آیا بازیهای ویدیویی باید سیاسی باشند؟
سیاست یکی از آن مقولههای دنیای امروزی است که در تمام تار و پود زندگیمان رخنه کرده و روی تمامی جنبههای آن تاثیر میگذارد. جملاتی چون «من به سیاست اهمیت نمیدهم» یا «کاری با سیاست ...
سیاست یکی از آن مقولههای دنیای امروزی است که در تمام تار و پود زندگیمان رخنه کرده و روی تمامی جنبههای آن تاثیر میگذارد. جملاتی چون «من به سیاست اهمیت نمیدهم» یا «کاری با سیاست ندارم» دیگر چندان معنایی نمیدهند چرا که هر چقدر هم بخواهید از این وادی دور شوید، سیاست اما با شما کار دارد. از تاکسی که صبح سوار میشوید تا صحبتهایی که با دوستان و خانواده میکنید و تلویزیونی که شب هنگام روشن میشود، تقریبا غیرممکن است صحبتی از سیاست نشود.
در حوزه سرگرمی هم کمتر فیلم و سریالی پیدا میکنید که مضامین سیاسی نداشته باشد و بنابراین تمام اینها باعث میشود تا بار دیگر بپرسیم بازیهای ویدیویی در این زمینه چه جایگاهی دارند؟ پیشتر در ویجیاتو به برخی از بازیهای سیاسی تاریخ پرداخته بودیم و به این سوال پاسخ دادیم که چرا سازندگان بازیها از آن فراریاند؟ اما سوال کلیتر این است که آیا بازیهای ویدیویی باید سیاسی باشند یا خیر؟
همانطور که میدانید و میبینید، پرداختن به سیاست نیز هیچ وقت به شبکههای خبری و جریانهای دولتی و حکومتی محدود نبوده و شاخهها و شکلهای مختلف هنر نیز همیشه بستری برای ابراز نظرات سیاسی بودهاند و هستند.
هنرمندان در طول تاریخ از مجسمهساز گرفته تا شاعر و نویسنده ابایی از ابراز دیدگاههای سیاسی در آثار خودشان نداشتند. اما حالا در قرن ۲۱ هنر شکل جدید و جامعتری به خود گرفته و گاهی اوقات در زمین مشترکی با رسانه و مدیومهای دیگر بازی میکند. اگر از این منظر به بازیهای ویدیویی نگاه کنیم، آنها نیز تافتهای جدا بافته نیستند. بازیهای ویدیویی مخاطبینی میلیاردی (با استناد به جدیدترین آمار حدودا ۲.۵ میلیارد) دارند و نه تنها شکل مهم و بزرگی از سرگرمیاند، بلکه میتوان آنها را نتیجه تلاقی هنر و دانش نیز دانست.
بیشتر بخوانید:
- پیام ضد جنگ بازیهای ویدیویی و روایت هنرمندانه Spec Ops: The Line
- چرا ناشران بازیهای ویدیویی از جهتگیری سیاسی در محصولاتشان وحشت دارند؟
بنابراین به همان اندازه که طبیعی و قابل انتظار است که نویسندهای در رمان خود با سیاست بازی کند یا فیلمسازی به سراغ سوژههای سیاسی روز برود، بازیهای ویدیویی نیز میتوانند به همین موضوعات بپردازند. پس چرا بازیهای سیاسی مورد نکوهش قرار میگیرند؟ پاسخ قاطع و منحصر به فردی نمیتوان به این سوال داد اما اگر به احساسات و تجربیات خودمان از این مدیوم رجوع کنیم، میتوان حدسهایی زد.
اصلیترین دلیل، به نوع پرداختن این بازیها به مقولههای سیاسی باز میگردد. موفقترین آثار سیاسی، چه بازی، چه فیلم و کتاب آنهاییاند که مخاطب موقع تماشا، خواندن و تجربه آنها متوجه زمینه سیاسی آنها نمیشود. این آثار جهتگیریهای خاص خود را در ذهن مخاطب فرو نمیکنند و توجهشان تنها محدود به مسائل گذرا و محدود روز نیست.
