چرا بازیهای ابرقهرمانی به مانند سینمای ابرقهرمانی فراگیر نشدند؟
فکر نکنم مخاطبی در دنیای سرگرمی باشد و حداقل یک فیلم یا سریال از دنیای مارول ندیده باشد. دنیای سینمایی مارول (Marvel Cinematic Universe یا MCU) یک اتفاق بزرگ در دنیای سینماست. تعداد آثار منتشرشده ...
فکر نکنم مخاطبی در دنیای سرگرمی باشد و حداقل یک فیلم یا سریال از دنیای مارول ندیده باشد. دنیای سینمایی مارول (Marvel Cinematic Universe یا MCU) یک اتفاق بزرگ در دنیای سینماست. تعداد آثار منتشرشده مرتبط به این دنیا بسیار زیاد است و تاثیرگذاری آن بر سینما و باکسآفیس و حتی سرویسهای خانگی غیرقابل انکار است. البته که این روزها، آثار MCU آنطور که باید شرایط خوبی را سپری نمیکنند اما این افت کیفیت، تاثیری بر محبوبیت آنها نداشته است. اما چرا بازیهای ابرقهرمانی نتوانستند به مانند سینما، دنیای بازیهای ویدیویی را تسخیر کنند.
تعداد بازیهای ابرقهرمانی در طول سالهای گذشته کم نبوده است. البته که اگر به تاریخ نگاه کنیم، بازیهای ابرقهرمانی همواره منتشر میشدند اما هیچوقت نتوانستند به مانند سینما تاثیرگذار باشند. البته وقتی از بازیهای ابرقهرمانی صحبت میکنیم، دیدگاه ما محدود به ابرقهرمانهای دنیای مارول و دیسی نیستند. آثاری مثل City of Heroes سالیان سال است که مخاطبان خاص خودش را داشته و فضای ابرقهرمانی دارد. اما زنده ماندن این بازی به مدت تقریبا بیست ساله هم تاثیری بر همهگیری بازیهای ابرقهرمانی نداشته است.
در این مقاله قصد داریم تا به شکلی عمیقتر به تاثیرگذاری بازیهای ابرقهرمانی بپردازیم و ببنیم چرا بازیها هرگز نتوانستند به مانند سینما موفق باشند. با ویجیاتو همراه باشید.
بازیهای ابرقهرمانی مسیر طولانی را گذراندند تا به جایگاه امروز رسیدند. در ابتدای مسیر اکثر بازیهای ابرقهرمانی محدود به اقتباسهایی از فیلمهای منتشرشده بودند و بیشتر نقش تبلیغاتی برای فیلمها داشتند. البته که در آن زمان هم بازیهایی بودند که مسیر و ساختار خاص خودشان را پیش میگرفتند. به طور مثال باز هم به بازی City of Heroes اشاره کنیم. این بازی MMO در سال ۲۰۰۴ منتشر شد و حتی تا به امروز هم محتواهایی دریافت کرده است. بعدها به علت محبوبیت این بازی عناوینی مثل Champions Online و DC Universe Online هم منتشر شد که از الگوی مشابهای استفاده میکردند.
با این حال بازیهای ابرقهرمانی MMO در حال حاضر دیگر فروغ سابق را ندارند و حتی بازیهای سالخوردهای و کهنهای شدند. در آغاز دهه ۲۰۱۰ اما عصر جدید بازیهای ابرقهرمانی آغاز شد. انتشار قسمت اول از سهگانه آرکام استودیوی راکستدی نشان داد که بازیهای ابرقهرمانی میتوانند یک مسیر کاملا متفاوت و موفق را هم پیش بگیرند. پس از انتشار آرکام بود که بازیهایی مثل Deadpool (2013) یا Marvel’s Spider-Man (2018) منتشر شدند و از جمله بازیهای ابرقهرمانی موفق یاد میشوند. با این حال بازیهای داستانی همواره مخاطبهای خودشان را داشتند و دارند و اتفاقا آینده درخشانی را هم میتوان برای این بخش در نظر گرفت. اما بازیهای آنلاین ابرقهرمانی هرگز نتوانستند که موفق باشند. آن هم در روزگاری که بازیهای آنلاین همواره مخاطبان زیادی داشته است.
