نقد سریال Disclaimer | قضاوتی که کردی درست نباشه چی؟
چقدر به روایتهایی که میشونید مطئنید؟
تا چه حد به روایاتی که میشنوید باور دارید؟ تا چه حد به روایاتی که خود راوی آن هستید مطمئنید؟ آیا وظیفهای در قبال درستی روایات خود احساس میکنید؟ در کلیترین نگاه، این مضمون سریال جدید آلفونسو کوآران، Disclaimer (سلب مسئولیت) است، کارگردان سرشناس مکزیکی با کارنامهای پربار در سینمای بومی و هالیوود، که این بار مهارتهای خود را به لطف سرویس Apple +، به عرصهی تلویزیون آورده است. در نگاه جزئیتر اما، سریال Disclaimer یک مطالعه شخصیت (شخصیتشناسی) ، یک داستان رازآلود هیجانی، یک کاوش در احساسات آدمی، روابط انسانی و امیال جنسی، و چیزهایی بیش از اینهاست که کواران با همکاری دو فیلمبردار برونو دلبونل و امانوئل لوبسزکی آن را به زیبایی هر چه تمامتر روی صفحههای تلویزیون آورده است. با ویجیاتو برای نقد سریال Disclaimer همراه باشید.
داستان از این قرار است: کاترین ریونسکرافت (با بازی کیت بلانشت) و شوهرش رابرت ریونسکرافت (با بازی ساشا بارون کوهن) با فرزندشان برای تفریح به کشور ایتالیا مسافرت میکنند. زمانی که همسرش به خاطر مشغلهای از او و فرزندش جدا میشود، کاترین خواسته و ناخواسته، با پسر جوانی به نام جاناتان (با بازی لوئیس پارتریج) در آن جا آشنا میشود. به زمان حال میآییم، حالا جاناتان مرده است و مادر پسر، کاترین را مقصر مرگ پسرش میداند. به دلایلی، کاترین از بازگویی قصههای اتفاق افتاده در آن زمان، حتی برای همسر و فرزندش سر باز میزند، چه برسد به مادر مختومه که پیگیر سرنوشت نهایی فرزندش است.
این موضوع باعث میشود تا مادر جاناتان، در زمان ماتم و سوگواری تا لحظهی وداعش با این دنیا به خاطر سرطان، رمانی تنظیم کند که در واقع برگرفته از آشنایی پسرش با کاترین است. بعد از مرگ زن، همسرش استیون بریگستوک (با بازی کوین کلاین)، نوشتهها را به همراه یک سری عکسهایی شهوانی از کاترین پیدا میکند. او با خواندن رمان میفهمد کاترین باعث بدبختی خانواده، مرگ پسر و همسرش بوده است. حالا که او داستان را میداند، وقت انتقام گرفتن از این خانواده است، دقیقاً به همان شکلی که خانواده او به خاک سیاه نشست، حالا نه فقط کاترین، بلکه کل خانواده ریونسکرافت باید طعم سیاهی را بچشند. بهتر است با فرستادن این رمان و عکسها، به صورت پنهانی برای همسر و فرزند کاترین کار را شروع کرد.
اما آیا این همهی داستان است؟ برای فهم این موضوع تنها باید سریال را دید، چون توضیح بیشتر در این مورد به هدف اصلی سریال، که بیان داستانی چندپهلو و نتیجهگیری توأمان مخاطب در هر اپیزود است، ضربه میزند. کواران برای روایت قصهاش از دو راوی استفاده میکند، یکی کاترین و دیگری استیون. دو راوی متفاوت، باعث میشود تا ما با جزئیترین جزئیات شخصیتها و خانواده آنها آشنا شویم. کوآران از بستر رازآلود و جنایی این سریال هیجانانگیز استفاده کرده تا خوانش خود را از شخصیتها، اعماق درون آنها، تفاوتهای طبقات مختتلف اجتماع، از تقابل نسلها، از وظایف خانواده، مادری و همسری و مسائلی از این دست داشته باشد.
