ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فصل‌بندی + کتاب‌ها - Banner

چرا کتاب‌ها فصل‌بندی می‌شوند؟

بخش‌بندی‌های کوچک‌تر از کجا به وجود آمدند؟

محمدرضا صفری
نوشته شده توسط محمدرضا صفری تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۴۰۴ | ۱۹:۰۰

نیکلاس دیمز به یاد می‌آورد نخستین باری که به شکل ژرف درباره یک ابزار نوشتار بسیار آشکار ولی عمدتا نامرئی به اندیشه فرو رفت نزدیک به دو دهه پیش است. زمانی که او دوره دکترای ادبیات انگلیسی و آمریکایی را می‌گذراند با این پرسش یکی از دوستانش برخورد کرد که چرا کتاب‌ها و رمان‌ها فصل‌بندی می‌شوند. با این وجود، در آن لحظه او هیچ پاسخ واضحی برای این سوال نداشت. سال‌ها گذشت تا این که پروفسور دیمز دوباره به سراغ این پرسش بیاید و این بار تاریخچه فصل‌بندی در کتاب‌ها را در اثر «فصل: تاریخچه‌ای بخش‌بندی‌شده از دوران باستان تا قرن بیست و یکم» مورد پژوهش قرار دهد.

دلیل این که چرا کتاب‌ها فصل‌بندی می‌شوند شاید یک مبحث عمیق آکادمیک به نظر برسد اما در واقع به شیوه داستان‌گویی انسان‌ها بازمی‌گردد. این موردی‌ست که از رشد کودک تا حتی تماشای سریال‌ها به شکل نامحسوسی روی مخاطبان تأثیر می‌گذارد. با این پیشگفتار، در این نوشتار نگاهی به تاریخچه فصل‌بندی‌ها و دلیل پیدایش آن‌ها نگاهی خواهیم انداخت.

فصل نخست: یک تاریخچه بلند

در بیش‌تر تاریخ بشر، متن‌ها تقسیم‌بندی نمی‌شدند و تنها واژه‌ها پشت واژه‌ها قرار می‌گرفتند. کهن‌ترین نمونه فصل‌بندی که نیکلاس دیمز توانست پیدا کند یک لوح حقوقی رومی از اوربینو بود که تاریخ آن به سده دوم عصر حاضر بازمی‌گردد.

این لوح یک قانون تازه را اعلام می‌کرد که هر چند یک قانون پیوسته به حساب می‌آمد ولی بخش‌بندی شده بود و هر کدام از این بخش‌ها عنوانی داشتند. شکل‌های آغازین فصل‌بندی‌ها با این هدف به وجود آمدند تا داده‌ها در موضوعاتی به مانند حقوق، پزشکی یا زبان را منظم کنند و به خوانندگان نشان دهند که در کجا به دنبال اطلاعاتی بگردند که به آن‌ها نیاز دارند.

در بیش‌تر دوران باستان، رایج‌ترین شکل استفاده از متن در طومارها بود. گاهی این طومارها با یک فهرست موضوعات به شکل یک طومار کوچک‌تر همراه می‌شدند.

فصل دوم: شیوه‌های متفاوت نوشتار

پروفسور دیمز دو هزاره از تاریخ ادبیات غربی را مورد بررسی قرار داد تا متوجه شود شیوه نوشتار به چه گونه تکامل یافت. ممکن است اگر مخاطب امروزی با متون باستانی برخورد کند برایش غیرقابل تشخیص باشد. برای نمونه باید اشاره کرد که تا قرن نهم، خطوط نوشتاری در واقع زنجیره‌ای از حروف مداوم و بدون فاصله بین کلمات بودند. اگر فردی اکنون بخواهد این متن‌ها را بخواند، دچار چالش خواهد شد اما انگار برای مخاطبان زمان خود، خواندن این متون عادی محسوب می‌شد. در دنیای امروز، متن با جزئیات فراوان و به شکل ماهرانه‌ای تقسیم‌بندی می‌شود ولی ۲۰۰۰ سال پیش چنین چیزی نبود.

