نقد سریال See – افسانه چشمهایت
زمانی که غول صنعت آیتی دنیا یعنی اپل وارد جهان فیلمسازی شد، قطعا رقبای آن (نتفلیکس و آمازون و...) احساس خطر کردند. ورود اپل با حجم سرمایه زیادی که دارد یک زنگ خطر بزرگ برای ...
زمانی که غول صنعت آیتی دنیا یعنی اپل وارد جهان فیلمسازی شد، قطعا رقبای آن (نتفلیکس و آمازون و...) احساس خطر کردند. ورود اپل با حجم سرمایه زیادی که دارد یک زنگ خطر بزرگ برای این شبکهها حساب میآمد. در بین سریالهایی که اپل تولید کرده، سریال See به نوعی گل سر سبد آن به حساب میآید و سازندگان روی آن حساب ویژهای باز کردهاند. هر قسمت این سریال هزینهای بالغ بر ۱۵ میلیون دلار دارد و خود تیم سازنده آن را نوعی «بازی تاج و تخت» دیگر متصور شدهاند. اما آیا تمام این دبدبه و کبکبکهها درباره سریال See درست است یا صرفا یک هیاهوی تو خالی را مشاهده هستیم؟
جیسون موموآ در نقش «باباواس» ظاهر میشود و حضور موموآ آنهم در هیبت یک آدم شبیه غارنشنیان در هر اثر سینمایی نوید بخش اینست که با یک محصول حماسی روبرو هستیم (شکل و شمایل موموآ چیزی جز این لااقل تا به امروز در ذهن بینندگان تداعی نمیکند) باباواس معشوق زنی به نام ماگرا است که از مردی به نام جرلامالر آبستن است؛ جرلامالر جزو آن دسته افرادی است که در این جهان همچنان بینا هستند.
بله، در سریال See با آیندهای روبرو هستیم که در آن نژاد بشریت به دست یک ویروس کشنده نابود شدهاند و معدود افرادی که باقی ماندهاند نیز همگی نابینا شدهاند. نابینایی در دنیا حکمرانی کرده و همین موضوع باعث تغییر سبک زندگی مردم شده؛ ناگفته نماند وقایع سریال نزدیک ششصد سال آینده روی کره زمین رخ میدهد.
حالا انسانها به صورت قبیلهای زندگی میکنند و شهرها را ترک گفتهاند و در دل طبیعت سکنی گزیدهاند. در بین انسانهای نابینا عده معدودی وجود دارند که همچنان بینا هستند و این افراد از نظر دیگر مردمان یک مشت جادوگر یا مرتد هستند که باید کشته شوند. جرلامالر یکی از این افراد است که چند فرزند از خودش در نواحی مختلف به جای گذاشته و فرزندان او همگی بینا هستند. داستان سریال حول محور دوقلوی جرلامالر میچرخد، یک دختر و پسر به اسم هانیوا و کوفون.
هانیوا و کوفون در ۱۲ سالگی به کتابها و مجلات علمی و آموزشی زیادی که جرلامالر برای آنها یادگار گذاشته دست پیدا میکنند و با فراگیری همین دانشهای اندک شبیه به دانشمندانی در زمانه خود میشوند. این دو قدرت بینایی خود را از دیگران پنهان میکنند و پیش باباواس و ماگرا زندگی میکنند تا ۱۸ ساله شوند و پیش پدر اصلیشان بازگردند چرا که بر اساس پیشگوییهای جرلامالر قرار است آینده بزرگی را رقم بزنند....
ایده نابینا شدن و ندیدن و یا اساسا یکی از حسهای اصلی را از دست دادن، یکی دو سالی است که سوژه آثار سینمایی شده؛ سریال See نیز با دستمایه قرار دادن حس بینایی یک سوژه جالب را به تصویر کشیده که پیش از این در کوری ژوزه ساراماگو مشابه آن را دیده بودیم اما نه به این شکل. دنیای See یک دنیای پساآخرالزمانی است و زمین تا آسمان با کره خاکی کتاب کوری فرق دارد؛ سریال See بیشتر از آنکه مانند کوری به ابعاد سیاسی و اجتماعی بپردازد حول مسائل دینی و دنیوی میچرخد و یک داستان اسطورهای را روایت میکند.
