ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

تحلیل سریال Mr. Robot – هزارتوی ذهنی بیمار

طی دهه اخیر، سریال‌های زیادی ظهور کرده و توجه فیلم‌دوستان را به خود جلب کردند. اوج گرفتن سرویس‌های استریم موجب شد بودجه سریال‌ها بیشتر شود و شاهد ساخت سریال‌های متنوع‌تر، خلاقانه‌تر و ریسکی‌تر باشیم. به ...

مهرشاد مرادزاده
نوشته شده توسط مهرشاد مرادزاده | ۱ بهمن ۱۳۹۸ | ۱۴:۰۰

طی دهه اخیر، سریال‌های زیادی ظهور کرده و توجه فیلم‌دوستان را به خود جلب کردند. اوج گرفتن سرویس‌های استریم موجب شد بودجه سریال‌ها بیشتر شود و شاهد ساخت سریال‌های متنوع‌تر، خلاقانه‌تر و ریسکی‌تر باشیم. به همین دلیل، شبکه‌های کابلی اشتراکی نیز دست به کار شدند تا در این رقابت عقب نمانند. هنگامی که سخن از سریال‌های خلاقانه و ریسکی به میان می‌آید، نمی‌توان از Mr. Robot چشم‌پوشی کرد. عنوانی که توسط شبکه USA در چهار فصل پخش شده و نه تنها در هر فصلش، بلکه در هر قسمتش به سطح شاهکارهای سینمایی می‌رسد. در ادامه با ویجیاتو در تحلیل سریال Mr. Robot همراه باشید.
تحلیل سریال Mr. Robot

  • نویسنده و سازنده: سم اسماعیل (او همچین از فصل دوم به بعد تمامی قسمت‌ها را نیز کارگردانی کرده)
  • بازیگران: رامی ملک، کارلی چایکین، پورشا دابِلدِی، مارتین والستروم، کریشن اسلِیتر و گریس گامر
  • شبکه پخش کننده: USA Network

تلویزیون سینمای جدید است

«فیلم‌های کمیک‌بوکی سینما نیستند». این جمله «مارتین اسکورسیزی»، کارگردان صاحب نام آثاری همچون Taxi Driver و The Irishman، اخیرا سروصدای زیادی به پا کرده و باعث شده شاهد جبهه‌گیری‌هایی در این زمینه باشیم. هنگامی که این سخن بازتاب گسترده‌ای پیدا کرد، به این فکر افتادم که منظور او از «سینما» چیست و دقیقا چه چیزهای با معیارهای او همخوانی دارند. قطعا نخستین مدیوم‌هایی که به ذهن هر کسی می‌رسند، تلویزیون و خانواده آن (سرویس‌های استریم) هستند. هم‌اکنون در عصر طلایی تلویزیون به سر می‌بریم. عصری که پخش شدن یا نشدن یک سریال، از فاکتورهای مهم تعیین زمان اکران یک اثر سینمایی محسوب می‌شوند و کارگردان‌های صاحب‌نام و افسانه‌ای نیز کم کم وارد آن شده‌اند و این تجربه داستانگویی را ارتقاء می‌بخشند. مستر ربات نمونه بارزی از یک سریال تلویزیونی با کیفیتی خوب است که در ابعاد مختلف، حتی از فیلم‌های سینمایی نیز بهتر عمل می‌کند.

خلاصه داستان آغازین سریال Mr. Robot از این قرار است:

«الیوت آلدرسون» با بازی «رامی مالک» جوانی تنهاست که در شهر نیویورک زندگی می‌کند. الیوت در شرکت بزرگ «آل سیف» به عنوان مهندس امنیت مشغول کار می‌کند، اما یک زندگی پنهانی نیز دارد که تقریبا او را تعریف می‌کند. الیوت یک هکر بسیار حرفه‌ای است و با هک کردن آدم‌های اطرافش در مورد آن‌ها اطلاعات کسب می‌کند. اوضاع برای الیوت همین‌گونه سپری می‌شود تا اینکه آنارشیست مرموزی به اسم آقای ربات سراغ او می‌آید و الیوت را به گروه خود که ‌اف‌سوسایتی نام دارد، دعوت می‌کند. ‌اف‌سوسایتی گروهی متشکل از چند هکر بسیار حرفه‌ای است که قصد دارند به مبارزه با نظام سرمایه‌داری بپردازند و برای همین هم می‌خواهند کمپانی E Corp را هک و بدهی‌های مردم را پاک کنند. الیوت ابتدا چندان تمایلی برای ورود به این گروه ندارد، اما بالاخره قبول می‌کند و این سرآغاز وارد شدن به هزارتویی خطرناک است که او برایش پایانی متصور نیست.

