نگاهی به سریال Morning Show – جنگ سرد درون رسانهای
سریال تلویزیونی برنامه صبحگاهی (The Morning Show) را جی کارسون کارگردانی کرده است. بازیگران اصلی این سریال، جنیفر آنیسون، ریس ویترسپون و استیو کارل هستند. بسیاری از ما جنیفر آنیسون را با نقش ریچل در ...
سریال تلویزیونی برنامه صبحگاهی (The Morning Show) را جی کارسون کارگردانی کرده است. بازیگران اصلی این سریال، جنیفر آنیسون، ریس ویترسپون و استیو کارل هستند. بسیاری از ما جنیفر آنیسون را با نقش ریچل در سریال فرندز میشناسیم و ریس ویترسپون یادآور سریال دروغهای کوچک بزرگ است. برنامه صبحگاهی در ابتدا سریالی درباره رسانهها به نظر میرسد ولی پا را فراتر از یک برنامه رسانهای میگذارد.
در خلاصه داستان برنامه صبحگاهی آمده است: نگاهی درونی به مردمی که در تلاشند تا هر روز امریکاییها را بیدار کنند. آنها با چالشهای بسیاری روبهرو میشوند ولی کماکان برای بیداری مردم امریکا تلاش میکنند.
سواستفادههای جنسی، سوژه تازه امریکاییها
برنامه صبحگاهی تنها یکی از سریالهای تلویزیونی تازه امریکایی است که در سال گذشته به مسئله سواستفادههای جنسی درون سازمانی میپردازد. پیش از این نیز سریال «بلندترین صدا» یا همان (The Loudest Voice) به مسئله سواستفادههای جنسی درون سازمانی پرداخته بود. شباهت سریال برنامه صبحگاهی و بلندترین صدا، البته در مسئله سواستفاده از کارمندان نیست باقی نمیماند و بیشتر از این حرفها است.
این دو سریال که در سال ۲۰۱۹ پخش شدند و پخش یکی از آنها کماکان ادامه دارد، به بازیهای رسانهای و سیاستهای مرتبط با رسانهها نیز پرداختهاند. البته تفاوت سریال مورنینگ شو با بلندترین صدا در این است که فرد متجاوز در برنامه صبحگاهی، مجری برنامه است در حالیکه بلندترین صدا به بیآبرویی مدیر کل شبکه فاکسنیوز میپردازد.
جنگ رسانهای به نفع چه کسی تمام خواهد شد؟
در سریال برنامه صبحگاهی، ما با جنگ درون رسانهای طرف هستیم. همه ما وقتی درباره رسانهها به خصوص رسانههای تصویری فکر میکنیم؛ محیط پر استرسی را متصور میشویم. این محیط پر استرس و شلوغ در برنامه صبحگاهی به خوبی نشان داده شده است. بینندگان برنامه صبحگاهی با تلاشهای شبانهروزی جمعی از اصحاب رسانه امریکا روبرو میشوند. تلاشهایی که گاهی بیش از حد آزاردهنده است و آنها را از زندگی روزمرهشان دور میکند.
سوال اینجا است که در پس تمام اضطرابها و تلاشهای گاه و بیگاه چه چیزی نصیب مخاطبان برنامههای تلویزیونی به ویژه تماشاگران برنامه صبحگاهی میشود؟
تقابلی زنانه در برنامهای پانزده ساله
در سریال برنامه صبحگاهی، بیننده با برنامهای قدیمی مواجه میشود. برنامهای که سابقهای پانزده ساله دارد. پس از پانزده سال، زوج برنامه صبحگاهی، میچ و آلیس به خاطر اشتباه میچ از هم جدا میشوند و جایگزین میچ کسی نیست جز بردلی جانسون، زنی که در شبکههای محلی کار میکرد و سابقه درگیر شدن با معترضین یا همکارانش را داشت.
بردلی چهره منفوری در شبکههای اجتماعی بود آن هم به خاطر توییتهایی که درباره رفتار خشونتآمیزش نوشته بودند. الکس لوی، مجری خوشنام و برنده جایزه بهترین ژورنالیست سال، در موقعیتی قرار میگیرد که برای از دست ندادن کاری که سالها در اولویت زندگیاش بوده و حتی به خاطر آن از خانوادهاش دور مانده مجبور است بردلی را بپذیرد.
