ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

مادران مارول - Banner

بهترین مادران دنیای مارول

در دنیای مارول رویدادهای دور از انتظار و شگفت‌انگیز فراوانی رخ می‌دهد؛ از هجوم بیگانگان و اشتباهات جادویی تا سربرآوردن سوپرویلن‌های بی‌رحم و سنگدل. در برابر این اتفاقات همیشه قهرمانان به پا می‌خیزند و ایستادگی ...

محمدرضا صفری
نوشته شده توسط محمدرضا صفری | ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ | ۱۹:۰۰

در دنیای مارول رویدادهای دور از انتظار و شگفت‌انگیز فراوانی رخ می‌دهد؛ از هجوم بیگانگان و اشتباهات جادویی تا سربرآوردن سوپرویلن‌های بی‌رحم و سنگدل. در برابر این اتفاقات همیشه قهرمانان به پا می‌خیزند و ایستادگی می‌کنند. با این وجود نقشی در پی همه‌ی این رخدادها وجود دارد که شاید به اندازه‌ی کافی دیده نمی‌شود؛ مادران! در دنیای مارول چه مادرانی که پشتیبان فرزندان ابرقهرمانشان هستند و چه مادرانی که خودشان یک قهرمان به شمار می‌آیند نقش‌هایی محوری را بر دوش دارند. در این نوشتار به سراغ این دست از مادران جسور و مصمم مارول می‌رویم.

ریو مورالز

مایلز مورالز جوان پیوند ویژه و نزدیکی با مادرش، ریو، دارد. در کنار علاقیات مشترک همچون علم، مایلز تصمیم گرفت تا هویت ابرقهرمانی‌اش را با مادر خود به اشتراک بگذارد و حتی به او درباره‌ی ترسش از کشتار دشمنانش بگوید. با همه‌ی این اوصاف اما ریو مورالز زمانی که پسرش ژرف‌ترین و تاریک‌ترین بخش‌های زندگی‌اش را به او گفت دستپاچه نشد و با فراهم کردن یک فضای امن احساسی کمک کرد تا از بار مسئولیت فرزند ابرقهرمانش کاسته شود. ریو سرسخت‌ترین متحد مایلز است. یک زن ثابت‌قدم، عادل و بی‌توجه به مزخرفات.

جوبیلی

این جهش‌یافته زمانی که شوگو (Shogo) را که یک فرزند بی‌سرپرست بود و به عنوان میزبان یک باکتریِ باستانیِ دارایِ آگاهی استفاده می‌شد را به سرپرستی پذیرفت خودش را در جایگاه یک مادر دید. در ابتدا مادر بودن برای جوبیلی دشوار بود و با یورش پیاپی دشمنان بیگانه سخت‌تر نیز شد. اما با کمک هم‌تیمی‌هایش جوبیلی توانست از پسش برآید. جوبیلی و فرزند خردسالش در دوران کراکوآیی به فعالیت‌های ابرقهرمانی پرداختند تا نمایان شود شوگو هم همانند مادرش شجاع‌ست.

جسیکا درو

زمانی که در شماره‌ی ۴ کمیک Spider-Woman جسیکای باردار در فضا و بیمارستان بین‌کیهانی آلفا فلایت بود، شورشی‌های اسکرال یورش آوردند. پس از به دنیا آوردن پسرش، جری، این قهرمان به دکتر دستور داد تا جمع و جورش کنند تا پیش از بی‌هوش شدنش هر اسکرالی که دیده می‌شد را زمین‌گیر کند. این تنها بخش کوچکی از سرسختی و نیرویی‌ست که جسیکا درو برای رسیدگی به پسر فعالش نیاز دارد؛ به ویژه پس از زمانی که توانایی‌های فراانسانی این کودک نمود پیدا کردند.

مطلب پیشنهادی
«خانه‌ی دوست کجاست؟»
۱۰ دوستی پایدار در دنیای مارول

راموندا

ت‌چالا همیشه روی رایزنیِ معتمدترین راهنمای خود حساب باز می‌کند؛ مادرش. با این که راموندا عملاً مادرخوانده‌ی ت‌چالاست ولی او این پرنس جوان را از همان روزهای ابتدایی تولدش و پس از مرگ مادرش، ن‌یامی (N'Yami)، بعد از به دنیا آوردنش بزرگ کرد. راموندا همچون فرزند خودش به ت‌چالا عشق ورزید و اخلاقیات تزلزل‌ناپذیر خود را به پادشاه آینده انتقال داد. در طی دوره‌ی ناآرامی سیاسی، راموندا دخترش شوری و ت‌چالا را تشویق کرد تا با وجود موج خشونت، باهوش، ثابت‌قدم و جسور بمانند. همچون آرامش چشم طوفان، راموندا نیز تحت هر شرایطی پایدار و نیرومند باقی می‌ماند.

جسیکا جونز

یکی دیگر از جسیکاهایی که دوست ندارید به عنوان دشمن داشته باشید جسیکا جونز است. این کاراکتر کم و بیش هر کاری را انجام داده است؛ از ابرقهرمان و خبرنگار تحقیقی بودن گرفته تا کارآگاه خصوصی و شاید یک نقش که کم‌تر کسی از او انتظار داشت: مادر بودن. جسیکا پس از به دنیا آمدن دخترش دنیل، برای او تعریف می‌کند که چگونه با پدرش لوک کیج آشنا شد. در این داستان نمایان شد که جسیکا تلاش کرد تا یک بار دیگر و با هویت نایترس (Knightress) تبدیل به یک ابرقهرمان شود.