البته نه اینکه چنین عملکردی ایراد داشته باشد، شما به عنوان یک خالق و سازنده مختار هستید و آزادی عمل کامل دارید تا عقاید خود را به تصویر بکشید. اما زمانی میتوانید تاثیرگذارتر باشید که به جای القای نظر خود، نتیجهگیری را به مخاطب واگذار کنید. به جای پرداختن به مسائل ساده روز، سوالاتی کلیتر و جهان شمولتر مطرح کنید. تفاوت این دو رویکرد در این است که بازیهای دسته اول بیشتر مثل دستگاهی تبلیغاتی میمانند که انگار میخواهند دیدگاهی خاص را ترویج دهند.
آن بازیها و آثاری که ممکن است بودجههای کلان پشت آنها باشد و اتفاقا رسالتشان این باشد که نقطه نظرات مشخصی را گسترش دهند، تکلیفشان مشخص است. اما در غیر این صورت بازیهای ویدیویی به عنوان مدیومی بسیار تاثیرگذار و محبوب باید هم سیاسی باشند چرا که این قدرت را دارند تا روی جهانی که میشناسیم، تاثیرات مثبت بگذارند اما به شرطی که نگرش و نگاه درستی به اهمیت سیاست داشته باشند.
بازیهای سیاسی شکست خورده آنهایی هستند که موضوعات سیاسی تنها برایشان دستآویزی است تا با دنیای روز همرنگ شوند و اتمسفری مشابه خلق کنند. بحث سیاست داخلی آمریکا و درگیریهای داخل حکومتی در واقعیت داغ است؟ پس عنوانی بسازیم که در آن آمریکا و دنیا به خاطر سیاستهای اشتباه دولت به نابودی کشیده شده و شما در سطحیترین شکل ممکن، وظیفه نجات آن را دارید. بله در مورد عنوانی چون The Divison 2 صحبت میکنم.
جدالهای نژادی و گروههای افراطی سفیدپوست ترند روز هستند؟ پس مانند Far Cry 5 شخصیتهای منفی و دشمنانی از همین جنس خلق کنیم بدون آنکه هدف و تفکر خاصی پشت آن باشد. این بازیهای سیاسی به همان اندازه بیتاثیراند که برخی استودیوهای فیلم و سریالسازی میخواهند با تغییر جنسیت و نژاد کاراکترهایی شناخته شده و قدیمی به جنگ جنسیتزدگی و نژادپرستی بروند.
حالا در طول تاریخ چه بازیهایی با مضامین سیاسی منتشر شدند که در ذهنمان ماندگار شدند؟ همان بازیهایی که متوجه سیاسی بودن آنها نشدیم. یکی از بهترین مثالها شاید The Last of Us، یکی از ستایش شدهترین بازیهای دهه اخیر باشد. همه ما میدانیم شاهکار ناتیداگ چرا تا این حد شایسته تحسین است: روایت و داستان فوقالعاده، شخصیتپردازی خوب و گیمپلی سرگرم کننده. اما لست آو آس نتایج سیاستهای اشتباه دولتها و خودمان را به شکلی هنرمندانه به تصویر میکشد. نشان میدهد غرور انسان در هر ابعادی، هیچ حد و مرزی نمیشناسد.
سری Bioshock به طور مستقیم برخی از نظریهها و ساختارهای سیاسی را نشانه میرود و نتیجه اسفناک پروپاگاندای دولتها را به زیبایی و حتی در قالب هنر به تصویر میکشد. اگر کمی بیشتر فکر کنیم، میبینیم که بازیهای سیاسی موفق در دو دهه اخیر کم نبودهاند اما اکثر آنها داستانی بدیع و جدید داشتند. ذهن مخاطب را با پرسشهایی روشنگر درگیر و البته پاسخ به آن را هم به خود او واگذار میکنند.
اینها بازیهاییاند که قدرت آن را دارند طرز فکر، زندگی و آیندهمان را دستخوش تغییر قرار دهند. درست مثل یک رمان تاریخی، یک نقاشی اعتراضی و هر اثر هنری دیگر.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
عالی بود مقاله دمتون گرم ?✌?