ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

بررسی بازی Pacific Drive

بررسی بازی Pacific Drive

انتشار در ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ 62 درصد پیشنهاد کاربران
رایان زجاجی
نوشته شده توسط رایان زجاجی | ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ | ۲۲:۰۰
ناشر بازی: Kepler Interactive مدت زمان بازی: 20 ساعت
سازنده بازی: Ironwood Studios کامل کردن بازی: 48 ساعت
رایان زجاجی
رایان زجاجی

منتشر‌ شده در 9 ماه قبل
اشتراک گذاری:

اگر راننده باشید، به احتمال زیاد دوران یادگیری و اوایل رانندگی‌تان را با یک ماشین پیرمرد، تصادفی، چندجا تعویض/رنگ و به شدت مستهلک طی کردید. درست است که اینجور خودروها همیشه یک جایگاه ویژه در قلب هر راننده‌ای دارند، اما همه می‌دانیم که چقدر هم می‌توانند آدم را کلافه کنند. کافیست یک روز ماشین نخواهد با شما راه بیاید و شما می‌مانید با ماشینی که برای تعمیرش باید وقت و هزینه زیادی خرج کنید، و خودتان هم خوب می‌دانید که به‌زودی سر و کله یک مشکل دیگر پیدا می‌شود.

بررسی بازی Pacific Drive
امتیاز متاکریتیک: 78 امتیاز
امتیاز دهید:
  • عالی
  • خوب
  • متوسط
  • خوب نیست!
  • ضعیف!
میانگین امتیاز کاربران 6.2
در دسترس برای:
بیشتر
ناشر بازی: Kepler Interactive
مدت زمان بازی:20 ساعت
سازنده بازی: Ironwood Studios
کامل کردن بازی:48 ساعت

خلاصه اینکه صاحبان این گونه ماشین‌ها بی‌صبرانه منتظر روزی هستند که بتوانند از شر ابوطیاره‌شان خلاص شوند و آن را با خودروی سرحال‌تر و کم‌استهلاک‌تری جایگزین کنند. اما فکر می‌کنم Pacific Drive مرا مریض کرده است؛ از وقتی که این بازی را شروع کردم دلم برای روشن شدن چراغ چک، خرابی‌های عجیب و تعمیرگاه رفتن تنگ شده است. خودم هم می‌دانم که این افکارم را نباید جدی بگیرم، اما این تجربه عجیب، پرتنش، ترسناک و در عین حال آرامش‌بخش کاری با من کرد که شبانه‌روز به فکر مکانیکی رفتن باشم و خودم را گول بزنم که چقدر این کار لذت‌بخش است! پس بگذارید برایتان کمی درباره Pacific Drive صحبت کنم و توضیح دهم که چرا این عنوان یکی از بهترین بازی‌های امسال خواهد بود. با بررسی ویجیاتو همراه باشید.

پاسیفیک درایو اولین بازی Ironwood Studios است؛ استودیویی واقع در سیاتل، واشنگتن که از قضا تصمیم گرفته فضایی که برای اعضایش آشناست را به عنوان پس‌زمینه اثر خود انتخاب کند، یعنی جاده‌ها و جنگل‌های شمال غرب آمریکا. حالا در این فضا قرار است چه کاری انجام دهید؟ قرار است یک مکانیک باشید و در گاراژ خود با ماشینتان کار کنید. فقط با این تفاوت که مکانیکی شما در دنیایی همچون The Zone در مجموعه Stalker قرار دارد.

در واقع داستان از این قرار است که شما یک راننده از خدا بی‌خبر هستید که روزی با استیشن واگن خود (که عملا یک شورلت کاپریس از دهه هشتاد میلادی است) در جاده‌های شمال غرب آمریکا برای خود رانندگی می‌کنید، اما ناگهان نیرویی مرموز شما و ماشینتان را بلند می‌کند و به سیاهچاله خود می‌کشد. به‌هوش می‌آیید و خود را بدون ماشینتان در منطقه‌ای به نام Olympic Exclusion Zone پیدا می‌کنید که به وضوح نیروهایی خارج از طبیعت زمین آن را اداره می‌کنند. کمی جلو می‌روید و یک استیشن واگن (شورلت کاپریس) دیگر پیدا می‌کنید که حتی از ماشین قبلی شما هم قراضه‌تر است. وقتی می‌گویم قراضه منظورم این است که ماشین سپر عقب و دوتا در ندارد، یکی از چرخ‌هایش لق است و فرمانش دائم به سمت چپ می‌پیچد. در واقع سر تا ته ماشین آنقدر له و لورده شده که احساس می‌کنید بدنه ماشین به مو بند است.