او به همراه لوک و دنی رند همراه شد تا به اول (Owl) نشان دهد هنوز هم می‌تواند در برابر ویلن‌ها بایستد. اما حتی در همین ماجرا هم نمایی از حس مادرانه‌ی جسیکا جونز دیده شد؛ هنگامی که این قهرمان تصمیم گرفت تا مراقب فرزندان بی‌گناه اول باشد تا آن‌ها در اداره‌ی پلیس سرگردان نشوند. جسیکا مثل یک مادر در هر شرایطی از کودکان نگهداری می‌کند؛ چه فرزندان خودش و چه حتی دشمنش!

فریا

به عنوان یک الهه‌ی جاودان، فریا درام‌های خانوادگی فراوانی را در ازگارد تجربه کرده است. او که دختر دشمن پیشین اودین به شمار می‌آید، پس از ازدواج تبدیل به شهبانوی ازگارد و مادرخوانده‌ی ثور و لوکی شد. با این که ثور و لوکی از طریق خون به فریا متصل نیستند ولی چنین چیزی باعث نشد تا الهه‌ی ازگارد از علاقه‌ی خود نسبت به آن‌ها بکاهد. هر چند فریا زمان بسیار طولانی را زندگی کرده تا زیر و بم همه‌چیز، حتی مادر بودن را بفهمد اما به آن معنا نیست که هرگز دچار چالش هم نشده است. در هر حال او مادر فرزندانی محسوب می‌شود که همچون دو روی متفاوت یک سکه هستند. با این وجود، فریا همیشه تلاش دارد تا بهترین را از فرزندان خودش بیرون بکشد، حتی اگر همه‌ی دنیا بدترین را در ظاهر فرزندانش ببینند.

مطلب پیشنهادی
بزرگ‌ترین هوادار کاپیتان مارول که خودش یک قهرمان است
آشنایی با میس مارول – قهرمان مسلمان مارول

اسکارلت ویچ

واندا ماکسیموف به شکل ویژه‌ای در جایگاه مادری قرار گرفت؛ او به کمک جادو پسران دوقلویش را به دنیا آورد. تامی و بیلی تنها به کمک قابلیت‌های تغییردهنده‌ی واقعیت مادرشان خلق نشدند بلکه بخشی از انرژی مفیستو نیز درون آن‌ها قرار داشت تا در پایان این دوقلوها جذب این شیطان مارول شوند. هر چند آگاتا هارکنس به عنوان استاد واندا یک ورد برای فراموش کردن فرزندانش روی اسکارلت ویچ اجرا کرد ولی باعث شد تا House of M به عنوان یکی از بزرگ‌ترین رویدادهای کمیک‌های مارول توسط واندا ماکسیموف رخ دهد. این شخصیت حاضر بود برای بازپس‌گیری پسرانش دنیا را زیر و رو کند و نزدیک به ۹۰ درصد جهش‌یافتگان را از بین ببرد. البته واندا توانست در پایان به پسران خود که به شکلی متفاوت به زندگی بازگشته بودند برسد.

اینویسیبل وومن

سو ریچاردز از بانوی نخست مارول به جایگاه مادر نخست مارول رسید. در داستان Let There Be Life در شماره‌ی ۶ کمیک Fantastic Four Annual، اینویسیبل وومن و مستر فنتستیک به پسرشان، فرانکلین، پس از یک دوره‌ی بارداری دلهره‌آور خوش‌آمد گفتند. سپس نوبت به والریا رسید تا در شماره‌ی ۵۴ کمیک Fantastic Four به این خانواده اضافه شود. همانند میدان‌های انرژی رسوخ‌ناپذیرش، سو برای رویدادهای دور از انتظار آماده است؛ از نبرد با دشمنان عجیب و غریب در نگتیو زون و گیر افتادن در خطوط مقدم یک جنگ کیهانی تا ایستادگی در برابر ترکیب دنیاها و کمک به پسر خود در کنترل کردن توانایی‌های دگرگون‌کننده‌ی راستینگی‌اش. در همه‌ی این شرایط سوزان ریچاردز خونسردی خود را حفظ می‌کند، با جسارت رهبری می‌کند و به شدت عشق می‌ورزد. به عنوان یکی از اعضای پایه‌گذار فنتستیک فور، او نه تنها نیرومندترین عضو به شمار می‌آید بلکه قلب این گروه نیز است.

می پارکر

زن عمو می در سخت‌ترین دوران زندگی پیتر، از نیش عنکبوتش تا جا به جایی بدن او و رویارویی‌های فراوان با سوپر ویلن‌ها، همیشه پشتوانه‌ی این قهرمان جوان بوده است. می پارکر می به تنهایی به اسپایدی آموزش داد تا از آن لحظات آرام زندگی، هر چقدر هم که کوتاه باشند، لذت ببرد. می همچنین نمود از خود گذشتگی‌ای‌ست که با مادر بودن همراه است. پس از این که پیتر مادر و پدر خودش را از دست داد، عمویش بن و همسرش می پا پیش گذاشتند تا پیتر را بزرگ کنند تا تبدیل به یک جوان زحمت‌کش، درستکار و مهربان از آب در آید. برای همین هم زمانی که پیتر پارکر در شماره‌ی ۶۰۰ کمیک The Amazing Spider-Man از می به عنوان مادرش یاد می‌کند یک لحظه‌ی احساسی رقم می‌خورد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی