اساطیر آفرینش هند
از پروشا تا مانو
هند با تنوع فرهنگی و حضور اقوام مختلف، اسطورههای بسیار گوناگونی را در خود جای داده است. این اسطورهها به دو دستهی اصلی تقسیم میشوند: نخست، اساطیر ودایی که به دوران جدایی آریاییهای هند از ایرانیان بازمیگردد، و دیگری، اساطیر برهمایی که حاصل ترکیب باورهای ودایی با اسطورهها و داستانهای بومی است. این تنوع، جلوههای گوناگونی از داستانهای آفرینش را به نمایش میگذارد. با تعریف اساطیر آفرینش هند از ویجیاتو همراه باشید.
روایت پروشا
در اسطورههای هند، پروشا (Purusha) نماد کیهانی و سرچشمهی تمام موجودات است. او تجسم جهان مرئی و نامرئی است و از اعضای بدن او، تمام هستی پدید آمده است. در یکی از کهنترین روایتها، گفته میشود که خدایان برای ایجاد جهان، مراسم قربانی برگزار کردند و پروشا را بر روی علفزار مقدس ذبح کردند. در این مراسم، بهار روغن، تابستان هیزم و پاییز نذر این قربانی بودند.
از بدن پروشا، جهان و موجودات آن شکل گرفتند: دهان او نمایانگر برهمنان (طبقهی روحانی)، دستانش راجنیهها (طبقهی جنگجو)، رانهایش ویشیهها (طبقهی کشاورز و بازرگان) و پاهایش شودرها (طبقهی کارگر) بودند. از مغز او ماه، از چشمش خورشید، از دهانش ایزدان چون ایندرا و اگنی و از نفسش باد پدید آمدند. حتی عرش، زمین و تمام جهتهای عالم نیز از اعضای او به وجود آمدند. این روایت که از متون ودایی سرچشمه گرفته، یکی از مهمترین و ابتداییترین داستانهای آفرینش در هند بهشمار میرود.
پرجاپتی و آفرینش
در روایتی دیگر از اسطورههای هندی، پرجاپتی، خدای آفریننده، از اقیانوس آغازین برخاست. او به اطراف خود نگریست و اشک ریخت. اشکهایی که به زمین افتادند، خود زمین را پدید آوردند. اشکهایی که به بالا جستن کردند، آسمان را شکل دادند. پرجاپتی پوست بدن خود را افکند و از آن، اسورهها (شیاطین) و تاریکی زاده شدند. او سپس فصلها، خدایان و روزها را آفرید.
پرجاپتی، که گاهی با برهما و گاهی با پروشا یکی دانسته میشود، در این روایت نقش مرکزی دارد. او بهتدریج در اسطورههای بعدی جای خود را به برهما، خدای بزرگ آفریننده، میدهد.
روایت تخم کیهانی
یکی دیگر از داستانهای معروف آفرینش در هند به تخم کیهانی مربوط است. در این روایت، جهان در آغاز به صورت تخمی بزرگ و کیهانی ظاهر میشود. این تخم به دو نیم تقسیم میشود: نیمهی نقرهای آن زمین را و نیمهی طلایی آن آسمان را پدید میآورد. پوستهی خارجی تخم به کوهها، پوستهی داخلی آن به ابرها و مایع درون آن به اقیانوسها تبدیل میشوند.
این روایت شباهتهایی به اساطیر همسایگان هند، از جمله چین، دارد که در آنها نیز تخم کیهانی نماد آغاز آفرینش است.
برهما: خدای آفریننده
برهما در اساطیر هند بهعنوان خدای آفریننده شناخته میشود. او جهان را از تخم کیهانی بهوجود آورد و با قدرت خویش عناصر اصلی همچون آب، آتش، زمین، آسمان و هوا را خلق کرد. سپس، موجودات گوناگون را آفرید: از دهانش بزها، از سینهاش گوسفندان، از شکمش گاوها و از موهایش گیاهان روییدند.
برهما همچنین توانست اهریمنان، خدایان و انسانها را بیافریند. از تاریکی بدنش شب و از روشنایی آن روز بهوجود آمدند. این ویژگیهای خلاقانه برهما را در جایگاه والایی در اسطورههای هندی قرار داده است.
مانو: آفرینندهی ادواری
یکی از کاملترین داستانهای آفرینش در اساطیر هند به مانو اختصاص دارد. مانو انسانی فرزانه است که پس از هر انحلال بزرگ، که در پایان هر دورهی جهانی رخ میدهد، زنده میماند تا بار دیگر جهان را بیافریند. در این روایت، مانو از تن خود اقیانوس آغازین را پدید آورد و تخمی زرین و درخشان در آن افشاند. برهما از این تخم زاده شد و از آن زمان، جهان را در دورهای جدید آفرید.
این اسطوره، که ترکیبی از روایتهای پیشین است، مفهومی ادواری از خلقت را به تصویر میکشد. جهان در این دیدگاه، زنجیرهای از آفرینش و انحلالهای پیدرپی است.
جمعبندی
اسطورههای آفرینش در هند، با گوناگونی و عمق خود، نهتنها نمایانگر باورهای فرهنگی و مذهبی این سرزمین هستند، بلکه تصویری از چرخههای مداوم و بیپایان خلقت را ارائه میدهند. روایتهای مختلف از پروشا، پرجاپتی، تخم کیهانی، برهما و مانو، هرکدام بخشی از این چرخهی پیچیده را شرح میدهند و اساطیر هند را به یکی از کاملترین مجموعههای اسطورهای جهان تبدیل
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.