مروری جامع بر سری فیلم های Alien – هیولایی از فضا
دان اوبانون و رونالد شاسِت فکرش را هم نمیکردند دنیای Alien به قدری مشهور شود که کمپانیهای مشهور تا چند دهه برای ساخت آثار سینمایی در این دنیا تلاش کنند.
دان اوبانون و رونالد شاسِت شاید فکرش را هم نمیکردند سری فیلم های Alien و موجودات فرازمینی ترسناک داخل آنها به قدری مشهور شود که کمپانیهای مشهور تا چند دهه برای ساخت محصولات مختلف در دنیای زنومورفها تلاش کنند. ولی سود اصلی از آنِ کمپانی فاکس قرن بیستم است که با سرمایهگذاری درست و بهجا توانسته مجموعه Alien را پر و بال بدهد و باعث شهرت این فرنچایز شود.
اگر بخواهیم لیست کاملی از مدیومهای مختلف در زمینه فیلم، سریال و همچنین کتاب و کمیکهای مختلف Alien را تهیه کنیم، شاید بهتر بود در قالب یک کتاب قطور به بررسی سری Alien میپرداختیم. ولی در این یادداشت قصد داریم به سراغ هشت اثر سینمایی دنیای Alien رفته و نگاهی داشته باشیم بر نقاط ضعف و قوت هر اثر و همچنین به این بهانه، خاطرههای من و شما از تماشای این دسته از فیلمهای سینمایی دوباره تداعی شود.
همانطور که گفته شد هشت اثر سینمایی از زنومورفها تهیه و اکران شد که از این تعداد، تنها چهار فیلم به عنوان دنباله مستقیم تلقی شده که پیش از سال ۲۰۰۰ میلادی پروندهشان بسته شد. سپس ۲ کراساور با پرداتورها به حمایت کمپانی فاکس قرن بیستم ساخته شد. در نهایت در یک دهه اخیر، تلاشهای تهیهکنندگان سری فیلمهای Alien به ساخت پیشدرآمدهای دنیای بیگانهها معطوف شده است. حال قصد داریم هر کدام از این آثار را در حد چند خط بررسی کنیم.
Alien
محصول سال ۱۹۷۹ میلادی
قصه Alien از نقطهای شروع میشود که عدهای فضانورد در نقطهای از کهکشان، از یک خواب طولانی بیدار میشوند و پس از مدتی سردرگمی، زندگیشان توسط موجودی فرازمینی و مخوف تهدید میشود. ریدلی اسکات دوستداشتنی، وظیفه کارگردانی این فیلم را برعهده گرفت و به زیبایی هر چه تمامتر توانسته اثری را خلق کند که در تاریخ سینما جاودانه شود. اسکات به مدد قصهای جدید و ناب این قدرت را پیدا کرد ژانر علمی-تخیلی را چند قدم به جلو هدایت کند و فیلم Alien به یک شالوده و بنیان برای سایر کارگردانها تبدیل شد تا با الهام گرفتن از ماجرای بیگانههای فضایی، اثر جدیدی در ژانر علمی-تخیلی تهیه کنند.
البته ایفای نقش بینظیر بازیگران را نباید دست کم گرفت. سیگورنی ویور در نقش افسر ریپلی، قهرمان قصه توانسته به قدری باورپذیر و طبیعی جلوی دوربین ظاهر شود که حضورش در دنبالههای بعدی درجا تایید شد. نکته جالب ماجرا اینجاست این فیلم با بودجهای تقریبا ۱۰ میلیون دلاری ساخته شد و در نهایت بیش از ۲۰۰ میلیون سود برای کمپانی قرن بیستم به همراه داشته است. برای منتقدین و علاقهمندان به سینما همیشه این سوال مطرح است چگونه ریدلی اسکات توانسته اولین سری فیلم Alien را، آن هم در سال ۱۹۷۹ با بودجهای بسیار اندک به مرحله اکران برساند. هر چه باشد، تماشای هیبت زشت و زننده زنومورف و صد البته کشت و کشتار این هیولا در یک سفینه فضایی در آن زمان به شدت چالشبرانگیز محسوب میشد.
Aliens
محصول سال ۱۹۸۶ میلادی
دومین دنباله از فیلم بیگانههای فضایی با عنوان Aliens پس از یک وقفه نسبتا طولانی از اکران فیلم نخست ساخته شد. آن هم به دست کسی که در ژانر علمی-تخیلی غوغا کرد: جیمز کامرون.
