ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

نقد سریال Good Omens
فیلم و سریال

نقد سریال Good Omens – بازی با ممنوعه‌ها

روز به روز تعداد اقتباس‌های سینمایی و تلویزیونی از کتاب‌های متنوع بیش‌تر می‌شود. آوردن دنیای کلمات به مدیومی جدید و القای درونیات شخصیت‌هایی نوشته شده به صورت تصویری کار سختی محسوب می‎شود. این سختی حتی ...

مهرشاد مرادزاده
نوشته شده توسط مهرشاد مرادزاده | ۱۰ مهر ۱۳۹۸ | ۲۰:۳۰

نقد سریال Good Omens
روز به روز تعداد اقتباس‌های سینمایی و تلویزیونی از کتاب‌های متنوع بیش‌تر می‌شود. آوردن دنیای کلمات به مدیومی جدید و القای درونیات شخصیت‌هایی نوشته شده به صورت تصویری کار سختی محسوب می‎شود. این سختی حتی سریال‌های معروفی همچون Game of Thrones را پس از هفت فصل و در هشتمین بخش ماجرا زمین زد. از طرفی، دیگر خبری از آزادی کتاب‌ها برای داشتن بی‌نهایت ساب‌پلات متنوع نیست و گاهی فیلمنامه‌نویس مجبور می‌شود برخی از اجزای داستان و شخصیت‌ها را حذف یا به اثر اضافه کند. امری که «جی. کی. رولینگ» با فیلم‌های Fantastic Beasts نشان داد آنچنان هم خوب بلد نیست. در ادامه با نقد سریال Good Omens از ویجیاتو همراه باشید تا دریابیم آیا این عنوان توانسته اقتباس خوبی باشد یا خیر.

  • توسعه‌دهنده: نیل گیمن
  • کارگردان: داگلاس مکینون
  • بازیگران: مایکل شین، دیوید تننت، دنیل مِیس، سیان بروک، ند دنهی، آریون باکِیر، نیک آفرمن، آنا مکسول مارتین، نینا سوسانیا، میراندا جین ریچاردسون، مایکل مک‌کین و جان هم
  • شبکه پخش‌کننده: آمازون پرایم

سریال Good Omens یا فال‌های نیک بر اساس کتابی به همین نام از «نیل گیمن» و «تری پِرَچِت» ساخته شده. یکی از نکات مثبتی که از همان اول در مورد این عنوان وجود دارد، حضور گیمن در تیم تولیدی است. در کتاب، تنوع خرده‌پیرنگ‌ها و ماجراها بسیار زیاد و به نوعی شلخته و بی‌نظم است. این شلختگی به لطف قلم نویسندگان همراه با خلاقیت گیمن، کم‌تر به محصول شبکه Amazon Prime راه پیدا کرده.

تضادی چشمگیر

نقد سریال Good Omens

دو فرشته در ابتدای داستان معرفی می‌شوند: یکی «آزیرافیل» با بازیگری مایکل شین و دیگری «کرولی» با هنرنمایی دیوید تننت. کرولی به همان اندازه‌ نمادی از شر و اهریمن است که آزیرافیل، در نقطه مقابل قرار دارد و سمبلی از پاکی و خوبی است. از همان آغاز قسمت اول، متوجه می‌شوید که این دو شخصیت در اصل متضاد یکدیگرند و قرار است پارادوکس اصلی فیلمنامه را تشکیل دهند. این تضاد به‌غیر از رفتار آن‌ها مانند نوع سخنن گفتن و برخوردشان با دیگر افراد، شامل گریم و طراحی لباس نیز شده. عوامل تولیدی تمام سعی خود را کرده‌اند که تفاوت فاحشی را مشخص کنند.

باید بدانید که سریال Good Omens بیش از هر چیزی درباره این دو کاراکتر است. طی تماشای سریال، تمامی جریانات و شاخه‌های مختلف داستانی در نهایت به این دو نفر ختم می‌شوند. این موضوع یقینا چیز بدی نیست، اما در محصول نهایی به‌طوری بیش از حد به آن پرداخته شده که باعث ایجاد مشکلاتی شده. با اینکه جریان اصلی جذاب و از همه مهم‌تر، نو و بکر است، همچنان دینامیک و پویایی رابطه کرولی و آزیرافیل است که در مرکز توجه فیلمنامه قرار دارد. همین کنش و واکنش این دو شخصیت است که سریال را از مشکلاتی که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌کنم، کمی نجات می‌دهد.