سریال Disclaimer از خیلی جهات شبیه به سریالهای متعارف رازآلود و هیجانانگیز است که در آن، اعمال گذشته همچنان در سرنوشت زمان حال تأثیرگذار است، اما سه چیز است که این سریال را خاص و جدا از آثار متعارف صنعت میسازد. اولی سبک کارگردانی کوآران است. کوآران کاری کرده که انگار در حال خواندن یک رمان هستیم و همزمان پاراگرافهای آن به تصویر تبدیل میشود. در اکثر آثار اقتباسی، رمان کاملا به اثری در مدیوم سینما یا تلویزیون تبدیل میشود و از قوانین آن پیروی میکند. در سریال Disclaimer کوآران توانسته با وجود تصویری کردن رمان و آوردن آن به مدیوم تلویزیون، کاری کند که ذات رمانگونه آن دست نخورد. به همین دلیل در هنگام مشاهده این سریال، توأمان در حال خواندن رمان و در حال تماشای سریال هستیم.
مورد بعدی فیلمبرداری فوقالعاده دو فیلمبردار اثر، یعنی برونو دلبونل و امانوئل لوبزکی است. لوبزکی که سابقاً در پروژههای شاهکاری همچون Gravity و Children of Men با کوآران همکاری داشته، همان دوربین محشر خود را به این جا آورده و به سبک کارهای پیشینش، از نور طبیعی برای نورپردازی صحنه و جریان سیال دوربین بدون تقاطع برای افزایش بار درام فیلم استفاده کرده است. استفاده از نور طبیعی برای داستان و درونمایهی سریال Disclaimer کاربرد دارد، مثلاً برای نمایش پاکیزگی و اوج معصومیت یک شخصیت، سعی شده تا تماماً نور خورشید را روی صورت یا شمایل او متمرکز کند، کمی و زیادی استفاده از نورهای طبیعی، به پرداخت درونی شخصیتها و نمایش نیات درونی آنها بدون دیالوگهای اضافی کمک میکند. سوای همهی اینها دوربین دلبونل و لوبزکی، از سریال Disclaimer اثر«زیبایی» میسازد، زیبایی از جنس نور خورشید تابیده روی ساحل دریا و قطرات بخار میعان شده روی شیشه پنجرهها.
سومی شخصیت عجیب استیون است که کاملاً در تضاد با شخصیتهای عرف خطرناک این گونه قصههاست، یک معلم که پس از مرگ همسر خود شلخته شده و در زندگی هدفی جز نابودی زندانی کاترین و خانوادهاش ندارد. شمایل شلخته و مسن او باعث شده بتواند به راحتی خود را به نادانی بزند و کسی از نیات او بویی نبرد، به همین خاطر میتواند به راحتی مسیر خود را برای صدمه زدن به این خانواده پیدا کند. کوین مکلاین با بازی فوقالعادهاش در این نقش، جزو ستونهای اصلی سریال Disclaimer به شمار میرود.
از کوآران انتظار داریم که با فوت و فن کارگردانیاش، مخاطب را فعالانه درگیر درونمایهی قصه خود کند، پس اگر درونمایهی اثر او در مورد صحت روایات و نتیجهگیری بر آن اساس است و البته پیامدهایی که از پی آن نتیجهگیری میآید، باید کاری کند که مخاطب هم در طول مشاهده اپیزودهای سریال بر اساس سرنخهایی که اثر به او میدهد، نتیجهگیریهای خود را کرده و بر پایه آن برای شخصیتها حکم صادر کند. فقط در آن صورت است که یک کارگردان بزرگ به خواسته خود میرسد، زمانی که بینندگان هم شبیه شخصیتهای داخل سریال، نتیجهگیریهای خود را بر اساس دادههای روایت داشته باشند. از این رو کوآران از تمام چیزهایی موجود، از استفاده از اشیا و لباس در جاهای مختلف به عنوان سر نخ، از دیالوگهای به جا و از بازیهای زمانی گرفته تا تضادهایی که در زمانهای مختلف بین داستان وجود دارد استفاده میکند، نه این که «عمداً» مخاطب را به اشتباه انداخته و او را دست بیاندازد، نه، صرفاً به این خاطر که به او نشان دهد بر اساس چنین دادههایی، ذهن انسان ناگزیر میتواند چنین نتیجهگیریهایی داشته باشد و تلنگری به او بزند.
سبک کارگردانی کوآران به همراه فیلمبرداری فوقالعاده برونو دلبونل و امانوئل لوبزکی این اجازه را به شما نمیدهد که به خیال خود نشسته و اپیزود به اپیزود منتظر باز شدن داستان و در انتها باز شدن گره در آخرین اپیزود باشید، نه، روایت ماهرانه کوآران در حدی است که شما را در هر اپیزود «مجبور» به قضاوت کردن و نظر دادن میکند، برخی از این نظرات میتواند تا اپیزود آخر پایدار باشد، بعضی از این نظرات میتواند در همان اپیزود یا اپیزود بعدی نقض شود و بیننده هوشیار را به شک در مورد روایت کلی سریال بیاندازد.
به خاطر این که سنی از دو راوی داستان گذشته و سرد و گرم زندگی را چشیدهاند، در روایتگری خود از عمیقترین و شرمآورترین احساسات دریغ نمیکنند و به همین دلیل سریال همواره قضاوت بیشتری از مخاطب با دادن دادههای بیشتر به آنها طلب میکند. در واقع هدف اصلی سریال وادار کردن مخاطب به قضاوت است تا با اپیزود نهایی خود بتواند تأثیری که باید را روی مخاطب بگذارد، از این نظر کل داستان رازآلود سریال در خدمت همین موضوع است تا این که بخواهد به خودی خود یک داستان هیجانانگیز رازآلود را برای مخاطب بازگو کند. برای دستیابی به این موضوع، یک اثر باید تدوین خوبی داشته باشد تا برخورد دو سکانس با هم بتواند مخاطب را به سمت نتیجهگیری مورد نظر سوق دهد، که از این نظر سریال فوقالعاده عمل کرده و هر برش سریال با دقت قصه حال را به جایی از گذشته متصل میکند تا بتواند به هدفی که میخواهد برسد.
با این وجود در این سریال چیزی فراتر از صرف دنبال کردن یک داستان هیجانانگیز وجود دارد، آن هم مطالعه شخصیتها (شخصیتشناسی) سریال است. ارائه چنین سطحی از مطالعه شخصیت، فقط از دست کسی برمیآید که شناخت عمیقی از هر قشر سنی و هر ردهی اجتماعی داشته باشد. سریال با پهن کردن بستر یک داستان رازآلود، به وظیفهی مادرانگی و رابطهی مادر با فرزند، رابطهی زن با مرد و تأثیر آن بر فرزند، تأثیر تروماهای بچگی روی شکلگیری شخصیت فرد در آینده، نشان دادن تفاوتهای اجتماعی و اثرات آن روی شخصیتها میپردازد.
کوآران اینها را چنان با جزئیات و عمیق نشان میدهد که انگاری به جای هر یک از شخضیتها یک دور زندگی کرده است، حتی به جای نیکولاس (با بازی کدی اسمیت-مکفی) فرزند کاترین و رابرت، که تازه اوایل جوانی و انتهای نوجوانیاش را سپری میکند. فقط پرداخت به این شخصیت کلاس درس سناریونویسی به حساب میآید. کوآران با استفاده از این شخصیت توانسته نقبی به معضلات جوانان دنیای مدرن با وجود شبکههای اجتماعی و مواد مخدر و تأثیر تروماهای بچگی بپردازد. حال این موضوع را به تمامی شخصیتهای سریال بسط دهید. او در پرداخت شخصیتها، هیچکدام را ارجح بر دیگری نمیگیرد و تا جایی که تعداد اپیزودها این امکان را میدهد، هر شخصیت را تا بُن آن، تا عمیقترین و دردناکترین و شرمآورترین درونیات مورد بررسی قرار میدهد.
البته وقتی به انتهای کار میرسیم، شاید بیننده در یک سری از پیشرویهای هستهی اصلی داستان و منطقی بودن آن احساس تردید کند، اما این بیشتر به سورس متریال و منبع اقتباسی اثر، یعنی رمانی به همین نام به قلم رنه نایت برمیگردد. به نظر من با وجود چنین حالتی، باز هم اثر رنه نایت باید مورد اقتباس قرار میگرفت، چون بزرگترین فرصت را به کوآران داد تا در هفت قسمت تقریباً یک ساعته، بتواند با خیالی آسوده و با آرامش، هر چه در توان دارد از تفسیر خود از جامعه و شخصیتهای مختلف انسانی ارائه دهد.
البته که کارگردانی شبیه به کوآران فقط به درونمایهی قصهاش اکتفا نمیکند و کارگردانهای نسل او، و مخصوصا خود او، باید قصهاش کشش همراه کردن مخاطب با خود را داشته باشد، یعنی خود جنبهی هیجانانگیز قصه باید شبیه به فیلمهای متعارف رازآلود هیجانانگیز مخاطب را با خود همراه کند، وگرنه نمیشود شرح و تفسیر خود از شخصیتها و درون آنها را ارائه داد. به همین خاطر حتی اگر دنبال سریال عمیقی نیستید و فقط میخواهید سریالی هیجانانگیز و رازآلود که شما را تا آخرین اپیزود پای اثر نگه دارد بیبینید، قطعاً سریال Disclaimer مناسب شماست. اصولاً تفاوت کارگردانهای بزرگ با دیگران در این جا مشخص میشود، کسی که اثرش بتواند هر قشری را با خود همراه کند، اما در عین حال از عمق زیادی بهرهمند باشد تا کسانی که طالب اثری عمیق و روانشناختی هستند، سیراب شوند.
سناریو جذاب که تا ته اعماق شخصیتها را روی سطح کار میآورد، این امکان را به کیت بلانشت داده تا یکی از بهترین هنرنماییهایاش را در کارنامهی حرفهای خود داشته باشد. کیت بلانشت در این سریال نقش مادری دلسوز، نقش مادری شرمزده، نقش زنی قربانی، نقش زنی باصلابت، نقش همسری قوی، نقش زنی مستقل، و چیزی بیشتر از اینها را بازی میکند. البته نقش زمان گذشته کاترین بر عهده لیلا جرج است که او هم شبیه به مابقی بازیگران این سریال، کارش را به نحو احسن انجام داده است. این زن، با فیلمبرداری محشر لوبزکی، روی صفحهی تلویزیون به مثابه یک فرشته آنجهانی ظهور میکند، البته شایدم شیطان، چون بسته به نظر مخاطب سریال Disclaimer، این موضوع میتواند متفاوت باشد، هر چند اپیزود آخر مخاطب را به سمت نظر قاطعتری سوق خواهد داد.
آلفونسو کوآران در سریال Disclaimer توانسته شخصیتشناسی عمیقی را در بستر یک داستان رازآلود روی صفحهی تلویزون بیاورد. تعادل در هیجان و درونمایهی قصه، باعث میشود بیننده با روند داستان همراه و هم درگیر درونمایهی سریال شود، درونمایهای که بر پایهی قضاوت بر اساس روایتی نامطمئن است. از این رو تماشاچی در هر اپیزود بر اساس دادههای داستانی قضاوت میکند و قضاوت میکند و قضاوت میکند، تا این که در انتها ضربه نهایی را از سوی سریال دریافت کند. آن ضربه نهایی نشان میدهد سریال در کار موفق بوده است.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.