خلاصه با کمک دو نفر که با بی‌سیم شما را راهنمایی می‌کنند، به یک گاراژ می‌رسید. آن را راه‌اندازی می‌کنید و خرده خرده شروع می‌کنید به تعمیر کردن ماشینتان. اما طبیعتا به اندازه کافی لوازم و مواد اولیه ندارید، پس باید بزنید به دل جاده‌های خطرناکی که شما را زندانی کرده‌اند تا هم بتوانید مواد مورد نیاز برای بقایتان را پیدا کنید و هم بتوانید با رسیدن به قلب این منطقه راهی به سمت آزادی پیدا کنید.

اینجاست که به المان‌ها و چرخه اصلی گیم پلی بازی می‌رسیم. در ترکیبی از ژانرهای ماجراجویی، بقا، روگ لایت و حتی اکسترکشن (بله، واقعا)، شما در دنیای بازی گشت و گذار می‌کنید تا مواد اولیه استخراج کنید و با بازگشت به گاراژ، آن‌ها را خرج تعمیر و ارتقا ماشین خود کنید. ساده است، نه؟ فقط یک مشکل وجود دارد: زمین و زمان علیهتان کار می‌کنند تا شما را به خاک سیاه بنشانند. بله، حتی ماشینتان. مخصوصا ماشینتان.

پس بگذارید کمی درباره آهن‌پاره چهار چرختان صحبت کنیم. اول از همه که صفر تا صد این ماشین دست شماست، یعنی هربار که سوار ماشین می‌شوید باید استارت بزنید، دنده را از P به D ببرید و در صورت لزوم برف‌پاک‌کن و چراغ‌های جلو را روشن کنید، و اگر بخواهید ماشین را خاموش کنید هم که برعکس این مراحل را باید انجام دهید. ضمنا باید حواستان به بنزین و باتری هم باشد که به رسیدگی دائم شما نیاز دارند.

مسئله اینجاست که این ماشین واقعا مستهلک و آسیب‌پذیر است. هر دقیقه‌ای که مشغول رانندگی هستید، قطعات ماشینتان بیشتر و بیشتر خراب و فرسوده می‌شوند. تازه این در حالتیست که یک رانندگی معقول روی آسفالت داشته باشید. کافیست بخواهید کمی پرخطرتر رانندگی کنید، با چهارتا درخت و سنگ برخورد کنید و از ارتفاعی به پایین پرتاب شوید تا با حجم واقعی بلایایی که سر ماشینتان می‌آید آشنا شوید. تازه این در شرایط طبیعی است: صبر کنید از شرایط محیطی عجیب و غریبی که در این منطقه وجود دارد برایتان بگویم.

درها، پنل‌ها و سپرهای ماشینتان می‌توانند خراب یا حتی کنده شوند. چرخ ماشین می‌تواند در برود و تایرش پنچر یا ساییده شود. باتری می‌تواند خالی شود و حتی حجم خرابی ماشین به حدی برسد که دیگر حتی استارت هم نخورد. اینجاست که باید با قطعات مخصوص شروع به تعمیر کردن خرابی‌های ماشین کنید. اکثر تعمیرات ماشین هم با یک قلموی جادویی انجام می‌شوند، اما برخی دیگر نیاز به ابزارهایی همچون شارژر باتری یا کیت تعویض چراغ دارند.