نقد سریال Good Omens
اولین چیزی که با دیدن کامل سریال Good Omens در ذهن مخاطب بیش از هر چیزی جلب توجه می‌کند، شلختگی خاصی است که گیمن برای حفظ آن پافشاری کرده. این بی‌نظمی به نوعی ساختارشکنی تبدیل و باعث می‌شود حس کنید هر قسمت توسط یک کارگردان متفاوت تولید شده. اما جالب است بدانید کارگردان هر شش قسمت فصل اول، مکینونی است که پیش از این برای فعالیتش روی قسمت ویژه The Abominable Bride سریال شرلوک، جایزه امی گرفته بود.

کارگردانی شدن کل سریال Good Omens توسط یک فرد موجب شده شلختگی‌هایی که از آن یاد کردیم، کمتر به مرحله آزاردهندگی برسند و بیش‌تر به همان ساختارشکنی ذکر شده نزدیک شوند. از طرفی، بازی‌های زمانی فیلمنامه به خوبی به تصویر کشیده شده‌اند که به جلوگیری از ادامه روند خطی و همیشگی ختم می‌شود. فال‌های نیک در اصل تلاش می‌کند تا مطلقا به هیچ فرم روایی خاصی وفادار نماند. برای مثال، ممکن است ساب‌پلات‌ها و فلش‌بک‌هایی که برای رسیدن به تکامل شخصیتی کنونی به کار گرفته می‌شوند، تیتراژ ابتدایی را ۳۰ دقیقه بعد از آغاز قسمت قرار دهند.

با رسیدن به سه قسمت پایانی حس می‌شود مواردی که از کتاب وام گرفته شده‌اند، در حال تأثیرگذاری روی فیلمنامه هستند و مشکلاتی را شاهد هستیم. همانطور که در ابتدا اشاره شد، معضلی که باعث شده حس‌وحال منفی اثر بر اتمسفر کمدیش چیره شود، همان بحث عدم وفاداری به شیوه صحیح روایت تصویری است. مشکلی که به نویسندگان برمی‌گردد و باید انگشت اتهام را بیش از هر فردی، به سمت گیمن بگیریم.

روایتی که کم اشکال ندارد

نقد سریال Good Omens
سریال Good Omens برعکس اتفاقی که معمولا برای اقتباس‌های سینمایی یا تلویزیونی از کتاب‌ها می‌افتد، دچار عدم ارائه اطلاعات کافی شده. بدان معنا که اگر دو شخصیت اصلی را کنار بگذارید، کم‌کاری واضحی را برای دیگر کاراکترها مشاهده می‌کنید. این عنوان بیش از این که خودش را درگیر پردازش شخصیت‌های دیگری کند که در پیشروی داستان بسیار مؤثر هستند، سعی دارد وقایع تاریخی و حتی علمی تخیلی را به زبان فان و شنگولش درآورد. به همین دلیل، متوجه فقدان یک روند تعریف شده برای ارائه شخصیت‌هایی ماندگار می‌شوید.

برای مثال ما مهندس تقلبی کامپیوتری داریم که نقش مهمی در داستان پیدا می‌کند، اما درست و حسابی تکامل پیدا نکرده و باعث شده نقشش بیش‌تر جنبه خنده‌دار پیداکند تا مهم. همین موضوع برای نواده ساحره‌ای که پیش‌بینی‌هایش همگی درست هستند، به‌وجود آمده. اما اگر مثال بهتری می‌خواهید، باید به شخصیت «آدام یانگ» یا همان ضدمسیح که بچه شیطان است، اشاره کنم. موضوعی که بیش از بقیه موارد باعث ناراحتی بیننده می‌شود، خلق نادرست آنتاگونیست است. این موضوع گاهی باعث می‌شود حتی به وجود شخصیتی منفی در داستان شک کنید.

نقد سریال Good Omens
تغییر فازی که در روحیات آدام ایجاد می‌شود، اصولا از هیچ منطق داستانی خاصی پیروی نمی‌کند و باعث نمی‌شود احساس متمایزی نسبت به او پیدا کنید. سپس به چهار گناه انسانی می‌رسیم که کاراکترهای تعریف شده برای آن‌ها را هم نمی‌توانیم آنتاگونیستی درست بدانیم. این موضوع باعث شده هدف نهایی سریال که جلوگیری از وقوع آرماگدون است، کمی ساده و بدون چالشی باشد که بتواند مخاطبش را درگیر کند و به او استرس بدهد. در حقیقت، می‌توان کم بودن قسمت‌ها را علت این مورد دانست. زیرا اسکرین تایم هر کدام از شخصیت‌های ذکر شده تنها به چندین سکانس معرفی محدود می‌شود. ظاهر طراحی شده برای این چهار شخصیت اما صادقانه زیبا و نزدیک به بی‌عیبی است.

در طرف دیگر ترازو اما همچنان آزیرافیل و کرولی قرار دارند تا تعادل را حفظ کنند. درست است که دو کاراکتر دوست‌داشتنی داستان روی دیگران سایه انداخته‌اند و نمی‌گذارند آن‌ها هم خودی نشان دهند، اما کشمکش‌های طراحی شده به قدری گیرا هستند که بتوانند کمی این مشکل را بپوشانند. البته آن‌ها فراتر از انتظار عمل می‌کنند، اما باز هم نمی‌شود فقط با عملکرد دو بازیگر معضلات بخش اعظم روایت را جبران کرد.

نقد سریال Good Omens
داستانگویی از طرفی جوک‌های بی‌پرده‌ای را درباره مواردی بیان می‌کند که تا به‌حال درباره آن‌ها صحبت نشده بود. نکته جالب اینجاست که این جوک‌ها در واقع گاهی بیانگر حقیقتی هستند که پذیرفتنش سخت است. این سریال سعی ندارد تحلیلی فلسفی از دین ارائه بدهد، بلکه رسالتش این است که تابوها را به بازی بگیرد و از آن برای ایجاد لبخند روی صورت ببیننده‌اش استفاده کند. از همان معرفی ابتدایی متوجه می‌شوید که مفاهیم مورد بحث قرار نیست از منطق پیروی کنند، بلکه قصد این است که فانتزی شلوغی را از باغ عدن تا رویارویی با آرماگدون دنبال کنیم. قرار نیست نقدی عمیق و تأمل‌برانگیز را نسبت به احکام ادیان مختلف شاهد باشیم، بلکه کوشش صورت گرفته در راستای خلق روایتی کمدی و خیالی از همان احکام است. درست است که در نهایت و در تشبیه صورت گرفته باز هم مواردی مطرح می‌شوند که درباره برداشت انسان از دین هستند، اما خبری از اشاره مستقیم و بی‌واسطه (بدون تشبیه و استعاره) به دین نیست. صداپیشگی «فرانسیس مک‌دورمند» در نقش دانای کلی که از آن خدا نیز یاد شده، گاهی می‌خواهد همین مسئله را گوشزد کند.

منظره‌ای آخرالزمانی

از نظر بصری، به طوری کاملا واضح حس می‌شود آمازون پرایم به دار و ندارش آتش زده و از نظر بودجه، هیچ چیزی کم نگذاشته. سینماتوگرافی فوق‌العاده این سریال باعث شده برخی مواقع حس سینمایی‌های عظیم هالیوودی به مخاطب دست دهد و فراموش کند که با یک سریال شش قسمتی و در نتیجه شش ساعته طرف است. تمامی تلاش‌های صورت گرفته برای این هستند که تصاویر ثبت شده هر صحنه، معنایی در بر داشته باشند و بی‌هدف دنبال نشوند. همچنین استفاده از لانگ‌شات‌هایی که به اتمسفر کلی چاشنی حماسه را اضافه می‌کنند، هر چه جلوتر می‌رویم بیش‌تر شده و در نهایت، به اوج خود می‌رسد. اما جلوه‌های ویژه و VFX فال‌های نیک پر از تناقض است. گاهی بسیار خوب و فراتر از انتظار پیش می‌‎رود و گاهی واقعا کم‌کاری عوامل تولیدی آزاردهنده و غیرقابل می‌شود.

مشکلی که در نورپردازی دیده می‌شود، یکسان بودن بیش از حد نور در برخی فضاهای بسته است. در لوکیشن بهشت که نور تماما رنگ سفید به خود می‎‌گیرد، یکنواختی بعد از چند ثانیه باعث می‌شود چشم شما کمتر به دنبال کردن تصویر علاقه‌مند باشد. این موضوع در جهنم، به دلیل کم و زیاد شدن مرتب نور بسیار کمتر دیده می‌شود.

موسیقی متن این سریال را یکی دیگر از عوامل سریال شرلوک، یعنی «دیوید آرنولد» سروده. این موسیقی متن هم در خلق حماسه و حفظ جو لحظات کمدی موفق عمل می‌کند. او توانسته با استفاده از سازهایی مانند ارگ کلیسا در کنار همان اعضای همیشگی موسیقی‌ متن‌های انگلیسی مثل ویولون، موسیقی مذهبی را با حال‌وهوای فان و از همه مهم‌تر اکشن و پرجنب‌وجوش Good Omens پیوند بزند و محصول نهایی، واقعا شنیدنی از آب درآمده. اما بیش‌تر وظیفه القای حس کرولی بر عهده تم راک‌اندرولی است که این شخصیت در بیش‌تر صحنه‌ها به وجود می‌آورد. علاقه او به گروه کویین در تمامی داستان جریان دارد.

(آغاز اسپویل)

بزرگترین مشکلی که Good Omens در فصل اولش دارد، پایان‌بندی آن است. این پایان‌بندی فدای ادای احترام بیش از حد فیلمنامه به کرولی و آزیرافیل شده. دقیقا تا رسیدن به نقطه اوج داستان، تصوری که از آرماگدون برای مخاطب تعریف می‌شود، بسیار بزرگتر و خوفناک‌تر از چیزی است که در نهایت به نمایش درمی‌آید. کودکانِ همراه آدام آنجا نقش بسیار بزرگی پیدا می‌کنند و به مبارزه با چهار آنتاگونیست می‌روند. با توجه به اینکه آن‌ها پردازش درخور نقششان را طی نکرده‌اند، این سکانس برای بیننده غیرقابل درک شده و معنای مناسبی از آن دریافت نمی‌شود. درست است که چهار شخصیت منفی از ذات درونی انسان‌ها نشأت می‌گیرند، اما اینکه فقط کودکان ذکرشده در نقطه مقابل آن‌ها باشند، نباید آن‌ها را نابود سازد.

از طرف دیگر، این عدم تعادل میان اطلاعات داده شده و موارد نمایان گشته، باعث می‌شود تأثیرگذاری احساسی ماجرا طبق انتظارات نباشد و از بار حماسی کاسته شود. این موضوع، به علت سادگی بیش از حد این بخش صورت گرفته که بالانس بین عمل یا مشکل و عواقب آن‌ها درک نشود. مشکل بعدی، این است که نقطه پایانی مشخصی برای نبرد نهایی تعریف نشده و گیمن پس از رد شدن از هر چالش، یک چالش جدید و معرفی‌نشده را به مخاطب ارائه می‌دهد. این موضوع باعث شده حوصله بیننده پس از چند دقیقه سر برود؛ چراکه او تا کنون هیچ ایده‌ای از اتفاقات در حال وقوع ندارد. سپس حضور شیطان با صداپیشگی «بندیکت کامبربچ» به صورتی کاملا ناگهانی و خارج از ترتیب رخ می‌دهد و به سرعت پایان می‌یابد که واقعا کی از ضعف‌های نویسندگی محسوب می‌شود. پتانسیل شخصیت شیطان در طول فصل به هدر رفته.

پایان اسپویل

سرگرم‌کنندگی متغیر

سریال Good Omens پر از تضادهایی است که باعث شده‌اند گرفتن تصمیمی قطعی درباره آن سخت شود. از طرفی، سریال به خوبی دو شخصیت به‌یادماندنی را خلق می‌کند و بیننده‌ را در ماجراجویی متمایز و متفاوتی نسبت به دیگر عناوین مدرن رها می‌کند. از طرف دیگر، اشکالاتی که در انسجام روایت وجود دارند و پردازش ناقصی که برای شخصیت‌های فرعی صورت گرفته، درجه سرگرم‌کنندگی این اثر را پایین می‌آورد و گاهی حتی باعث می‌شود حوصله‌تان سر برود. برای طرفداران کتاب گیمن و پرچت، این سریال همانند به واقعیت پیوستن رویایی دیرینه است، اما برای دیگر بینندگان در این مسیر افت‌وخیزی ایجاد شده که تجربه آن‌ها را در حد متوسطی حفظ می‌کند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (1 مورد)
  • Lol
    Lol | ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹

    خبری دارید که برای فصل بعد تمدید شده یا نه ؟

مطالب پیشنهادی