او به همراه دیوید گیلر، قصه دنباله دوم را بر اساس کاراکترهایی که اوبانون و شاسِت خلق کرده بودند، به رشته تحریر درآورده و در قالب یک سناریو تنظیم کردند. افسر ریپلی از مهلکه قسمت اول قسر در رفت و مجدد به یک خواب عمیق، آن هم به مدت ۵۷ سال فرو رفت و در نهایت توسط گروهی از تکاورهای فضایی نجات پیدا کرد. جیمز کامرون برخلاف ریدلی اسکات به القای وحشت موجود در دنیای زنومورفها به مخاطبین، اهمیت چندانی نمیدهد و رویکردی بیشتر اکشن برای فیلمش در پیش میگیرد.
فیلم Aliens جوایز زیادی از جمله دو جایزه اسکار را تصاحب کرد. جیمز کامرون تقریبا دو برابر فیلم پیشین، برای کمپانی فاکس قرن بیستم هزینه به همراه داشت ولی میزان سوددهی قسمت دوم به مراتب کمتر از آن چیزی بود که ریدلی اسکات در فیلم Alien خود توانست کسب کند. دنباله دوم از همه جهات خوب ظاهر شد ولی کاهش سوددهیاش به یک زنگ خطر برای تهیهکنندههای این سری فیلمها تبدیل شد. آيا پرونده زنومورفها را باید زودتر میبستند؟ جیمز کامرون از پذیرش ساخت دنباله سوم خودداری کرد ولی سری فیلمهای Alien به پایان راه خود نرسید.
Alien3
محصول سال ۱۹۹۲ میلادی
افسر ریپلی بیچاره باز هم از حوادث قسمت قبلی نجات پیدا میکند ولی از بد ماجرا، سفینهاش در زندان فوق امنیتی فیورینا ۱۶۱ فرود میآید. در این قسمت سلسله حوادثی را به صورت زنجیرهوار میبینیم که در نوع خود جذاب و هیجانانگیز است.
این بار کارگردانی فیلم Alien به دیوید فینچر رسید. فردی محافظهکار که کمتر دست به ریسک میزند. از اشتباهات او در استفاده از سه فرد برای تنظیم فیلمنامه بود که باعث شد فیلم از جهات زیادی نسبت به دو آثار قبلی افت نشان بدهد. تیم بازیگری این قسمت را بازیگران ریز و درشت زیادی مثل هالت مککالانی، برایان گلاور و چارلز داتون تشکیل میدهد ولی تعامل بین بازیگرها به قدری بد از آب در آمد که اگر ریتم تند و سریعی بر فیلمنامه حاکم نبود، شاید تماشای این قسمت برای مخاطبین زیادی قابل تحمل نبود.
دیوید فینچر تلاش زیادی کرد تا سومین فیلم از دنیای زنومورفها در حد و اندازههای قبلی باشد ولی جدا از بودجه ۵۰ میلیون دلاری که برای این اثر خرج شد، تهیهکنندهها کمترین سود را از این اثر پرخرج هالیوودی دریافت کردند. علی رغم نقدهای تند و گزنده ژورنالیستها، Alien3 آن قدرها هم بد نبود و تماشای این فیلم برای اغلب سینمادوستان قابل تحمل بود.
Alien: Resurrection
محصول سال ۱۹۹۷ میلادی
پرونده افسر ریپلی در قسمت سوم بسته شد ولی کارگردان دیگری مجدد این داستان را از سر میگیرد. عملکردی که خشم هواداران این سری را شعلهور کرد.
سیگورنی ویور دوباره در نقش افسر ریپلی بدبخت جلوی دوربین رفت تا بلکه با کشت و کشتار جدیدی باعث شود طرفداران این مجموعه به هیجان بیایند. ولی مشکل اینجاست الن ریپلی ۲۰۰ سال پس از مرگش مجدد به صورت یک کلون دو رگه زنده شد. درونمایه قصه هم بسیار ساده و سر راست بود: جلوی حمله زنومورفها به زمین باید گرفته شود.
