
نقد فیلم Novocaine | بیحسی تبدیلشده به سلاح
بازندهای که نمیتواند درد را احساس کند تبدیل به یک قهرمان اکشن میشود!

فیلم Novocaine ترکیبی عجیب از کمدی رمانتیک و سینمای ابرقهرمانی؛ داستان مردی که درد را حس نمیکند و برای نجات معشوقهاش دست به هر کاری میزند، به لطف بازی جک کواید به اثری تاثیرگذار تبدیل شده است. ریتم سریع روایت و چند پیچوتاب داستانی، لحظات سرگرمکنندهای را برای مخاطب تضمین میکنند، اما فراموش نکنید که «نووکائین» فیلمی برای دلهای ضعیف نیست!

گروه فیلمسازان متشکل از «دن برک» و «رابرت اولسن» یادآور آن کارگردانان قدیمی هستند که در عرصه سینمای ژانر فعالیت میکردند و به خوبی میدانستند چگونه تمام عناصر ضروری، شامل کلیشهها و نقاط عطف را با کارایی قابلقبول در هر اثر سینمایی بگنجانند. حاصل این رویکرد، کارنامهای پرنوسان بود (یک فیلم قابلدفاع و بعد اثری ضعیف، و همینطور ادامهدار) اما بااینحال، بهمراتب شرافتمندانهتر از مسیر کارگردانان و فیلمنامهنویسان رده الف هالیوود، جمعیتی عمدتاً غیرقابلتحمل که در میان هر ده نفرشان، شاید یک هنرمند جالبتوجه پیدا شود و بقیه صرفاً مزدبگیرانی بیروح هستند که دقیقاً طبق یک دستور کار میکنند؛ نتیجهاش هم آثاری بیمایه و محصول منطق بازاریابی یا تبلیغات بیخاصیت است.
اما این دو آمریکایی، ناخواسته اما موبهمو همان مسیری را طی کردهاند که از آنها انتظار میرود: از زمانی که کارگردانی را شروع کردند، یک فیلم خوب و سپس طرحی نسبتاً ناموفق ارائه دادهاند. بهعنوان مثال، «جسد» (۲۰۱۵)، حماسهای جنایی و کلستروفوبیک که جذابیتهای خود را داشت، با «سرزمین خونآشامها ۲» (۲۰۱۶)، دنبالهای فراموششدنی از اثر «جیم میکل» در سال ۲۰۱۰ و بعدتر «شرورها» (۲۰۱۹)، کمدی سیاه درخشان با بازی «مایکا مونرو»، «بیل اسکاشگورد» و «جفری داناون» دنبال شد که بیشک بهترین اثر این فیلمسازان محسوب میشود. این اثر در سُنت تریلر و وحشت جای میگیرد و ماجرای ورود افراد ناخواندهای را روایت میکند که بهشدت بد پیش میرود، چون در نهایت، مزاحمان در مقایسه با روانپریش ساکن آن خانه، هیچتوانایی ندارند.

برک و اولسن، همانطور که پیشتر اشاره شد، تا مغز استخوان قابلپیشبینی هستند و مسیر خود را با اثری سردرگمکننده ادامه دادند که علیرغم برخی ایدههای جذاب، نتوانست درخشان باشد: «وسواس ناشناخته» (۲۰۲۲)، فیلمی علمیتخیلی با بازی مونرو و «جیک لِیسی» که در پارامونتپلاس منتشر شد و عناصری از «تهاجم بدنرباها» (۱۹۵۶) اثر «دان سیگل» و بازسازی ۱۹۷۸ آن توسط «فیلیپ کافمن» را وام گرفته بود.
حالا نوبت به Novocaine «نووکائین» (۲۰۲۵) رسیده، ترکیبی از کمدی سیاه، فیلم سرقتی و تریلر اکشن که از یک سو میخواهد طنرِ پیشفرضهای مضحک و اغراقشده از جذابیتهای سینمای دهههای ۶۰ تا ۸۰ میلادی را احیا کند و از سوی دیگر، به سراغ کمدی رمانتیکِ سبک «اسکروبال» میرود، در همان خطِ «چشمهای قلبی» (۲۰۲۵) اثر «جاش روبن» و «همنشین» (۲۰۲۵)، اولین ساخته «درو هنکاک».

