ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

نقد فیلم Flight Risk | دوره فشرده خلبانی
فیلم سینمایی

نقد فیلم Flight Risk | دوره فشرده خلبانی

کمدی ناخواسته مل گیبسون با حضور مارک والبرگ تاس!

امیر پریمی
نوشته شده توسط امیر پریمی | ۲۸ بهمن ۱۴۰۳ | ۱۳:۰۰

یک اثر مُهیج کم‌بودجه که یک اکشن معمولی مناسب ماه‌های سرد سال است؛ فیلم «خطر پرواز» به کارگردانی مل گیبسون و با بازی مارک والبرگ، یک فیلم به نسبت قابل قبول اما در نهایت فراموش‌شدنی است که مناسب تماشا در روز‌هایی است که کاری برای انجام دادن ندارید. در ادامه، نقد و بررسی ما را درباره فیلم Flight Risk بخوانید.

نقد فیلم Flight Risk | دوره فشرده خلبانی

«خطر پرواز» فیلمی ساده و بی‌آلایش است. بودجه این فیلم تنها ۲۵ میلیون دلار است و تقریباً تمام داستان آن در داخل یک هواپیمای کوچک ملخی اتفاق می‌افتد. در طول مدت زمان نسبتاً کوتاه و قابل تحمل ۹۱ دقیقه‌ای فیلم، تنها سه بازیگر حضور دارند و مفهوم داستان به راحتی قابل درک است. در اجرا، این فیلم به نظر می‌رسد که اولین کار مطمئن یک کارگردان تازه‌کار باشد. شاید کمی ساده‌لوحانه، اما خوش‌نیت و تنها در برخی مواقع تحت فشار محدودیت‌های آشکار خود که همان بودجه پایین است قرار می‌گیرد.

اما این فیلم، اثر یک کارگردان تازه‌کار نیست. این فیلم ساخته مل گیبسون است، کسی که روزی ستوده‌شده و محبوب اسکار بود و فیلم‌های پرفروش بسیاری ساخت، اما اکنون به دلیل برخی رفتار ناخوشایند از سمت هالیوود و دیدگاه‌های شخصی خاصش، به حاشیه رانده شده است.

گیبسون به عنوان کارگردان، چندین فیلم تاریخی سنگین و خشن را کارگردانی کرده است که بسیاری از آن‌ها با صحنه‌آرایی‌های چشم‌نواز و تصاویر خیره‌کننده همراه بوده‌اند. او کسی است که با فیلم «شجاع‌دل» استانداردهای حماسه‌های هالیوودی را ارتقا داد و با «مصائب مسیح»، آخرین روزهای زندگی عیسی مسیح را به یک نمایش خونین و خشن شبیه به فیلم‌های ترسناک تبدیل کرد. هرچند ممکن است برخی فیلم‌های او را بیش‌ازحد مردانه، کمی مذهبی یا حتی ملودرام‌های صیقل‌خورده بدانند، اما آثار او هیچ‌گاه فاقد جاه‌طلبی نبوده‌اند.

بنابراین، اثر جدید این کارگردان با کنجکاوی زیادی مواجه شد: چگونه گیبسون توانسته است سبک خاص خود را در فضای محدود و تنگ یک فیلم مهیج حفظ کند؟ البته، مقیاس این فیلم به آن بزرگی آثار گذشته او نیست. اما به نظر شما آیا این چالش خلاقانه می‌تواند به اوج فیلم‌های افسانه‌ای و مهیج آلفرد هیچکاک برسد؟!

نقد فیلم Flight Risk | دوره فشرده خلبانی

اما پیش از جواب پرسش‌های مطرح شده باید بدانید داستان «خطر پرواز» به این شرح است: مارشال فدرال مدلین، شاهد مهمی به نام وینستون، حسابدار مافیا، را از یک منطقه برفی دورافتاده در آلاسکا به نزدیکی جایی که نیروهای قانونی فعالیت می‌کنند، همراهی می‌کند. برای انجام این مأموریت، فدرال‌ها یک هواپیمای خصوصی از شخصی به نام داریل بوث، خلبانی با چهره‌ای شبیه مارک والبرگ، اجاره می‌کنند.

اما به محض اینکه هواپیما به ارتفاع می‌رسد، یک واقعیت ناخوشایند آشکار می‌شود: خلبان در واقع یک قاتل اجیر شده توسط مافیا است که مأموریت دارد شاهد را از بین ببرد.البته، این نکته را نمی‌توان لو دادن داستان دانست، زیرا این اتفاق در مواد تبلیغاتی فیلم نیز ذکر شده بود.