مطمئنم که شما هم با خواندن خلاصه داستان به یاد فیلم Fight Club اثر «دیوید فینچر» افتادید. واقعیت هم این است که یکی از مهم‌ترین منابع اقتباس این سریال، این فیلم بوده. فیلم‌های دیگری مانند Taxi Driver و The Matrix هم بر قلم سم اسماعیل تأثیرگذار بوده‌اند. الیوت مشکلات شخصی بسیار زیادی دارد. او کم‌حرف و گوشه‌گیر است و از اختلال تجزیه هویت، اختلال اضطراب اجتماعی و همچنین اختلال افسردگی اساسی رنج می‌برد. همچنین فرایند فکری و عملی او بسیار تحت تأثیر عواملی همچون هذیان و پارانویا است. چنین مسائلی او را به یک راوی غیرقابل اعتماد تبدیل می‌کنند.

با اینکه ما به عنوان «دوست» الیوت، بیننده و شنونده اعمال و سخنان او هستیم، هرگز مطمئن نیستیم چیزی که می‌بینیم حقیقت دارد یا خیر.

راوی غیرقابل اعتماد، همانطور که از نامش پیداست، تمام حقیقت را به مخاطب نمی‌گوید و بیننده یا شنونده توسط او از تمام ابعاد ماجرا باخبر نمی‌شود. با اینکه ما به عنوان «دوست» الیوت، بیننده و شنونده اعمال و سخنان او هستیم، هرگز مطمئن نیستیم چیزی که می‌بینیم حقیقت دارد یا خیر. راوی‌های غیرقابل اعتماد، این روزها بیش‌تر یافت می‌شوند و با توجه به تراکم استفاده از سبک نگارش، داستان نیازمندی عنصر اضافه می‌شود تا ماجرا از تکراری  و حوصله‌سربر بودن فاصله بگیرد. برای مثال، در فیلم اخیر جوکر، شاهد ترکیب شدن راوی غیرقابل اعتماد و Character Study بودیم.

در Mr. Robot، راوی غیرقابل اعتماد همان شخصیت اصلی است که با مخاطبان مستقیما صحبت کرده، آن‌ها را «دوست» خطاب می‌کند و مرتبا در حال شکستن دیوار چهارم است. ما به عنوان بیننده، در مقام تماشاچی ماجراهای مختلف هستیم. در فصل اول، دریچه نگاه مخاطب بیشتر به الیوت محدود شده بود و ما از معلومات او باخبر بودیم. در فصل‌های بعدی، با تشکیل تدریجی مرز بین شخصیت‌های مختلف الیوت، ممکن بود مخاطب از چیزی باخبر شود که الیوت نمی‌دانست. در فصل آخر، حتی خود شخصیت Mr. Robot با ما سخن می‌گفت و الیوت سکوت اختیار کرده بود.

تحلیل سریال Mr. Robot

تحلیل سریال Mr. Robotسریال مستر ربات سیری در تنهایی و انزوای اجتماعی جوامع مدرن است. رویکرد نخستین فصل به ما نوید این موضوع را می‌داد که با اثری درباره نظام سرمایه‌داری و مقابله با آن طرف هستیم. آشنایی الیوت با گروهی از هکتیویست‌ها موجب شد سرنگونی نظام حاکم و برقراری عدالت کامل و سوسیالیسم از اهداف نهایی داستان باشد و اثر از جنبه سیاسی، متمایز همتایان دیگر خود به این موضوع بپردازد. عقاید «کارل مارکس» در سرتاسر داستان فیلم موج می‌زند و فیلمنامه ارزش‌های مشابهی را از این نظر مطرح می‌کند.

