نقد سریال Twisted Metal | فلز درهمتنیده
با تحسین سریال «The Last of Us» از سوی منتقدان و موفقیت فیلم «برادران سوپر ماریو»، به نظر میرسد اقتباس از بازیهای ویدیویی اتفاق بزرگ فعلی در هالیوود باشد. در همین مسیر، سریال تلویزیونی «Twisted ...
با تحسین سریال «The Last of Us» از سوی منتقدان و موفقیت فیلم «برادران سوپر ماریو»، به نظر میرسد اقتباس از بازیهای ویدیویی اتفاق بزرگ فعلی در هالیوود باشد. در همین مسیر، سریال تلویزیونی «Twisted Metal» یا «فلز درهمتنیده» با ۱۰ قسمت ۳۰ دقیقهای موفق شده اثری نسبتاً معقول و قابل تماشا باشد و در گونه خودش یک کمدی نه چندان جدی را به نمایش بگذارد. در ادامه با نقد سریال Twisted Metal همراه ویجیاتو باشید.
برای افراد ناآشنا باید گفت: Twisted Metal یک فرنچایز از بازیهای ویدیویی است که در قالب ماشینبازی جنگی قرار میگیرد؛ این یعنی ماشینهایی که ماشینهای دیگر را منفجر میکنند. تصور کنید گلادیاتورها در یک کولوسئوم به میدان بروند جایی که همگی پشت فرمان ماشینهای زرهی پوشیده شده با مسلسل و موشک انداز قرار دارند.
البته به عنوان یک فرنچایز چیزهای بیشتری از جنگ ماشینها در آن وجود دارد، اما در هسته مرکزی آن، بازی Twisted Metal یک جنگ ساده ماشینی است. این یک مبارزه با ماشین است که با شخصیتهای دیوانهای مانند دندون شیرین با آن ماسک دلقکی خاصش ترکیب شده است.
بنابراین وقتی همه ما شنیدیم که Peacock این بازیها را به یک سریال استریم تبدیل میکند، یک علامت سوال در ذهن مخاطب آشنا با بازی شعلهور شد که چکونه یک بازی با داستان یک خطی را به یک سریال تبدیل میکنند؟! با وجود چنین مواردی این سریال اقتباس دیگری از یک بازی کلاسیک پلی استیشن است که در پس زمینه آیندهای دیستوپیایی شکل میگیرد که در آن قهرمان داستان یعنی جان دو یا همان شیرفروش در سرزمینهای مختلف پرسه میزند و منابع حیاتی را بین شهرهای محصور جابهجا میکند.
جان دو (آنتونی مکی) یک راننده مامور انتقال سرخوش در ایالات متحده پسا آخرالزمانی است که در آن قانون جنگل برپا شده و همه چیز بیرون شهرهای در محاصره به جنایتکاران جامعه و افراد ناتوان بدشانس واگذار شده است. در واقع شیفتگی بیپایان آمریکا به خودروها و سلاحهای گرم منجر به ایجاد سناریویی به سبک «Mad Max» در این کشور شده است.
در این بین، هنگامی که جان دو از سوی رهبر نیو سانفرانسیسکو (نیو کمپبل) برای انجام یک کار پرخطر برای یک زندگی معمولی و خانوادگی در امنیت یک شهر پیشنهادی دریافت میکند، او راهی جادهای پر از رویداد و آشوب میشود. سفر در سراسر کشور پر از هیاهو آمریکا او را در سناریوهای عجیب و غریب قرار میدهد و جان را رو در رو با شخصیتهای ریز و درشت مختلف میکند که زیربنای داستان سریال را شکل میدهند.
اگر بخواهم این سریال را در چند جمله بررسی کنم باید بگویم Twisted Metal میداند که چه نوع سریالی است و در بیشتر موارد، خودش را خیلی جدی نمیگیرد. بنابراین، جدی نگرفتن فضای داستانی نکته مثبت شاخص این اثر است. اقتباسهای بازیهای ویدیویی سابقه طولانی در انحراف از بازی مورد اقتباس و یافتن شکست دارند، اما سریال تلویزیونی Twisted Metal نشان میدهد که گمراهی از ایده اصلی درون بازی همیشه ایده بدی نیست، تا زمانی که یک تیم نویسندگی قوی برای پشتیبانی از آن داشته باشید.
