۱۰ بازی که قرار بود شخصیت اصلی متفاوتی داشته باشند
بازیها در طول توسعهشان بارها دستخوش تغییر میشوند. کم پیش میآید که یک بازی دقیقا شکل طرحهای اولیهاش باشد. از آنجایی که بازیسازی یک کار تیمی است، ایدهها یکی پس از دیگری میآیند و یک ...
بازیها در طول توسعهشان بارها دستخوش تغییر میشوند. کم پیش میآید که یک بازی دقیقا شکل طرحهای اولیهاش باشد. از آنجایی که بازیسازی یک کار تیمی است، ایدهها یکی پس از دیگری میآیند و یک بازی کامل و کاملتر میشود. تیم طراحی بازی باید همیشه آمادهی این باشند که شاید حتی لازم باشد که یک مضمون را کامل بکوبند و از اول بسازند. گاهی اوقات حتی تغییرات قهرمان های بازیها دقیقه نودی رخ میدهد.
یکی از بخشهای مهم هر بازی هم پروتاگونیستها یا همان شخصیت اصلی آنهاست. بعضی از کرکترهایی که امروزه با آنها بازی میکنیم نسبت به طرح اولیهی خودشان زمین تا آسمان فرق کردند و حتی یک فرد دیگر بودند! اما این تغییرات قرار نیست همیشه مثبت باشند و ممکن است همه چیز را خراب کنند؛ شاید هم نه! بیایید با هم ببینیم بعضی از این تغییرات قهرمان های بازی ها چه بودهاند.
- 1 رزیدنت اویلی که قرار بود استار وارز باشد
- 2 رچت و کلنک قرار بود خزنده باشند!
- 3 بازی Star Fox Adventures یک اثر کاملا متفاوت بود
- 4 باز هم یک بازی دیگر از استودیوی Rare
- 5 کرکتری انسانی که قرار بود حیوان باشد
- 6 یکی از ماندگارترین شخصیتهای رزیدنت اویل شاید وجود نداشت
- 7 بوقلمون به جای Raz در سایکوناتز؟
- 8 لارا کرافت هم؟
- 9 یک خرگوش شرور به جای سونیک!
- 10 دانکی کانگ نه؛ ملوان زبل!
- 11 جمعبندی
رزیدنت اویلی که قرار بود استار وارز باشد
بازی رزیدنت اویل ماموریت راکون سیتی (Resident Evil: Operation Raccoon City) خیلی از نسخههای قبلی فرنچایز رزیدنت اویل فاصله گرفته بود. به جای یک بازی ترسناک بقا، بیشتر با یک اثر شوتر تیمی طرف بودیم. از همین نظر عملکرد ضعیفی داشت و نه منتقدان و نه گیمرها زیاد از آن استقبال نکردند. با این حال بازی در ژاپن ۲ میلیون نسخه فروش کرد و پول خوبی برای کپکام به دنبال داشت.
اما این بازی در ابتدا اصلا قرار نبود یک رزیدنت اویل باشد! با کمی گشتن در فایلهای دیسک بازی میتوان متوجه شد که بازیای که امروز به نام Operation Raccoon City میشناسیم قرار بود دنبالهای برای بازی استاروارز بتل فرانت 2 باشد. البته در نهایت دیزنی صاحب استاروارز شد و دایس قرار بود نسخهی سوم بتل فرانت را بسازد.
مدت کوتاهی بعد از انتشار بازی، بتاگیمز بعضی از صفحههای بارگذاری بازی را به نمایش گذاشت که شامل مکانهایی همچون Hoth و لوک اسکای واکر بودند. لو رفتن این قضیه به ضرر اسلنت گیمز تمام شد. این استودیو در آن زمان کار روی نسخهی دیگری از رزیدنت اویل را شروع کرده بود. کپکام دیگر تمایلی برای کار کردن با اسلنت گیمز نداشت. تمامی این ماجراها به بسته شدن اسلنت گیمز منجر شد.
رچت و کلنک قرار بود خزنده باشند!
طرحهای اولیه از رچت و کلنک کاملا متفاوت با ظاهر امروزیشان بوده است. البته که کلنک همچنان یک ربات بود اما طرحی که سازندگان برای آن در نظر داشتند او را بسیار شبیه یک مارمولک میکرد. اما همانطور که پروسهی تولید بازی جلوتر رفت، طراحی کرکترها دستخوش تغییر شد و بیشتر به سمت گربه متمایل شد. احتمالا با این تصور که ظاهر جدیدشان برای مخاطبان جذابتر خواهد بود.