درست همانند مارکسیسم، مستر ربات هم درباره مبارزه دو طبقه بورژوازی و پرولتاریا است. اینکه طبقه کارگر در برابر نظام حاکم قیام کرده، آن را سرنگون می‌کند و در نتیجه انسان از خود‌بیگانگی یا الیناسیون رایج در جامعه رهایی می‌یابد. حتی سریال از همان نخستین قسمت به نقد و نکوهش تأثیر اشیاء و وسایل افراد روی زندگی آن‌ها می‌پردازد. برای مثال در جایی به سری کتاب‌های Hunger Games اشاره می‌کند. در جای دیگری، یکی از کارمندان ای کورپ جلوی دوربین و در کنار «انجلا» خودکشی می‌کند و خون او روی کفش‌های انجلا نیز می‌ریزد. واکنش انجلا به این موضوع چیست؟ او همان روز برای خریدن یک جفت کفش دیگر به مغازه رفته و هنگامی که فروشنده او را به‌خاطر این عملش سنگدل می‌خواند، می‌گوید: «دفعه بعد پرادا را امتحان می‌کنم».

تحلیل سریال Mr. Robot

این بخش‌های داستانی دقیقا همان فلسفه‌ای را حمایت می‌کنند که الیوت در نخستین قسمت توضیح داد. ما با خرید اجناس و کالاهای مختلف یا به اصطلاح کالاگرایی، نه‌تنها انتخاب‌های سرنوشت‌سازی را در اجتماع تجربه می‌کنیم، بلکه سعی بر شکل دادن به شخصیت خود نیز هستیم. همان مفهومی که مارکسیسم در مانیفست خود به آن اشاره کرده و رنج بردن از آن را در نظامی سرمایه‌داری گریزناپذیر دانسته. در این سریال همچنین به استفاده از هر چیزی به عنوان کالا برای رسیدن به هدف هم اشاره می‌شود. حال آن کالا می‌تواند سکه‌های مجازی E Corp باشند، یا بدن و تن خود شخصیت‌ها (متاسفانه نمی‌توان این موضوع را کامل شرح داد، ولی امیدوارم متوجه ایده کلی شده باشید).

هدف فیلمنامه تا نقطه‌ای معینی همین است، تمامی تلاش‌ها و کوشش‌ها در همین راستا انجام می‌شوند و موانع بر سر راه خط اصلی داستان را تشکیل می‌دهند. اما بعد از سرنگونی نظام و رسیدن به هدف اصلی، الیوت متوجه می‌شود که او همچنان هم دچار خودبیگانگی است و جامعه نه‌تنها به سمت بهتری پیش نمی‌رود، بلکه روزبه‌روز بدتر نیز می‌شود و او مسیر نامناسب‌تری را رقم زده. به همین علت، رویکرد سریال شخصی‌تر شده و بیش‌تر به خود الیوت و شخصیت‌های مجزای وی می‌پردازد تا از دریچه او به جامعه و دنیای اطراف نگاه کنیم.

تحلیل سریال Mr. Robot

از اینجا بعد برای شرح دادن رابطه شخصیت‌های مجزای الیوت، از تزهای «لودویگ فویرباخ» که هم‌دوره مارکس بود، استفاده می‌کنم. فویرباخ معتقد بود انسان‌ها به دلیل بدبختی و مشکلات عمیق خود به دنبال کشف نیرویی ماوراءالطبیعه بودند تا تمامی صفات خوب مانند عدل، عشق، علم و غیره را در آن نهادینه کرده و هنگام رویارویی با سختی به آن متوسل شوند. به همین دلیل، شخصیتی به نام «خدا» را خلق می‌کنند که دارای این ویژگی‌های خاص است. اما از آنجایی که انسان فراموش‌کار است، فراموش کرد که او خدا را خلق کرده و با تفسیر ویژگی‌های ساخته خود، به این نتیجه رسید که خدا می‌تواند خالق انسان باشد و نه بالعکس.