سریال Twisted Metal دقیقاً مانند بازیهای ویدیویی کلاسیک خود ریشه در شور و هیجان لحظهای دارد. بنابراین از موسیقی، مضامین داستانی و طنز، همه احساس یک اثر پاپکورنی کلاسیک را به مخاطب میدهند. در واقع درست از صحنه آغازین اپیزود اول، Twisted Metal دقیقاً به شما نشان میدهد که چه چیزی هست و چه چیزی نیست. این یک سریال تلویزیونی عمیق با رویکرد داستانی فلسفی نیست.
حتی این اثر به عنوان یک ماجرای اکشن کمدی در پساآخرالزمان، تمام و کمال نمایشی در مورد انفجار ماشینها و دلقکهای روان پریش قاتل نیست. در واقع منطق داستانی رویدادها گاهی به شدت مضحک و احمقانه است اما این واقعیت این سناریو است که خودش را جدی نمیگیرد. البته مقدار زیادی نبرد مبتنی بر ماشین وجود دارد، که طعمی منحصر به فرد به محتوای سرگرمکننده متن سریال میافزاید، و این لحظات کم در صورت نیاز، هیجانی را به متن ماجرای کمدی آن اضافه میکنند.
اما Twisted Metal مانند هر کمدی خوب، توسط شخصیتهایش به دل قصه میزند و این شخصیتهای رنگارنگ آن هستند که مخاطب را جذب ماجرا میکنند، و بازیگران در اینجا تلاشی محکمی انجام میدهند که به اندازه کافی برای کشیدن مخاطب به سمت این اثر کافی است تا شما را روی صندلیتان نگه دارد. اگر بخواهیم کمدی موجود در این سریال را واکاوی کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که کمدی آن یک طنز پوچ و گاهی مبتنی بر موقعیت است.
در واقع کمدی Twisted Metal از همان ابتدا دارای تنوع مضحک و گاه بیمعنی است. اما چرا؟ چون شما به عنوان مخاطب همراه با شخصیتهای اصلی در ماهیت تاریک و خشن یک پسا آخرالزمان دیوانهکننده سفر میکنید که از اپیزود به اپیزود دیگر شما را با دیوانهها و انسانهای مختلف با رویکردهای متفاوت آشنا میکند. به نظر حضور افراد شناخته شده در ژانر کمدی اکشن، یعنی رت ریس و پل ورنیک (نویسندگان زامبی لند، ددپول) در تولید داستان سریال، وقتی صحبت از تعادل لحن میشود، نتیجه داده است.
به لطف وجود یک فیلمنامه کمدی شخصیت محور، آنتونی مکی و همراه بی میل او در سفر جادهای یعنی دختر یاغی داستان (استفانی بئاتریز) به خوبی با یکدیگر بازی میکنند، و تماشای شیمی بین آنها لذت بخش است. اگر چه پس زمینه داستانی تلخ هر دو شخصیت نیز چاشنی احساسی ارتباط مخاطب با این دو شخص را قلقلک میدهد. باید توجه داشته باشید کیفیت کمدی در Twisted Metal به طور کلی منعکس کننده آثاری چون ددپول و زامبیلند است.
اما مشکل این سریال کمدی اینجاست که فرو رفتن در فرمول سفر جادهای سریال را به طرز عجیبی اپیزودیک میکند و همه اپیزودهای آن نیز از منظر کیفیت واجرای درست روایت برابر نیستند. برای مثال در یک قسمت، جان و کوایت تمام تلاش خود را میکنند تا برای یک پیرزن در یک جستجوی جانبی دارو تهیه کنند، و در قسمت دیگر، آنها تلاش میکنند ماشین جان، یعنی اِوِلین را از دست گروهی نجات دهند. این تفاوت ماجراها من را از قسمت پنج به بعد دچار یک سرگردانی کرد و باعث شد دیگر آن حس و حال خوب ابتدای سریال را نداشته باشم.