بردلی و الکس در حالی برنامه صبحگاهی را آغاز میکنند که روسای شبکه منتظر شکست برنامه و نابودی آن دو هستند. ولی بردلی، الکس و تمامی دستاندرکاران مورنینگ شو، فارغ از تمام مشکلات و دغدغههای زندگی اجتماعی و شخصیشان، با چنگ و دندان جایگاه خود را حفظ میکنند. نکتهای که در مورنینگ شو ذهن مخاطب را درگیر میکند، استفاده از زنانگی در محیط کار برای ترفیع گرفتن یا حفظ جایگاه اجتماعی است.
مسئله منابع انسانی و روابط همکاران حل شدنی است؟
کافی است فیلمباز باشید یا سریالهای امریکایی را دنبال کنید تا متوجه شوید چقدر به منابع انسانی اهمیت میدهند. بسیاری از سریالهای امریکایی درباره محیطّهای کاری است.
در این سریالها میبینیم همکارانی که قصد شروع یک رابطه عاشقانه یا ازدواج را دارند باید به منابع انسانی اطلاع دهند. اما منابع انسانی چه کمکی میتواند به روابط انسان با تمام پیچیدگیهایش کند؟
در سریال برنامه صبحگاهی میبینیم که منابع انسانی نه تنها مشکلات آنها را حل نمیکند بلکه باعث بحث هم میان همکاران میشود. با این همه، بیننده ایرانی با سیستمی مواجه میشود که حداقل به انسانها و روابط میان فردیشان اهمیت میدهد.
دروغ رسانهها، گریبان کارکنانشان را میگیرد
بارها شنیدهایم که رسانهها دروغگو هستند. فیلمهای زیادی هم از دروغهای رسانهای ساخته شده ولی در نهایت رسانهها به دروغهایشان ادامه میدهند. برنامه صبحگاهی تا حدی میخواهد پایان دهنده این دروغهای رسانهای باشد. کارکنان رسانهای که هر روز، ساعت ۳ و ۳۰ دقیقه صبح بیدار میشوند تا صبح بخیر بگویند به مردم کشورشان، به واسطه دروغهای رسانهای همانند آتشفشان منفجر میشوند.
برخی از آنها عطای کار را به لقایش میبخشند، عدهای دست به خودکشی میزنند تا از آشکاری حقیقت دوری کنند و بعضی نیز برای حیات رسانهشان میجنگند.
با خودت روبهرو شو
سریال برنامه صبحگاهی فارغ از تمام بحثهای رسانهای و جنگ برای حفظ کار، همچون آینهای است که انسان را مقابل خود قرار میدهد. با تماشای هر قسمت از این سریال، بیننده به فکر فرو میرود تا با خود واقعیاش روبهرو شود. به طور کلی، رسالت مورنینگ شو، انسانیت و تلاش برای کسب آن است. باید دید در ادامه چه کسی پیروز این نبرد سرد است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
غیر از تبلیغ اپل، زیر سوال بردن داستان مگان کلی و شعارهای اغراق آمیز و یهویی. ریکی جرویس تو مونولوگ اول گولدن گلوب بهترین توصیف رو برای این سریال بکار برد؛
دساتان این سریال میگه که باید کار درست رو انجام بدیم و جلو ظلم وایسیم. جالبه که این سریال رو بزرگترین و پولدارترین شرکت دنیا میسازه که تو کارخونههای بزرگش، از بچه های کوچیک بیگاری میکشه.
البته از حق نگذریم. بازی های عالی هستن. داستان تو قسمتهای فرعیش خیلی کلیشه نشده و بسیار خوش ساخته ولی... خب سفارشیه دیگه!
تو سریال واقعا از کلمه f$ck برای حواس پرتی مخاطب سو استفاده کرده بود.
تبلیغ شرکت اپل بسیار زیاد بود.
پایانی عالی داشت که امیدوارم فصل بعد هوادار ناامید نکنه که بعید میدونم.