سریال Ripley قواعد مدرن تلویزیون را به چالش میکشد
مجموعه Ripley به هیچ یک از سریالهای تلویزیونی دیگر شباهت ندارد. این سریال نتفلیکس، تماماً در طیف رنگی سیاه و سفید توسط رابرت السویت (Robert Elswit) فیلمبرداری شده است. همین تصمیم باعث شده جنبههای نوآر ...
مجموعه Ripley به هیچ یک از سریالهای تلویزیونی دیگر شباهت ندارد. این سریال نتفلیکس، تماماً در طیف رنگی سیاه و سفید توسط رابرت السویت (Robert Elswit) فیلمبرداری شده است. همین تصمیم باعث شده جنبههای نوآر Ripley در مرکزیت اصلی سریال قرار گیرند و متمایز از هر سریال درام دیگر در چند سال اخیر باشد. برخی از بینندگان البته، شاید با سیاه و سفید بودن سریال مشکل داشته باشند، اما همین تصمیم باعث شده تا تماشاچیان تجربهای رازآلود و هیپنوتیزم کننده از تماشایش داشته باشند. در ادامه با نگاهی به این سریال همراه ویجیاتو باشید.
Ripley در میان بقیهی ویژگیهایش، سریالی است که به شدت روی روایت بصری تکیه دارد. این سریال فقط تماشاچیان را تشویق به درگیر شدن با اتمسفر و روایت خود نمیکند، بلکه میخواهد شخص تمام و کمال حواس و تمرکز خود را صرف آن کند. اثر مورد بحث این کار را فقط با تصاویر زیبا و خیرهکنندهاش انجام نمیدهد (که هر قسمت آن به اندازهی کل فصلهای سریالهای دیگر شامل تصاویر زیبا میشود)، بلکه تمام هشت ساعت خود را مملو از صحنهها و سکانسهای بدون دیالوگ کرده است. قطعاً از تمام فوت و فنهایی که Ripley در آستین خود دارد، هیچکدامشان به اندازهی باور و تأکید سریال روی «سکوت»، تاثیرگذار و دلچسب نیستند.
تلویزیون هیچوقت رسانهای نبوده که به خاطر تأکیدش روی روایت بصری شناخته شود. برای چند دهه، بیشتر فصلهای سریالهای تلویزیونی به خاطر تولید اپیزودهای زیاد در مدت زمان کم، نمیتوانستند روی جنبهی هنری و بصری تمرکز زیادی کنند. ساختار اپیسودی سریالها باعث شده که بسیاری از آنها از فیلمهای دو ساعته تکیه بیشتری روی داستان داشته باشند. روایت داستان از طریق گفتن دیالوگها صورت میگرفت و جایی برای روایت بصری و بروز ذوق زیباییشناسانه وجود نداشت. البته در طول سالیان، همواره به اعتبار سریالهای تلویزیونی افزوده شده، با این حال هیچوقت روایتی هنری و بصری در حد سینما نداشتهاند و مشخصاً کسی هم از تلویزیون انتظار چنین چیزی را نداشت.
با این حال Ripley این برداشت عمومی را به چالش میکشد. نه تنها استایل بصری سریال بسیار واضح، روشن و برجسته است، بلکه شخص میتواند بدون صدا هم (به شرط اینکه کلیت ماجرا را بداند) به دیدن سریال ادامه دهد بدون اینکه قسمتی از قصه را از دست بدهد. Ripley خیلی کمتر از سریالهای دیگر روی دیالوگ تکیه دارد و بسیاری از صحنههای مهم سریال در سکوت کامل بر مخاطب آشکار میشود، مثل قتل دیکی گرینلیف (با بازی Johnny Flynn) در اپیزود سوم توسط تام ریپلی (با بازی Andrew Scott) یا تلاش او برای پنهان کردن قتل فردی مایلز (با بازی Eliot Sumner) در قسمت پنجم. در بخشهایی از ریپلی هیچ دیالوگی به کار نرفته و فقط برنامهریزیها و کارهای ریپلی را در اروپای پس از جنگ جهانی دنبال میکنیم.
شخصیت اصلیهای زیادی در دنیای سریالهای تلویزیونی شبیه به تام ریپلی وجود ندارد. شما نمیتوانید از روی گفتههای ریپلی به شخصیت او پی ببرید. سریال ذهنیت شخصیت اصلی خود را نه از طریق دیالوگها بلکه از طریق عملهای او به مخاطب نشان میدهد. وقتی که او با حسادت تمام به دیکی و مارج شروود (با بازی Dakota Fanning) نگاه میکند در حالی که آنها نمیدانند که او در آنجا حضور دارد، یا وقتی که با وسواس بعد از کشتن فِرِدی آپارتمانش را تمیز میکند، اینها نمونه صحنههایی هستند که اطلاعات مورد نیاز بیشتری به مخاطب برای شناخت شخصیت ریپلی میدهند.
سریال ریپلی صحنههای احساسی یا هیجانانگیز خود را از طریق دیالوگ به مخاطب القا نمیکند، بلکه این کار را از طریق تصاویر و تدوین انجام میدهد. این بدین معناست که شما در طول آن به راحتی سریالهای دیگر نمیتوانید لحظاتی به صفحه نمایش نگاه نکنید بدون اینکه چیزی را از دست بدهید، چون این سریال روایتی تصویر محور دارد و قطعاً روایت و لحظات کلیدی سریال را از دست خواهید داد.
ورای اینکه چطور سریال ریپلی از چهرهی اندرو اسکات و فیلمبرداری رابرت السویت برای پیشبردن روایت خود استفاده میکند، بسیاری از بهترین جوکهای سریال هم کاملاً بصری هستند؛ برای مثال، میتوان به صحنهای اشاره کرد که تلاشهای نافرجام و تکراری تام در طول یک شب به نمایش گذاشته میشود و میبینم چطور میخواهد مرگ فِرِدی را صرفاً نتیجهی یک دزدی بد نشان دهد. سریال که توسط خالقش یعنی Steven Zaillian نوشته و کارگردانی شده، از الگوهایی مشابه برای نشان دادن سفرهای تام در شهر رم استفاده میکند و نمایشی که از ابتدا برای به تصویر کشیدن وسواس هدفمند او کلید میخورد، در نهایت به جلوهای از طنز تاریک و پارانویای همیشگی این شخصیت تبدیل میشود.
سریالهای کمی میتوانند به این حد از تأثیر گذاری تنها از خلال نمایش تصاویر بدون دیالوگ دست یابند، اما ریپلی موفق به این کار شده است. به خاطر قدرت سریال در به نمایش کشیدن روایتی تصویری، لایق توجه تمام و کمال شما به سکانسها و تصاویرش میباشد. خیلی وقت بود سریالی همچون ریپلی در دنیای تلویزیون نداشتیم و قطعاً پس از این هم به این زودیها شاهد همچین چیزی نخواهیم بود.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.