همه این آثار مشکلات عاطفی را با ژانرهای دیگر ترکیب میکنند: اولی اسلشر است، دومی علمیتخیلی با محوریت یک زنرباتی، و «Novocaine» هم اکشنِ آدرنالینی به سبک مجموعه «جان ویک» (۲۰۱۴) ساخته «چاد استاهلسکی» را دستمایه قرار داده، گویی که این اثر جدید برک و اولسن، گاهی از همان چارچوبِ پیشپاافتاده و تکاندهنده، آن را به طنز میگیرد: این یعنی پسزمینه شخصیت اصلی بهعنوان یک قاتل حذف شده و او مجبور است در مواجهه با تبهکاران، دفاع و حمله را خودش بسازد.
فیلمنامه «لارس جاکوبسون» که این داستان اولین اثر قابلقبولش محسوب میشود، چون پیش از این «روز مردگان: خط خون» (۲۰۱۷) و «اندوه پساز زایمان» (۲۰۰۸) را نوشته بود، روی «نیتن کِین» (با بازی «جک کواید»، پسر «دنیس کواید» و «مگ رایان») متمرکز است: معاون مدیر یک شرکت مالی در سندیگو که از «بیحسی مادرزادی به درد» رنج میبرد، اختلالی در سیستم عصبی مرکزی که باعث میشود درد و تغییرات دما را حس نکند.

این مرد سیساله که آنقدر ترسو است که از ترس گاز گرفتن زبانش، غذای جامد نمیخورد، تنها دوستش یک همبازی آنلاین به نام «روسکو دیکسون» (با بازی «جیکوب باتالون») است و هرگز دوست موًنثی نداشته، هرچند عاشق همکارش «شِری مارگریو» (با بازی «امبر میدتاندر») است. پس از یک قرار فرهنگی، که در آن یکی از زورگویان قدیمی مدرسه (با بازی «تریستان دی بیر») لقب «نووکائین» (همان بیحسکننده معروف) را به او یادآوری میکند، نیتن بالاخره با شری رابطه برقرار میکند و متوجه میشود او قبلاً عادت داشته بدنش را ببرد. اما وقتی سه سارق با لباس بابانوئل به شرکت حمله میکنند، شری را گروگان میگیرند و مدیر، «نایجل» (با بازی «کریگ جکسون») را میکشند، نیتن تصمیم میگیرد او را نجات دهد، بیآنکه بداند شری در واقع خواهر رئیس این خلافکارها، «سایمون گرینلی» (با بازی «ری نیکلسون»، فرزند «جک نیکلسون») است.
اما باید بدانید این فیلم گرچه به اندازه «شرورها» خندهدار و تند و تیز یا مثل «جسد» غافلگیرکننده نیست، ولی همچنان پویا و اعتیادآور است، هم بهلطف ماجراجویی عجیبوغریب بورژواییاش و هم بهخاطر جذابیتِ وضعیت خاص شخصیت اصلی، که روی پرده با صحنههای خشنِ مختلفی به کار گرفته میشود: سوختگی، شلیک، بریدگی، تیرهای کمان، کشیدن ناخن، ضربات متعدد، انگشت شکسته، شوک الکتریکی، دستی که تقریباً کنده میشود و… .
گاهی اوقات اکشن فیلم حالوهوای کمدی کلاسیک «تنها در خانه» به خود میگیرد، جای تعجب هم نیست، چون حوادث این فیلم هم در آستانهی کریسمس رخ میدهد. اما سازندگان به خوبی میدانند چطور این موضوع را طوری ارائه دهند که به یک کپی ضعیف تبدیل نشود، بلکه واقعاً تماشاگر را بخنداند. مطمئن باشید که میخندید!

در یکی از صحنهها، قهرمان داستان چنان حرکات ژان-کلود ون دام را تقلید میکند که حتی چارلی شین در نقشهای پارودی هم به آن نزدیک نشده است. اما در یک سوم پایان فیلم، سازندگان کاملاً از خجالت درمیآیند و حتی به ارجاعی دردناک به «ترمیناتور ۲» هم دست میزنند، هرچند تا آن لحظه، انرژی اولیهی فیلم تا حد زیادی تخلیه شده و دیگر آن تأثیرگذاری را ندارد.
با این تفاسیر «نووکائین» نهتنها از ستونفقرات کمدی موقعیت، یعنی شخصیتهای فرعی بهره میبرد (مثلاً روانپریشِ سادیستی نیکلسون، دو پلیس تحقیقکننده با بازی «مت والش» و «بتی گابریل»)، بلکه قلب دوپاره روایتش را هم فراموش نمیکند: اولاً، رابطه عاشقانه و شیمی بین میدتاندر و کواید؛ و ثانیاً، نقاط مشترک و تفاوتهای مفهومی که به تجربه تماشای فیلم معنا میدهند: شری نقاش است و ناتان بدنش پر از خالکوبی، یا اینکه زن باوجود درد کشیدن، هرگز از آن نترسیده، اما مرد ترسی بیمارگونه از آسیبدیدن دارد (بیحسی بر روانش مسلط است).
در نتیجه Novocaine با بهرهگیری از «سکانسهای آهستهِ پکینپاهی» به سبک جان وو و استفاده طعنهآمیز از ترانه «همه درد میکشند» اثر «REM» (از آلبوم Automatic for the People در ۱۹۹۲) برای تیتراژ آغازین، مدلی از سناریو عاشقانه را بهعنوان موتیف روایی به خوبی پردازش میکند و همزمان نمادی از بیاعتمادی، بخشش و تناقضهای زندگی را نیز مورد توجه قرار میدهد. در نقطهاوج هم به انفجاری خونین میرسیم که هرچند خیرهکننده نیست، اما در دیوانگیها و عجایب خود موفق عمل میکند.

از همه مهمتر، همان بیحسی یا مصونیت نیتن در برابر درد است که ناخواسته به سلاح تبدیل میشود و استعارهای هوشمندانه از فرهنگ جنگطلب و عدم مدارا با تفاوتها در قرن بیستویکم است. چرا که تصویر او بهعنوان قربانیِ بیاحساس یا ابرترسو، کمکم به یک قربانیکننده تبدیل میشود که همان خشونتِ روانپریشانِ جامعهفاشیستگونه را بروز میدهد. این چرخهی بازخوردی، خشونت بیپایان و پارادوکسهایش را برجسته میکند…!
در نتیجه باید گفت: «نووکائین» در ابتدا شبیه یک کمدی رمانتیک معمولی است و به لطف تمرکز روی این ژانر، صحنههای اکشن اولیه کاملاً ابزورد به نظر میرسند. اما هرچه پیش میرویم، جهت داستان تغییر میکند و فیلم به یک اکشن پرتنش با طنز سیاه تبدیل میشود. نکته جالب این است که سازندگان عمداً از کمدی فیزیکی (اسلپاستیک) الهام گرفتهاند؛ سبکی که چارلی چاپلین در آن استاد بود: تقریباً هر پنج دقیقه، قهرمان داستان زخمی میخورد یا از بیماری خود برای شکست دشمنانش استفاده میکند (مثلاً دستش را در روغن داغ فرو میبرد، مشتهایش را روی شیشه خرد شده میکوبد یا ماهیتابه داغ را با دست برمیدارد!).
البته ممکن است طرح داستانی «نووکائین» برای بسیاری تکراری به نظر برسد، که جای تعجب ندارد، چون در اینجا داستان صرفاً بهانهای است برای وصل کردن صحنههای اکشن؛ صحنههایی که در آنها سازندگان به آزار دادن نیت ادامه میدهند (صحنه سرخ شدن در روغن داغ، کمضررترین اتفاقی است که برای او میافتد!). در نیمه دوم، «نووکائین» کاملاً به یک اکشن اغراقشده تبدیل میشود، انگار که مستقیماً از یک کمیک اقتباس شده، به جای واقعگرایی، فیلمسازان کاملاً روی خشونت کاریکاتوری حساب باز کردهاند. این تصمیم دوپهلو است: از یک طرف، روایت شبیه یک شوخی تکراری اما همچنان بامزه است، اما از طرف دیگر، حتی طرفداران پر و پا قرص ژانر اکشن هم ممکن است از اجرای غیرمعمول صحنههای پرهیجان شگفتزده شوند.

جک کواید، ستاره سریال «پسران»، تا حدی دوباره در نقش هیویی ظاهر میشود: در ابتدا یک کارمند ساده بانک است، اما بعد به قهرمانی غیرمعمول تبدیل میشود. رِی نیکلسون هم در نقش آنتاگونیست کاملاً خودش را نشان میدهد و جیکوب باتالون در نقشی کوتاه اما تاثیرگذار حضور دارد.
از نظر بصری، «نووکائین» واقعاً چشمگیر است. صحنههای اکشن در سطحی عالی فیلمبرداری شدهاند و فیلمبردار با ظرافت هر صحنه مجروح شدن قهرمان را به تصویر میکشد. شاید به نظر برسد این سکانسها از فیلمهای ترسناک بدنمحور الهام گرفتهاند، اما تفاوت در اینجاست که در «نووکائین»، این صحنهها با واکنشهای طنز نیت همراه میشوند.
«نووکائین» یک رژه بیوقفه خشونت است که با عناصر کمدی ترکیب شده، کمدی که به لطف بازی جک کواید جذاب شده است. داستان ساده است، ساختار سهپرده معمولی دارد و از عمق نمایشی خبری نیست، اما این موارد مانع لذت بردن از تماشا نمیشوند. سوال مهم من پس از دیدن این فیلم آن است که آیا ما با یک قهرمان جدید اکشن روبهرو هستیم؟
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.