در نتیجه جذابیت اصلی فیلم در این است که چگونه این وضعیت حل و فصل می‌شود و آیا مارشال بی‌چاره می‌تواند هواپیما را به سلامت فرود آورد، بدون اینکه جان همه سرنشینان را به دست یک قاتل بی‌مو بسپارد؟! با چنین پیش‌زمینه‌ای، بیننده حق دارد انتظار یک فیلم مهیج پرتنش را داشته باشد؛ آن هم با بازی‌های ذهنی و تلاش‌های متقابل شخصیت‌ها برای متقاعد کردن یکدیگر، همراه با موقعیت‌های غیرمنتظره.

خب در عمل با فیلم «Flight Risk»، حرفهٔ در حال افول گیبسون او را به سمت کارهایی کوچک و متواضعانه سوق داده است. به نظر می‌رسد که در سال ۲۰۱۶، رأی‌دهندگان آکادمی تا حدی تمایل داشتند او را دوباره به جمع خود بپذیرند و فیلم جنگی او به نام (Hacksaw Ridge) را در شش رشته نامزد جایزه اسکار کردند (که دو تا از آنها را برنده شد). اما هرگونه حسن‌نیتی که گیبسون به دست آورده بود، بلافاصله از دست داد و بار دیگر به آغوش مجری‌های جنجالی و راست‌گرای آمریکا پناه برد.

نقد فیلم Flight Risk | دوره فشرده خلبانی

اخیراً نیز گیبسون به عنوان نوعی «سفیر هالیوود» برای دولت ترامپ معرفی شد، هرچند جزئیات مأموریت او هنوز مشخص نیست. با این حال، «Flight Risk» ممکن است آخرین فرصت گیبسون برای نشان دادن دیپلماسی معقول باشد. این فیلم یک تریلر ساده با کمی رنگ‌و‌بوی سیاسی و بدون پیام‌های اخلاقی سنگین است. در نتیجه دیگر خبری از اثری حماسی یا موعظه‌گونه نیست، بلکه یک فیلم ساده و سبک مناسب برای تماشا در بعدازظهر یک جمعه دلگیر پیش روی شما است.

اما فیلم جدید مل گیبسون همیشه سیاسی، اثری است که دیگر بوی آن فیلمساز گذشته را نمی‌دهد. این نتیجه‌ای گیج‌کننده است، به‌ویژه برای فیلم‌سازی جاه‌طلب و بحث‌برانگیز مانند گیبسون. البته، هیچ فیلمی بدون سیاست وجود ندارد، همه‌ی آثار هنری به نوعی سیاسی هستند، اما به نظر می‌رسد که گیبسون در این فیلم مهیج کم‌بودجه مصمم است تا حد امکان بی‌طرف باقی بماند.

او هیچ پیامی را تبلیغ نمی‌کند و از هرگونه تلاش برای موعظه یا تبلیغ دوری می‌کند. «Flight Risk» به اندازه‌ی یک رمان فرودگاهی سطحی و به اندازه‌ی یک آب‌نبات کم‌مایه است. یک تماشاگر بدبین ممکن است حدس بزند که این یک محاسبه از سوی گیبسون است. شاید او حس کرده که دیدگاه‌های سیاسی و جنجال‌هایش ممکن است تماشاگران آمریکایی را دور کند، بنابراین باید بهترین رفتار ممکن را داشته باشد.

با این تفاسیر آیا او می‌تواند یک فیلم را فقط با ۲۵ میلیون دلار بسازد؟ بله. آیا می‌تواند داستان را به‌طور کارآمد روایت کند؟ بله. آیا بازیگران خوبی دارد؟ بله بازیگرانی در فیلم وجود دارند که از پس نقش‌هایشان برمی‌آیند. اما آیا فیلم تنش‌دار، شیک و منحصربه‌فرد است؟ اصلاً.

نقد فیلم Flight Risk | دوره فشرده خلبانی

به نظر می‌رسد که در «Flight Risk» هیچ چیز برای آزردن یا هیجانی کردن مخاطب وجود ندارد، و این احتمالاً از روی طراحی یک فیلمنامه مشکل‌دار و کلیشه‌ای است. اما از همان صحنه‌های اولیه مشخص می‌شود که این فیلم بیشتر یک کمدی سیاه است تا یک فیلم مهیج. متأسفانه، این روند در کل فیلم ادامه می‌یابد. در نتیجه شخصیت‌ها که در فضای تنگ کابین هواپیما محبوس شده‌اند، به جای درام، یک کمدی ضعیف را اجرا می‌کنند.

در این داستان توفر گریس بی‌وقفه حرف می‌زند و نقش یک حسابدار عصبی را بازی می‌کند که به دلیل شخصیت ملایمش با افراد خطرناکی درگیر شده است. میشل داکری نیز نقش یک مارشال فدرال سخت‌گیر را بازی می‌کند، در حالی که مارک والبرگ با یک کلاه‌گیس بی‌مو، چشم‌هایش را گرد می‌کند و دندان‌هایش را نشان می‌دهد تا تلاش کند حس یک جامعه‌ستیز را القا کند.

در کل، فیلم چنگی به دل نمی‌زند. با وجود اینکه جهت‌گیری فیلم به وضوح مشخص شده است، اما به شدت فاقد عنصر کمدی است. دیالوگ‌های هوشمندانه می‌توانستند وضعیت را نجات دهند، اما در این زمینه نیز فیلم کاملاً شکست خورده است. جارد روزنبرگ که نویسنده فیلمنامه است، این فیلم را به عنوان اولین اثر خود نوشته؛ در نتیجه، تنها بیست دقیقه اول فیلم جذاب و پرکشش است.

زمانی که داستان در حال شکل‌گیری است، پس از اینکه خلبان قاتل از هوش می‌رود و در پشت کابین زندانی می‌شود، از آن لحطه داستان تقریباً تا پایان فیلم درجا می‌زند. نکته منفی دیگر این است که در چنین اثری شخصیت‌ها عملاً فقط با یکدیگر صحبت می‌کنند: گاهی با هم و گاهی با همکارانشان روی زمین از طریق تلفن همراه. همان‌طور که گفته شد، دیالوگ‌ها به‌صورت متوسطی نوشته شده‌اند و دنبال کردن آنها خسته‌کننده است.

نقد فیلم Flight Risk | دوره فشرده خلبانی

از نظر منطقی، اینجا یک تقابل کلامی لازم است، جایی که قاتل سعی می‌کند شاهد را متقاعد کند تا به طرف او بپیوندد، اما تنها چیزی که نویسنده توانسته است خلق کند، تهدیدهای پوچ از سوی قاتل است. همچنین یک خط داستانی جنایی درباره یک خبرچین مافیا در میان فدرال‌ها وجود دارد، اما این خط داستانی نیز سطحی، قابل پیش‌بینی و مستقیم است، مانند خط افق در دوردست.

بیشتر اتفاقات فیلم در کابین تنگ هواپیما رخ می‌دهد. خب، کابین تنگ است، اما کار دوربین نیز سوالات ناخوشایندی درباره تکنیک‌های هنری ایجاد می‌کند. لنز دوربین اغلب چهره شخصیت‌ها را بیش از حد نزدیک نشان می‌دهد، تا بر محدودیت فضا تأکید کند. اما به جای ایجاد حس اضطراب و تنگ‌نایی، این تکنیک فقط باعث تحریک و ناراحتی می‌شود. همچنین، فیلم تعداد بسیار کمی از صحنه‌های خارجی از بالا را دارد — به اندازه‌ای که نتوان آن را به عدم وجود کامل متهم کرد، اما به اندازه‌ای نیست که بتواند روایت خسته‌کننده داخل هواپیما را جبران کند.

بنابراین، با چنین محتوایی فکر می‌کنید هدف گیبسون خنداندن تماشاگر نبود؟ مطمئناً این هدف اصلی او نبود، اما چطور می‌توان توضیح داد که والبرگ را به بزرگترین آدم مزخرف دنیا تبدیل کرده و حتی بخشی از سرش را تراشیده تا ظاهرش با رفتارش هماهنگ باشد؟ اگر حداقل سر تاسش را به خوبی صیقل می‌دادند تا واقعاً شبیه یک تاسی به نظر برسد، اما نه! در بسیاری از صحنه‌ها، موهای کوتاه و در حال رشد او دیده می‌شود. این نوع سهل‌انگاری‌ها باید آزاردهنده باشند، اما در اینجا، با توجه به ماهیت کلی و کیفیت فیلم، سخت است که حتی کمی نخندید یا حداقل قدردان نباشید که با چه فیلم مسخره‌ای روبرو هستیم.

