چگونه از عذاب اجتناب کنیم: 10 فیلم برتر درباره جهنم
جهنم در فیلمهای مختلف چگونه نمایش داده شده است؟
میتوان برای مدت طولانی بحث کرد که آیا زندگی پس از مرگ و نتیجتاً جهنم و بهشت وجود دارند یا خیر. برای رسیدن به جواب، تمام ادیان را میتوان و حتی میبایست که زیر ذرهبین قرار داد. مفهوم گناه و مسئولیت انسانها در قبال اعمالشان مشخصاً در مرکزیت توجه اقوام متفاوت بوده است و در نتیجه منجر به پدیدار شدن مکانی وحشتناک شده که برای شکنجه و تاوان پس دادن است و هیچ کس نمیخواهد به آنجا برود؛ منظور همان جهنم است.
سوای از ابعاد واقعی این موضوع، فیلمسازان سبک ترسناک همواره توانستهاند آثاری خلق کنند که با استفاده از مفهوم جهنم، وحشت و شوک را بخاطر مضامین بیرحمانهای که همواره به آن مربوط بوده است، به بینندگان منتقل کنند. گاهی اوقات هم فیلمهایی ساخته شدهاند که بر همین اساس، به موضوعات پیچیدهی فلسفی پرداختهاند. ما در این فهرست ویجیاتو به ۱۰ فیلم برتر با محوریت جهنم خواهیم پرداخت. انتخاب ما شامل آثاری از کارگردانهایی چون لارس فون تریه و گیرمو دلتورو است!
The House That Jack Built
در دهه ۱۹۷۰ و در ایالات متحده آمریکا، شخصیت جک (با بازی مت دیلون) یک معمار و قاتل زنجیرهای است. خلاصه داستان این فیلم ۱۲ سال از زندگی هنری او را در بر میگیرد که ماحصل آن دهها جسد مثله شده بود. این فیلم شامل پنج حادثه خونین در قالب پنج داستان کوتاه است که به مفاهیم فلسفی خاص، بیماریهای روانی، شوخیها و البته روشهای پیچیدهی کشتن همسایهها توسط جک اختصاص دارد. این فیلم ما را به درون روان جک فرو میبرد و دنیایی جهنمی از روح او را به نمایش میگذارد.
اشتباهی که اکثر مخالفان فیلم لارس فون تریه در درک این فیلم مرتکب شدهاند، ناتوانی تأسف بار در فهم این موضوع است که خانهای که جک ساخت دربارهی خودش نیست، بلکه ذاتاً در مورد مفهوم خانه است؛ نویسنده دانمارکی شما را به دیدن این دنیای خاص دعوت میکند. دنیایی عجیب و غریب بر اساس انحرافات شخصیت اصلی، که مصداق یک جهنم تمثیلی است. همچنین اگر بیشتر به لایه پنهان فیلم دقت کنید، متوجه خواهید شد که این اثر از اساس درباره جهنمی است که از تصاویر «کمدی الهی» دانته آلیگیری و مفهوم آزادی مطلقاً غیراخلاقی مارکی دو ساد ترکیب شده و شکل گرفته است.
Constantine
این فیلم که بر اساس شخصیت جان کنستانتین در کمیکبوکهای دیسی ساخته شده است، سقوط او به دل جهنم را به نمایش میگذارد. فیلم Constantine به کارگردانی فرانسیس لارنس، این شخصیت جنگیر را نشان میدهد که میخواهد رفتن ناگزیرش به جهنم را به هر شکلی که شده به تأخیر بیاندازد. با این حال، زمانی که کنستانیتن قدم به آنجا میگذارد، خیلی زود متوجه شباهتش با دنیای واقعی میشود؛ دنیای واقعی که وارد فاز آخر الزمانی شده است! همه چیز در شعاع یک بمب اتم بنا شده و مکانی پر از موجودات عجیب است که به شکلهایی ظالمانه در حال شکنجه شدن هستند.
همچنین، از نکات جالب این فیلم میتوان به حضور یکی از خفنترین نسخههای موجود از لوسیفر اشاره کرد که توسط پیتر استورمار ایفای نقش شده است. کیانو ریوز نیز در یکی از نقشهای به یاد ماندنی خودش حاضر شده و نسخهای به یاد ماندنی از جان کنستانین ارائه کرده است. اگر دوست دارید یک جهنم خلاقانه که جنبههای کمیکی آن پررنگ میباشد ببینید پس فیلم Constantine را در لیست تماشای خود قرار دهید.