جهانی که در سریال See نظارهگر آن هستیم اما با منطق تخیلی سریال چندان جور در نمیآید، بشریتی که چند صد سال است درگیر نابینایی شده، طوری زندگی میکند که همچنان بینا است. آنها آرایش دارند و مرتب هستند و البسه میپوشند و ملکهشان تاج روی سر میگذارد! در حین صحبت با یکدیگر به سمت هم برمیگردند و ادوات جنگی ساختهاند که معلوم نیست چطور از پس خلق آنها برآمدهاند. زبان بدن بشریت هیچ تغییری نکرده و سازندگان در این ریزهکاریها کمتوجهی زیادی را مبذول داشتهاند. در واقع با اینکه بازیگران سعی کردهاند به خوبی نقش بشریت نابینا را ایفا کنند ولی در برخی موارد، بازی آنها حالتی تصنعی به خود میگیرد و عمده دلیل این موضوع به محیط پیرامون این افراد چند صد سال گرفتار نابینایی برمیگردد.
از آنسو پیشینه درستی هم درباره این دلیل نابینایی داده نمیشود، هرچند این موضوع مانند سریال واکینگ دد و بسیاری از عناوین دیگر سینمایی است و در واقع داستان سریال به چرایی این موضوع کاری ندارد بلکه قصد دارد به ادامه این نکته بپردازد. با نابینا شدن انسانها، قدرت بینایی یک قدرت خارقالعاده به حساب میآید که از نظر مردم جادوگری است و از نظر عدهای نیز خدایی. خدایگان روی زمین حالا افراد انگشتشماری هستند که چشمانشان میبیند و میتوانند کارهایی کنند که بقیه از پس آنها برنمیآیند.
نسل بشری که در See وجود دارد یک نسل عقب مانده به حساب میآید چرا که صدها سال از علم و تاریخ و پژوهش دور مانده، توربینهای یک سد مانند بت برای آنها شدهاند و هیچ دانشی درباره علم ژنتیک وجود ندارد به طوری که محارم با یکدیگر ازدواج کرده و بچههای ناقصشان را حاصل نفرین میدانند و نه موارد بیولوژیکی. سریال در نشان دادن دنیای بشر نابینا یک توازن درست را ندارد و در برخی موارد بسیار خوب عمل کرده (مانند نبردهای تن به تن و استایل مبارزه جنگجویان نابینا که حقیقتا هوشمندانه طراحی شده) و در برخی موارد (مانند همان زبان بدن و پوشش و آٰرایش و...) ناشیانه رفتار کرده است. این عدم بالانس و توازن در نشان دادن جهان پساآخرالزمانی توی ذوق بیننده میزند اما در نهایت سریال قدرت کشش مخاطب به همراه خود را دارد؛ هرچند این کشش بسیار کند انجام میشود.
اتفاقی که در روند سریال See تا به کنون (قسمت هفتم) رخ داده اینست که سریال روند بسیار آٰرامی دارد. با اینکه به نظر میرسد سازندگان قصد دارند جهان عجیب و غریب و کاراکترهای عجیب و غریبتر خود را پرورش دهند و آنها را برای بیننده بسط دهند، ولی عملا این اتفاق در این لحظات طولانی و کشدار رخ نمیدهد. هر اپیزود سرنخهای جدید و جالبی از دنیای پساآخرالزمانی با بشریت نابینا به ما میدهد اما این روند میتواند با ریتم بسیار بهتری صورت بگیرد. اتفاقات هفت اپیزود کنونی به راحتی میتوانست در دو یا سه اپیزود خلاصه شود و حین دیدن See این حس به مخاطب دست میدهد که سازندگان از قصد مشغول کشدار دادن قصه خود هستند.
برخلاف اینکه نود درصد کاراکترهای See در تاریکی فرو رفتهاند، در تمامی طول قصه سریال شاهد یک جهان عظیم و زیبا هستیم. محیطها و طراحی صحنه سریال چشمنواز است و از اینکه کاراکترها نمیتوانند آن را ببینند باید افسوس خورد! بشریت برای رسیدن به منابع طبیعی و غذا از شهرهای صنعتی به سمت جنگلها آمده و مناظر چشمنوازی اطراف او را فرا گرفته که جدا از زیبایی برای نسل نابینای بشر به شدت خطرناک است.
ویژگیهای دنیای See و ویژگیهای شخصیتهایی چون ملکه که حین هماغوشی با یکی از کنیزان خود دعا میکند منحصر به فرد هستند و یک دنیای دیوانه وار را نشانمان میدهند؛ این دنیای دیوانه اما با وجود اینکه فرصت زیادی به سازندگانش میدهد تا درست به تصویر کشیده شود، همچنان ناقص است. شخصیتها به جز ملکه بدجنس چندان پیچیدگی شخصیتی ندارند و گذشته نامعلوم آنها شدیدا روی اعصاب است. باید امیدوار باشیم که این حفرههای توخالی در سریال در قسمتها آینده پر شود و سازندگان صرفا با ارائه ایدههای جذاب و خلق یک دنیای جذابتر، از پس جواب ماندن به سوالات خود نیز بازنمانند (اتفاقی که بارها در تاریخ سریالهای تلویزیونی رخ داده و مشهورترین مورد مشابه آن به سریال لاست برمیگردد.)
سریال See علیرغم مشکلات ریز و درشتی که دارد با کمی حوصله و صبوری میتواند گزینه جالب توجهی برای دنبال کردن در بین انبوه سریالهای امروزی باشد؛ جنون زیرپوستی که در تک تک صحنههای سریال وجود دارد در کمرنگ ساختن کشدار بودن قصه نقش مهمی را ایفا میکند. سوژه سریال میتواند دستمایه ساخت داستانکهای متعدد بسیار زیبایی شود و قصه اصلی آن نیز نباید فراموش شود؛ این دو نکته اساسیترین وظیفه گروه نویسنده See است که باید دید میتوانند از پس آن در آینده بربیایند یا خیر. با توجه به اینکه استیون نایت در سکان این سریال قرار دارد و دستپخت پیشین او یعنی پیکی بلایندرز توانست به شدت موفق ظاهر شود،میتواند به پاسخ مثبت این سوال امیدهای بسیاری داشت.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
به نظرم از ویچر خیلی بهتر بود
شاید کسانی که نظر من رو می خونند اعتقادی به دین نداشته باشند و یا این حرفها رو خیالبافی بدونند
ولی خود فیلمسازی غرب نشون داده به این حرفها اعتقاد داره و به شدت در فیلم هاشون انعکاس داره
توی این فیلم داره میگه مردم که توانایی دیدن رو از دست دادند فکر می کنند که این تکنولوژی ها فقط می تونه کار خدا باشه و نه انسان ها و می خواد به نحوی خلقت جهان توسط خدا رو که تفکر مادی گرایان کاملا ضد اونه زیر سوال ببره و بگه ممکنه موجوداتی قبل از ما که دارای توانایی هایی بودند این کار رو کردند و حالا ما چون قدرتشو نداریم می گیم خدا کرده و حتی توی قسمت دوم ملکه شون می گه که من جانشین خدا رو زمین هستم و وقتی میگه می خواهم نیایش کنم خودارضایی می کنه که شبیه حرف های کسانی مثل شاهین نجفی در مورد پیامبر و اسلام هست ( پرستش شهتشون به اسم خدا)
به طور کلی نمایش فیلم های آخر الزمانی به وفور در آثار غرب دیده میشه که کمی دقت در نکات فیلم ما رو متوجه پیام هایی که فیلم یا سریال داره می کنه وخیلی ساده لوحانه است که بگوییم آنها تنها هدفشان ساخت یک فیلم متفاوت و جذاب است و هیچ پیامی را نمی خواهند به بیننده منتقل کنند
عالیه???
سریال متوسط و خوبیه
ولی انصافا فیلم برداریش از بقیه چیزاش خیلی خیلی بهتره
بازی اون دختره هانیوا واقعا ادمو یاد بازیگرای خودمون میندازه:) خیلی بد بازی میکنه اوج تصنعی
۱۵ میلیون دار خرج چی شده تو هر قسمت؟ بازی تصنعی و بد این دختره نابلد؟؟؟؟؟
این همه بازیگر با استعداد هست
شما دیگه چرا
نه قیافه داره نه بلده بازی کنه
این ضد نژاد پرستی هم داستانی شده هاااا
حتما باید جرلامالر سیاه پوست باشه که مجبور بشید برید سراغ یه بازیگر سبزه که کارشو بلد نیس؟
سوپر من مشکی هم قراره بیاد؟؟؟؟؟؟؟
دیگه زیادی ضد نژادپرستی هم شورشو دراورده
سریال جذاب وخوبی است ولی نواقصی هم دارد که اگر برطرف شوند خیلی بهتر میشود