ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

نقد فیلم Love At First Sight – عشق در نگاه اول

Love At First Sight یک درام رمانتیک به کارگردانی ونسا کاسویل (Vanessa Caswill) و نویسندگی کیتی لاو جوی (Katie Lovejoy) و محصول سال ۲۰۲۳ آمریکا است. این فیلم بر اساس رمان «احتمال آماری عشق در ...

مهسا فرهادي
نوشته شده توسط مهسا فرهادي | ۳۰ شهریور ۱۴۰۲ | ۱۳:۰۹

Love At First Sight یک درام رمانتیک به کارگردانی ونسا کاسویل (Vanessa Caswill) و نویسندگی کیتی لاو جوی (Katie Lovejoy) و محصول سال ۲۰۲۳ آمریکا است. این فیلم بر اساس رمان «احتمال آماری عشق در نگاه اول» یا همان «The Statistical Probability Of Love At First Sight»، اثر جنیفر ای اسمیت (Jennifer E. Smith) ساخته و پرداخته شده است.

Love At First Sight با حضور بازیگرانی چون هیلی لو ریچاردسون (Haley Lu Richardson) در نقش هدلی، دختری جوان و جویای هنر و ادبیات، و بن هاردی (Ben Hardy) در نقش الیور، پسری ۲۲ ساله‌ای که ریاضیات و آمار دست‌آویز او برای پیش‌برد بحث در زندگی و ارتباط برقرار کردن با افراد است، به پرده سینما رفت.

این دو به عنوان کاراکتر‌های اصلی و شخصیت‌های مکمل هم، به ایفای نقش می‌پردازند. البته جمیلا جمیل (Jameela Jamil) نیز نقشی پررنگ و حیاتی در این فیلم ایفا می‌کند که نمی‌شود او را در دسته بازیگران فرعی یا ثانویه قرار داد. چرا که در تمام طول فیلم مثل یک راوی حضور دارد.

مسیر داستانی از چه قرار است؟

Love At First Sight

هدلی درست مثل آن‌چه که در کتاب آمده، قصد سفر به لندن را دارد تا بتواند بعد از یک سال پدرش را که ترک خانواده کرده، در جشن ازدواج مجددش ببیند. مقصد او لندن است و به طور اتفاقی از هواپیمایش جا می‌ماند. بنابر‌این مجبور می‌شود تا برای بلیط بعدی صبر کند. او زمان انتظار در فرودگاه را در سکوی شارژ گوشی سپری می‌کند تا بتواند تلفن همراهش (که اکثرا به دلیل نداشتن شارژ خاموش است) برای رسیدن به مقصد کمی شارژ کند.

هدلی با شخص غریبه‌ای که در کنارش نشسته هم‌نگاه می‌شود و آن‌جا است که جرقه‌ای از علاقه‌ای ناگهانی را در خود حس می‌کند. همین نگاه شروع یک رابطه طولانی و شاد در آینده را برایشان رقم می‌زند. هدلی با الیور که پسری جوان است و برای مراسم یادبود مادرش که در شرف مرگ است به لندن سفر می‌کند، آشنا می‌شود ‌و سرنوشت به نوعی پیش می‌رود که انگار این دو به یکدیگر با گره‌ای نامرعی پیوند خوردند.

تصویری متفاوت از داستانی تکراری!

Love At First Sight

Love At First Sight یک روایت کلیشه‌ای است از عشقی که با جرقه نگاهی جان می‌گیرد و منجربه به یک زندگی مشترک موفق می‌شود. فیلم روال عمر را طی می‌کند تا در نهایت یکی زودتر از دیگری از پای درآید. اما آن چیز که در نهایت چشمان خسته از داستانی تکراری را به دنبال خود تا انتها می‌کشاند، روند متفاوت روایت یک قصه صد ساله است.

کارگردانی اثر درست مثل دستی ظاهر می‌شود که نویسندگی را از لبه پرتگاه نجات می‌دهد. تمام سقوط فیلم به متن آن و تمام صعود Love At First Sight به تصویر و کارگردانی آن تعلق دارد. واضح‌تر می‌گویم نوع جدیدی از قصه گویی در این فیلم رقم خورد که انگار کتاب کلاسیکی را با اجرایی مدرن، تئاترگونه به تماشا نشسته‌ایم.

Love At First Sight

Love At First Sight سعی دارد با استفاده از آمار و ارقام یک وجه ماشینی و قابل شمارش به پیچیدگی‌های یک رابطه عاطفی تحمیل کند. البته مطمئن نیستم که قصد کارگردان نشان دادن کلیشه‌ای بودن زندگی و هیچ و پوچ بودن ماهیت آن در بطن زیست زیبا و آرام و معمول یک زوج عاشق پیشه یا یک خانواده بی نقص است یا دقیقا بلعکس!

شاید کارگردان قصد دارد ساده و بی ابهام بگوید: حالا که در دنیا خبر خاصی نیست الا گذر عمر، پس چه بهتر که عشق روحانی و یکتای خود را پیدا کنید و با او عمرتان را به پایان برسانید تا هیچ و پوچ این عمر گذرا و کوتاه از یادتان برود! از این جهت ممکن است که جنبه‌های کمدی این فیلم بیشتر بروز کند!

راوی یا فرشته خوشبختی!