فیلم Alien: Resurrection به خودی خود فیلم بدی نبود و از لحاظ فنی، در حد قابل قبولی قرار داشت. اما مشکل هواداران دنیای بیگانهها سر حکایت دیگری بود. آنها نمیتوانستند این اثر را جزو خانواده سری فیلمهای Alien بدانند چرا که از اصالت خودش خارج شده بود. زنومورفها دیگر مثل گذشته ابهتشان به چشم نمیآمد و پس از این همه سال، همگی انتظار داشتند تا جنبه متفاوتی از داستان را ببینند. ژان پیر ژونه در حد و اندازه کارگردانی این فیلم در ژانر علمی-تخیلی نبود و کمپانی تهیهکننده اشتباه بسیار بدی را با گزینش وی در نقش کارگردان مرتکب شد. ژان پیر ژونه با بودجه ۷۵ میلیون دلاری توانست اثری بسازد که در گیشه جهانی ۱۶۰ میلیون دلار فروش داشته باشد. به همین سبب چهارمین دنباله مستقیم بر ماجراهای زنومورفها، به کمپانی فاکس قرن بیستم ثابت کرد که از این گاو شیرده میتوانند تا ابد بدوشند. ولی بالاخره سیاستها و برنامهریزیهای آینده Alien وارد فاز جدیدی شد.
AVP: Alien vs. Predator
محصول سال ۲۰۰۴
فاز جدید تهیهکنندهها در ایجاد یک بستر مناسب برای کراساور بین گونه دیگری از فرازمینیها به نام پرداتورها بود. پرداتورهایی که پیدایششان پیش از زنومورفها بوده و به نوعی مربی انسانها به شمار میرفتند. زنومورفها و پرداتورها تحت عنوان دو گونه باستانی در این فیلم به جان هم میفتند و یک تیم اکتشاف متشکل از چند انسان در این اوضاع به دام میفتد.
سکان کارگردانی این کراساور به پاسول وس اندرسون رسید و او برای فیلمنامه این اثر دست به دامان شاسِت و اوبانون، دو خالق فرنچایز Alien شد. ولی نتیجه این همکاری به یک معجون هفت رنگی بدل گشت که از لحاظ کیفی روی پرده به شدت فضاحت به بار آورد. به گونهای که این فیلم در چند جشنواره، نامزد بدترین فیلم سال شد!
منتقد نیویورک تایمز در وصف این فیلم مینویسد در گیر و دار جنگ زنومورفها با پرداتورها، این فیلم به شدت ساده و خطی است و اصلا تلاشی نمیکند تا وحشتناک به نظر برسد. این فیلم برخلاف دیگر آثار این مجموعه که از ردهبندی بزرگسال (R) بهره میبردند، جزو ردهبندی بالای ۱۳ سال طبقهبندی شده.
به همین خاطر همانگونه که منتقد نیویورک تایمز اذعان داشت این فیلم سینمایی حتی از لحاظ خشونت و ترس نیز به هیچ عنوان نتوانسته مخاطبین بزرگسال را به خودش جلب کند. گویا صرفا هدف این بود نوجوانان از جریان این فیلم لذتی هر چند کوتاه بهره ببرند. AVP در گیشه جهانی توانست تقریبا صد میلیون دلار سود برای کمپانیهای تهیهکننده به همراه داشته باشد.
Aliens vs. Predator: Requiem
محصول سال ۲۰۰۷ میلادی
از دیگر تصمیمهای کاملا شگفتانگیز و هوشمندانه(!) کمپانی فاکس قرن بیستم در این بود کارگردانی کراساور بعدی را به دستان برادران استراوز (Strause) سپرد. دو فردی که صرفا در جلوههای بصری تخصص داشتند. قصه و چارچوب فیلم یا بهتر است بگوییم دنباله کراس اور پیشین، درست همان چیزی بود که در فیلم سینمایی قبلی AVP تماشا کردیم. شاید فقط لوکیشنهای فیلمبرداری تعویض شدند.
ایفای نقش بسیار بد بازیگران، سناریوی لجام گسیخته و شخصیتپردازیهایی که اصلا خوب از آب درنیامده بودند، تنها چند نکته منفی بارز این اثر سینمایی بود. البته نمیتوان مقصر تمام ضعفهای فیلم را به گردن برادران استراوز انداخت. چرا که آنها اصلا کارگردان نبودند و بر اساس آنچه روی پرده سینما رفت، این دو فرد از اصول و مبانی کارگردانی یک اثر سینمایی، سر رشتهای نیز نداشتند و فقط تلاش کردند تا در یک بستر اکشن بین پرداتورها و زنومورفها، جلوههای بصری زیادی را در کنار هم بیافرینند و بس.
البته ناگفته نماند این کراساور هم سودی بالغ بر ۱۰۰ میلیون دلار به دنبال داشته است. بر همین اساس میتوان استنباط کرد که مهم نیست کارگردان، داستانی درخور مجموعه خلق کند یا حتی اصلا مهم نیست قهرمان یا ضدقهرمان خاصی در سناریو حضور داشته باشد؛ تنها باید در عنوان فیلم، اسمی از بیگانههای فضایی نقش ببندد. در این صورت سوددهی فیلم تضمین میشود.
Prometheus
محصول سال ۲۰۱۲ میلادی
پس از به بار آمدن فضاحتهای پیاپی، ریدلی اسکات در نقش کارگردان مجدد به این مجموعه بازگشت. این بار او از حداکثر تلاشش و بودجه پیشروی خود استفاده کرد. اسکات با صرف هزینه ۱۳۰ میلیون دلاری برای ساخت این فیلم، توانست آبروی از دست رفته دنیای Alien را مجدد به پرده نقرهای سینما برگرداند.
از طرفی دیگر به خاطر قصه فیلم که پیشدرآمدی بود بر خط داستانی چهار فیلم Alien، وی در انتخاب بازیگران دستانش کاملا باز بود. ماجرا از نقطهای شروع میشود که یک تیم اکتشاف به دنبال گونهای باستانی به نام مهندسین بودند. آنها اعتقاد داشتند آفریدگار نژاد بشریت کسی نیست جز افرادی تحت عنوان مهندسین؛ ولی با جلو رفتن قصه، شخصیتهای ماجرا از سفر اکتشافی خود پشیمان شده و دست از پا درازتر در صددند تا از سیاره مورد نظر فرار کنند.
ریدلی اسکات روی نقطهای دست گذاشت که داغ دل همه مخاطبین و علاقهمندان دنیای Alien را زنده کرد. اینکه بفهمیم زنومورفها از کجا آمدهاند و هدفشان چیست. به همین خاطر کمتر کسی پیدا میشود از تماشای رویدادهای فیلم پرومتئوس خسته شود یا داستان این اثر برایاش جذابیت نداشته باشد. فیلم Prometheus تا یک قدمی اسکار رفت ولی متاسفانه سال ۲۰۱۲ میلادی رقابت سختی بین سلاطین هالیوود شکل گرفته بود و پرومتئوس از دریافت جایزه اسکار ناکام ماند. با این اوصاف سود ۳۰۰ میلیون دلاری و بالا بودن سطح کیفی این اثر نشان داد که فرنچایز Alien مسیر درستی را در پیش گرفته است.
Alien: Covenant
محصول سال ۲۰۱۷ میلادی
ریدلی اسکات مجدد با همان فضاسازیها و اتمسفر، پیشدرآمدی را که در پرومتئوس آغاز کرده، در فیلم Alien: Covenant ادامه داد. ۱۰ سال پس از وقایع فیلم پرومتئوس این بار گروهی از تفنگداران فضایی را میبینیم که سیارهای ناشناخته را کشف کردند ولی به محض ورودشان وقتی با زنومورفهای درنده روبهرو شدند، فرار را بر قرار ترجیح دادند. هر چند جریان فیلم صرفا به فرار کردن شخصیتها خلاصه نشده و جریان عجیب و جالب دیگری در ادامه داستان رفته رفته شکل میگیرد که انگیزه ایجاد زنومورفها را توضیح میدهد.
در حقیقت با تماشای این فیلم میتوان به چرایی رویدادهای زنجیرهوار قسمت اول Alien نیز دست یافت. با نحوه پایانبندی این قسمت از ماجرا انتظار داشتیم دنباله دیگری بر این مجموعه در نظر گرفته شود. ریدلی اسکات در طی یکی از مصاحبههای اخیر خود اعلام کرده فیلم بعدی از این مجموعه در راه است. بیصبرانه منتظریم تا قصه پیدایش زنومورفها به یک سرانجام قابل قبولی ختم شود و خوشبختانه باید اعتراف کنیم که به شدت خوشحال هستیم وظیفه به پایان رساندن(؟) این مجموعه به گردن ریدلی اسکات دوستداشتنی افتاده است.
خط داستانی سری فیلمهای Alien و Predators به صورت کامل:
قصه از جایی شروع شد که نژاد پرداتورها پیش از ظهور بشریت به زمین آمدند و به انسانها یاد دادند چگونه اهرام را بسازد. این بیگانههای فضایی در عوض از انسانها به عنوان حامل نطفه خود برای بقا استفاده کردند ولی همه چیز مطابق انتظارشان پیش نرفت و جمعیت بیگانههای فضایی به شدت افزایش یافت.
آنها چارهای برای کنترل جمعیت به جز انفجار تمام اهرام نداشتند. هر چند به نظر میرسد یک هرم از انفجار سالم ماند. البته روایت دیگری نیز وجود دارد که پرداتورها از این اتفاق ناگوار درس عبرت گرفته و مجدد این هرم را به عنوان تنها گزینه برای بقای خود ساختند.
۱۹۰۴ – سه پرداتور به ایستگاهی حملهور میشوند و از کارگرها به عنوان میزبانان خود استفاده میکنند.
۱۹۳۰ – پیشدرآمدی بر حوادث بازی ویدیویی Predator: Concrete Jungle
۱۹۷۳ – تشکیلات وِیلند توسط چارلز بیشاپ ویلند احداث میشود.
۱۹۸۷ - وقایع فیلم Predator
۱۹۹۷ – وقایع فیلم Predator 2
۲۰۰۴، سوم اکتبر– سرآغازی بر قصه فیلم AVP (زنومورفها بر علیه پرداتورها)
۲۰۰۴، دهم اکتبر – تشکیلات ویلند به دنبال بیدار کردن ملکه مادر بیگانهها بود که کارگرهای سال ۱۹۰۴ که به عنوان یک حامل زندگی میکردند، به پرداتورها تبدیل شدند. کراساور دوم، دقیقا پس از اولین کراساور که پائول اندرسون کارگردانیاش را برعهده داشته، آغاز میشود.
زمانی نامعلوم پس از دومین کراساور – یوتانی روی حوادث گانیسون به بهانه این که دنیا هنوز آماده پذیرش این موضوع نیست، سرپوش میگذارد.
۲۰۱۰ – وقایع فیلم Predators
۲۰۱۲ – تشکیلات ویلند هشت سال پس از مرگ چارلز بیشاپ ویلند در سال ۲۰۰۴ میلادی، توسط پیتر ویلند مجدد راهاندازی میشود.
۲۰۳۰ – حوادث بازی ویدیویی Predator: Concrete Jungle
۲۰۸۹ - الیزابت شاو و چارلی هالووِی به عنوان دو باستانشناس نقشهای از ستارگان در اسکاتلند کشف کردند که با فرهنگ باستانی مطابقت داشت. این دو فرد استنباط کردند دعوتنامهای از آفریدگارهای نژاد بشریت برای آنها فرستاده شده؛ آفریدگارهایی که «مهندسین» نام داشتند.
۲۰۹۳ - وقایع فیلم Prometheus
۲۱۰۳ - وقایع فیلم Alien: Covenant
۲۱۲۲ - وقایع فیلم Alien
۲۱۷۹ - وقایع فیلم Aliens که ۵۷ سال پس از فیلم قبلی روایت میشود.
۲۱۸۰ – وقایع فیلم Alien3
۲۲۰۹ - وقایع بازی ویدیویی Aliens vs. Predator
۲۳۷۹ و ۲۳۸۰ – وقایع فیلم Alien Resurrection
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
جداً نامردی مشکل فیلم alien 3 رو تقصیر دیوید فینچر بندازید وقتی خود فینچر گفته که«من این فیلم رو نساخته ام و هیچکس به اندازهی من از این فیلم متنفر نیست». در ضمن alien 3 یک فیلم استودیویی است و تا جایی که من می دونم مراحل نوشتن فیلم نامه قبل از استخدام فینچر آغاز شده بود و استودیو هم در مراحل تدوین و فیلم برداری در کار فینچر دخالت زیادی کرده بود به قدری که قبل از اتمام تدوین فینچر از فیلم جدا شد و حتی نسخه special فیلم رو هم فینچر تدوین نکرده.
در ضمن به کسی که fight club رو ساخته گفتن کلمه محافظهکار درست نیست. فینچر هر چی باشه محافظهکار نیست.