فصل سوم: امرار معاش با فصل‌بندی

از زمانی که ایده فصل‌بندی پدید آمد، بیش‌تر وظیفه ویراستارها بود که به انجام آن بپردازند تا نویسندگان. این عمل را «کاپیتولاسیون» می‌نامیدند و روشی باستانی بود که تا سده‌های میانی اروپا به کار می‌رفت. این که متنی را که خودتان ننوشته‌اید و متنی که از پیش موجود بود را به شیوه‌ای بخش‌بندی کنید که منطقی به نظر برسد.

چنین چیزی یک عمل ذهنی و فکری قلمداد می‌شد که توسط پژوهشگران، به ویژه در امپراتوری روم و همچنین راهبان قرون وسطی، به انجام می‌رسد. این کار یکی از پایدارترین اعمال ذهنی و فکری به شمار می‌آید. از سوی دیگر، طبیعتا با توجه به این که چه کسی به ویراست متون می‌پرداخت، یک کتاب می‌توانست به شکل‌های بی‌شماری تقسیم‌بندی شود.

فصل چهارم: بخش‌بندی انجیل

بر اساس تحقیقات پروفسور دیمز، احتمالا «غریزی‌ترین» فصل از تاریخ فصل‌بندی‌ها مربوط به انجیل‌های مسیحیت است. در ابتدا، انجیل‌ها بدون فصل‌بندی نوشته شده بودند. اما در طول زمان، عمدتا بین قرن‌های چهارم تا سیزدهم، به شکل‌های غیرقابل‌شمارشی تقسیم‌بندی شدند. محققانی بودند که انجیل‌ها را با فصل‌های ریز بخش‌بندی کردند و دیگر پژوهشگران به سراغ فصل‌های بزرگ‌تر رفتند.

چنین چیزی باعث گیج شدن مخاطبان شد؛ چرا که یک فصل در یک نگارش از یکی از انجیل‌ها می‌توانست به معنای فصلی دیگر از یک نگارش دیگر از همان انجیل باشد. این وضعیت در آغاز قرن سیزدهم دگرگون شد.

با این که تأیید نشده ولی باور فراگیر این است که استیون لنگتون (متخصص الهیات دانشگاه پاریس که در جایگاه اسقف اعظم کانتربری قرار گرفت) به ایده فصل‌بندی‌های امروزی انجیل‌ها در بین سال‌های ۱۲۱۰ تا ۱۲۲۰ رسید. تئوری دیگر این است که سیستم قسمت‌بندی کنونی از یک سری نهادهای مذهبی در انگلستان در این تاریخ سرچشمه گرفت.

ایده کلی این بود تا فصل‌هایی پدید آیند که کم و بیش یک اندازه هستند اما در روایت نیز منطقی به نظر می‌رسند. البته این شیوه فصل‌بندی در زمان خود با شکاکیت مورد استقبال قرار گرفت و این شک تا قرن هجدهم ادامه یافت.

فصل پنجم: مخالفان فصل‌بندی

باید اشاره کرد که همه نسبت به استاندارد شدن فصل‌بندی در متن‌ها خشنود نبودند. در قرن هفدهم، یک فیلسوف انگلیسی به اسم جان لاک از منتقدان فصل‌های انجیل بود. در واقع، او باور داشت که چنین کاری هرگز نباید انجام می‌شد. به عقیده جان لاک، توقف‌های فصلی باعث می‌شد تا توالی اندیشه در هنگام مطالعه مختل شود.

به باور این فیلسوف، خواننده باید به شکل پیوسته‌ای به مطالعه بپردازد که دنباله‌روی چیزی بود که به آن زنجیره استدلال از آغاز تا پایان می‌گفت و فصل‌بندی شیوه‌ای فجیع برای مورد اشاره قرار دادن متون بود.