با این حال ماشین می‌تواند بدقلقی‌های خاص خود، یا به قول بازی Quirk پیدا کند که تعمیرشان به این سادگی‌ها نیست. طی سفرهایتان شاید متوجه شوید که ماشینتان رفتارهای عجیبی از خودش نشان می‌دهد. مثلا ممکن است هنگام رانندگی، در چپ عقب ناگهان باز شود یا چراغ‌های جلو شروع به خاموش روشن شدن کنند. این Quirkها ممکن است کاملا بی‌آزار باشند، شاید در حدی که اصلا نفهمید مشکلی در ماشین وجود دارد. اما برخی دیگر می‌توانند به شدت برایتان مزاحمت ایجاد کنند. مثلا اگر برف‌پاک‌کنتان به شکل ناخواسته روشن می‌شود، خیلی مهم نیست. با یک دکمه خاموشش می‌کنید. اما یک Quirk دیگر ممکن است کاری کند که هنگام رانندگی، کاپوت ماشین باز شود و کاملا جلوی دیدتان را بگیرد. و این قطعا مسئله‌ایست که هرچه سریع‌تر باید برطرف کنید، وگرنه ساعات سختی را با بازی خواهید گذراند.

مسئله اینجاست که برطرف کردن Quirkها به این سادگی‌ها نیست. گاراژ شما مجهز به دستگاهیست که به شما اجازه می‌دهد با انجام یک مینی‌گیم اقدام به شناسایی علت و معلول این مشکلات کنید، اما چگونه؟ شما عملا باید در لیستی از ده‌ها کلمه و آیتم مختلف جمله «وقتی قطعه x کار a را انجام می‌دهد، قطعه y کار b را انجام می‌دهد» را تکمیل کنید. مشکل وقتی شروع می‌شود که شما به وضوح می‌توانید معلول را ببینید (مثلا در سمت راننده بی‌اختیار باز می‌شود)، اما علت به هیچ وجه مشخص نیست و آن را باید کاملا با آزمون و خطا تشخیص دهید. مثلا همان مشکل باز شدن در عقب چپ را در نظر بگیرید. این مشکل برای من به وجود آمد، اما حدس می‌زنید علت آن چی بود؟ خاموش بودن برف‌پاک‌کن! یعنی هر وقت برف‌پاک‌کن خاموش باشد، در ماشین من هیچوقت بسته نمی‌ماند!

چنین ایده‌ای برای برطرف کردن Quirkها روی کاغذ واقعا عالی است، اما نمی‌توانم منکر شوم که اجرای نهایی آن می‌تواند کلافگی‌های زیادی برای بازیکن داشته باشد. با اینکه با باز کردن آپگریدهای خاصی می‌توانید این روند را برای خود اندکی ساده‌تر کنید، اما در نهایت این مکانیک همچنان بسیار مبتنی به شانس و آزمون و خطای زیاد است و بیش از حد می‌تواند وقت‌گیر باشد. از طرف دیگر هم هر بار که در گاراژ هستید برای دفعات محدودی می‌توانید علت و معلول ماشین را حدس بزنید که این مکانیک را بدقلق‌تر از قبل هم می‌کنند.

نمی‌دانم، حدس می‌زنم کل این مکانیک جوری طراحی شده که بازیکن مجبور شود با چالش Quirkها درگیری بیشتری داشته باشد و از این لحاظ می‌توانم برای آن احترام قائل باشم. با این حال قطعا بخش قابل توجهی از بازیکنان با این سیستم کنار نخواهند آمد.

اما در مجموع کار کردن روی ماشین در گاراژ حتی یک ثانیه هم برایم خسته‌کننده نشد. دانه دانه تعمیر، بازسازی، ارتقا و شخصی‌سازی کردن تمام قطعات ماشینتان، در حالی که یک آهنگ کانتری یا دریم پاپ از رادیو پخش می‌شود، بااختلاف یکی از آرامش‌بخش‌ترین تجربه‌هاییست که تاکنون در بازی‌های ویدیویی داشتم. تازه به لطف زنجیره آپگریدهای مختلفی که می‌توانید برای خود باز کنید، هر بار که وارد گاراژ می‌شوید به وضوح می‌توانید یک پیشرفت بزرگ نسبت به نیم ساعت قبل خود داشته باشید. اکثر آپگریدها تاثیر بزرگی روی گیم پلی می‌گذارند و می‌توانند سبک بازی شما را عوض کنند و همین موضوع نشان‌دهنده خوش‌ساختی یک درخت مهارت/ارتقا است.

