بازی Baldur's Gate 3 یک بازی نقش آفرینی با داستان غنی است که برای بازی، به صورت گروهی (Party Based RPG) ساخته شده است؛ و در دنیای Dungeons and Dragons صورت میگیرد. در این دنیا هر اتفاق و هر تصمیم، عواقب خاص خود را به همراه دارد و مسیر بازی به تصمیمات و البته به میزان زیادی شانس شما بستگی دارد. بازی Baldur's Gate 3 بزرگترین بازی ساخته شده توسط استودیو لاریان (Larian Studios) محسوب میشود. در واقع این بازی سومین بازی از سری Baldur's Gate است. از موفقترین و معروفترین بازیهای این استودیو بدون شک میتوان به Divinity Original Sin 2 اشاره کرد. با بررسی بازی Baldur's Gate 3 با ویجیاتو همراه باشید.
بازی Baldur's Gate 3 از سبک بازیهای کارتی و رومیزی Dungeons and Dragons پیروی میکند و دارای یک دنیای گسترده، با اتفاقات و احتمالات بسیار زیاد است. استودیوی لاریان تمام نکات مثبت در بازی Divinity Original Sin 2 را حفظ کرد و با اضافه کردن عناصر جذابتر و نزدیکتر کردن این بازی به Dungeons and Dragons، عنوانی کمنظیر را در سبک خود ساخته.پس از ۶ سال توسعه و ۳ سال Early Access قاعدتا باید انتظار بالایی از این بازی داشته باشیم. شور و اشتیاق برای این بازی، قبل از انتشارش خیلی بالا بود؛ ولی من سعی کردم که به این موارد توجهی نکنم و صرفا ببینم که آیا لاریان میتواند به وعدههایش عمل کند یا نه. چیزی که دیدیم به معنا واقعی کلمه نفس من را برید. بازی Baldur's Gate 3 تنها یکی از بهترین بازیهای نقش آفرینی دوران ما نیست، این بازی به راحتی میتوانید تا ۱۵ سال آینده هم حرفی برای گفتن داشته باشد. صرفا میزان خلاقیتی که در آن خرج شده است میتواند چنان جذابیتی در بازی ایجاد کند که اصلا با نقش آفرینیهای دیگر قابل مقایسه نیست.
اگر فرض کنیم که شما صرفا وارد بازی نمیشوید تا فقط داستان آن را دنبال و به اتمام برسانید، باز هم میتوانید شاهد یک تجربه بینظیر باشید. البته اینکه بازی را به سرعت تمام کنید مشکل خاصی ندارد و حتی آن تجربه هم میتواند جالب باشد، ولی قسمت اصلی بازی درون ماجراها و صحبتهایی است که ممکن است لزوما اجباری نباشند. شما در این بازی یک فرد کاملا عادیید و مثل عناوین دیگر یک قهرمان بزرگ و نامدار نیستید. هر کاری که میکنید، هر قدمی که برمیدارید، هر انتخابی که میکنید و هر شخصی را که میکشید در داستان و پایان بازی موثر است و بازی نسبت به کارهای شما واکنش نشان میدهد.
گاهی اوقات شما پیامد کارهایتان را در همان لحظه میبینید و گاهی اوقات هم چندین ساعت بعد در داستان بازی یک اتفاقی میفتد که حتی انتظارش را هم نداشتید. مثلا در محلی به یک اورک توهین کردید و حالا باید بابتش مجازات شوید. شما درون یک کشتی، به عنوان یک زندانی، از خواب بیدار میشوید که توسط یک سری موجود به نام Mind Flayer کنترل میشود. این موجودات به روش خیلی جالب و ترسناکی تولید مثل میکنند. آنها یک سری موجود زنده دیگر را میدزدند و یک لارو را درون مغز آنها جاساز میکنند. پس از گذشت کمی زمان، این لارو به یک انگل کامل تبدیل میشود و به طور کامل کنترل مغز آن موجود را به دست میگیرد. کمی بعد هم سر قربانی را از بین میبرد و به یک Mind Flayer تبدیل میشود.
کمی پس از بیدار شدن، به کشتی شما حمله میشود. شیاطین قصد تصرف کشتی و نابود کردن آن را دارند. در راه فرار، شما با دو نفر از قربانیان دیگر به نام Lae’zel و Shadowheart آشنا میشوید. به کمک این دو در نهایت از کشتی فرار میکنید و در یک سرزمین غریبه سقوط میکنید. در اینجاست شما آزادی کامل دارید تا هر کاری که میخواهید را انجام دهید. دوست دارید که به جادوهای باستانی دست پیدا کنید و تمامی سرزمین را در آتش نابود کنید؟ چرا که نه. آیا میخواهید این لاروی که درون سرتان است را خارج کنید تا به یک Mind Flayer تبدیل نشوید؟ به نظر انتخاب خوبی است. در هر صورت، Baldur's Gate 3 به شما مسیر یا راه مشخصی را نشان نمیدهد.
این شما هستید که باید در بازی Baldur's Gate 3 بگردید و یک مسیر را برای خودتان پیدا کنید. در این بازی، این شما هستید که باید داستان خودتان را بنویسید؛ به هر شکلی که دلتان میخواهد. در همان محل اولیه Baldur's Gate 3 میتوانید با چند نفر دیگر از شخصیتهای بازی آشنا شوید. جدا از دو نفری که درون کشتی دیدید، میتوانید با ۴ شخص دیگر هم مواجه شوید که میتوانند در این راه کمکتان کنند.
استاریون (Astarion) یک الف دغلباز و دزد است که در کنار آن خونآشام هم هست. تنها قصد استاریون که در ابتدا به شما میگوید این است که میخواهد به Baldur's Gate برگردد و چون هدف شما هم همین است میتوانید به هم کمک کنید. گیل (Gale) یک جادوگر توانا است که یک بیماری خاص دارد. بیماری او باعث میشود که یک نیاز شدید به خوردن وسایل جادویی پیدا کند. جدا از ضرری که به شما وارد میکند، گیل اصلا در مورد این مشکلش با کسی صحبتی نمیکند. اینکه آیا راز او میتواند باعث نابودی شما و تمام گروهتان شود یا نه را خودتان باید بفهمید.
ویل (Wyll) یک قهرمان مردمی است که شهرتش به تمامی نقاط جهان رسیده است. هدف او این است که یک شیطان به نام کارلاک (Karlach) را پیدا کند و بکشد. این موضوع که چه کسی به او دستور داده است که این کار را انجام دهید و اینکه چرا یک قهرمان مردمی باید به عنوان یک قاتل استخدامی کار کند را شما باید در بازی بفهمید. کارلاک هم یکی از سربازان قدیمی شیطانی بزرگ به نام زاریل (Zariel) بود؛ البته نه با انتخاب خودش. کارلاک به عنوان یک سرباز قدرتمند و به زبان خودش «یک سگ جنگی» به زاریل فروخته شد؛ ولی خودش از زندگی در جهنم متنفر بود و در اولین فرصت فرار کرد. پس از فرار او بود که زاریل تصمیم گرفت به هر قیمتی که شده، بهترین سرباز خود را به جهنم برگرداند.
تک تک این افراد به صورت لایه لایه، از احساسات و افکار خود تشکیل شدهاند. انگار که آنها هم زنده هستند و مثل یک بازیکن فکر میکنند و واکنش نشان میدهند. شیوه بیان داستان بازی هم جالب است و افرادی که به سبک سولزلایک علاقه دارند به خوبی با آن آشنا هستند. بازی به صورت مستقیم داستان را برای شما تعریف نمیکند. بخشی از آن از اول مشخص است، قسمتی از آن را باید در دیالوگهایی که با اشخاص مختلف دارید پیدا کنید و در نهایت بخشی را از طریق مجسمهها، کتابها و وسایل موجود در محیط متوجه میشوید. حالا اگر آزادی عملی که بازی به شما میدهد را با این روش روایت داستان ترکیب کنید متوجه میشوید که چرا در حال حاضر بالدرز گیت ۳ بیش از ۱۷ هزار پایان مختلف دارد و تمامی آنها به رفتار، فکر و عمل شما وابسته است.
شاید فکر کنید که تمامی پایانهایی که در Baldur's Gate 3 وجود دارد شبیه به هم هستند و تنوع خاصی در آنها دیده نمیشود؛ ولی بیشتر از نمیتوانستید اشتباه کنید. یکی از دلایلی که من عاشق این بازی شدم این بود که داستان قدرتمند آن به خوبی و به نحو احسن با گیمپلی آن ترکیب میشود و یک محصول طلایی حاصل میشود. مکانیکهایی که در بازی میبینید آنچنان تفاوتی با بقیه بازیهای سبک ARPG ندارند. مثل تمامی این بازیها، شما از بالا و به صورت نیمهاستراتژیک شخصیتهای خود را کنترل میکنید و از تواناییهای مختلف آنها برای رسیدن به اهداف مختلف استفاده میکنید. در بازی ۱۱ نژاد مختلف به همراه ۱۲ کلاس مختلف وجود دارد که هر کدام از آنها به یک شکلی با هم ترکیب میشوند و در نهایت به شما ۱۳۲ ترکیب مختلف و جدید را میدهند که میتوانید تجربه کنید.