فصل ششم: نشان‌گذاری زمانی

تغییر بزرگ بعدی در فصل‌بندی کتاب‌ها زمانی رخ داد که استفاده از فصل‌ها روی دوش خود نویسنده‌ها قرار گرفت. فصل‌ها تبدیل به بخشی از پروسه نگارش شدند و نویسنده با در ذهن داشتن فصل‌ها به نوشتن می‌پرداخت.

هنگامی که رمان‌های مدرن در قرن‌های هفدهم و هجدهم اروپا پدیدار شدند، فصل‌ها در جایگاه یک ابزار زمان‌بندی قرار گرفتند که بخشی از ریتم داستان را در خود جای می‌دادند. این انتخاب مولفان بود که فصل‌ها را کوتاه کنند یا به شکل خاصی به آن‌ها شکل دهند.

فصل‌بندی‌ها تبدیل به بخشی فوق‌العاده برای مولفان، یا به طور دقیق‌تر، راویان شدند تا سرراست مطالعه‌کنندگان را مورد خطاب قرار دهند. بدین گونه، می‌توانستند به خوانندگان یادآوری کنند که زمان کنار گذاشتن یا استراحت کردن رسیده است، می‌توانستند توجه مخاطبان را جلب کنند، می‌توانستند به خاطر پر کردن بیش از اندازه زمان خوانندگان پوزش بخواهند و می‌توانستند گونه‌ای از پیوند ارتباطی با خوانندگان را برقرار کنند.

فصل هفتم: فصل‌بندی در رشد کودکان

به عقیده پروفسور دیمز، یکی از نشانه‌های پیشرفت کودکان گذر از کتاب‌های تصویردار به کتاب‌های فصل‌دار است. کتاب‌های فصل‌دار آثاری هستند که کودکان وقتی به سراغشان می‌روند که آماده تکامل در ادبیات هستند. این گذر هماهنگ با چیزی‌ست که روان‌شناسان به آن پایداری شی می‌گویند؛ لحظه‌ای در دوران نوزادی که کودک می‌فهمد که حتی اگر شما یک شی را پنهان کنید، آن شی هنوز هم وجود دارد.

یک فصل نیز از دیدگاه زمانی به همین شکل عمل می‌کند. فصل یادآوری می‌کند که داستان یک مکث دارد ولی می‌توانید آن را ادامه دهید. در واقع به کودکان می‌گوید که اجازه دارند از روایت بیرون بیایند و دوباره وارد آن شوند.

فصل هشتم: سریال‌ها

پیشرفت‌های تکنولوژی در چند دهه گذشته باعث شدند تا ایده فصل‌بندی به دیگر شیوه‌های داستان‌گویی نیز راه پیدا کنند. قسمت‌بندی‌ها بخشی همیشگی از سریال‌ها هستند که اپیزودهای آن‌ها کنار هم قرار می‌گیرد تا یک اثر کلی را ایجاد کنند، در حالی که هر اپیزود به خودی خود می‌تواند شامل یادآوری و یک پایان باشد.

به این ترتیب، این شیوه روایت می‌تواند راه خودش را به درون زندگی تماشاچیان باز کند تا هنگامی که در حال بهره بردن از داستان نیستند، اجازه دهند تا این تجربه در زندگی‌شان حضور پیدا کند.

فصل‌بندی‌ها به اندازه‌ای رایج و منعطف هستند و همچنین فرمولیزه نشده‌اند که همیشه امکان بازآفرینی آن‌ها وجود دارد. برای همین، اشباه نیست اگر بگوییم فصل‌ها و فصل‌بندی‌ها همواره با در همه فصل‌های زندگی بشریت حضور خواهند داشت.

ABC
دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی

مطالب مرتبط از نگاه دیجیاتو
۲۱ آذر ۱۴۰۴
۲۱ آذر ۱۴۰۴
۲۱ آذر ۱۴۰۴
۲۱ آذر ۱۴۰۴