همه چیز از زمانی شروع شد که سونی پیشنهاد داد که پشمهای رچت به رنگ زد با خطهای قهوهای تغییر کند. البته که اینسامنیاک زیاد از این موضوع خوشش نیامد و حتی رئیس استودیو، تد پرایس، در پاسخ سونی گفت «مگر از روی جنازهی من رد شوید!». ولی خب ظاهرا از روی جنازهی بنده خدا رد شدند!
رچت و کلنک مثال خوبی از این قضیه هستند که چگونه طراحی کرکترها در طول روند تولید میتواند تغییر کند و چقدر تصمیمهای نهایی میتوانند روی محبوبیت بازی تاثیرگذار باشند.
بازی Star Fox Adventures یک اثر کاملا متفاوت بود
بازی Star Fox Adventures با اینکه با واکنش خوبی از سوی منتقدان روبهرو شد اما چندان به مذاق طرفداران قدیمی خوش نیامد. چرا که از ریشههای اصلی گیم پلی خود فاصله گرفته و بیشتر سعی کرده بود که از زلدا تقلید کند.
در ابتدا، کرکتر اصلی بازی Star Fox Adventures قرار نبود فاکس مکلود باشد. به جای آن قرار بود داستان در مورد کرکترهایی اورجینال باشد. اسم بازی Dinosaur Planet بود و حتی پلیرها میتوانستند بین شخصیتهای سیبر و کریستال سوییچ کنند.
در طول روند توسعه، شیگرو میاموتو، یکی از افراد به شدت مهم نینتندو و از خالقان زلدا، ماریو و کربی و خود استارفاکس، تحت تاثیر تلاش تیم سازنده در استودیوی Rare قرار گرفته بود. در نتیجه به استودیو پیشنهاد کرد که بازی را به یکی از نسخههای استارفاکس ادونچر تبدیل کنند و به جای نیتندو ۶۴، آن را روی گیم کیوب منتشر کنند.
باز هم یک بازی دیگر از استودیوی Rare
Banjo Kazooie در ابتدا قرار بود یک بازی به نام Dream: the Land of Giants باشد. توسعهی بازی دریم در دوران ابتدایی سوپر نیتندو شروع شد و تا زمانی که کنسول نینتندو ۶۴ به بازار آمد، دستخوش تغییرات زیادی شد.
در ابتدا بازی Dream: the Land of Giants قرار بود یک اثر ماجراجویی باشد که از بازیهای ماجراجویی لوکاس فیلم و آثار JRPG الهام زیادی گرفته بود. شخصیت اصلی جوانی به نام ادیسون بود. او باید در مقابل گروهی از دزدان دریایی قرار میگرفت که به دنبال راهی برای پیدا کردن و تسلط بر قدرت پرواز بودند.
اما با ورود به دورهی نیتندو ۶۴، مسیر توسعهی بازی عوض شد. موفقیت سوپر ماریو ۶۴، استاندارد بازیهای پلتفرمر سه بعدی را عوض کرد. تیم سازنده در نهایت بازی را به سمتی برد که بیشتر با روحیه کودکان سازگاری داشته باشد. نتیجهی تمامی این تصمیمات باعث خلق یکی از محبوبترین آثار استودیوی Rare، بازی Banjo Kazooie شد. این تغییر از تاثیر زیاد ترند در صنعت بازی خبر میدهد. اینکه چگونه با هممسیر شدن با ترند، یک بازی میتواند موفقیت خود را تضمین کند.
کرکتری انسانی که قرار بود حیوان باشد
شخصیتهای جک و دکستر از بازی جک اند دکستر بارها دستخوش تغییر شدند اما چالش اصلی بیشتر سر جک بود. چارلز زمبیلاس، یکی از هنرمندان کراش بندیکوت که در مراحل اولیهی طراحی جک دخیل بود گفت که در ابتدا چشماندازی روشنی برای شخصیت اصلی وجود نداشته و تیم طراحی تنها در حال آزمون و خطا بودند. هیچکس واقعا نمیدانست جک باید چه شکلی باشد!
در طرحهای اولیه بازی جک و دکستر، جک با دندانها و شاخهایش ظاهری شبیه یک حیوان را داشت که اتفاقا مورد تایید سونی بود. اما ناتی داگ در نهایت تصمیم گرفت که ظاهر انسانیتری به او بدهد. در طول فرایند طراحی شعب مختلف سونی در پیشرفت ظاهر جک نقش داشتند که به خلق ورژنهای مختلفی از جک منجر شد.
جیسون روبین، از موسسان ناتی داگ بعدا توضیح داد که موی جک در طراحی نهاییاش از دراگون بال Z الهام گرفته شده است.
نهایتا طراحی جک به شکل یک انسان و فرایند کلی توسعه منجر خلق یک شخصیت ماندگار و دوستداشتنی شد که به موفقیت مجموعهی جک اند دکستر کمک زیادی کرد.
یکی از ماندگارترین شخصیتهای رزیدنت اویل شاید وجود نداشت
دومین نسخه از رزیدنت اویل دوران توسعهی سختی را سپری کرد. در ابتدا بازی قرار بود نام Biohazard1.5 را داشته باشد و در یک ایستگاه پلیس پر از زامبیها اتفاق میافتاد. کرکترهایی همچون لیان، شری و ایدا در بازی اولیه حضور داشتند و راهشان را به نسخهی نهایی پیدا کردند. اما شخصیتی که اینجا دستخوش تغییر شد، کلر بود.
کلر ردفیلد خواهر کریس ردفیلد است که برای پیدا کردن برادرش به راکون سیتی سفر میکند ولی به جای آن درگیر ماجراهای کاملا متفاوتی میشود. اما کلر جایگزین شخصیت دیگری به نام الیزا واکر شده است. الیزا دانشجوی کالج بود که تصمیم گرفته بود برای تعطیلات به راکون سیتی سر بزند. دلیل اصلی جایگزینی او با کلر این بود که سازندگان میخواستند به طریقی اتفاقات نسخهی دوم را به نسخهی قبلی پیوند دهند.
در نسخهی ریمیک رزیدنت اویل ۲، یکی از لباسهای کلر ادای احترامی به الیزا است. در واقع این همان لباسی است که الیزا قرار بود به تن داشته باشد.
بوقلمون به جای Raz در سایکوناتز؟
روند توسعهی سایکوناتز هم داستان جالبی دارد و نشان میدهد چگونه مفهوم بازی به مرور زمان تغییر کرده است. اولین ایدهی بازی از یک قسمت کنسلشده در بازی Full Throttle به وجود آمد، که شخصیت اصلی آن، بِن، دچار توهم میشد. این موضوع به ایدهی یک بازی متمرکز بر یک شترمرغ با شخصیتهای چندگانه منجر شد.
اما با گذشت زمان تیم شفر، خالف بازی سایکوناتز متوجه شد که پلیرها شاید به چنین شخصیتی به خوبی ارتباط برقرار نکنند. به همین دلیل ایدهی شترمرغ کنار گذاشته و در عوض شخصیت اصلی بعدی خلق شد. کودکی به نام دارتانیان.
اما دارتانیان هم بدون چالش نبود و سازندگان نتوانستند انیمیشن کلاه خواب او که در واقع به گونهای نماد او به شمار میرود را به خوبی نمایش دهند. پس رازپوتین آکواتو متولد شد. نگاهی به دیالوگهای حذف شدهی دارتانیان نشان میدهد که او نسبت به Raz شخصیت بالغتر و در عین حال کمی کجخلقتر بوده است.
لارا کرافت هم؟
لارا کرافت یکی از کرکترهای نمادین صنعت گیم است. با این حال حتی او هم از چالش تغییرات پی در پی در امان نبوده است. حتی قرار نبود لارا به عنوان شخصیت اصلی باشد و پلیر میتوانست بین یک شخصیت زن و مرد انتخاب کند.
علاوه بر این به جای لارا کرافت که یک باستانشناس بریتانیایی است، باید به جای شخصیت لارا کروز بازی میکردیم. کروز یک مزدور خبره از یک کشور نامعلوم در آمریکای جنوبی بود. در نهایت اما تصمیم بر آن شد که تمرکز روی شخصیتی به نام لارا کرافت باشد. شاید جالب باشد بدانید که نام خانوادگی لارا از روی یک دفترچه تلفن برداشته شده است!
یک خرگوش شرور به جای سونیک!
سونیک، یکی از معروفترین شخصیتهای دنیای گیم ممکن بود وجود نداشته باشد. نائو اوشیما و یک تیم از هنرمندان ایدههای مختلفی را بررسی کردند تا یک بازی پلتفرمر نمادین برای سگا جنسیس خلق کنند. یکی از این ایدهها، یک خرگوش به نام Feel بود که با گوشهای بلندی که داشت میتوانستند با محیط و دشمنان تعامل داشته باشد. این ایده نهایتا کنار گذاشته شد، اما این مکانیک باقی ماند و بعدا در بازی Ristar به کار گرفته شد.
جالب است بدانید که حتی دکتر Eggman به عنوان دشمن اصلی سونیک، ابتدا برای نقش شخصیت اصلی در نظر گرفته شده بود. با این حال تیم سازنده تصمیم گرفت او را به شخصیت شروری که امروز میشناسیم تبدیل کند. در نهایت اوشیما خارپشتی با لقب Needlemouse طراحی کرد که بعدا به سونیکی که امروز میشناسیم تغییر نام داد.
دانکی کانگ نه؛ ملوان زبل!
دانکی کانگ از پیشروهای ژانر پلتفرمر، عامل به وجود آمدن فرنچایز ماریو است. با این حال قبل از اینکه این شخصیت محبوب و دوستداشتنی خلق شود، شیگرو میاموتو که اقتباسی از ملوان زبل خلق کند. ملوان زبل قرار بود به عنوان قهرمان داستان باشد و دانکی کنگ و پائولین قرار بود بلوتو و Olive Oyl باشند.
اما نینتندو با مشکلاتی در به دست آوردن مجور استفاده از کاراکترهای ملوان زبل روبهرو شد. به همین دلیل، میاموتو مجبور شد که یک انیمیشن کاملاً اصلی برای بازی ایجاد کند. این موضوع منجر به توسعهی شخصیتهای محبوب Donkey Kong و Jumpman (که بعدها به نام ماریو شناخته شد) و همچنین شخصیت زندانی، پاولین شد.
با وجود مشکلاتی که نینتندو برای به دست آوردن مجوز ملوان زبل تجربه کرده بود، دانکی کانگ و ماریو به موفقیت عظیمی دست پیدا کردند. همین موفقیت باعث شد که نهایتا این شرکت بتواند مجوز ملوان زبل را به دست آورد.
این داستان خلاقیت و سازگاری میاموتو را نشان میدهد. اینکه چگونه از دل یک تلاش ناموفق و ناکامی، یکی از تاثیرگذارترین بازیهای تاریخ خلق شد.
جمعبندی
بعضی از این ایدههای اولیه را که میشنویم، میبینیم چقدر نعمت انعطافپذیری خوب است و حتی به ما درس زندگی میدهد. اینکه قرار نیست تمامی ایدههای اولیهی ما به ثمر بنشیند. قرار نیست همان فکری که برای اولین بار کردیم تا آخر داستان همانطوری باقی بماند. پس اگر میبینید جایی میتوانید ایدههای خودتان را تغییر دهید و چیزهای بهتری از آنها خلق کنید، با زمین و زمان مبارزه نکنید!
از بحث پند و اندرز که خارج شویم، به نظرتان این ایدههای اولیه به نفع بازیها بودند یا نه؟
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
واقعا عالی و جذاب بود مرسی از شما
درود و سپاس - جالب بود.
مقاله جذابی بود ...
چی قرار بود بشن ، ولی چی شد ...
تصورش سخته که سونیک قرار بود خرگوش باشه😂
مورد آخری عین پیتزا قورمه سبزی میمونه
توی فرنچایز متروید شخصیت سمون از اول قرار بود مرد باشه ولی سازنده به عنوان پایان جوک سموسو زن کردن :/
به نظر میاد ظاهرا شخصیت آخرین چیزیه که تو بازیای نینتندو طراحی میشه
مثلا کربی یه موقتا یه توپ کشیدن بعد بازی رو با همون عرضه کردن
کلا دیزاینراشون حال طراحی شخصیت ندارن
پدر همه اینا ماریویی هست که در ابتدا قرار بود یک هفتتیرکش باشد به جای لوله کش !
مگه جامپ من نجار نبود ؟
من شنیدم قرار بود فوروارد باشه