به نظر من این قسمت از Baldur's Gate 3 زیادی بزرگ است. چنین حجمی از تفاوت را دوست دارم، ولی به عنوان کسی که تازه بازی را شروع کرده است، این حجم از اطلاعات میتواند گیجکننده باشد. البته بعد از شاید ۲ یا ۳ ساعت بازی بتوانید به راحتی تفاوتهای آنها را از هم تشخیص دهید ولی درهمان ابتدا بازی، برای من که از بازیکنهای قدیمی لاریان هستم هم این حجم از تنوع زیاد بود. تعجبی هم ندارد که در آمار هفتگیای که خود استودیو لاریان منتشر کرد، بازیکنان بیش از ۸۸ سال را درون این بخش سپری کرده بودند.
نژادهای گوناگون Baldur's Gate 3 هر کدام ویژگیهای منحصر به فرد خود را دارند؛ برای همین هم هست که شما نباید تنها به علاقه خود در انتخاب آنها توجه کنید، بلکه تواناییها آنها هم در این تصمیمگیری مهم هستند. برای مثال نژاد الف (Elf) و خب چندین نژاد دیگری توانایی دیدن در تاریکی دارند؛ نومها (Gnome) سریع و پرانرژی هستند و احتمال اینکه مورد هدف قرار بگیرند هم کمتر است. بقیه نژادهایی که در بازی میتوانید پیدا کنید: Tiefling که نیمهشیطان هستند، انسانها که کاملا عادیاند، Gythyanki که یک سری موجود بین الف و اورک هستند، نیمهالفها، دورفها، کوتولهها، Drow یا همان الفهای جهنمی و در نهایت نیمهاورکها هستند که قادرند کارهای متفاوت و جالبی را اجرا کنند.
این همه تنوع در Baldur's Gate 3 خودش خوب است، کدام گیمری است که تنوع دوست نداشته باشد؛ ولی مسئله خالی شدن بازی است. بازیهای زیادی را میتوانید پیدا کنید که شاید تنوع شخصیتی خیلی زیادی داشته باشند، ولی در نهایت آنچنان تغییری در بازی شما ایجاد نمیکنند. من بازیهای قبلی استودیو لاریان را تجربه کرده بودم و انتظار داشتم که به کوچکترین جزئیات محصولشان هم اهمیت دهند. خیلی ساده بگویم واقعا ناامید نشدم. تمامی این ۱۱ نژادی که معرفی کردم به طور خیلی گستردهای بازی شما را تغییر خواهند داد. شاید ابتدا بازی یکسان باشد، ولی پس از گذشت چند ساعت از گیمپلی، وضعیت یک بازیکن با شخصیت الف به شدت با وضعیت یک بازیکن دیگر در همان شرایط با شخصیت یک دورف فرق خواهد داشت.
یادتان است که گفتم تمامی شخصیتها و NPCهای بازی هم نسبت به شما واکنش نشان میدهند؟ یکی از این واکنشها مربوط به نژادی است که انتخاب میکنید. شاید اگر الف باشید و بخواهید با یک تاجر الف تجارت کنید، خیلی دوستانه با شما برخورد کند و حتی تخفیف هم بدهد، ولی اگر دورف باشید حتی جوابتان را هم ندهد. این توجه به جزئیات کوچک Baldur's Gate 3 است که باعث میشود از آن خسته نشوید. وقتی که تجربههای شما هر دفعه قرار باشد که عوض شود، چرا دلتان نخواهد که چندین بار بازی را تمام کنید؛ به هر حال باید حداقل چند مورد از این ۱۷هزار پایان را تجربه کنید.