اما بهتر است قدر آرامش و حس پیشرفتی که در گاراژ دارید را بدانید، چون لحظه‌ای که پایتان را داخل محدوده‌های مختلف Olympic Exclusion Zone می‌گذارید همه چیز عوض می‌شود. در Pacific Drive با دنیایی سر و کار دارید که چندان از قوانین طبیعت پیروی نمی‌کند. در واقع این دنیا اصلا اهمیتی به شما نمی‌دهد؛ شما نهایتا همچون مورچه‌ای هستید که ممکن است ناگهان زیر پاشنه یک پوتین له شوید.

در مدتی که مشغول Pacific Drive هستید به محدوده‌های مختلفی از Olympic Exclusion Zone سفر خواهید کرد. دو هدف برای این سفرها وجود دارد: پیشروی در داستان برای فرار از منطقه، و جمع‌آوری منابع اولیه برای تعمیر و ارتقا ماشین و تجهیزاتتان. عمده فعالیتتان در بازی حول محور مورد دوم می‌چرخند و شما وارد هر Zone که می‌شوید، آزاد هستید که در آن گشت و گذار کنید و برای خود مواد اولیه جمع کنید. فقط باید مراقب باشید که جانتان را از دست ندهید، چون در این حالت لوتتان به باد می‌رود و با یک ماشین آسیب دیده به گاراژ برمی‌گردید.

مشکل اینجاست که هر منطقه به شکل رندوم شرایط محیطی خاص و شدیدا عجیب خود با نام Anomaly را دارد که اکثرشان برایتان به شدت خطرناک هستند. تکه‌هایی از زمین با رادیواکتیو آلوده شده‌اند، تکه‌هایی دیگر با جریان شدید برق محاصره شده‌اند، و تکه‌هایی ناگهان همانند ستون از زمین بلند می‌شوند و شما را همچون توپ والیبال پرتاب می‌کنند. موجوداتی به نام «قوطی‌بازکن» همانند اره‌هایی بزرگ روی زمین حرکت می‌کنند و اگر شما را بگیرند صدمه شدیدی می‌زنند. روبات‌هایی با نام «آدم‌ربا» در مپ گشت می‌زنند و اگر ماشینتان را بگیرند آن را همچون یک کیسه زباله می‌برند و پرتاب می‌کنند. گوله‌های آهنی به نام «خرگوش» به ماشینتان می‌چسبند و به انواع و اقسام مختلف در کارتان اختلال ایجاد می‌کنند. حتی هر از گاهی یک طوفان وارد مپ می‌شود و اگر در محدوده‌اش حضور داشته باشید، کل سیستم‌های ماشینتان را به هم می‌ریزد. و این فقط بخشی از کل موجودات و چالش‌هاییست که برایتان مشکل‌ساز می‌شوند.

تازه این در شرایطیست که آن محدوده در وضعیت پایدار قرار داشته باشد. ممکن است محدوده‌ها وارد وضعیت شدید شوند (و هرچه بیشتر در بازی پیشروی کنید بیشتر با این شرایط سر و کار دارید) و اینجاست که کارتان حتی سخت‌تر می‌شود. برای مثال ممکن است کل مپ وارد تاریکی مطلق شود و وقتی می‌گویم تاریکی، یعنی بدون نور حتی جلوی پایتان را هم نمی‌توانید ببینید. حالا در نظر بگیرید که باید با تعداد بیشتری از موجودات مزاحم سر و کار داشته باشید. شاید با خود بگویید خب، همه این مشکلات درست هستند، اما با احتیاط و آهسته عمل کردن می‌توان از عهده آن‌ها برآمد. نه؟

این حرف تا وقتی درست است که بخواهید از منطقه خارج شوید و به گاراژ برگردید. بازگشت شما به این سادگی‌ها نیست‌. ابتدا باید به نقاط خاصی از مپ بروید و گوی‌های حاوی انرژی جمع‌آوری کنید. این انرژی در واقع نگهدارنده پایداری آن منطقه است و با برداشتن هر کدام از آن‌ها، منطقه ناپایدارتر و خطرناک‌تر می‌شود. زمانی که به اندازه کافی انرژی جمع کنید می‌توانید یک نقطه مخصوص از مپ را انتخاب و آنجا یک پورتال باز کنید و اینجاست که برخی از دلهره‌آورترین لحظات بازی را تجربه می‌کنید.