What Dreams May Come True
فیلم What Dreams May Come True اقتباسی از رمان همنام به نویسندگی ریچارد متسون است که توسط وینسنت وارد کارگردانی شده و در سال ۱۹۹۸ به روی پرده سینما رفت. داستانی که روایت میشود ما را به دنیای پس از مرگ میبرد و عشق ابدی کریس و همسرش انی را دنبال میکند. کریس در یک صانحهی رانندگی فوت میکند و زمانی که بیدار میشود خودش را در بهشت مییابد؛ مکانی بسیار آرام و دلنشین که شباهت زیادی به نقاشیهای همسرش از مناظر بکر دارد. انی که سوگوار و ناراحت است، خودکشی میکند و برعکس شوهرش در جهنم بیدار میشود. کریس که نمیخواهد سرنوشت تلخ همسرش را قبول کند در دنیای پس از مرگ راهی سفر میشود تا انی را پیدا کند.
این فیلم در سبک درامای فانتزی ساخته شده و بهشت و جهنم را به شکلی ترسیم میکند که در طول تاریخ تخیل بشری به آن شکل داده و منبع اصلیاش برای به تصویر کشیدنشان نقاشیهای معروف و ماندگار از دنیای پس از مرگ میباشد. عنصری که What Dreams May Come True را خاص و نفسگیر میکند، منظرهپردازی خیره کننده و ترسناکش از جهنم است که در سبک ترسناک نظیر ندارد.
Jacob’s Ladder
در فیلم Jacob’s Ladder که توسط ادرین لاین کارگردانی و ساخته شده است، قصهی جیکوب سینگر را دنبال میکنیم. کسی که در ابتدا یک سرباز در جنگ ویتنام است؛ او در آنجا چاقو میخورد و ظاهراً میمیرد. زمانی که جیکوب بیدار میشود خودش را در دنیایی شدیداً دهشتناک و عجیب پیدا میکند که شباهتی غیر قابل انکار با شهر نیویورک در دنیای واقعی دارد. او در آنجا صحنههای ترسناکی مشاهده میکند؛ شکلهای بدون چهرهای که در شهر پرسه میزنند و شاخکهای جانوری حشره مانند که از درون یک آدم در خیابان بیرون میآید، از جمله مشاهدات عجیبی هستند که جیکوب با آن مواجه میشود. اینها باعث میشود تا او ذات واقعیت را مورد پرسش قرار دهد و متوجه شود که در واقع مرده است.
تفسیری که این فیلم از جهنم ارائه میکند، جالب توجه است. با اتمام Jacob’s Ladder متوجه میشویم که هر چه او دیده در واقع توهمات و تفاسیری هستند که ذهنش در رابطه با مفهوم جهنم پرداخته است. رویکرد فلسفی که این فیلم دربارهی دنیای پس از مرگ دارد، آن را از دسته آثار دینی مجزا میکند. به هر حال، چیزی که در طول داستان مشاهده میکنیم هضم کردنش ساده نیست و واقعاً میتواند شوکه کننده باشد.
Hellraiser
اگر یک فهرست دربارهی فیلمهای ساخته شده با مضمون جهنم داشته باشیم و در طول آن به Hellraiser اشاره نکنیم جای تعجب دارد! این اثر کلاسیک که توسط کلایو بارکر ساخته شده است، بیش از ده دنباله به خود دید و یکی از فرانچایزهای شناخته شده در سبک ترسناک به حساب میآید. در سال ۲۰۲۲ نیز یک ریبوت از آن ساخته شد که در حد و اندازههای جدِ کلاسیک خود ظاهر نشد.
موضوع اصلی Hellraiser، همانطور که از اسم فیلم هم پیداست نحوهی برپا شدن جهنم است یا لااقل تفسیری خاص از این پروسه میباشد که توسط کلایو بارکر به آن شکل داده شده. همه چیز به یک مکعب آینهای کوچک مربوط میشود؛ وسیلهای که آن را با نام «جعبه اسباب بازی شیطان» هم میشناسیم. زمانی که این جعبه به دست فرانک میافتد، او ناخواسته یک پورتال به جهنم باز میکند و از دل این پورتال موجوداتی به نام Cenobiteها بیرون میریزند. این موجودات در واقع فرستادههای جهنم هستند که به دنیای واقعی میآیند و با تسخیر ارواح و تبعیدشان به جهنم، وظیفه خود را انجام میدهند. فرانک قربانی این مسئله میشود و به هر دری میزند تا از شکنجههای جهنم رهایی یابد.
اهمیت Hellraiser سوای خوانش بدیعی که از مفهوم جهنم ارائه میکند، پدید آوردن یکی از فرانچایزهای ماندگار ژانر وحشت است.