Love At First Sight

البته استفاده از عنصر راوی به عنوان شخص دخیل در داستان و هم‌زمان شخص شکننده دیوار چهارم در جان گرفتن این پارادوکس (تایید عشق کلیشه‌ای هم‌زمان با تمسخر آن) که کارگردان انتظارش را از مخاطب دارد بی‌تاثیر نیست! راوی و دانای کل فیلم Love At First Sight با بازی جمیلا جمیل یکی از پله‌های رو به بالای خوب این فیلم و منحصرا کارگردانش است.

او با عناوین و با کاراکتر‌های مختلفی در لحظات آشنایی هدلی و ‌الیور حضور دارد. گاهی نشانه‌ای می‌دهد و گاهی مسیر را برای این دو عاشق هموار می‌کند. جمیلا جمیل در این فیلم الهه‌ای است که گویا قطعا صلاح هدلی و الیور را می‌داند و داستان را نیز برای مخاطبین بازگو می‌کند. گاهی هم مثل یک الهام در گوش هدلی و ‌الیور زمزمه می‌کند. درست مثل زنگ خطری که تو را از افتادن در چاله‌ و مشکل در شرف وقوع می‌رهاند.

Love At First Sight

این نوع حکایت گری را به شیوه درست‌تر و پیچیده‌تری در مجموعه کمدی Fleabag می‌توانیم ببینیم. آن وقت مطمئن می‌شویم که پختگی کاراکتر فلیبگ که خود هم راوی و هم راس داستان است تماشایی‌تر است. با این وجود می‌شود گفت که Love At First Sight با شخصیت‌ جمیلا جمیل سعی دارد یک ورژن ضعیف‌تر از فلیبگ را به تصویر بکشد.

این راویِ قصه گو فیلم Love At First Sight نمونه‌ای از فرشته محافظی است که انگار هر شخص حقیقیِ به دنبال عشق ،در انتظار آن است! برای مثال تصور کنید که در جایگاه هدلی هستید و آخرین چیزی که از خانواده به خاطر دارید جدایی والدینتان است. شما دائما عهد ازدواج را که از وفاداری و تعهد و همبستگی دم می‌زند را دوره می‌کنید تا اشتباهی از دل آن بیرون بکشید ولی به یکباره در تنهایی خود شخصی رویایی که شما را تکمیل می‌کند را در ذهن تصویر می‌کنید!

Love At First Sight

اکنون دلتان برای یک زندگی شاد و تشکیل خانواده یکهو لک می‌زند. حالا فکر کنید در شرایط واقعی یک نیروی سخن گویی در گوشتان زمزمه می‌کند و تلنگر می‌زند تا شما را به یگانه معشوقتان برساند! جمیلا جمیل در این فیلم دقیقا همان نیرو است. در کاراکتر‌های مختلف! گاهی مهماندار هواپیما و گاهی راننده اتوبوس، یک بار رهگذری غریبه و باری دیگر مهمان یک جشن است که این دو نفر (هدلی و الیور) در آن حضور دارند.

این فرشته مهربان دائما در حال ساخت پُلی بین هدلی و الیور است. آنقدر مطمن پیش می‌رود که تصور می‌کنید خودش عشق را در دل این دو نفر کاشته. این یک طنز زیرکانه از تداعی سرنوشت است. سرنوشتی که گویی از همه چیز قبل از اتفاق افتادنش آگاه است. این تذکر دهنده عشق اگر خود سرنوشت نیست پس چیست؟

Love At First Sight

در واقع استفاده از راوی یا همان دانای کل داستان، طنزی بر احتمالات است‌. کارگردان با طراحی و ساخت کاراکتر فرشته سرنوشت، که دیوار چهارم را می‌شکند و در صحبت‌هایش سعی دارد که همه چیز را با اعداد و ارقام اثبات کند، سعی در نمایان سازی تناقض این قصه کلاسیک عشق افسانه‌ای و در اصطلاح عشق در نگاه اول با احتمالاتی که از دست سرنوشت خارج است را دارد.

عاشقانه‌های قابل تامل‌تری در سینما وجود دارد!!

Love At First Sight

در واقع فیلم Love At First Sight به جز شکستن دیوار چهارم و نشان دادن دو طرف داستان هیچ چیز دیگری برای ارائه ندارد. فیلم‌های این‌چنینی بی‌شمارند. زیبایی شناسی سطح پایین و ساده، استفاده از نور‌های روشن و زرد ملایم که تداعی کننده حسی رمانتیک هستند و نماهای تکراری لوکیشن در فیلم‌های عاشقانه آبکی که به دفعات در این ژانر تماشا کردیم در Love At First Sight نیز به طور قابل پیش‌بینی وجود دارند.

باید دانست که Love At First Sight تنها راجع به عشق نیست بلکه راجع به سرنوشت است. و با تمام نقص‌های فیلمنامه و کارگردانی‌اش آن بخشی از ذهن مخاطب را هدف قرار می‌دهد که آرزوی عاشقانه‌ای رویایی با تجربیاتی شادی بخش و جذاب را دارد. با این وجود تجربیاتی که فیلم قصد نشان دادنش را به بیننده دارد تا حدی هم سطحی است.

Love At First Sight

به نظرم باید از نشان دادن دو شخص بی‌دست و پا که در تلاشند تا مکالمه‌ای را با یکدیگر پیش ببرند و از هم سوال‌های سطحی و پیش پا افتاده‌ای بپرسند و در نهایت به جمع خانوادگی هم بپیوندند بگذریم. قطع به یقین یک عاشقانه آرام و بی‌تنش به جای پرسیدن رنگ مورد علاقه و دیالوگ‌های خسته کننده این‌چنینی، چیز‌های بیشتری برای نشان دادن دارد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی