مصاحبه با کارگردان انیمیشن آخرین داستان: باید قصه شاهنامه را به روز میکردیم
در حاشیه مراسم رونمایی از لوازم جانبی و متعلقات گوناگون انیمیشن آخرین داستان فرصتی شد تا با خالق این کاراکترها (البته در کالبد انیمیشنیشان) صحبتی داشته باشم پیرامون آخرین داستان، آینده کارهایش و دنیایی که ...
در حاشیه مراسم رونمایی از لوازم جانبی و متعلقات گوناگون انیمیشن آخرین داستان فرصتی شد تا با خالق این کاراکترها (البته در کالبد انیمیشنیشان) صحبتی داشته باشم پیرامون آخرین داستان، آینده کارهایش و دنیایی که از روی شاهنامه فردوسی آفریده است. «اشکان رهگذر» را از زمان منتشر شدن کمیک بوک جمشید میشناختم و باور داشتم که میتواند بالاخره از دل شاهنامه اثری را بیرون بیاورد که یک ادای دین آبرومند باشد؛ او با آخرین داستان همین کار را کرده و در شریانهای من و هر عاشق شاهنامه دیگری، شور و شوقی به وجود آورده است.
همیشه با خود فکر میکردم اگر تکنولوژی و سختی جلوههای ویژه به دلیل عدم وجود امکانات یا هزینههای گزاف نمیگذارد که بتوانیم از شاهنامه یک اثر اقتباسی فاخر در بیاوریم، پس چرا از مدیومهای دیگر این کار را نمیکنیم؟ بازی گرشاسپ که در سال ۸۹ عرضه شد، کورسوی امیدی در دلم روشن کرد و با این وجود همچنان عطش دیدن یک بازی یا انیمیشن از روی شاهنامه بر دلم ماند. انیمیشن قلب سیمرغ تا حد زیادی توانست در زمانه خودش مرا به وجد بیاورد ولی بازهم با آثار جهانی فاصله چشمگیری داشت و صرفا از روی غیرت ایرانی میشد عاشقش شد.
انیمیشن آخرین داستان اما با نزدیک بودن بیش از حد به آثار بینالمللی از منظر کیفی توانست در سال گذشته یک دریچه جدیدی برای من و امثال من باز کند. آخرین داستان که ادامه کمیکبوکهای جمشید و ارشیا است، در دنیای شاهنامه قرار میگیرد؛ جهانی خیالی که حالا توسط هورخش استودیو تبدیل به یک دنیای انیمیشنی، بازی ویدیویی و حتی بورد گیم شده است.
متعلقاتی که از انیمیشن آخرین داستان در حال حاضر ساخته و عرضه شده، به کمیکبوکها، ماگها، دفترهای متفاوت در اندازههای گوناگون، آلبوم موسیقی اثر، یک بورد گیم به نام جمکرد (با همکاری شرکت ایرانی رومیز)، لوازم آرایش و تیشرتها و سوییشرتها ختم میشود و همچنان ادامه دارد. رهگذر میگوید که خیلی تلاش کردهاند تا اکشن فیگور را نیز وارد چرخه محصولات خود کنند اما هزینهبر بودن و نبود سرمایهگذار در این میان مانع از تحقق یافتن یک اکشن فیگور با کیفیت مناسب از کاوه آهنگر و یا آفریدون شده است. از او میپرسم که آیا هیچوقت فکر میکرده قرار است این دنیای عظیم سینمایی را پدید بیاورد و به نوبهای تبدیل به خالق اولین دنیای سینمایی ایران باشد؟ در واقع سوالم این است که آیا در ابتدای راه که به بیش از ده سال پیش برمیگردد، این مسیر را در ذهن داشته و یا کم کم همه چیز شکل گرفته است. اشکان میگوید:
«هیچوقت این فکر را نمیکردم. اصلا قرار نبود اینطور شود ولی شد. هرچه کار بیشتر جلوتر رفت، تصمیمم برای گسترش دادن این جهان بیشتر شد. در سفرم به فرانسه با یک کمیک بوک حماسی در این کشور آشنا شدم و با آنکه زبان فرانسویم هم آنقدر جالب نبود، مسحور طراحیها و جلوههای بصری آن شدم. همان زمان تصمیم گرفتم که شاهنامه را به همین شکل و در مدیوم کمیک بوک به تصویر بکشم. کار هرچه جلوتر رفت، ما بزرگتر شدیم ولی اینکه از اول راه به ساخت یک انیمیشن سینمایی بلند فکر کنم، هیچگاه به ذهنم خطور نکرده بود.»
به گفته اشکان او و تیمش سالهای متمادی روی طرحها کار کردند تا بتوانند یک اثر آبرومند تولید کنند؛ اثری که به طور صد در صد به منبع اصلی خود یعنی شاهنامه چندان وفادار نیست و دلیل این موضوع را از خود اشکان جویا میشوم، اینکه شجاعت به خرج برده و در یک اسطوره حماسی با قدمتی طولانی دست برده و آیا ریسک این کار را نیز پذیرفته است یا خیر؟ میگوید: «ما از شعر اقتباس کردیم و مدیوم شعر بسیار سختتر از نثر و انیمیشن و غیره است. اقتباس از شعر مانند خود شعر ظرافت خاصی میخواهد و یک اثر جذاب از دل آن در آوردن کار سختی است. سعی کردم تا بتوانم به فردوسی بزرگ ادای دین کنم و از داستانی که او سالهای پیش برایمان تعریف کرده، داستانی امروزیتر خلق کنم.»
اشکان درست میگوید؛ در شاهنامه فردوسی بنا به دلایل مختلف و وقایع تاریخی، عربستیزی تا حد بسیاری وجود دارد و یا اینکه برخی از مسائل فرهنگی از آن زمان تا به امروز تغییر یافته و با عرف جامعه ما چندان سازگار نیست. به عنوان مثال اینکه ضحاک عاشق هر دو دختر جمشید است و پس از شکستش، آفریدون هر دو خواهر را به همسری خود در میآورد، مسالهای است که امروزه مورد پذیرش جامعه نیست. این موارد را خود آقای کارگردان نیز به آنها اشاره میکند و با اشاره به چند مورد دیگر از جمله خشونت بیش از حد در برخی قصههای شاهنامه، تاکید میکند که سعی کرده داستانی با روایت امروزی و مدرن بیافریند که در عین حال کاملا به اسطوره کهن نیز وفادار باشد: «شخصیت ارشیا اما در این میان یک شخصیت کاملا جدید و ابداعی است که به شدت به آن علاقهمندم. این شخصیت خاکستری از جمله کاراکترهایی است که سعی کردیم همه نبوغ و نوآفرینی خودمان را در خلق آن خرج کنیم.»
رهگذر همچنین میگوید که با آگاهی بر هجمههای احتمالی به سمتش این تغییرات را به وجود آورده اما ایمان به کاری که میکند باعث شده تا پا پس نکشد.
با دیدن متعلقات مربوط به انیمیشن آخرین داستان حس جالبی به مخاطب دست میدهد، طراحی و تولید و عرضه این آثار به گفته رهگذر همگی به صورت پارتنرشیپ با دیگر شرکتها و تولیدکنندگان بوده و او امیدوار است که این همکاریها ادامه یابد هرچند برخی شرکتها هنوز درک درستی از این ماجرا ندارند ولی اکثر شرکتها با او و تیمش به راحتی راه آمدند و همکاری را آغاز کردند. به گفته رهگذر آنها سعی کردهاند تا طراحیها کاملا به روز باشد و به سلیقه مخاطب امروزی جور در بیاید: «چرا وقتی دفتر اسپایدرمن داریم، دفتر کاوه آهنگر نداشته باشیم؟» طراحی دفاتر به چند صورت است و تاثیرات طراحی مانگا و انیمه نیز در آنها هویداست، موضوعی که در خود تولید انیمیشن نیز به چشم میخورد و با توجه به آسیایی بودن ما و نزدیک بودنمان به فرهنگ شرق، دور از ذهن نبود.
از رهگذر درباره برخی شایعاتی که پیرامون استودیو و خودش وجود دارد میپرسم و آن را به صندلی داغ تشبیه میکند؛ صندلی که البته چندان داغ نمیشود چرا که رهگذر با آرامش خاطر درباره اینکه آیا رانتی دارد و یا سرمایهای از ارگان و نهاد خاصی گرفته یا خیر را توضیح میدهد و ضمن رد این شایعات، از واقعیت ماجرا صحبت میکند:
من و برادرم از یک دفتر خیلی کوچک شروع به کار کردیم و سرمایه اولیه کلانی هم در اختیار نداشتیم. کارمان را از پستوها آغاز کردیم و ذره ذره رشد پیدا کردیم. در این میان سرمایههای اندکی توانستم جذب کنم اما همه این مسائل به خاطر کاری بود که ارائه میدادیم و نه رانت یا مساله دیگری. ما اگر رانت داشتیم اکران اثرمان به این روز نمیافتاد طوری که سانسهای خوب برایش در کمتر سینمایی پیدا شود. کار ما ذره ذره رشد پیدا کرده و چیزی را که یاد گرفتیم این بود که بتوانیم مکاتبات خارجی داشته باشیم و با دنیای بینالملل ارتباط بگیریم. آخرین داستان به واسطه همین ارتباطهای فرامرزی توانست سودده باشد و باید بگویم این اثر پیش از اکران خود در ایران، به واسطه اکرانهای محدود جهانی توانسته بود خرج خودش را در بیاورد و از مرحله زیاندهی عبور کند. ارتباطات جهانی را علیرغم شرایط فعلی نباید دستکم گرفت و ما توانستیم در این کار خبره باشیم.
از رهگذر درباره آینده راه آخرین داستان میپرسم، عنوانی که به تعبیر او حالا تبدیل به یک برند شده و راه خود را همچنان ادامه میدهد اما نه در قالب یک انیمیشن:
دیگر آخرین داستان را در قالب یک انیمیشن ادامه نخواهیم داد و برای آن نه قسمت دومی در نظر گرفته شده و نه سریال یا حتی یک اثر کوتاه. آخرین داستان در این مدیوم راهش تمام شده ولی یک بازی ویدیویی جدید از روی آن ساخته خواهد شد که در دست تولید است و همچنین یک کمیک بوک تک جلدی ویژه با نام ضحاک نیز در راه است؛ کمیک بوکی که خودم آن را ننوشتم ولی به شدت آن را دوست دارم و میدانم که طرفداران نیز از آن خوششان خواهد آمد. این کمیک بوک داستان ضحاک در دوران قبل از انیمیشن را روایت میکند و نگاهی ویژه به این شخصیت دارد.
رهگذر اما تاکید دارد که ساخته نشدن هیچ انیمیشنی بر محوریت آخرین داستان به این منزله نیست که کار هورخش استودیو با انیمیشن سازی به اتمام رسیده، بلکه مسیر روشنی در انتظار این تیم که به تازگی دفتر خود را تغییر داده قرار دارد.
آنها امروز یک انیمیشن کوتاه VR درباره کمآبی در ایران ساختهاند که با استقبال خوبی مواجه شده و قصد دارند که به زودی یک پروژه جدید را کلید بزنند، پروژهای که البته رهگذر ترجیح میدهد فعلا درباره آن صحبتی نکند. او اما خبر از ارائه یک نسخه Extended Editon از انیمیشن آخرین داستان میدهد؛ نسخهای که تاکنون نه منتقدین و نه مخاطبین جشنواره و اکران عمومی در هیچ کجای جهان آن را ندیدهاند و بیش از ۱۵ دقیقه صحنههای اضافه دارد: «این نسخه کاملترین قصه از آخرین داستان را روایت میکند و به زودی عرضه خواهد شد.»
انیمیشن آخرین داستان مسیر جالب توجهی را طی کرده، از نوشته شدن چند کمیک بوک پیرامون شخصیت جمشید راه خود را آغاز کرده و تا به یک انیمیشن بلند سینمایی و سپس بازی ویدیویی و بوردگیم رسیده، این مساله در سینمای ایران یک موضوع کمیاب است و برندسازی پیرامون یک اثر سینمایی، مسالهای است که هورخش استودیو به خوبی از پس آن برآمده است.
محصولات جانبی انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» در حالی رونمایی شد که اشکان رهگذر، نویسنده و کارگردان این اثر اعلام کرد، دو هزار بسته از این محصولات در اختیار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان قرار گرفته است تا در مناطق کمبرخوردار استان سیستان و بلوچستان به کودکان و نوجوانان اهدا شود. پیش از این انیمیشن «آخرین داستان» در همکاری که استودیو هورخش با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان داشت، در شهرها و روستاهای کمبرخوردار شهر بوشهر به نمایش در آمد. این تماشاخانه سیار از اواخر این هفته هم در استان سیستان و بلوچستان مستقر شده است تا به مناطق کمبرخوردار این استان سر بزند.
این برای اولین بار است که بر مبنای یک انیمیشن ایرانی بازی رومیزی و محصولات آرایشی در ایران با هدف خلق شخصیتی ملی و ترویج فرهنگ ایرانی برای جوانان تولید میشود.
همچنین باید گفت که اکران انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» به زودی در تمامی مراکز کانون در سراسر کشور آغاز خواهد شد و پیشبینی میشود اکران فیلم تا پایان بهمن ماه ادامه داشته باشد. نقد کامل این اثر را میتوانید در اینجا بخوانید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
عالیه این انیمیشن دمشون گرم?
واقعا دمشون گرم