با باز شدن پورتال، همانند بازی‌های بتل رویال یک طوفان کشنده با سرعت زیادی شروع به حرکت می‌کند و در نتیجه باید هرچه سریع‌تر خود را به پورتال برسانید. حالا دیگر وقتی برای احتیاط ندارید و هر جوری شده، حتی اگر نیمی از ماشین ویران شود، باید خود را به نقطه خروج برسانید.

بگذارید یکی از سناریوهایی که برایم پیش آمد را تعریف کنم. در یکی از همان مناطق با تاریکی مطلق بودم و چراغ‌های جلوی ماشین هم طبق یک Quirk دائما خاموش و روشن می‌شدند. نوبت فرار رسید و طوفان با قدرت تمام شروع به تعقیبم کرد. نگاهی به نقشه انداختم و به این نتیجه رسیدم که از روی آسفالت عمرا به پورتال برسم، پس فرمان را کج کردم به سمت خاکی.

نگم برایتان. با آن تاریکی مطلق و چراغی که خاموش روشن می‌شد، به هر درخت و سنگی که وجود داشت خوردم. سپس نوبت Anomalyها رسید که پوست مرا بکنند. اول یکی از تایرهایم پنچر شد و بعد آنقدر صدمه برقی خوردم که نه‌تنها تقریبا تمام درها و پنل‌های ماشین لب نابودی قرار گرفتند و نه‌تنها دیگر محافظتی از خطرات بیرونی نداشتم، بلکه همان چراغ‌های خراب هم کاملا سوختند. من ماندم و ماشینی که به‌زور حرکت می‌کرد، آن هم در حالی که هیچ دیدی از جلوی خودم نداشتم و طوفان سمی هم به من رسیده بود. دوباره راه افتادم و با هر مصیبتی بود خود را به پورتال رساندم. وقتی رسیدم، تقریبا هیچ چیزی از ماشین نمانده بود و از سلامتی من هم کم‌تر از ۲۰ مانده بود. اما بالاخره توانستم خود را برسانم و باید بگویم این حجم از هیجان را در کم‌تر بازی‌ای تجربه کرده بودم.

پاسیفیک درایو با سیستم‌هایش می‌تواند واقعا به شما سخت بگیرد و فشار وارد کند. بعضی وقت‌ها ممکن است این فشار بیش از حد زیاد به‌نظر برسد. اما ترکیب همین سیستم‌هاست که در نهایت امثال آن لحظه‌ای که برایتان توصیف کردم را بارها و بارها ایجاد می‌کند. هیجان این فرارهای لب مرزی به آن حس آرامش‌بخشی ختم می‌شود که در گاراژ با نوسازی ماشین آش و لاش شده‌تان پیدا می‌کنید. همین چرخه باعث شد در روزهای اخیر دائما به فکر Pacific Drive باشم. راستی، الان فهمیدم چرا جدیدا علاقه خاصی به ماشین‌های قراضه پیدا کرده‌ام.

جا دارد قبل از ختم کلام به سه مورد بپردازم. اول اینکه اگر با سفت و سختی مکانیک‌های بازی مشکل دارید، بازی چند ده گزینه دسترسی‌پذیری برایتان فراهم کرده که با آن‌ها می‌توانید تجربه خود را بر حسب نیاز آسان‌تر (یا حتی سخت‌تر، اگر به هر دلیلی بخواهید) کنید. شخصا پیشنهاد می‌کنم پاسیفیک درایو را با تنظیمات پیش‌فرض سازندگان تجربه کنید، اما در هر صورت امکان تغییر آن برایتان فراهم است.

مورد دوم این است که احساس می‌کنم تجربه و رابط کاربری بازی به مراتب روی موس و کیبرد راحت‌تر از کنترلر هستند. شخصا وقتی که دموی رایگان بازی را با کنترلر تجربه کردم، احساس می‌کردم که بازی به هیچ وجه در دستانم نیست و اصلا با آن راحت نبودم. اما هنگامی که بازی کامل را با موس و کیبرد تجربه کردم، نظرم کاملا متفاوت بود و رابط کاربری بازی از همان ثانیه اول به دستانم خوش می‌آمد. خلاصه که اگر امکانش را دارید، با موس و کیبرد سراغ Pacific Drive بروید. اما اگر فقط کنترلر برایتان میسر است، ممکن است یادگیری قلق کنترل بازی چند ساعتی برایتان طول بکشد.

در نهایت باید اشاره‌ای به وضعیت فنی بازی داشته باشم. Pacific Drive گرافیک خود را از نظر فنی ساده نگه داشته است، اما با طراحی هنری، افکت‌های بصری و نورپردازی قوی خود همواره تصویر زیبایی از خود ارائه می‌دهد. با این حال نباید انتظار داشته باشید که پاسیفیک درایو بازی به شدت آسانی برای اجرا باشد. راندمان بازی در کل خوب است، اما روی تنظیمات گرافیکی بالاتر باید منتظر افت فریم باشید.

اوج افت فریم بازی در گاراژ خودتان است و شخصا با کارت گرافیک RTX 3070 و پردازنده i5 12600K، در گاراژ حدودا ۲۰ درصد کم‌تر از مناطق باز فریم می‌گرفتم. همچنین در همین گاراژ چندین بار شاهد وقوع باگ‌های بصری شدید بودم که فکر می‌کنم مرتبط با Shaderهای بازی باشند. این باگ‌ها غالبا با لود کردن یک سیو به وجود می‌آمدند و با لود کردن مجدد برطرف می‌شدند، اما تعداد آن‌ها به اندازه‌ای زیاد بود که بخواهم اینجا درباره‌اش بنویسم و از وجود آن هشدار دهم.

اما این موارد کوچک‌ترین تاثیری روی لذتی که از بازی بردم نگذاشتند. Pacific Drive از همین حالا قطعا یکی از بهترین بازی‌های امسال از دید من است و به همه بازیکنان پیشنهاد می‌کنم شانسی به آن بدهند. همین دیگر، من بروم کمی با آهنگ Nightcall رانندگی کنم.

می‌خرمش

علاقه‌مندان به بازی‌های بقا و روگ لایت بدون لحظه‌ای درنگ باید پاسیفیک درایو را تجربه کنند. با این حال رانندگی در Olympic Exclusion Zone برای هر گیمری می‌توانند تجربه خاطره‌انگیزی باشد.

نمی‌خرمش

اگر از مکانیک‌های کرفتینگ و المان‌های تصادفی لذتی نمی‌برید، طبیعتا Pacific Drive هم باب میلتان نخواهد بود. اگر دوست ندارید یک بازی شما را تحت فشار قرار دهد هم احتمالا از این عنوان بیزار خواهید شد. با این حال پیشنهاد می‌کنم حداقل نگاهی به تنظیمات دسترسی‌پذیری بازی داشته باشید!

90
امتیاز ویجیاتو

بازی Pacific Drive مجموعه‌ای از طراحی‌ها سیستم‌های سخت‌گیرانه اما هوشمندانه از دو ژانر بقا و روگ لایت است که ترکیب آن‌ها با یکدیگر، برخی از هیجان‌انگیزترین و سپس آرامش‌بخش‌ترین لحظات گیمینگ شما را می‌سازد. بازی کاری با شما می‌کند که ناگهان یک علاقه مسموم به ماشین‌های کهنه و مستهلک پیدا کنید!

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (1 مورد)
  • aaaa
    aaaa | ۱۴ اسفند ۱۴۰۲

    جز بهترین هاست واقعا خیلی خوبه.

مطالب پیشنهادی