در همین راستا، انسان از ایده‌ها و ایده‌آل‌های خود فاصله گرفت و تنها راه ارتباط با آن‌ها، دروازه‌ای به نام خدا و واسطه‌ای به نام مذهب شد. همان دریچه‌ای که مارکس در نقد تز فویرباخ، آن را کالا و جنس می‌دانست. این‌ها را نگفتم تا به درستی و غلطی این عقیده‌ها بپردازم. به این موارد اشاره شد تا بتوان درک بهتری از رابطه الیوت با دیگر شخصیت‌ها پیدا کرد. الیوت شخصیتی به نام مستر ربات را خلق کرد که در ظاهر پدرش، دارای تمامی صفات خوب بود و از ضعف‌های خود او رنج نمی‌برد، اما بعد از مدتی به‌خاطر اختلال روانی خود این موضوع را فراموش کرد و در نتیجه، درست همانند جهت رابطه انسان و خدا در تز فویرباخ، جهت رابطه او با مستر ربات هم برعکس شد. حتی خود الیوت چند بار در سریال نیز به این موضوع اشاره می‌کند و می‌گوید: «مستر ربات خدای من است». این ارتباط‌گیری حتی در مورد رابطه E Corp و مردم نیز صدق می‌کند و الیوت نیز لز همان ابتدا به آن اشاره می‌کند.

مرزهایی که جابه‌جا شدند

تحلیل سریال Mr. Robotدر قسمت‌های مختلف مستر ربات، شاهد ریسک‌های متفاوت و خلاقانه هستیم. برای مثال، کل قسمت فروپاشی E Corp بدون کات محسوس و ظاهرا یک تیک به نظر می‌رسد. قسمت دیگری از فصل دم، به صورت یک سیتکام درآمده و حتی شاهد المان‌های احمقانه و خنده‌دار این ژانر هستیم. در فصل آخر، قسمتی که «ورا» برای رسیدن به اهداف خود و نفوذ به درون ذهن الیوت، «کریستا» را گروگان رفته، کاملا شبیه به یک تئاتر یا Stage Drama کارگردانی شده و حتی موسیقی متن نیز برداشت شده از همین‌گونه نمایش‌هاست. در قسمتی دیگر از فصل چهارم، خواهر الیوت در ابتدای قسمت به او می‌گوید «دیگر نیازی نیست حرف بزنیم» و قسمت تا لحظه انتهایی و جایی که خواهر می‌گوید «باید حرف بزنیم»، صامت باقی می‌ماند.

فیلمبرداری سریال Mr. Robot نیز کاملا روانشناختی است و اگر بگویم شاهد یکی از بهترین سینماتوگرافی‌ها در میان سریال‌های تلویزیونی هستیم، پربیراه نگفته‎ام. این اثر از تکنیک‌های بصری برای تأکید بر نامتعادل بودن دنیایش و فاصله و عدم ارتباط افراد استفاده می‌کند و قاب‌بندی‌های خاصی را ارائه می‌دهد؛ مثلا بیشتر از لنزهای واید استفاده شده و شخصیت‌های مختلف در لبه قاب گرفته‌اند تا فضای خالی بیش‌تر از خود شخصیت‌ها جلب توجه کند. گویی که دیای اطراف آن‌ها را در خود بلعیده و آن‌ها در جهان سریال گم شده‌اند.

تحلیل سریال Mr. Robot

در طول چهار فصل سریال، تنها در نقاط داستانی معینی که احساسات الیوت اهمیت داشته‌اند، ما شاهد واکنش‌های مختلف او هستیم. مثلا در قسمت اول که قرار است با او آشنا شویم، احساسات الیوت به صورت بصری کاملا مشخص هستند. اما در قسمت‌ها بعدی دیگر احساسات او واضح نیستند و درست همانند جای خالی درگیر‌کننده‌ای هستند که باید توسط خود مخاطب پر شوند. در برخی نقاط حتی از نماهای روی شانه هم خبری نیست و با اینکه دیگر شخصیت‌ها در حال صحبت با الیوت هستند، اصلا شاهد الیوت نیستیم. به همین دلیل، مخاطب در مقام تماشاچی متفکری قرار می‌گیرد که هیچ احساسی به او تحمیل نشده و در عوض، اختیار احساسات خود را از دست نداده است. نمایی که سریال با آن شروع می‌شود نیز خود از همان تکنیک‌های اشاره شده بهره می‌برد. تعدادی مرد که به صورت بلورشده و دی‌فوکوسد در فرگراند قرار دارند و شهری که به گفته الیوت تحت فرمان‌ آن‌هاست، در بک‌گراند، مرکز توجه است.

