ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

نقد فیلم خون شد – از استودیو مولن روژ تا زیر پوست شهر

در همین ابتدای راه بگذارید تکلیف‌مان را با هم روشن کنیم. اگر از سینمای قصه‌گو و قهرمان پروری نظیر قیصر با فضاهای چرک و تاریک پایین‌شهری و جنس غیرتی‌بازی های جنوب شهر، انسان هایی از ...

علی حسینی
نوشته شده توسط علی حسینی | ۲۳ بهمن ۱۳۹۸ | ۱۰:۰۹

در همین ابتدای راه بگذارید تکلیف‌مان را با هم روشن کنیم. اگر از سینمای قصه‌گو و قهرمان پروری نظیر قیصر با فضاهای چرک و تاریک پایین‌شهری و جنس غیرتی‌بازی های جنوب شهر، انسان هایی از نفس افتاده و له شده زیر چرخ تمدن، اما هنوز متعهد و معتقد به اصالت زندگی سنتی ایرانی گریزانید یا حس می‌کنید این مدل روایت‌ها و قصه‌ها دورانش به سرآمده، حرفی برای گفتن نداریم. نکته بسیار مهم همینجاست که چه کسی متر و معیار سینما را تعیین می‌کند. چه کسی متعهد است از مدل خاص روایتی پیروی کند و اسمش را امروزی، مدرن، پسامدرن و نگرش روشن‌فکرانه یا متعهدانه بگذارد. اساسا کیست که بگوید سینما چنین است و چنان.

مسعود کیمیایی از همان زمانی‌که اولین جایزه دوران کاری حرفه‌ای اش را برای کارگردانی "قیصر" و غیرتی بازی‌های جذابِ "بهروز وثوقی" در دومین جشنواره سپاس گرفت، حال و هوای تهران آن روزها را می‌شناخت. در میان انواع و اقسام فیلم‌های رنگارنگی که در اواخر دهه چهل شمسی، بوی شهوت و عقده‌های جنسیتی داشتند او، داستانی را رو کرد که گویی از دل مردم جامعه‌اش برآمده بود. 10 دی ماه 1348 صف‌های طویل لاله زار برای دیدن دومین ساخته کیمیایی که هنوز کارگردانی ناشناخته بود، شگفت‌آور بود و جذاب. کیمیایی اما راه خودش را داشت. 1349 "رضا موتوری" روایتی متسلسل از ویرانی مردی عاشق پیشه را بر پرده کشید و البته سکانس‌های فراموش نشدنیِ گشت و گذارش با موتور در خیابان‌های تهران با صدای فرهاد و ترانه حزن انگیز منفرد زاده. ک

متر کسی‌H ست که با سکانس‌های اثر گذار و دراماتیک کیمیایی در آثارش خاطره بازی نکرده باشد. زمانی‌که "ژان نگولسکو" فیلمساز رومانیایی، در 1964 برای ساخت اثری مشترک بنام قهرمانان به ایران آمد کمتر کسی فکرش را می‌کرد جوان‌ترین دستیار ایرانی‌اش به مرحله ای از نبوغ و بلوغ برسد که سالن‌های رو به افولِ لاله زار از "سینما رکس" و "رویال"را به اشغال آثارش درآورد. و حال در دوران معاصر، بشود تاریخ مصور زنده سینمای ایران. اینها همه، در مقدمه، در تقدس کارگردانی‌ست که بیش از چهار دهه از فعالیتش در سینمای ایران می‌گذرد و امروز نمی‌شود از کنار"خون شد" جدیدترین ساخته‌اش به راحتی گذشت. "زاون قوکاسیانِ فقید" در مجموعه مقالاتی بنام "از خط قرمز تا فریاد" به درستی به تحلیل سینمای کیمیایی می‌پردازد. "مهدی مظفری ساوجی" هم در مجموعه‌ای دو جلدی، شناخت نامه مسعود کیمیایی را به رشته تحریر درآورده که زاویه نگاه عمیقی به آثار و زندگی کیمیایی دارند.

"خون شد" اما، روایتی قیصر وار دارد اما این‌بار کاراکتر"فضلی"جای قیصر و "سعید آقاخانی"جای "بهروز وثوقی" ایستاده است. روایت همان روایت تیزی و خون در جنوب شهر و البته این‌بار شمال کشور و سواد کوه است. همان نشانه‌های آشنای سینمای کیمیایی. مرد غیرتی. خانواده ای در حال فروپاشی. تیزی و خون و اعتیاد. نمونه آمریکایی چنین دست فیلمی هم می‌شود عنوان "تنها خدا می‌بخشد" به کارگردانی "نیکلاس ویندینگ ریفن" با بازی جذابِ "رایان گسلینگ".

نقد فیلم خون شدبه شخصه فکر می‌کنم کیمیایی در چهار اثر قبلی‌اش بیشتر صدای اعتراضی اجتماعی از دل جامعه ای برآمده از سنت و در جدال با مدرنیته را داشت. جامعه‌ای که تنها قهرمانی کوچه بازاری دارد و نگاه شریفِ کارگردانش را. نه شبیه به آثار این روزهای سینمای ایران که لات بازی و گنده لاتی را بهایی سنگین می‌داند و نه چنان حزن انگیز و عبرت‌آموز شبیه به کلید اسرارهای تلویزیونی و نمونه های بی‌ارزش تُرکی اش. این تنها نتیجه یک شناخت است. شناخت و زیست کیمیایی در فضایی آشنا در دلِ جنوب شهرِ تهران.

"قاتل اهلی" "متروپل" "جرم" و حتی "محاکمه در خیابان" هیچکدام ارزش هنری بالایی نداشتند و تنها رگه‌هایی از سینمای کیمیایی را به تصویر می‌کشیدند تا یادمان نرود رییس هنوز پشت دوربین است. یک تفاوت ویژه اما اثر جدید کیمیایی را بدل به ساخته ای هوشمندانه کرده‌است که در ادامه به آن می‌پردازم. البته که نقدهای زیادی به نوع روایت و منطق های پارادوکسیکال برخی از سکانس‌های فیلم وارد است اما به جرات می‌توان گفت اثر تازه کیمیایی مرزهای اعتراض و نشان دادن جامعه رو به انحطاط جنوب شهر را به خوبی درنوردیده و در صورت پرداخت ظریف تر در فیلمنامه می‌توانست بدل به یکی از شاخص‌ترین اثر وی دو دهه اخیر شود.

کاراکتر «فضلی» با بازی تحسین برانگیز سعید آقاخانی از زندان آزاد شده و متوجه می‌شود به زودی خانه پدری قرار به تخریب دارد، پس تصمیم می‌گیرد تمام حیثیت و آبرویش را گذاشته. با جمع کردن سایر بچه ها در کنار هم دوباره چراغ‌های خانه را روشن کند. همین داستان یک خطی کافی‌ست تا متوجه قصه جدیدترین ساخته کیمیایی شویم. فیلمی که گویا طبق روال همیشه آثار کیمیایی از تیغ سانسور هم بی بهره نبوده و حذف و اضافه‌ای هرچند کم یا زیاد داشته است.

چند شاخصه غیر قابل انکار در روزهای سرد سینمای بی قصه ایران، از جمله قهرمان پروری و قصه گویی درست، من را برآن داشت تا بیشتر درباره اثر به تحلیل روایی و تکنیکی بپردازم. به اینها اضافه کنید سفر قهرمانی فضلی را، برای جمع کردن خانواده دور هم. "فضلی" ابتدا مرتضی و پس از آن دو خواهر دیگر خود یعنی فاطمه و شراره را گرد هم می‌آورد و تا آخرین قطره خون هم برای دفاع از خانه و خانواده مایه می‌گذارد. به جرات می‌توان گفت شگرف ترین بازی از آنِ لیلا زارع در نقش "فاطمه" است که بخوبی نقش یک زن خیابانی معتاد را درآورده و حتی از لحاظ فیزیکی هم به طرز حیرت آوری به نقش نزدیک شده است. نکته مهم اما بازی در آثار کیمیایی‌ست که برای هر بازیگر حرفه‌ای سخت و بعضا غیرقابل اجراست.

نسرین مقانلو در نقش مادر، سیامک صفری در نقش "مرتضی" که بازی خنثی و خاصش به کمک فیلم آمده و البته شیرینی‌های خلاقانه سیامک انصاری در نقش "دکتر ترک اعتیاد". همه و همه به روایت دوربین "علیرضا زرین دست" یار گرمابه و گلستانِ کیمیایی، تصویری درست و قابل قبول از جامعه ای ملتهب و رو به زوال را نشان داده‌اند. و البته این بار بهره گیری کیمیایی از هایده صفی یاری در مقام تدوین‌گر که نشان از دقت بالایش در انتخاب عوامل دارد. در فصل پیدا کردن مرتضی در آسایشگاه روانی فیلم لنگ می‌زند و می‌شود پاشنه آشیل. بازی بیش از اندازه اغراق آمیز نابازیگران و دیالوگ‌های شدید دور از منطق و گاها شعار زده این فصل از فیلم، براحتی می‌تواند هر مخاطبی را گریزان کند اما به راستی فصل پیدا کردن فاطمه و بازی‌ جذاب لیلا زارع و خصوصا صحنه‌ی انتقام "فضلی" از شاطر نانوا هر کیمیایی دوستی را به واکنش و تشویق وا می‌دارد.

یکی دیگر از شاخصه‌های"خون شد" پرداخت به فرم و بافت فیلم هم‌راستای قصه یا پیرنگ اصلی‌ است. به یاد بیاورید تصویر رقصِ مرتضی و فاطمه را در حوض کوچک وسط خانه. یا سکانس پر از ایماژِ مجتمع فردوسی و تیر‌اندازی و دعوا و کتک‌کاری هایش را. یا حتی فرم روایت و انتخاب لنزهای بجای زرین دست در معرفی شخصیت‌های فیلم. موسیقی ستار اورکی از دیگر نقاط قابل اعتنای فیلم است که شدیدا فضای فیلم را حفظ کرده و مخاطب را همراه می‌کند. جان کلام اینکه اثر تازه کیمیایی اثری قابل دفاع و مهم است. البته که می‌توانست فیلم اثرگذارتری از آب دربیاید و با کمی ظرافت در پرداخت فیلمنامه شاخصه های سینمای کیمیایی را ارتقا دهد. اما صرفا تا اینجای کار به همین یادداشت اکتفا می‌کنم. چونان‌که باید دید فیلم با توجه به مفاهیم عمیق و بی‌پرده‌اش و پرداخت صریح به جریانات روزِ سیاسی و اقتصادی جامعه رنگ پرده خواهد دید یا شبیه به اتفاقات این چهار دهه کیمیایی را مجبور به جنگِ اکران و تیغ سانسور می‌کند.

کیمیایی به پیروی از فیلمسازان کلاسیک سینمای آمریکا همچون" ساموئل فولر و سم پکین پا" سعی در روایتی ایرانیزه از سینمای خشونت و قیامِ طبقه فرودست جامعه دارد. جایی که یک قهرمانِ نترس در مقابل بورژوازی و خرده بورژوازی جامعه‌اش سر خم نمی‌کند و با تکیه بر انتقام شخصی و قوانین خودش، عدالت اجتماعی را به شیوه خود پیاده می‌کند. خواه "فضلی" در "خون شد" باشد یا "قیصر" در "قیصر". داستان‌هایش روایتی پُرمایه را به تصویر می‌کشند از تاثیراتی اجتماعی از طبقه‌ای فراموش شده که می‌خواهئد زنده بمانند زیر پوست شهر. شهری که در جدال با مدرنیته و سنت هنوز راه درازی را در پیش دارد.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی