
ادامه بحران مارول با کاپیتان آمریکا: دنیای نو شگفتانگیز
سم ویلسون به عنوان کاپیتان آمریکا نه به مثابه یک قهرمان اصلی، بلکه شبیه رهگذری در دنیای سینمایی مارول است
اثری که نمیتواند بحران هویت مارول را درمان کند!
هیچکس نمیخواهد اقرار کند استیو راجرز غیرقابل جایگزینی است. ۱۵ سال پیش انتخاب کریس ایوانز برای بازی دوباره در نقش ابرقهرمانی تصمیم عجیبی بود، چه برسد که نقشی پرطرفدار شبیه به کاپیتان آمریکا را بازی کند. برخلاف تمامی احتمالات، ایوانز توانست یک شخصیت کاپیتان آمریکا از آن خود بسازد، تا به حدی که ۵ سال پس از بازنشستگیاش به عنوان بازیگر نقش کاپیتان آمریکا در فیلم Avengers: Endgame، هواداران هنوز هم نتوانستند با جدایی او کنار بیایند. حالا سم ویلسون (با بازی آنتنونی مککی) باید لباس سنگین کاپیتان آمریکا را به تن کند، اما او شاید از پس همین کار هم برنیاید، چه رسد که بحران هویت دنیای سینمایی مارول را درمان کند. با ویجیاتو همراه باشید.
البته آن طور که باید و شاید با جانشین استیو راجرز منصفانه برخورد نشده است. این ابرقهرمان که به نام Falcon شناخته میشود، همواره مکمل خوبی برای شخصیت کاپیتان آمریکا بود، رهبری عالی و قائم به ذات خود، با حس طنزی که فقط مخصوص خودش بود. کاملاً منطقی است که استیو سپر خود را پس از بازنشستگی به او دهد، هر چند اگر بخواهیم واقعبین باشیم باکی بارنز (با بازی سباستین استن) انتخاب منطقیتری بود. انتخاب سم به عنوان کاپیتان آمریکا بعدی شاید جذاب به نظر برسد، اما با این انتخاب مارول میخواست بیشتر به شرح چگونگی زندگی یک سیاهپوست در آمریکا بپردازد تا این که کاپیتان آمریکا شدن سم ویلسون، جزوی از پروسه رشد شخصیتش به حساب آید.
با این که فیلم The Falcon and the Winter Soldier تلاشهایی برای ارائه مضمون ذکر شده به شیوههای پاردوکسیکال و البته بامعنی داشت، اما خطهای داستانی سیاسی متعلق به سم آن قدر زوری بودند که از اهمیت نقش او کم میکردند. تحمیل کاپیتان آمریکا بر شخصیت سم، انگار تمام چیزهایی که باعث جذابیت این شخصیت میشد را از او میگیرد، و حالا بعد از سالها باید شاهد هنرنمایی او به صورت منفرد در نقش کاپیتان آمریکا باشیم.

حالا با فیلم Captain America: Brave New World سم ویلسون شانس این را دارد تا لباس کاپیتان آمریکا را به حق از آن خود کند. اما او نه فقط باید خود را در این نقش اثبات کند، بلکه باید جهان سینمایی مارول را هم از دست خودش در امان نگه دارد و بتواند خطهای داستانی که سالها از آن گذشته و به دست فراموشی سپرده شده را دوباره به خوبی به هم پیوند دهد. این مسئولیت زیادی روی ابرقهرمان قصهی ما میگذارد، ابرقهرمانی که هنوز نتوانسته جای پای خود را در نقش کاپیتان آمریکا محکم کند، چه برسد که حالا باید غیبت بروس بنر را هم جبران کند.
حالا همه میدانیم که که فیلم Brave New World در واقع دنبالهای بر فیلم The Incredible Hulk است. آخرین فیلم مارول با کارگردانی ژولیوس اونا و نوشته شده توسط گروهی از نویسندگان، به فیلم The Incredible Hulk بسیار مرتبط است. شخصیتهایی شبیه به ساموئل استرنز (با بازی تیم بلیک نلسون) و بتی راس (با بازی لیو تایلر) حالا برگشتهاند تا آرک داستانی مخصوص به خود را ادامه دهند. با این حال ۱۶ سال از اکران فیلم The Incredible Hulk گذشته و یک دنیای سینمایی کامل ببین این دو فیلم فاصله انداخته است، به همین علت بخش زیادی از فیلم Brave New World باید با سرعتی تند مخاطبین از جریانهای قبلی قصه با خبر کرده و به زمان حال اتفاقات فیلم بیاورد.

بسیاری از جنبههای فیلم، از وضعیت جهان گرفته تا نیات اسرارآمیز شرور قصه، توسط یک سری از توضیحات ملالآور ارائه میشود. تادئوس تاندربولت راس (با بازی هریسون فورد که جایگزین ویلیام هرت شد) سرآمد اصلی تمام این توضیحات است، به حدی که فکر میکنید قهرمان اصلی داستان اوست. داستان ما در شب نامزد شدنش برای ریاست جمهوری آغاز میشود و تا صد روز اول آن را پی میگیرد. این صد روز، همان طور که راس بارها و بارها توضیح میدهد، روزهایی است که میراث او را تعریف و تعیین خواهد کرد. بعد از شکست در راهاندازی دوباره برنامه ابر سرباز ارتش (برنامهای که توسط آن هالک و ابومیشن ساخته شدند) راس سعی میکند هر طور شده دوباره اعتبار خود را به دست آورد. ریاست جمهوری او قدم بعدی در استراتژی ده سالهاش است. به نظر میرسد راس اولین رییس جمهور پس از اتفاقات فیلم Endgame و Eternals و در تلاش است تا از یک فاجعه و تهدید دیگر برای دنیا جلوگیری کند.
نقشه استادانه راس مربوط به استفاده از منابع Celestial Island از اقیانوس هند میشود، یعنی آدامانتیوم. برخلاف ویبرانیوم که واکاندا از آن محافظت میکند، آمادانتیوم کاملاً آماده برداشت آزادانه است. در اقدامی غافلگیرانه، راس تمام آدامانتیوم موجود را برای خودش نمیخواهد و قصد دارد این منابع را به صورت مساوی بین آمریکا و همیپیمانانش تقسیم کند. این یکی از اقدامات دیپلماتیک راس در جهت نشان دادن تغییر مثبت شخصیتیاش است. مورد بعدی وقتی است که راس سم ویلسون را به کاخ سفید احضار کرده و از او میخواهد دوباره تیم Avengers را از نو سرپا کند.

اما تاریخچه شخصی سم و راس نشان میدهد آب آنها به این راحتیها با هم در یک جوب نمیرود. در فیلم Captain America: Civil War راس، سم را به خاطر انکار Sokovia Accords به زندان فوق امنیتی میفرستد. مورد دیگر داستان مربوط به ایسایا بردلی (با بازی کارل لامبلی) است، اولین ابر سرباز سیاه کاپیتان آمریکا که دههها به خاطر اتهام ارتکاب به جرمی که نکرده، در زندان به سر میبرد. همینها باعث دودلی سم در قبول پیشنهاد، حداقل در ابتدای فیلم Brave New World میشود. اما وقتی برنامههای متوقف شده دولت دوباره از طریق ایسایا از سر گرفته میشود، ایسایا در این بین تلاش میکند راس را در اجلاس جزیره آسمانی به قتل برساند. حالا سم مجبور است بین وفاداری و وظیفه یکی را انتخاب کند. کاپیتان آمریکا جدید ما اکنون باید با زمان مسابقه گذاشته تا ایسایا را از مجازات مرگ نجات دهد، از یک توطئه که ممکن است که کشور را تیکه پاره کند سر در بیارود و راس را هم در مسیر درست نگه دارد.
سناریو فیلم Brave New World وظایف زیادی را روی دوش سم میاندازد، با این حال انگار باز هم او شخصیت اصلی داستان به شمار نمیرود. در بهترین حالت، سم آن را با راس تقسیم میکند. درگیریهای درونی راس . دگرگونیاش به هالک قرمز، قصهاش را کمی از کاپیتان آمریکا جذابتر میکند. در بدترین حالت، سم سرگردان بین درگیریها و زد و بندهایی است که قبل از این فیلم در پروژههای قبلی مارول بارها مورد کاوش قرار گرفتهاند. ایسایا برای سم همان چیزی است که باکی برای استیو بود. سابرا (با بازی شیرا هاس)، بیوه سیاه سابق، به شکل ناشیانهای سعی دارد جای خالی ناتاشا رومانوف (با بازی اسکارلت جوهانسون) را پر کند و سایدوایندر (با بازی جانکارلو اسپوزیتو)، رهبر Serpentها، به ملقمهای از گروههای مزدوری میماند که قبلاً در دنیای سینمایی دیدیم . مورد آخر به جای این که یک شخصیت باشد بیشتر یک ابزار داستانی به شمار میرود.

شخصیت اسگوزیتو پتانسیل زیادی داشت و دیدن هدررفت این پتانسیل به شکلی ناشیانه در فیلم، بسیار ناامید کننده است، چون زد و بندهای او با مکی پتانسیل زیادی برای ایجاد موقعیتهای جدید داستانی و سرگرم کردن هواداران داشت. نیمی از داستان فیلم Brave New World ارجاع نصفهنیمه به فیلمهای قبلی و بهتر کاپیتان آمریکا مثل The Winter Soldier است. نیمه دیگر فیلم یادآور بیرحمانهای است که به ما میگوید از آخرین فیلم هالک، دو دهه گذشته و مارول هم تمایل زیادی برای بازگشت این شخصیت ندارد.
میتوانیم جهانی داشته باشیم که در آن کاپیتان آمریکا و هالک بتوانند با هم وجود داشته باشند، به هر حال هالک در تلاشی برای تولید دوباره سرم استیو راجرز به وجود آمد. سم هم میتواند گزینهای ایدهآل برای کاوش ارتباط بین این دو ابرقهرمان باشد. سم از تزریق سرم ابر سرباز در فیلم The Falcon and the Winter Soldier اجتناب کرد، انتخابی که شاید در فیلم Brave New World به ضرر او تمام شود. سم ویلسون را میتوان به مثابه بروس بنر در فیلم Hulk یا حتی The Avengers تصور کرد، جهانی که مردان سیاه را، چه ابرقهرمان چه فردی عادی، به عنوان یک تهدید میبیند.

با این حال سم یک جورایی از جایگاه خود در جهان سینمایی مارول آگاه بود، به همین خاطر کاپیتان آمریکا متعقل به او متفاوت با استیو راجرز است. سم نمیتواند شبیه به استیو راجرز خود را از هر موقعیتی بیرون بکشد و شبیه به او هم داوطلبانه سرم ابر سرباز را نپذیرفت. آرک داستانی متعلق به سم ویلسون با اهداف و نیات سیاسی زیادی تعیین میشود و این از صحنههای ابتدایی ملاقات او با راس قابل مشاهده است. نحوه برخورد راس با سم به گوینهای است که انگار نگاه ابزاری به او دارد، ابزاری که میتواند با کنترلش برای اهداف و جلوههای ظاهری سیاست خود استفاده کند.
به همین خاطر در ابتدا راس با سم خوشرو و خوش برخورد است تا این که سم دیدگاه و نیات خود را وارد قصه میکند، آن وقت است که با خشم راس روبرو میشود. اما فیلم قصد کاوش رابطه بین سم و ویلسون و زد و بندهای این دو را ندارد و تمرکزش بیشتر روی قصهای است که در آن یک رییس جمهور، تبدیل به یک دیکتاتور میشود. شاید این تصمیم باعث شود موقعیتهای اکشن زیادی در سناریو شکل بگیرد، اما به قیمت رشد نکردن شخصیت سم تمام میشود.
فیلم Brave New World در خود قصههای زیادی دارد با این حال به خاطر پرداخت نامناسب آنها، انگاری عاری از قصه است، مخصوصاً وقتی داستان مربوط به شخصیت اصلی یعنی سم ویلسون میشود. جالب است که سم نسبت به فالکون جدید، خواکین تورس (با بازی دنی رامیرز) هم حس خوبی ندارد و به نظرش لایق این سمت نیست. سم زیر بار مسئولیت سنگین کاپیتان آمریکا بودن است اما فیلم هیچوقت نشان نمیدهد چطور این مسئولیت سنگین روی او و تصمیماتش تأثیر میگذارد.
فیلم Brave New World بیشتر دوست دارد بگوید سم چه احساساتی دارد و چه نقشههایی ریخته است. همین رویکرد برای دیگر شخصیتهای داستان هم صادق است. با وجود رشتههای داستانی بسیار، سم به عنوان کاپیتان آمریکا، نه یک شخصیت اصلی، بلکه رهگذری در دنیای سینمایی مارول است که از طریق او این دنیا شاید بتواند دوباره داستانهای گمشده خود را به هم مرتبط و به سر انجام برساند. این فیلم بحران هویت دنیای سینمای مارول را بیش از پروژههای دیگر نشان میدهد و امیدواریم این تکیهگاه لرزان بتواند با کمک پروژههای دیگر، باعث بازگشت جذابیت دنیای سینمایی مارول شود.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.