تحلیل سریال Mr. Robot

سریال Mr. Robot اثری است که از ابتدا تا انتها، انسجامی مثال‌زدنی را حفظ کرده و ماجراجویی خود را قسمت به قسمت ارتقاء می‎بخشد. مخاطب با شخصیت اصلی آن ارتباط برقرار می‌کند و دلیل این امر نیز آن است که همه ما در بخشی از زندگیمان احساس تنهایی و گیرافتادن درون حباب انزوا را تجربه کرده‌ایم. آن هم هنگامی که دنیای اطراف با سرعتی روزافزون در کنار ما جریان دارد و انسان‌ها در رقابتی سخت برای عقب نماندن از یکدیگر و زمان هستند. در پایان پرپیچ‌وخم این سریال، الیوت به همان آینده‌ای رسید که پیش‌تر به آن اشاره کرده بود. آینده‌ای که در آن، به این اندازه تنهایی وجود ندارد و رستگاری، کلمه‌ایست که می‌تواند آن را توصیف کند.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (7 مورد)
  • Omid
    Omid | ۵ آبان ۱۳۹۹

    این سریال در یک کلام عالی بود. مشکل اضطراب اجتماعی رو به بهترین شکل نشون داده بود کسی که اضطراب اجتماعی داشته باشه کاملا با شخصیت الیوت همزاد پنداری میکنه.

  • رها
    رها | ۱ آبان ۱۳۹۹

    اخر فیلم وقتی متوجه شدم الیوت دچار شخصیت چندگانس یا اختلال هویت تجزیه خیلی هیجان زده شدم...این فیلم واقعا یه شاهکاره

  • پارسا پاینده
    پارسا پاینده | ۱۰ شهریور ۱۳۹۹

    این سریال یه شاهکاره وقتی ازش لذت میبری که درکش کنی شخصیت دو قطبی و مشکلات الیوت رو و خودشو درک کرد جامعه، رفتار اجتماعی خیلی چیزارو به چالش میکشه ‌داستان درگیر کننده و روند خط داستانی خیلی تند گاهی خیلی کند کارگردان این سریال یه نابغس انتظار امتیاز و بازخورد بهتری داشتم و متاسفانه مردم سریال های چرت و تخیلی مثل گیم اف ترونز رو به این ترجیح میدن و از حقیقت متنفرن

  • Roses
    Roses | ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹

    فقط یچیزی میتونم بگم که ....
    اگه این سریال امتیازش بالای نه نشده فقط یک دلیل داره و اونم اینه که خیلی نمیفهمنش
    مثلاً نمیدونن دوربین اکثرا داره اتفاقات داخل ذهن الیوت به نمایش میذاره نه خود واقعیت

  • Amirali
    Amirali | ۱ بهمن ۱۳۹۸

    خسته نباشین...
    فقط به نظرم یه ضعف توی فیلم دیده می شد و اون هم. این بود که کارگردان بیش از حد احساسات الیوت رو پنهان می کرد و تماشاچی رو خیلی گنگ نگه می داشت. و به همه ی اون سوالایی که درباره مسائل روانی الیوت بیان شده بود، جواب داده نشد.

    • aghaye khaste
      aghaye khaste | ۲۱ فروردین ۱۳۹۹

      شما درک نمیکنی دلیل نمیشه گفته نشده باشه :دی

    • نیما
      نیما | ۲۵ فروردین ۱۳۹۹

      خیلی چیزا به برداشت تماشاچی برمیگرده، هرچند به نظر من تو قسمت های آخر خیلی چیز هایی که فکرشم نمیکردیم روشن شد و چیزی گنگ باقی نموند، ولی با این استدلالی که شما داری فیلمی مثل شاتر آیلند هم فیلم ضعیفی حساب میشه که اینطور نیست

مطالب پیشنهادی