20 فیلمی که قهرمان آن‌ها در نهایت شرور می‌شود

در این مقاله به بررسی شخصیت‌هایی می‌پردازیم که در ابتدا به عنوان قهرمان شروع به کار می‌کنند اما در طی اتفاقات فیلم، از یک قهرمان تبدیل به شرور می‌شوند. به بیان دیگر یا آنطور که هاروی دنت در فیلم شوالیه تاریکی می‌گوید: «یا مثل یه قهرمان می‌میری یا اینقدر زندگی می‌کنی تا ببینی تبدیل به یه خلافکار بشی». البته، آن شخصیت‌هایی که صرفاً خود را در نقش قهرمان جا می‌زدند اما در پشت نقاب خود همواره یک شرور بوده‌اند در لیست جا نمی‌گیرند؛ برای مثال می‌توان به رأس‌الغول در آغاز بتمن و یا ایکاریس در فیلم Eternals، اشاره کرد.

20. مایکل کورلئونه در فیلم The Godfather

پدرخوانده شاید بهترین فیلم ساخته شده تا به امروز باشد، و اگر کسی چنین ادعایی کند، نمی‌توان شکایتی کرد. نقش‌های اصلی در این فیلم توسط مارلون براندو و آل پاچینو به هنرمندانه‌ترین شکل ممکن ایفا شدند.

چرا مایکل کورلئونه به مرور تبدیل به فردی شرور می‌شود؟

در نیمه اول فیلم، مایکل کاملاً بی‌میل به مسائل مافیایی خانواده و خون‌ریزی‌های پیرامون آن است. اما در ادامه‌ی روند فیلم، او شاهد کشته ‌شدن برادر خود، و پس از آن پدرش است. مایکل ناگهان خود را غرق در مسائلی می‌بیند که در تمام عمرش از آن‌ها اجتناب می‌ورزید. رفته‌ رفته، او تبدیل به همه‌ی آن چیزهایی می‌شود که همیشه از آن‌ها نفرت داشت.

19. کری وایت در فیلم Carrie

داستان فیلم Carrie، داستان دختری به همین نام است که طی داستان در موقعیت‌ها و شرایط بسیار سختی قرار می‌گیرد. دست آخر متاسفانه، تمام درد و زجرهایی که از اطرافیان بر او وارد می‌گردد کری را به فردی انتقام‌جو تبدیل می‌کند.

چه چیز باعث تبدیل شدن کری به فردی انتقام‌جو می‌شود؟

مادر کری فردی به شدت مذهبی بود که سال‌های سال باعث آزار و اذیت کری در خانه می‌شد. در مدرسه نیز قلدری‌های مکرر همان شرایط درونِ خانه را در بیرون برای او رقم زد. سرانجام در جشن فارغ‌التحصیلی، دانش‌آموزان خون یک خوک را بر روی او می‌پاشند، دیگر همه صبر و طاقت او تمام می‌شود و تبدیل به شخصیتی انتقام‌جو می‌شود.

18. راجر دی‌مارکو در فیلم Dawn of the Dead

طلوع مردگان، همانند فیلم قبلیِ جرج رومرو، یکی از بزرگترین فیلم‌های ساب-ژانر زامبی است. در این فیلم نیز شبیه فیلم Night of the Living Dead همه‌ی نقش‌های اصلی تا انتها زنده نمی‌مانند، و مرگ آن‌ها نه ناگهانی، بلکه در طول یک پروسه اتفاق می‌افتد.

چه کسانی تبدیل به زامبی می‌شوند؟

چهار شخصیت اصلی در فیلم حضور دارند که دوتای آن‌ها می‌میرند. مرگ برای شخصیت استفن اندرو ملقب به فلای‌بوی (با هنرنمایی David Emge) خیلی سریع اتفاق می‌افتد، اما مرگ راجر دی‌مارکو ملقب به Trooper (با هنرنمایی Scott Reiniger) بسیار طول می‌کشد تا روی دهد. نیمی از فیلم به پروسه‌ی مرگ او اختصاص می‌یابد. به محض این‌که او تبدیل به زامبی می‌شود دیگر معلوم است اهداف و نیات او پس از این چه خواهد بود.