همچنین باید بدانید فیلم سه موقعیت خطرناک را به نمایش می‌گذارد که در آن‌ها هواپیما در آستانه‌ی برخورد قرار می‌گیرد. اما اگر اولین مورد فقط ارزان و در حد یک جامپ‌اسکر به نظر می‌رسد، دو مورد بعدی به قدری قوانین فیزیک را نادیده می‌گیرند که اگر وین دیزل آن‌ها را در قسمت بعدی «Fast & Furious» بازسازی کند، کسی تعجب نخواهد کرد. می‌توان گفت این صحنه‌ها از آن دسته هستند که «بهتر بود اصلاً ساخته نمی‌شدند»، اما حالا که وجود دارند، باید با آن‌ها کنار آمد.

نقد فیلم Flight Risk | دوره فشرده خلبانی

تمام این نکات باعث می‌شود بگوییم «خطر پرواز» بیشتر شبیه فیلمی است که نه توسط مل گیبسون برای اکران گسترده، بلکه توسط یک کارگردان گمنام برای یک پلتفرم استریمینگ ساخته شده است. فیلم کمی ارزان و آشکارا متوسط به نظر می‌رسد، اما با توجه به مدت زمان کوتاه آن، فرصتی برای خسته‌کردن بیننده ندارد. بنابراین می‌توان از آن به عنوان یک سرگرمی ساده برای گذراندن یک شب استفاده کرد، بدون اینکه انتظار یک اثر عمیق یا شاهکاری سینمایی را داشته باشید — این فیلم تنها می‌تواند حداقل انتظارات را برآورده کند، نه بیشتر.

در مجموع، «خطر پرواز» فیلمی است که می‌توان آن را از دو منظر متفاوت نگاه کرد. از یک طرف، این فیلم صرفاً یک فیلم اکشن کلیشه‌ای است و اگر تصمیم بگیرید آن را اینگونه ببینید، باید بگویم که... متوسط است. داستان به نسبت کلیشه‌ای بودنش سرپا ایستاده، اما هیچ تنشی در آن وجود ندارد و در عوض، توطئه‌ی داستان به اندازه‌ی گودال‌های آب امروزی سطحی است و شخصیت‌ها کلیشه‌ای و تکراری هستند.

از طرف دیگر، این فیلم یک کمدی مسخره است، فیلمی به شدت کلیشه‌ای با شخصیت‌هایی به طرز غیرقابل باوری اغراق‌آمیز که می‌توانید با خیال راحت آن را با لبخندی روی صورت تماشا کنید و از این ضعف‌هایش لذت ببرید. پس در آخر آیا تماشای فیلم جدید مل گیبسون را توصیه می‌کنم؟ در کل، بله چون به میل و نیاز مخاطب ایرانی می‌خورد. اما ترجیحاً فیلم را با گروهی از دوستان و در حالی که حسابی سرحال هستید تماشا کنید. اما کسانی که فقط انتظار یک فیلم اکشن خوب را دارند، باید بدانند این فیلم مورد پسند آنها نیست.

نقد فیلم Flight Risk | دوره فشرده خلبانی

50
امتیاز ویجیاتو

نقاط قوت:

- مارک والبرگ به طرز خنده‌داری بی‌ادب است؛

- کلی حماقت داستانی وجود دارد، اما می‌توان از آن‌ها خوب خندید؛

- کوتاه است و سریع تماشا می‌شود.

نقاط ضعف:

- کلی حماقت داستانی؛

- قابل پیش‌بینی بودن؛

- شخصیت‌های سطحی و بی‌روح؛

- چندین خط داستانی که به هیچ‌جا نمی‌رسند.

«خطر پرواز» فیلم خوبی نیست، اما از آن دسته شکست‌هایی است که اگر از تماشای سقوط‌ها، تصادف‌ها و ویدیوهای اینترنتی که در آن‌ها کسی به شکلی خنده‌دار به خودش آسیب می‌زند لذت می‌برید، می‌توانید با آن خوش بگذرانید. این فیلم به طور کلی بد است و حتی شایسته‌ی نمره‌ی پایین‌تری است، اما اگر به آن به عنوان یک کمدی ناخواسته نگاه کنید، خنده‌دار است.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی