیست که از سادگی بدش بیاید .......
چیزی که این روز ها باید به هالیوود گفت