قسمت جذاب Baldur's Gate 3 کلاسهای متفاوت آن هستند. هر کدام از این ۱۲ کلاس به چند دسته تقسیم میشوند و میتوانید هر بار که بازی میکنید، به دنبال یک شاخه دیگر بروید. هر کدام از این کلاسها روی یک موضوع خاص تمرکز دارند. برای مثال اگر Hunter باشید بیشتر بر روی مبارزه با کمان تمرکز خواهید داشت؛ ولی اگر Monk باشید، تمرکز اصلی شما مبارزه به صورت رو در رو و یکجورایی مشابه کنگ فو است. این دو مثالی که من الان زدم تنها دو مورد از بیش از ۱۰ مورد از سبکهای مختلف مبارزه با این دو کلاس بود. بله درست است، هر کلاس تنها محدود به یک سبک مبارزه نیست و میتوانید به هر نحوی که خلاقیتتان اجازه میدهد تجربه خود را شخصیسازی کنید.
در بررسی بازی بالدرز گیت ۳ شاید بتوانم بگویم که این مورد از بازی را بیشتر از همه دوست داشتم. در همان ۴ ساعت ابتدایی بازی، من فکر کنم بازی را ۵ بار از اول شروع کردم و ترکیبها مختلفی را امتحان کردم. شما تنها ۴ شخصیت را میتوانید به صورت همزمان کنترل کنید و من تا به اینجا کار شاید تنها ۱۰ درصد از پتانسیل گیمپلی بازی را تجربه کردم. راستش را بخواهید باید بگویم که اگر ۱۰ درصد آن این است، مابقی آن را تنها با کلمه خارقالعاده میتوان توصیف کرد.
جدا از کلاسها و سیستم مبارزه، بازی شامل تعداد زیادی پازل و معما هم هست. از آنجایی که شما راهنمایی خاصی در بازی ندارید باید به هوش و ذکاوت خود، یا شخصیتتان در بازی اتکا کنید. حل کردن معماهای بازی برای من کمی خسته کننده بود، ولی وقتی که بالاخره میفهمیدم که چطوری یک تله را از کار بیندازم یا وارد یک در قفل شده شوم، حس خوشحالیام وصف نشدنی بود. متاسفانه یکی دیگر از دلایلی که این بازی با توجه به استانداردهای امروزی ممکن است که شما را خسته کند این است که سرعت پیشرفت در آن خیلی کند است. در عناوین اخیر ما به سرعت ماموریتها را پشت سر میگذاشتیم و پول جمع میکردیم و وسایل قویتری میخریدیم. درست است که چنین چیزی در مورد Baldur's Gate هم درست است، ولی خب با سرعت خیلی کمتری این اتفاقات میفتد.
لولآپ شدن و ارتقا وسایل در Baldur's Gate 3 به سادگی عناوین دیگر ARPG نیست و شما نمیتوانید در همان چند ساعت اولیه از تکنیکهای اسپید ران استفاده کنید. صبر و تحمل در آن خیلی مهم است و باید تک تک قدمهایی که در بازی برمیدارید را به خوبی بررسی کنید، قبل از صحبت با هر شخصی به خوبی فکر کنید و اگر میخواهید اقدامی انجام دهید به پیامدهایش خیلی عمیق فکر کنید. تعداد زیادی از گیمرها از بازیهای جهان باز لذت نمیبرند، چون سرعت پیشرفت در آنها بسیار کم است و بازی نیازمند سفرهای خیلی زیادی از یک نقطه به نقطه دیگر است. اگر شما هم چنین تفکری داردی اصلا به سراغ Baldur's Gate 3 نروید، چون سرعت پیشرفت در آن کمتر است و تازه در کنار آن باید مقدار خیلی زیای زمان را صرف حل کردن معماهایش کنید.
در کل گیمپلی Baldur's Gate 3 خیلی هیجانانگیز نیست، ولی خلاقیتهایی که در آن میتوانید به خرج دهید باعث میشود که ارزشش را داشته باشد. من خیلی دوست داشتم که قبل از هر مبارزه باید فکر میکردم که بهترین استراتژی مبارزه دقیقا چیست و از چه زاویهای و با چه تجهیزاتی اگر وارد مبارزه شوم، شانس بیشتری دارم. اگر شما از آن دسته از افرادی هستید که با سرعت و به صورت مستقیم وارد یک مبارزه میشوید و همه چیز را با زور میخواهید حل کنید، اصلا سمت این بازی هم نروید چون به سرعت ناامید خواهید شد.
خلاصه بگم که...