البته مشکل در کل فیلمها و سریالهای تلویزیونی مبتنی بر بازیهای ویدیویی وجود دارد، اما با توجه به اینکه «Twisted Metal» یک سریال تلویزیونی است و همه قسمتهای آن به یک اندازه خوب نیستند، عدم یکنواختی آن به ویژه از نیمه اول سریال به بعد مشهود است. این یعنی شما ممکن است یک اپیزود را دوست داشته باشید و بعد خیلی ساده نسبت به قسمت بعدی چنین احساسی نداشته باشید.
اگر بخواهیم عمیقتر به این عدم یکنواختی بپردازیم، باید گفت این مشکل با شخصیت پردازی بازیگر آرژانتینی یعنی بئاتریز یا همان دختر یاغی داستان تشدید میشود. شخصیت او در اینجا پیچیده ترین شخصیت داستان است، اما او به طور مداوم در مسیر یکنواخت هدایت و کارگردانی نمیشود. این یعنی در یک نقطه او کم حرف است و به سختی صحبت میکند، در نقطهای دیگر عصبانی است، و در نقطهای دیگر به گونهای شاد است که با شرایطی که لحظات قبلش بود همخوانی ندارد.
بدون شک بئاتریز بازیگر و البته صداپیشه خوبی است که کارهای کمدی پیچیدهای را در «Brooklyn Nine-Nine» انجام داده و به عنوان صدای شخصیت میرابل در انیمیشن «انکانتو» دیزنی، چرخشی عالی، شاد و مضطرب در دل شخصیت خود داشته است، اما در اینجا او آن ثبات را پیدا نمیکند.
البته اکثر شخصیتها، از جمله جان با بازی مکی یا دندون شیری، به جز بئاتریز، موفق میشوند در رشد شخصیت خود قابل ارتباطتر باشند. اما با وجود محتوای بیشتر، شخصیت بئاتریز به سرعت تغییر میکند و درک اینکه چگونه او میتواند در مدت زمان کمی از عصبانی به شادی و کم حرفی تبدیل شود، برای من مخاطب دشوار است. این مشکل در نوع خودش منفی است، زیرا او بازیگر توانا و باهوشی است، اما کارگردانی اجازه نمیدهد او از شخصیتش نهایت استفاده را ببرد.
با این تفاسیر اگر بخواهیم نقد سریال Twisted Metal را در چند جمله جمعبندی کنیم باید گفت: سریال Twisted Metal یک اثر سرگرمکننده در دنیایی درهم و برهم با گروهی از شخصیتهای رنگارنگ است؛ اگر آن را خیلی جدی نگیرید، لحظات هیجان انگیزی خواهید داشت. اما اگر این سریال و داستان آن را جدی بگیرید سرنوشت خوشی در انتظار شما نیست و شاید حتی تماشای سریال تا پایان برای شما دشوار باشد.
اما با وجود این فراز و نشیبها، در نهایت میتوان گفت که سریال Twisted Metal به خوبی در قالب کمدی تلویزیونی مدرن، بالاتر از حد متوسط قرار میگیرد که به اندازه کافی سرگرمکننده است که شما را به پای تماشای خود بکشاند، مخصوص با برخی جنبههای منحصر به فرد جهان سازی که آن را از قابل پیش بینی بودن دور نگه میدارد. باید توجه داشته باشید که این سریال «The Last of Us» نیست، یعنی نباید انتظار داشته باشیم که همه چیز داستان شبیه به آن اثر باشد.
با نگاه معمول به یک اثر کمدی اکشن این سریال گاهی اوقات سرگرمکننده است و گاهی به شدت مضحک و احمقانه، پس در دنیای آثار کنونی که مبنای آنها یک بازی است، وجود این سریال به اندازه کافی قابل قبول است؛ و این مطمئناً بیشتر از چیزی است که شخص من از اقتباس یک بازی رزمی ماشینی با حضور یک دلقک در کامیون بستنی انتظار داشتم.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.