17. کوین لومکس در فیلم The Devil's Advocate

کیانو ریوز در فیلم وکیل مدافع شیطان، وکیلی می‌باشد که به واسطه‌ی پول وسوسه می‌شود ولی این خصیصه باعث نمی‌شود که او حیطه اخلاق و حرفه خود را تماماً زیر پا بگذارد. به عنوان مثال او کسی نیست که تحت طمع‌ورزی، دست به کارهای ناشایست بزند.

چرا کوین تغییر می‌کند؟

جان میلتون، رئیس جدید لومکس است. میلتون لومکس را روانه‌ی راهی به سوی فساد اخلاقی می‌کند و نتیجه کار، از هم پاشیدن زندگی زناشویی لومکس است. شاید خوابیدن میلتون با زن او نیز، مزیدی بر علت باشد.

در انتهای فیلم، لومکس تصمیم به طرد میلتون به خاطر کارهایش می‌گیرد، اما میلتون می‌گوید که فقط راه را به لومکس نشان داده، وگرنه همه تصمیمات در تمام مدت به پای خودش بوده‌ است؛ او خودش با تصمیم خودش زندگی زناشوییش را رها کرد و پشت پا به اخلاقیات زد، وگرنه کسی او را مجبور به این کار نکرده بود. هرچند در پایان قصه، لومکس تصمیم درست را می‌گیرد، اما نشانه‌هایی وجود دارد که به زودی به همان مسیر برمی‌گردد.

16. شخصیت راوی در فیلم Fight Club

راوی داستان هم در فیلم و هم در کتاب باشگاه مشت‌زنی فردی بسیار جذاب و مرموز است، هرچند خود او از این موضوع هیچ اطلاعی ندارد. البته در آغاز فیلم راوی شخصیتی کاملا معصوم نیست، چون به هر حال از گروه‌های خراب‌کار حمایت می‌کرده و با اینکه بیمار و فقدان‌دیده نیست، خود را در ماتمی عمیق فرو برده است.

او به چه شخصیتی تبدیل می‌شود؟

وقتی به پایان فیلم می‌رسیم، راوی همزمان هم کاملاً تغییر کرده، و هم دست نخورده باقی مانده است. ملاقات او با تایلر دردن، او را به سمت ساخت بمب، مبارزات زیر زمینی و آمیزش‌های بی‌معنی می‌کشاند.

اما در نهایت می‌فهمد، که تایلر دردن همان خودش می‌باشد. بنابراین چه آگاهانه چه ناآگاهانه، راوی خود را به یک شخصیت خشن، شرور و بی فکر تبدیل می‌کند.

15. پایرو در فیلم X2: X-Men United

مردان ایکس 2 ، از هر جهت فیلمی بهتر از نسخه‌ی قبلی خود بود. در این فیلم برای اولین بار شخصیت پایرو معرفی می‌شود. این انسان جهش‌یافته در اواسط فیلم ذات واقعی خود را نشان می‌دهد. چگونه؟ با پیوستن به مگنیتو و منفجر کردن چندین ماشین پلیس در این مسیر.

آیا کس دیگری به او ملحق می‌شود؟

در این فیلم، خیر. نمایش مابقی افراد ملحق شده در فیلم X-Men: First Class صورت می‌گیرد. به هر حال این چرخش پایرو بسیار بزرگ و مهم است چون او از شاگردی پروفسور ایکس به سوی مگنیتو می‌رود. مخصوصا با در نظر گرفتن این که زمانی با آیس‌من و روگ، سه ضلع یک مثلث را تشکیل می‌دادند.

14. ریچارد ریدیک در فیلم The Chronicles of Riddick

شخصیتی که از ریدیک در ابتدای فیلم The Chronicles of Riddick (2004) می‌بینیم، بسیار متفاوت با ریدیک در فیلم Pitch Black است. اینجا او یک قهرمان کامل می‌باشد. بعد از درگیری با آدم بدها، شکست دادن آن‌ها و بردن تاج و تخت، نهایتاً قهرمان به یک ضدقهرمان بدل می‌شود.

آیا این اتفاق تقصیر اوست؟

ریدیک کسی نیست که جنایت‌کار بودن صرفاً شغلش باشد و حتی یک ضد قهرمان بی‌احساس نیست؛ بلکه فرمانده‌ای می‌باشد که به او خیانت شده و به سرزمین بایر که متروکه است کشانده شده می‌شود. تعجبی ندارد که این چنین عصبانی شود.