بازی Baldur's Gate 3 شاید یکی از بهترینهای تاریخ صنعت گیمینگ باشد. در کل هر گیمری باید حداقل این بازی را یک بار تجربه کند؛ فارق از اینکه چه سبک موردعلاقهای دارد. زحمتی که استودیو لاریان برای این بازی کشیده به وضوح مشخص است و این بازی یکی از عناوینی است که به این زودیها فراموش نخواهد شد.
میخرمش...
تنوع و خلاقیت گیمپلی بازی باعث میشود که دائما غافلگیر شوید؛ حتی اگر دهها ساعت در آن تجربه داشته باشید. اگر از دوستداران سبک نقشآفرینی هستید، این بازی ممکن است بهترین تجربه شما تا چندین سال آینده باشد.
نمیخرمش...
سرعت بازی خیلی کم است و معماهای آن میتوانند دشوار باشند. حداقل صد ساعت برای پایان آن هم نیاز دارید. پس اگر زمان زیادی برای بازی ندارید، شاید از Baldur's Gate 3 خیلی لذت نبرید.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
چقدر امتیاز کاربران پایینه!
ای کاش دوربینش اینجوری نبود
واقعا رفته تو لیست بازی هایی که "باید" بازیشون کنم
با اینکه ژانر مور علاقه ام jrpg و rpg سوم شخص و یه جورای بتسدایی هستن ولی دیابلو جدید و این گیم علاقه مندم کردن به این سبک
از نقد بازی هم ممنونم واقعا، با توجه به طولانی بودن بازی خیلی زود انجام شد
خسته نباشید🤝
Resident Evil 3 : ۷۰
Days gone :80
Control:85
Sw jedi:85
The last of us 2 :95
و
.
.
.
.
Baldur's gate 3 : 100
الان یعنی شما این بازی رو از اون های بالای لیست بهتر دیدید و با شاهکاری مثل ویچر ۳ یکی دیدید؟
نمره ۱۰۰ فقط برای بی نقص هاست
هر چقدر هم که خوب باشه آیا واقعا لیاقت (۱۰۰) رو داره؟
واقعا نمیدونم مشکل شما با اومدن یک شاهکار جدید چیه.
یک بازی فوق العاده معرفی شده که نقصی هم نداره.
حتما هم یک بازی لازم نیست هم سبک ویچر باشه تا بتونه باهاش رقابت کنه و نمره ۱۰۰ بگیره.
این بازی تو سبک خودش یک شاهکاره و تونست نمره ۱۰۰ از ویجیاتو و ۹۷ از متاکریتیک بگیره.
پول گرفتن. شرکت سازنده چند میلیون دلار پول داده تا از بازیش تعریف کنن. بازار ایران خیلی خیلی مهمه و همه میتونن 60 دلار که پول یه پفکم نمیشه رو بدن بازی رو بخرن. اینقدری پول گرفتن که میخواستن امتیاز 110 بدن ولی خب بی خیال شدن همون 100 دادن
اخه چرا باید سازنده به یه رسانه ایرانی پول بده!(توهین نباشه،منظورم این بود تاثیری رو فروش جهانی نداره حقیقتاً)
مشکل اینجاست که اگر از دیدگاه امثال شما «گرافیک» رو حذف کنن اون بازی خار و خفیف میشه. محتوا رو درک نمیکنید، آزادی عمل رو متوجه نمیشید، اهمیت نقشتون تو روایت داستان و اصل و بنای اون داستان براتون مهم نیست و فقط و فقط «گرافیک» میخواید.
گرافیک اهمیت خاصی نداره
ولی اگر قراره فقط داستان باشه ، خب فرقش با کتاب چیه؟
کتاب های شما ازادی عمل دارن ؟
شما که از محتوا و انتخاب و آزادی عمل در بازی حرف میزنید حتی به خودتون زحمت ندادید دیترویت رو نقد کنید
برای شما اینها اهمیت ندارن
فقط این مهمه که از (ترند) پیروی کنید و همونی رو بگید که رسانه های بزرگ خارجی میگن
بنظرتون اقای بهتویی میتونه همه بازی های دنیا رو نقد کنه ؟
عزیزم بازی دیترویت قبل از تاسیس ویجیاتو منتشر شده و بررسیش رو داخل دیجیاتو منتشر کردیم:
https://digiato.com/article/2018/06/01/بررسی-بازی-detroit-become-human-؛-جنگ-صلح-است،-آزادی-برد
خب الان کل تفسیرت از ماهیت تیم ویجیاتو به هم ریخت. دیگه چی؟
به هر حال بازی های بهتری از این هستند
که نمره ی پایین گرفتند
حرفم اینه که نظر شخصی وارد نمرات نکنید
رسانه دست شماست ، آزادید هر چی میخواید بگید ، من هم فقط نظرمو گفتم🙂
بررسی یک نظر «شخصیه»، پس نمرش هم یک مسئله «شخصیه».
اینها جزو بدیهیات محسوب میشن، اگر هنوز نسبت به این دسته مسائل ساده اشراف نداری نیازی نیست نقش یک متخصص رو بازی کنی.
بررسی بحث شخصی نیست
باید طبق واقعیت باشه
تمام حرفم اینه
به هر حال نقد انجام شده و بحث ما بی فایدست
همین الان گفتی که حرف رسانه های خارجی رو تکرار میکنن...
ما سبک های مختلف بازی داریم که میتونن نمره ۱۰۰ بگیرن اگه لیاقتشون باشه
میتونه سبک rpgباشه
میتونه سبک اکشن باشه
میتونه سبک ریسینگ باشه
میتونه سبک های دیگه هم باشه
اصلا مگه شما بازیش کردی ؟
برای ایکس باکس وان هم هست؟
تو پلتفرم ها زده بودین
تشکر میکنم از آقای افشار پور بابت نقد خداقوت میگم به شما
از اون بازی ها بود که کسی بهش توجهی نکرد
ولی اومد و کولاک کرد
با اومدن این بازی گوتی امسال دوشوار تر شد
انتظار داشتم به خاطر وسعت بازی به این زودی نقدش رو نذارید ول سریعتر از اون چیزی که فکرش رو می کردم نقدش کردین دمتون گرم
لارین بازم ترکوند
نظرت محترمه ولی حقیقت نداره درواقع این بازی تازه داره توجهی رو کسب می کنه که لایقش
بنظرمن چون بازی عامه پسند نیست گوتی نمیشه
الدن رینگ عامهپسندتر بود یا رگناروک ؟!
داش ۹۹ درصد گیمر هایی که میگن عامه پسند نیست فقط ی گیم پلی از بازی دیدن و ؛ ایییی این بازی نوبتیه سلیقه من نیست با اینکه حتی ی بارم امتحانش نکردم.
حقیقا از سبک بازی خوشم نمیاد اگه دوربین تو کل گیمپلی پشت کاراکتر بود مثل دارگون ایج یچزی
البته منتقدا ازین سبک بازی خوششون میاد. گوتی های قبلی این حرف منو تایید میکنه. منتقدا یه بازی میخوان که بتونی همه کار بتونی توش بکنی، همچنین داستان زیبایی برای روایت داشته باشه . این بازی به احتمال 75 درصد گوتی رو میگیره ولی بازم نمیتونیم قطعی حرفی رو بزنیم. چون توی این سبک استارفیلد هنوز مونده که بیاد.
از اون دید، عامه پسند فقط شامل فیفا و پیاس(اینطوری میگن) و جی تی آآآیوی و گاد آف وار و کالاف میشه
می شه یه پست مقایسه دیابلو ۴ با این چیزه رو بزاریم ، روی اینکه خود.کشی کنم یا زنده بمونم خیلی تاثیر داره 🙏
.
نمی دونم نمره یکی که به این چیز دادم از سر فشار بوده یا چی :/
فکر کنم مشکلت اینه که برای بازی که عاشقشی رقیبی اومده که خودتم بیشتر ازش خوشت اومده و هنگ کردی درسته ؟
من قبلا بالدرز ۱ و ۲ رو انجام دادم و مطمئنم هیچ کششی نسبت به این فرنچایز ندارم ولی درباره بخش اول فکر کنم درست می گی نمی تونم درک کنم برای فرنچایزی که ۱۵ ساله عاشقشم رقیب پیدا شده
اصلا اینو دیابلو ربطی به هم ندارن. تنها شباهتشون آرپیجی بودن و ایزومتریک بودن.
دیابلو اکشن بالدورز گیت نوبتی . دیابلو روایت داستان مستقیمی داره بالدورز گیت داستان غنی با آزادی زیاد.
اینکه دوتا بازی تو ۳ تا سبک مشترک باشن هم اصلا شباهت محسوب نمیشه 🗿
اگه سیستم داشتم امسال سال من بود مگه میشه این همه نقش افرینی شاهکار تو یه سال !!