Event Horizon
ترکیب عناصر علمی تخیلی با مفاهیم الهی که عادت داریم همیشه در ظاهری سنتی و قدیمی آنها را ببینیم، شاید در نگاه اول عجیب بهنظر برسد اما فیلم Event Horizon به خوبی توانسته با ترکیب آنها اثری بسازد که ترس و لرز را در مخاطب باعث بشود. عنوان فیلم به یک سفینهی فضایی ارجاع میکند که سالها پیش گم شده بود اما دوباره به شکلی ناگهانی در مدار سیارهی نپتون ظاهر میشود. بهنظر در مدت غیاب، ایونت هورایزون وارد یک سیاه چالهی فضایی شده بود تا سفرش را تسریع ببخشد.
یک تیم از فضانوردان که موفق به کشف دوبارهی این سفینه میشوند، ابداً هیچ تصوری ندارند که قرار است با چه ترسها و چه دریاچهای از خون و خشونت روبرو بشوند. ظاهراً ایدهی ورود به سیاهچاله برای میانبر زدن، تنها ظاهرش زیباست و در باطن میتواند عجایب و ترسهای زیادی نهفته کند. کارگردان این فیلم یعنی پل دبلیو اندرسون به دلیل اعتراضات وارده به حجم عظیم خشونت موجود در فیلم Event Horizon، مجبور شد زمان آن را از ۱۵۰ دقیقه به ۹۰ دقیقه کاهش بدهد تا بتواند موفق به پخش تئاتری بشود. با این حال بعداً نسخهی ادیت شدهی فیلم هم منتشر شد که پیشنهاد میکنیم آن را ببینید تا بتوانید تجربهای کامل از یک جهنم فضایی داشته باشید.
مفهومی که از جهنم در این فیلم میبینیم، کاملاً بدیع و خلاقانه است و واقعاً نمیتوان نمونهاش را جای دیگری یافت؛ سازندگان سعی کردهاند به جای ارائه دادن مفهومی سنتی از جهنم که بر اساس خوانشهای مربوط به ادیان است، تنها «حضور» جهنم را بیافریند؛ جایی دورافتاده و غریب که میتواند به غایت دهشتناک و آزار دهنده باشد.
Drag Me to Hell
راجر ایبرت، منتقد مشهور، زمانی که میخواست دربارهی فیلم Drag Me to Hell بنویسند آن را چنین توصیف کرد: «فیلمیست که گاه خندهدار و گاه شوکه کننده است، اما میداند که میخواهد چه چیزی ارائه دهد و همین مهمترین نقطه قوت آن است.» زمانی که به تماشای این فیلم مینشینیم متوجه درستی این عبارات میشویم، چرا که فیلم به خوبی توانسته تجربهی یک نفرین جهنمی را به روی پرده سینما بیاورد.
برادران رایمی که آنها را با ایجاد فرانچایز Evil Dead میشناسیم، با ساختن این فیلم، شخصیتی به نام کریستین براون را نشان میدهند که زندگی آسوده و تقریباً بینقصی را به عنوان یک کارمند بانک در شهر لس آنجلس میگذراند. زمانی که پیرزنی پیش او میآید و درخواست میکند تا وام مسکن او را افزایش بدهد وگرنه خانهاش مصادره خواهد شد، کریستین درخواستش را رد میکند؛ صرفاً به این دلیل که میخواهد قدرت خودش را به رخ بکشد. پیر زن که شدیداً دلشکسته میشود، شخصیت اصلی داستان را نفرین میکند و تهدیدش میکند که قرار است تا ابد زندگی پر از عذابی داشته باشد و داخل آتش جهنم بسوزد. این نفرین واقعی میشود و کریستین به مرور در جهنم غرق میشود.
اهمیت فیلم Drag Me to Hell در به تصویر کشیدن جهنم، از آن جهت است که میتوان جهنم را در همین دنیا هم متصور شد و کاملاً ممکن است که تاوان اعمال را همینجا هم پس داد. وضعیت روانی که کریستین از سر میگذراند یکی از بهترین تصویرسازیهای موجود از مفاهیم «عذاب»، «نفرین» و «تاوان» است.
The Ninth Gate
همکاری جانی دپ و رومن پولانسکی در فیلم The Ninth Gate، منجر به ساخته شدن فیلمی با تصویرسازیهای به یاد ماندنی از جهنم شده است. این فیلم روایتی آرام دارد اما از نظر سینماتوگرافی چشمگیر و دیدنی میباشد. داستان آن، ماجرای یک کتابفروش را دنبال میکند که توسط یک فرد کلکسیونگر پولدار استخدام میشود تا یک کتاب مخصوص به نام The Nine Gates of the Kingdom of Shadows را پیدا کند. این کتاب عادی نیست و چیزی که آن را خاص میکند یک امضای کمیاب است: امضای لوسیفر!
با این فیلم، یکی از ترسناکترین اتمسفرهای مربوط به دنیای پس از مرگ و علی الخصوص جهنم را تجربه میکنیم. دو شخصیت اصلی داستان که توسط جانی دپ و فرانک لنگلا بازیگری شدهاند هم تجاربی بسیار ناخوشایند از سر میگذرانند. سفر کتابفروش به دروازهی نهم جهنم سفری آسان نیست و تنها در پایان فیلم، آن هم به شکلی بسیار سخت ممکن میشود. کلکسیونیستِ پولدار هم به دلیل احضار اشتباه شیطان، به دام این موجود شاخدار آیکونیک میافتد.
بطور کلی The Ninth Gate یکی از جذابترین تصویرسازیهای جهنم را در خود دارد که ارجاعات زیادی به کتب مذهبی و ادبیات مربوطه دارند و پختگی آن در ارجاع دادن کاملاً مشهود است.
1408
فیلم 1408 بر اساس یکی از کتابهای ماورا-طبیعه استفن کینگ ساخته شده است و تفسیری بسیار شخصی از مفهوم جهنم ارائه میدهد. اتاق هتلی که همنام با عنوان فیلم است، سابقهای بد از خود بجا گذاشته و بسیار بدنام میباشد؛ چرا که هیچکس نتوانسته بیش از یک ساعت در آن بماند و جان سالم بدر ببرد. مایک انسلین (با بازی جان کیوسک) که یک محقق وقایع پارانورمال است، تصمیم میگیرد برای تجربه کردنش شبی را در این اتاق بگذراند و اولین کسی باشد که از طلسم آن جان سالم به در میبرد.
وقایعی که پس از آن نمایش داده میشود را میتوان به شکلی سمبلیک تفسیر کرد؛ اتاق ۱۴۰۸ در واقع یک جهنم شخصی است و افرادی که واردش میشوند باید زندگی خود را مورد بازنگری قرار بدهند. هیچ راه فراری جز روبرو شدن با آن و تاوان پس دادن وجود ندارد. قربانیان این اتاق تنها دو گزینه پیش روی خود دارند، یا خودکشی کنند یا در این پروسهی ماوراطبیعی بارها و بارها جهنم شخصی خود را تکرار کنند.
Hellboy
فیلم Hellboy توانست خیلی زود تبدیل به یکی از آثار ماندگار اقتباس شده از کمیکبوکها تبدیل شود و این امر به لطف کارگردانی گیلرمو دل تورو ممکن شده است. این فیلم پیش از هر چیز دربارهی کسی میباشد که فرزند جهنم است و همین موضوع کافیست تا ارتباط آن به مطلب کنونی مشخص شود. او توسط یک پورتال به زمین میآید و در همین دنیا بزرگ میشود تا بتواند نقشی موثر در جنگ جهانی ایفا کند.
با وجود اینکه خود جهنم در این فیلم حضور کمرنگی دارد، اما موجودات جهنمی که نمایش داده میشوند همگی برگرفته از منابع تاریخی هستند و شمایلی کاملاً مرتبط با الهیات مسیحی دارند. حتی کارکرد آنها کاملاً شرورانه بهنظر میرسد و موجوداتی میباشند که میل به تخریب و شرارتشان بسیار زیاد است. تنها خود هلبوی به دلیل همزیستی با انسانها، با وجود ویژگیهای جهنمی که دارد، خوشقلب میباشد.
بطور کلی نمیتوان از جهنم در سینما صحبت کرد و Hellboy را در بحث وارد نکرد، چرا که در این فیلم با بهترین تصویرسازیهای رعبآور مربوط به جهنم و موجوداتی که داخل آن هستند روبرو هستیم.
جمع بندی
صنعت سینما در الهام گرفتن از منابع دینی هیچ ابایی ندارد و همواره آثاری را میبینیم که به روشهای مختلف ایدهها، مفاهیم و آداب مذهبی را در خود جای میدهند. دلیل آن مشخص است: دین با زندگی بشر در طول تاریخ کاملاً گره خورده، تا حدی که نمیتوان آنها را از هم جدا کرد. جهنم، در فرهنگهای مختلف به عنوان مکانی برای تاوان پس دادن ترسیم شده است؛ جایی که هیچ زیبایی نمیتوان پیدا کرد و جایی که از آن ترسناکتر نمیتوان یافت. در سینما هم فیلمسازانی که خواستهاند به نحوی چنین احساساتی را بازتاب کنند، از جهنم چه به شکلی نمادین و چه به شکل مستقیم استفاده کردهاند. در طول متنی که خواندید سعی کردیم نگاهی داشته باشیم به ده تا از فیلمهایی که جهنم و مولفههای مربوط به آن را تصویرسازی کردهاند.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.