گل سرسبد بازی ابرقهرمانی ناموفق این روزها را باید Marvel’s Avengers دانست. کریستال داینامیکس گالری گسترده ابرقهرمانان و آرک جذاب مارول را انتخاب کرد و انتظارات را بالا برد. اما انتشار بازی با ناامیدی بزرگی از مخاطبان روبرو شد. هیچ چیزی در روزهای ابتدایی انتشار خوب به نظر نمیرسید و بازی از همه جهت یک اثر ناموفق بود. با اینکه کریستال داینامیکس تلاش زیادی کرد تا با ارائه محتوا به کلیت بازی ارزش دهد، اما همه تلاشها بیهوده بود و در نهایت اعلام شده که پشتیبانی از بازی در ماه سپتامبر امسال برای همیشه به پایان میرسد.
در سوی مقابل مارول هم وضعیت جالب نیست. آخرین بازی اقتباسیافته از ابرقهرمانان دنیای دیسی یعنی Gotham Knights با عدم استقبال منتقدان و بازیکنان روبرو شد. ایده کلی بازی Gotham Knights جذاب به نظر میرسد. گاتهام قهرمان خود یعنی بتمن را از دست داده و سازمان زیرزمینی محفل جغدها کنترل شهر را در دست گرفته است. حالا دوستان و شاگردان قهرمان گاتهام باید امنیت و آرامش را به شهر بازگردانند. ایده کلی جذاب است. اما ساختار و طراحی مراحل است که بازی را گرفتار مشکلات میکند. جهان بازی پوچ است و قهرمانان بازی هرگز نمیتوانند به مانند بتمن قدرتمند و تاثیرگذار باشند.
انتقامجویان مارول و شوالیههای دیسی در ایجاد فانتزی ابرقهرمانی ناموفق هستند. آنها نهتنها به عنوان بازی ابرقهرمانی بلکه به طور کلی هم بازی خوبی نیستند. در اینجاست که تفاوت دنیای بازی با سینما مشخص میشود. ممکن است بسیاری از فیلمهای ابرقهرمانی برخی از اصول سینمایی را رعایت نکنند اما همچنان اثری جذاب برای مخاطب باشد. مخاطب علاقهمند به فیلمهای ابرقهرمانی میتواند از ایرادات چشمپوشی کند چرا که او آمده تا مبارزات چشمنواز ابرقهرمانها را تماشا کند و لذت ببرد. اما در بازیها چنین چیزی ممکن نیست. علاوه بر حفظ جذابیتهای آثار ابرقهرمانی، ساختار بازی هم باید به اندازه کافی خوب باشد تا اثر هم خوب به نظر برسد.
اما در این میان اثری وجود داشت که همکاری تیمی ابرقهرمانها را به بهترین شکل ممکن نشان داد. بازی Midnight Suns یک بازی تاکتیکال است که به بازیکنان اجازه میدهد تا ترکیب رویایی ابرقهرمانی خودشان را بسازند. علاوه بر المانهای تاکتیکال که به شکل خوبی اجرا میشود، بازی یک شخصیت اجتماعی نیز برای ابرقهرمانها میسازد. به گونهای که اگر با یک ابرقهرمان بیشتر بازی کنید، رابطه شما با او بهتر میشود و پیوند دوستی عمیقتری شکل میگیرد.
اگرچه که فروش بازی Midnight Suns به گفته 2K Games خوب نبوده و با جدایی خالق بازی یعنی جیک سولومون (Jake Solomon) احتمال پشتیبانی طولانیمدت از بازی و ساخت دنباله بسیار کم است. بازی که میتوانست برای بازیهای ابرقهرمانی آنلاین یک جرقه باشد و مسیری برای احیا تعیین کند، اما الان خودش به عنوان یک اثر شکستخورده تلقی میشود. بازی در زمان خوبی منتشر نشد و مارکتینگ قابلتوجهی هم نداشت. از طرفی بازیهای تاکتیکال هم به مانند دیگر سبکها طرفداران زیادی ندارد و تمامی این موضوعات سبب شد تا Marvel’s Midnight Suns آنطور که باید دیده نشود.
اما چه چیزی باعث میشود تا یک بازی ابرقهرمانی در دید مخاطب جذاب باشد. با توجه به اتفاقات چند سال گذشته، نمیتوان گفت که جمعآوری گالری بزرگی از ابرقهرمانها موفقیت بازی را تضمین میکند. چرا که در آن صورت Midnight Suns هم باید موفق میشد. اما در حال حاضر بازی ابرقهرمانی موفق چیزی به مانند اسپایدرمن اینسامنیاک است. گشت و گذار با یک ابرقهرمان شناختهشده در یک جهان باز، چیزیست که نظر مخاطبان را جلب میکند. یک بازی ابرقهرمانی با مکانیکهای نه چندان پیچیده که در آن مخاطبان میتوانند مجرمان شهری را تا میتوانند کتک بزنند.
این بازیها به قدری محبوب است که سونی حاضر میشود بازی مایلز مورالز را که چیزی شبیه به یک بازی کوچک است، به عنوان بازی زمان عرضه PS5 منتشر کند و با فروش خوب هم روبرو شود. اشتباه نکنید، ساختههای اینسامنیاک بازیهای فوقالعادهای هستند اما این که سلیقه مخاطب فقط محدود به این قالب باشد، کمی ناامیدکننده است.
بازیهای ابرقهرمانی در حال حاضر در شرایط پیچیدهای قرار دارند. عنوانی مثل Guardians of The Galaxy از ساختار جذابی استفاده میکند و یک بازی قابل قبول است اما آن هم با فروش خوبی روبرو نمیشود. البته که نگهبانان کهکشان بیشتر گرفتار شکست انتقامجویان کریستال داینامیکس شدند چرا که هر دو بازی زیر پرچم یک ناشر یعنی اسکوئر انیکس منتشر شدند.
براساس سابقه، انتظار داریم که راکستدی بتواند جهشی برای بازیهای ابرقهرمانی ایجاد کند. اما آنچه که از بازی جدید آنها یعنی Suicide Squad: Kill The Justice League دیدیم تردیدهایی به وجود آورده است. بازیهای آرکام ساختاری به وجود آوردند که پس از آن مخاطبان میتوانستند آن ساختار را به عنوان امضای بازیهای ابرقهرمانی بشناسند. حتی اینسامنیاک هم برای مرد عنکبوتی از ساختاری مشابه استفاده میکند. اما ساخته جدید راکستدی بیشتر از آن که یک بازی ابرقهرمانی به نظر بیاید، یک شوتر سوم شخص تمام عیار است. جایی که چهار ابرقهرمان (که در کمیکها قابلیتها و ویژگیهای خاصی دارند) در بازی اسلحهای به دست میگیرند و در فضای شهر پرواز میکنند و به اجسامی به رنگ بنفش شلیک میکنند. بدون آن که ویژگی آنها تفاوتی با دیگری داشته باشد.
از طرفی ساخته جدید راکستدی هم لایوسرویس است. همچنان برای قضاوت کردن خیلی زود است اما هرچه تلاش میکنم، نمیتوانم بازی را با اونجرز مقایسه نکنم. اونجرز هم از ساختار لایوسرویس استفاده کرد و گروهی از ابرقهرمانها را جمع کرد و نتوانست سیستم جذابی برای آنها تعریف کند. تمامی این ویژگیهای منفی در نمایشهای بازی جدید راکستدی دیده میشود.
این روند ممکن است باعث کاهش کیفیت بازیهای ابرقهرمانی شود. سازندگان بیخیال ایدههای نو شدند و ترجیح میدهند که از الگوی سازندگان بزرگ استفاده کنند. از طرفی بازیهایی که از ایدههای متفاوت هم استفاده میکنند با استقبال مخاطب روبرو نمیشود و به نظر مخاطب و سازنده وارد یک چرخه اشتباه شدند.
شاید این همان ایرادی باشد که در حال حاضر فیلمهای مارول هم درگیر آن هستند. سازندگان محافظهکار شدند و همین کار هم آنها را در حاشیه امنیت رها نمیکند. مخاطب بالاخره از چرخه تکرار خسته میشود و به دنبال ایدهای جدید است. اتفاقی که به نظر بزودی برای دنیای سینمایی مارول رخ دهد و مخاطبان بیخیال ایدههای تکراری و خستهکننده فیلمهای اخیر شوند.
اما باز هم تفاوت دنیای بازی با سینما در این نقطه مشهود است. دنیای بازیها بسیار پیچیده است. بازیهای لایو سرویس تا چند سال پیش مخاطبان زیادی داشتند اما در حال حاضر همگی به پایان خودشان نزدیک شدند. سبکهای مختلف زیادی در طول چند سال گذشته کاملا از بین رفتند و سبکهایی هم وجود داشته که احیا شدند. بعید نیست که روزی نوبت بازیهای ابرقهرمانی هم فرا رسد و با پایان آنها هم روبرو شویم. شاید اینسامنیاک با دنباله اسپایدرمن و بازی ولورین بتواند تحولی در میان بازیها ابرقهرمانی ایجاد کند و این سبک را از چرخه تکرار نجات دهد. البته که احتمال ترسناکی هم وجود دارد و این است که شاید همین دو بازی به مخاطبان ثابت کند که بازیهای ابرقهرمانی به پایان خودشان نزدیک شدند.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
فکر می کنم دلیل اصلی این شرایط برای آثار کمیک بوکی سن و فرهنگ مخاطبین این بازی هاست. سینمای ابرقهرمانی یعنی حداکثر ۳ ساعت پاپ کون و نوشیدنی، سرگرم کردن بچه ها و همین مدت فرار از شرایط سخت روز برای مدت زمان فیلم. هزینه این تفریح هم شاید پایین نباشه اما همه خانواده توش سهیم هستن.
اما بازی ابر قهرمانی اما فرق داره. هزینه زمانی بسیار بالا، انرژی بر به لحاظ فکری، معمولا تک نفره (چندتا مادر یا پدر دوست دارن با بچه هاشون آنلاین بازی کنن؟) و البته بدون خروجی جمعی.
نتیجه اینکه اگر مخاطب بزرگسال باشه علاقه ای به صرف انرژی برای یادگیری مکانیک و داستان کم عمق بازی های ابرقهرمانی نداره، و اگر کم سن و سال باشه مهارت و پشتکار لازم رو که بدون خستگی بازی رو یاد بگیره. نتیجه فرمول سونی جواب می ده (بازی ساده با کنترل لذت بخش و مکانیک کم عمق) و Guardian og Galaxy شکست می خوره (مکانیک پیچیده برای بازی مشابه). Midnight Suns هم معادل هر بازی تخته ای دیگه فروخت و عموما بازی تخته ای با مکانیک های پیچیده اش بیشتر از این طرفدار نداره.
دقیقا می شه همین تفاوت رو توی ژانرهای دیگه هم دید، مثل وقتی که Marvel Snap ساده،کوتاه و خوشرنگ (شخصا بهش اعتیاد دارم) می تونه magic Gathring پیچیده و عمیق رو به زانو دربیاره.
((اما این که سلیقه مخاطب فقط محدود به این قالب باشد، کمی ناامیدکننده است.)) با این جمله نویسنده(PC Gamer) هم موافقم هم مخالف. آره خب، این قالب هیجان زیاد و خوبی رو به مخاطب القا می کنه اما مخالفم چون احساس می کنم قالب دیگه ای شاید پیدا نشده که این قدر هیجان بده مثلا بازی هایی مثل xcom خب طبیعتا شاید طرفدار های خاصی داشته باشه و فقط مخاطبی که xcom دوست میره midnight suns بازی می کنه و بیشترین لذت می بره. مثلا یه بازی مثل بازی های مثل دیترویت یا هوی رین یا مثل بازی های بتمن تل تیل یا یه RPG فوق العاده که خودت قهرمان بسازی و داستان فوق العاده به همراه نحوه روایت خوب و شخصیت سازی و طراحی و مراحل عالی داشته باشه شاید تو این فالب ها خیلی بشه موفق بود هم از نظر مخاطب که بیاد مثلا70 دلار خرج کنه هم فروش عالی برای سازنده.
چون خود سازندگان هم این رو ميدونند که ساختن یک بازی مثل ساختن یک فیلم نیست که همین طور آب ببندی بهش و شعور مخاطب رو هدف قرار بدی(البته انشالله که واقعا میدونن!).
یه بودجه میلیون دلاری ، صدا پیشه های بزرگ ، جهان بسیار وسیع کارکتر های جذاب ...... و در نهایت : یک بازی افتضاح و بدون هیچ هدف خاصی ?
جدیدا نه فقط بازی های ابر قهرمانی بلکه این دسته از فیلم ها هم دچار همین ویروس شدن . ویروسی که باعث میشه پول و هایپ مخاطب رو به خلاقیت ترجیح بدن . فقط کافیه فیلم های قبلی مارول مثل spider man 1 یا logan رو با آثار امروزی مثل ثور یا انتقام جویان مقایسه کنید . بازی ها هم که دیگه خودتون بهتر از هر کسی میدونید چه وضعیتی دارن . باید خود مخاطب توجه داشته باشه و سمت فیلم ها و بازی هایی که فاقد خلاقیت هستن نره تا اون شرکت سازنده هم مجبور بشه خلاق باشه و یک اثر با کیفیت تحویلمون بده
درست یا غلطشو نمیدونم ولی نظر من اینه اگر مثل سینما نشه بهتره / چون در اون صورت شرکتها فقط به چشم پول به قضیه نگاه میکنن و لا غیر/ ساخت بازی ابرقهرمانی سخته ولی من به شخصه ساخت بازیهای دیگه رو ترجیح میدم. یه نمونه سازنده ی بازی های fear و condemned و Middle-earth که الان داره روی واندروومن کار میکنه خداییش اونا کجا واندر وومن کجا انصافا ، با احترام به فن های ابرقهرمانی...
به نظرم یکی دیگه از مهمترین دلایل برای فراگیر نشدنش هزینه زیاد ساخت بازی و البته هزینه زیاد خرید برای مخاطب هستش . یک فیلم ابرقهرمانهای حتی اگه بد هم باشه نهایت دو ساعته که میشینی نگاه می کنی ولی چند نفر حاضرن برای یک بازی ابرقهرمانی که از لحاظ کیفیت درحد ثور۴ هستش ۷۰دلار پول بدن و حداقل ۲۰ ساعت از وقتشون رو براش بذارن. برای مثال بازی نگهبانان کهکشان؛ به خودی خود بازی بدی نبود اتفاقا تجربه لذت بخشی هم بود ولی دیدیم که اصلا فروش فوقالعادهای رو تجربه نکرد و تقریبا به فراموشی سپرده شده حالا فکر کن یک بازی متاش اصلا زیر ۸۰ باشه تبدیل به یک شکست تجاری میشه
واقعا هم ساختن یه بازی ابرقهرمانی خیلی کار سختیه
گذشته از اینکه باید جهان وسیع و شخصیت پردازی دقیق داشته باشه باید بدونی مخاطب دقیقا می خواد کدوم بخش از زندگی ابرقهرمان رو تجربه کنه، مثلا تو بازی marvel spiderman اینسامیاک دقیقا میدونست اولین چیزی که قراره هواداران رو جذب بازی کنه اون تاب خوردن بین ساختمون های نیویورک هست و همین کار رو سخت می کرد، تجربه باید خیلی با سرعت دنبال میشد و در عین حال لذت بخش برای مخاطب و مخصوصا که مخاطب از قبل با ابرقهرمان آشنایی داشته و هزارتا فیلم و کمیک راجع بهش دیده و خونده استودیو باید شخصیت پردازی و داستانی به اندازهی همونا غنی تحویل مخاطب بده که باز این هم کار آسونی نیست(از بقیه شخصیتهایی که تازه خلق میشن ممکنه انتظارات اونقدر بالا نباشه ولی از کاراکتری که همه از بچگی باهاش بزرگ شدن انتظارات خیلی بالاست)
بازی های ابرقهرمانی دست شرکت های درستی نیفتادن
البته این چند سال وارنر با راکستدی و سونی با اینسامینیاک عالی بودن و بازی های عالی هم ساختن
ولی بعضی ها مثل اسکوئر انیکس با مارول اونجرز اومد خراب کرد گر چه که گاردینز آف د گلکسی خیلی خوب بود
ولی سونی و وارنر در حال گسترش دادنش هستن
سونی داره فراگیرش می کنه اگه بهش فرصت بدن + وارنر
همون بهتر فراگیر نشد/