13. آناکین اسکای‌واکر در فیلم Star Wars: Episode III Revenge of the Sith

داستان آناکین اسکای‌واکر در جنگ ستارگان، سقوطی نمادین از قهرمان به سوی ضدقهرمان شدن است. چیزی که در فیلم‌های قبلی نشانه‌هایی جزئی از آن ارائه شده بود، در فیلم Star Wars: Episode III − Revenge of the Sith به شکل کامل به نمایش در آمد. البته دهه‌ها بعد، او یک رستگاری حماسی نیز خواهد داشت.

چرا آناکین به ضدقهرمان تبدیل می‌شود؟

اگر ساده بگوییم، تلفیقی از عشق و فریب سبب چنین تغییری می‌شود. یکی از قابلیت‌های پالپاتین دیدن آینده است. او می‌داند که با کشاندن آناکین به زیر پر و بالش، با این کار تمامی درون‌مایه‌ی او را به کام مرگ می‌کشاند. به همین دلیل نیرومندترین قدرت او، نه مرتبط با زور و اجبار، بلکه قدرت فریب دادن جِدای جوان بود.

12. هاروی دنت در فیلم The Dark Knight

بهترین فیلم ابرقهرمانی ساخته شده، حتی یک فیلم ابرقهرمانی نیست! شوالیه تاریکی یک فیلم حماسی جنایی است و حتی اگر از منظر هاروی دنت بنگریم که فردی امیدوار به اصلاحات سیاسی است، یک تراژدی محسوب می‌شود!

آیا امیدی برای رهایی او از این سرنوشت وجود داشت؟

با توجه به اینکه هاوری دنت فردی پایبند به اخلاقیات بود و به این وجهه‌ی خود می‌بالید، تغییرش به تو-فیس برای او ناگهانی و نهایی بود. تمام چیزی که این تغییر نیاز داشت از دست رفتن معشوقش بود (و نیمی از صورتش) تا او بینش اخلاقی خود را از دست بدهد.

بعد از آن، تمام شرایط تغییر کرد. زمانی که جوکر وارد میدان می‌شود، شانس دنت برای یک زندگی عادی کاملاً از بین می‌رود.

11. نینا سایرز در فیلم Black Swan

نینا سایرز در فیلم قوی سیاه، فردی پرشور، احساسی و مشوش است. او زندگی سختی را به عنوان یک رقاص بالرینا در شهر گران‌قیمت نیویورک می‌گذراند. این موضوع بخش اعظمی از نگرانی، تمرکز و حواسش را در بر می‌گیرد.

اما نه نینا یک رقاص بالرینا معمولی و نه قوی سیاه یک فیلم رقص معمولی است. فیلم بییشتر حول محور وسواس روحی و ذهنی شخصیت نینا سایرز می‌چرخد.

آیا او کاملاً وجهه‌ی شیطانی را به آغوش می‌کشد؟

شیطان کلمه‌ی مناسبی نیست. نینا از نظر روحی و ذهنی مریض است، و با اینکه در نهایت به خودکشی دست نمی‌زند (چیزی که فیلم سعی بر القای آن دارد)، باز یک زندگی را از میان برمی‌دارد. مخصوصا زندگی خودش.

10. کایوس مارتیوس کوریولانوس در فیلم Coriolanus

کوریولانوس (به کارگردانی رالف فاینز) هم از نظر کارگردانی و هم از نظر اقتباس، اثر فوق‌العاده‌ای از آب در آمده است. فیلم منبع تاریخی که از آن اقتباس کرده را به زمان حال آورده، به صورتی که مصنوعی و به زور به نظر نمی‌آید.

آیا فیلم به همان شکل منبع اصلی است؟

هسته اصلی فیلم، همان اثر شکسپیر است، ژنرال رومی که پس شکست دادن دشمنان و دفاع از مردمش به نماد ملی تبدیل می‌شود. سپس همان مردم زمانی که درمی‌یابند او به همان بی رحمی و سردی افراد پیشینی است که در مسند قدرت بودند، کوریولانوس را از میدان به در می‌کنند.

9. ریون دارک‌هولم و اریک لشنر در X-Men: First Class

X-Men: First Class، از بهترین‌ها در سری فیلم‌های مردان ایکس است. یکی از دلایلش را می‌توان به، ترجیح به تمرکز بر رشد شخصیت‌ها نسبت به صحنه‌های اکشن، نسبت داد. این موضوع را خصوصا در مورد چارلز خاویر (با بازی James McAvoy) و اریک لنشر ملقب به مگنیتو (با بازی مایکل فسبندر) مشاهده می‌کنیم.

آیا کس دیگری نیز به آن‌ها ملحق شد؟

مگنیتو ویلنی است که مردم خیلی راحت توانسته‌اند با او ارتباط برقرار کردند. فیلم هم تلاش زیادی در راستای نشان دادن دلایل این موضوع می‌کند. مگنیتو کارش را با همکاری چارلز خاویر و دیگران آغاز می‌کند. اما در پایان First Class، تماشاچیان کاملا نیات مگنیتو برای انتقام را درک می‌کنند. او پس از کشتن عامل دردهایش، سباستین شاو، به وضوح نشان می‌دهد که تصمیم گرفته به همان ذات خبیثش بچسبد. آنجل (با بازی Zoë Kravitz) کسی است که او را در این مسیر همراهی می‌کند.

8. اندرو دتمر در فیلم Chronicle

در سال 2012، فیلم Chronicle با فروش زیاد و نظر مثبت منتقدین، همگی را غافل‌گیر کرد. در نتیجه‌ی آن، دست‌اندرکاران فیلم هم به اسم‌های مهمی تبدیل شدند. فیلم چهار شگفت‌انگیز از Josh Trank کار خوبی از آب درنیامد، و پیشرفت Max Landis (نویسنده فیلم) به مرور متوقف شد. اما بازیگران فیلم، Dane DeHaan و Michael B. Jordan در ادامه کارهای فوق‌العاده‌ای همانند Chronicle انجام دادند. در سال 2023، جردن ایفای نقشی عالی در فیلم اوپنهایمر داشت و دی‌هان اولین فیلم خود یعنی Creed III را کارگردانی کرد.

دلایل تبدیل شدن او به یک ویلن چه بود؟

اندرو دتمر ستاره اصلی نمایش است، چون شخصیت مایکل بی. جردن در اواسط فیلم کشته می‌شود. در آن لحظه دتمر یک چرخش حقیقی را تجربه می‌کند. مادر اندرو در حال مرگ است و پدرش کسی جز او را برای این اتفاق مقصر نمی‌داند؛ به همین دلیل به آزار دادنش می‌‌پردازد

فریادهای پدر دتمر بر سرش وقتی روی تخت بیمارستان است، نقطه اصلی و پایانی تغییر دتمر است. وقتی او به طور غیرمستقیم مسئول مرگ دوستش قلم‌داد می‌شود، فریادهای پدرش در این لحظه، تاب تحمل دتمر را از بین برد.

7. توماسین در فیلم The Witch

همین یک فیلم کافی بود تا Robert Eggers جای پای خود را به عنوان یکی از بزرگ‌ترین کارگردانان نسل جدید فیلم‌های ترسناک محکم کند. او همان‌طور که در ادامه حرفه‌ی خود نشان داد، کاملاً لایق این عنوان بود. فیلم The Witch اتمسفری تاریخی و کابوس‌وار دارد. در فیلم استعداد درخشان آنیا تیلور جوی برای اولین بار به جهانیان نشان داده شد.

توماسین کیست و تصمیم او چیست؟

توماسین شخصیتی چند لایه دارد و در انتهای فیلم مجبور به اتخاذ تصمیمات سخت و مهمی می‌شود. او عضوی از خانواده نیوانگلند می‌باشد که از زمره مهاجرین انگلیسی هستند. یک روح شیطانی در قالب یک بز، به زندگی تمام افراد این خانواده وارد می‌شود.

وقتی که فیلیپ سیاه (بز شیطانی قصه) پدر او را کشت و مادرش نیز توسط خود توماسین کشته شد (البته در حین دفاع از خود) او به تنها عضو زنده خانواده تبدیل می‌شود. در آخر فیلم، با این‌که او را می‌بینیم که به دسته جادوگران ملحق شده، تماشاچی مطمئن نیست آیا خود او خواهان این امر است یا خیر.

6. جان کانر در فیلم Terminator Genisys

جان کانر، رهبر گروه مقاومت علیه اسکای‌نت، همواره آن چیزی که از خود به نمایش می‌گذاشت، نبود. Terminator Genisys به ظاهر می‌خواهد سوژه‌ی کلی سری ترمیناتور را در بر بگیرد، اما فقط تا حدی از پس این کار بر می‌آید، و در نهایت به یک بلاک‌باستر فن‌سرویس و بدون درگیر کردن احساسی تماشاچیان تبدیل می‌شود.

با اینکه فیلم لکه سیاهی بر روی سری ترمیناتور است، ولی در هر صورت پیچش خوبی برای شخصیت کانر در خود دارد.

آیا او شخصیت منفی اصلی فیلم است؟

بله، جان کانر شرور اصلی Terminator Genisys می‌باشد و روی کاغذ ایده‌ی جذابی به نظر می‌رسید. ولی در عمل، با تلاش و ارائه‌ای که بازیگر این نقش (جیسون کلارک) می‌کند، نتیجه نهایی خوب از آب درنیامده است.

در آخر قصه، جان به عنوان یک انسان دوباره از نو شروع به کار می‌کند. وقتی Kyle Reese به سال 1984 برمی‌گردد، او دیگر دلیلی برای ادامه زندگی خود در آینده نمی‌بیند و می‌میرد.

5. کارل ماردو در فیلم Doctor Strange

برخی از محصولات مارول در بین جاه‌طلبی‌های آی‌پی های بزرگتر، توجهی که درخورشان باشد را دریافت نکردند. داکتر استرنج هم یکی از آن‌هاست. با این‌ حال، فیلم Doctor Strange in the Multiverse of Madness بسیار بهتر از فیلم The Marvels عمل کرد. ولی این دنباله حقیقتاً موضوعاتی که در فیلم اول پایه‌ریزی شد را دنبال نمی‌کند، مخصوصا وقتی نوبت به داستان بارون ماردو می‌رسد.

اما فیلم دارای محتوای شایان ذکری است؟

شاید کمی. موردو آشکارا بر ضد استرنج در فیلم است. اما این همان موردو که در فیلم اول دیدیم نیست. نتیجتاً خیر، هیچ چیز ملموسی از چرخش موردو از انشینت وان دستگیر مخاطب نمی‌شود.

4. لایت یاگامی در فیلم Death Note

فیلم دث نوت (به کارگردانی Adam Wingard) نه فن‌های انیمه، نه منتقدین و نه عموم تماشاچیان را راضی نگه نداشت. با وجود انتخاب بد بازیگران، Nat Wolff نمایشی عالی به عنوان لایت ترنر ارائه کرد. او نقش فردی را که به موقعیت و شرایطی کشیده شده که توانایی رسیدگی به آن را ندارد به خوبی به نمایش می‌کشد.

آیا او کاملا تبدیل به شخصیت شیطانی می‌شود؟

برای مدتی، لایت و دوست‌دخترش میا، یک تیم هستند و از دفترچه یادداشت جادویی برای کشتن قاتلین استفاده می‌کنند. اما وقتی میا تهدید می‌کند که این قدرت را از او سلب خواهد کرد، آن وقت نام خود اوست که در دفترچه نوشته می‌شود. راهی که انتهایش از ابتدا پاک کردن زمین از جنایتکاران بود، در آخر خود لایت را به یک قاتل تبدیل می کند.

3. انی گراهام در فیلم Hereditary

تمام افراد Hereditary آشفته و نامتعادل هستند. دلیل آن تحت تاثیر قرار گرفتن خانواده از یک نفرین است. این موضوع مخصوصا در مورد آنی (با بازی Toni Collette) صدق می‌کند. پس از مرگ مادرش، حال او بزرگترین سرپرست زن خانواده است. ولی این جایگاه ممکن است باعث مرگ او و دیگر از اعضای خانواده شود.

نهایتاً چه اتفاقی برای انی می‌افتد؟

در انتهای Hereditary شوهر آنی به دامان آتش کشیده می‌شود. سپس او می‌فهمد مادرش رهبر یک گروه جادوگری بوده که یک شیطان به نام Paimon را پرستش می‌کردند. در نهایت او خود تبدیل به یک شیطان می‌شود و بعد از آن سر خود را از بدن جدا می‌کند. این بدن بی‌سر و معلق در هوا، فرزند خود پیتر را به خانه درختی در حیاط هدایت می‌کند. در آن‌جا بدن بی‌سر او به همراه باقی‌مانده اعضای گروه جادوگری می‌ایستد. حال بدن پیتر میزبان جدید شیطان مورد پرستش آن‌هاست.

2. آنتونی مک‌کوی در فیلم Candyman

Nia DaCosta با فیلم کندی‌من، ناگهان راه خود را به مسیر کارگردان‌های موفق هموار کرد. فیلم دنباله‌ی غیررسمی بر نسخه اورجینال فیلم در سال 1992 است که هر دوی آن‌ها بر اساس داستان کوتاه کلایو بارکر با نام The Forbidden ساخته شده‌اند.

فیلم DaCosta به همان اندازه فیلم قبلی و منبع اصلی اقتباسی، قوی و عالی است. اما این بار پیشینه داستان از نو تعریف می‌شود، خصوصاً شخصیت‌های اصلی فیلم.

آیا او به کندی‌من تبدیل می‌شود؟

بله، Yahya Abdul-Mateen II در آخر فیلم به کندی‌من تبدیل می‌شود. شخصیت Daniel Robitaille نیز (کندی‌من قبلی با بازی Tony Todd) حضور افتخاری در فیلم دارد.

دیدن قهرمان فیلم که در نهایت به یک قاتل سادیستیک تبدیل می‌شود، شوکه‌کننده است. ولی فیلم مخاطبین را به پرسش می‌گیرد که آیا این واقعا تمام چیزی است که مک‌کوی به آن بدل گردیده است؟ شاید او تبدیل به شخصیتی برای انتقام از تمام کسانی شده که نژاد او را تحقیر می‌کردند.

1. بری آلن در فیلم The Flash

  حتی قبل اکران، The Flash پیش‌بینی می‌شد که جزو پرفروش‌ترین فیلم‌ها قرار بگیرد اما نتیجه‌ی کار یک ناامیدی کامل بود. هر چند قبل از اکران اعلام شده بود که جهان سینمایی DC که فلش جزوی از آن بوده، دیگر ادامه نخواهد یافت و قطعا این موضوع نیز بر روی فروش فیلم تاثیرگذار بود.

بنابراین در آخر فیلم، هواداران با سوالاتی که هیچ‌وقت جواب آن‌ها داده نخواهد شد، رها شدند. اما فیلم به خودی خود اثر بدی نیست و به شخصیت بری آلن در فیلم یک نمایش کامل و قابل باور اختصاص یافته است.

کِی و چگونه او تغییر می‌کند؟

از یک منظر، بری تغییری نمی‌کند و تنها شاهد روند رشد او در جوانی‌اش هستیم. ولی وقتی که دقیق نگاه می‌کنیم حتی نسخه‌ی جوان‌تر بری نیز حقیقتاً تغییر نمی‌کند. در عوض، آینده‌ای احتمالی نشان داده می‌شود که در آن بری آلن در جست و جوی راهی برای تغییر گذشته خود می‌باشد، تا جایی که این کار باعث نابودی‌اش می‌شود.

جمع‌بندی

در آثار جدیدتر شاهد روایت‌هایی هستیم که در مقابل کلیشه‌های روایت داستان قرار می‌گیرند؛ آثاری که از بندهای اخلاقی تعریف شده بیرون می‌زنند و شخصیت‌هایی به نمایش می‌گذارند که کاملاً خوب یا کاملاً بد نیستند. آن‌ها افرادی می‌باشند که بخاطر تصادف یا علل بیرونی تبدیل به انسان‌هایی متفاوت شده‌اند. در لیستی که خواندید سعی کردیم تعدادی از شخصیت‌هایی را معرفی کنیم که از یک انسان خوب و قابل قبول، به مرور تبدیل به شخصیت منفی داستان می‌شوند.