نقد فیلم Birds Of Prey – هارلی کویین، هارلی کویین و بازهم هارلی کویین
بعد از اکران فیلم «جوخه خودکشی» در سال 2016 و موفقیت نسبی فیلم در گیشه که البته آن موفقیت پیش بینی شده نبود؛ آينده این سری در هالهای از ابهام قرار گرفت. در این بین ...
بعد از اکران فیلم «جوخه خودکشی» در سال 2016 و موفقیت نسبی فیلم در گیشه که البته آن موفقیت پیش بینی شده نبود؛ آينده این سری در هالهای از ابهام قرار گرفت. در این بین مارگو رابی که با ایفاگری نقش هارلی کویین در فیلم توانسته بود خوش بدرخشد، با برادران وارنر به گفتگو نشست تا آنها را مجاب به ساخت فیلمی مجزا و انحصاری پیرامون هارلی کویین کند. نباید فراموش کرد منتقدان و تماشاگران اگر هم انتقادی به فیلم جوخه خودکشی داشتند، کاراکتر هارلی کویین را ستودند و در اینکه مارگو رابی توانسته روی این نقش به زیبایی هرچهتمامتر بنشیند تقریبا متفقالقول بودند.
مارگو رابی ستاره زیبارو، خوش اندام و بازیگر قابلی در هالیوود به شمار میرود ولی تا به امروز علی رغم همکاری با کارگردانهای خوب و فیلمهای مطرح، نتوانسته آنطور که باید خودش را در پرده سینماها ثابت کند. در کارنامه هنری کم عمر این بازیگر، نقش هارلی کویین مانند یک گوهر ناب میدرخشد و از همین حیث مارگو رابی تصمیم گرفت تا بتواند با ادامه دادن راه هارلی کویین، خودش را در سینما تثبیت کند. او برای تحقق این کار صحبتهای زیادی با برادران وارنر و دی سی داشته و حتی خودش دست به جیب شده و به عنوان تهیه کننده اصلی فیلم پا پیش گذاشته است. انجام این موارد از سوی یک هنرمند ستودنی است اما بحث جایی بیخ پیدا میکند که این قضایا منجر به این شده که فیلم جدید دنیای دی سی حول محور هارلی کویین بچرخد و بس. در واقع تمام اجزا و کاراکترهای دیگر فیلم فدای هارلی کویین شدهاند و او مانند ستاره دنبالهداری در کهکشان است که پیش میرود و همه موانع سر راه خود را درب و داغان میکند.
دی سی برای اینکه رویای مارگو رابی را محقق کند و برادران وارنر نیز از سبب اینکه تصور داشتند وجود یک تیم دخترانه جذاب ابرقهرمانی میتواند برای تماشاگران جذاب باشد، تصمیم گرفتند که به جای سرک کشیدن به گروه جوخه خودکشی،این بار به سمت Birds Of Prey بروند. گروهی در دنیای کمیکهای دی سی با اعضای اصلی متشکل از زنان ابرقهرمان که البته (تا جایی که به خاطر دارم) هیچگاه رنگ هارلی کویین را به عنوان یک عضو یدکی نیز به خود ندیده است.
همانطور که احتمالا میدانید، عنوان فیلم جدید در ابتدا عبارت طولانی Birds of Prey (and the Fantabulous Emancipation of One Harley Quinn) بود و در نهایت بعد از یک بررسی مجدد، این نام به عبارت کوتاهتر Harley Quinn: Birds of Prey مبدل شد ولی باید گفت که پسوند «پرندگان شکاری» جزو زیورآلات این عبارت بوده و نقش کاربردی ندارد.
کتی یان، کارگردانی که پیش از این یک فیلم به عنوان «خوکهای مرده» ساخته است؛ برای کارگردانی فیلم انتخاب شد؛ انتخابی حاشیه ساز که معلوم نبود علت آن از کجا سرچشمه میگیرد اما با ریشوت کردن یک سری سکانسهای اکشن توسط کارگردان و خالق جان ویک، این حاشیهها کمتر شد و طرفداران هم کمی تا قسمتی خیالشان راحت شد. اساسا در بسیاری از فیلمها، دو کارگردان وجود دارد که یکی مسئولیت ساخت سکانسهای اکشن را بر عهده دارد و یکی دیگر سکان هدایت الباقی اثر را به دست میگیرد (کارگردانانی چون کریستوفر نولان و سام مندز به این شهرت دارند که میتوانند کارگردانی هر دو بخش را به نحوی عالی پیش ببرند).
در هر حال با میکس کتی یان و خالق جان ویک و حضور مارگو رابی، همه چیز عالی به نظر میرسید. مت ریوز (کارگردان جدید نسخه بتمن) آنتاگونیست فیلم را تغییر داده بود و به فیلمنامهنویس و کارگردان و استودیو هشدار داده بود که نباید از شخصیت پنگوئن در فیلم استفاده کنند چرا که او میخواهد پنگوئن را بعد از گذشت بیش از ۲۵ سال دوباره روی پرده نقرهای بیاورد. از همین رو نقش منفی فیلم در میانه راه عوض شد و کاراکتر Black Mask جای پنگوئن را گرفت و ایوان مک گروگر که تاکنون در سینمای ابرقهرمانی حضور نیافته، ایفاگر نقش این بدمن شد.
داستان بعد از احوالات فیلم جوخه خودکشی میگذرد و هارلی کویین حالا با جوکر به هم زده و دیگر دوست دختر او نیست. این اتفاق باعث میشود که بسیاری از شخصیتهای شرور گاتهام که توسط جوکر و هارلی آسیب دیدهاند (از شکنجه گرفته تا اخاذی و...) کمر به قتل هارلی بگیرند. آنها بر این باور هستند حالا که جوکر معشوق هارلی نیست و هوای او را ندارد، این زن دیگر قدرت خاصی برای مقاومت ندارد و میتوان به راحتی از او انتقام گرفت.
در این میان تبهکاری به اسم رومن سینیوس (بلک ماسک) با یک خانواده چینی تسویه حساب شخصی کرده و الماسی گل درشت از این خانواده دزدیده میشود که کار او و همتیمیهایش نبوده اما بابت گم شدن این الماس توسط گنده مافیای چینی تهدید میشود. سینیوس تصمیم میگیرد که این الماس را پیدا کند و از آنجایی که قصد کشتن هارلی کویین را دارد؛ به او فرصت میدهد تا او الماس را پیدا کرده و برایش بیاورد تا بلک ماسک هم از خیر گرفتن جانش بگذرد.
فیلم شروع خوبی دارد و از همان بدو کار میتوان تاثیر دیگر پروژه درجه بندی سنی R در سینمای ابرقهرمانی یعنی ددپول را در آن حس کرد. هارلی کویین راوی قصه خودش است و داستان را با نریشنی از زندگی عجیب و غریبش شروع میکند. فیلم از همان ابتدای کار (و حتی با نحوه نامگذاریاش) مشخص میکند که ما نباید انتظار دیدن یک فیلم بر اساس تیم محبوب Birds Of Prey را داشته باشیم و باید تماشاگر یک فیلم حول محور هارلی کویین باشیم. اینجا خبری از بتگرل و بتوومن و اساسا خاندان خفاش شب گاتهام نیست و حتی کاراکتری که در کمیکها در نقش بتگرل ظاهر شده، تبدیل به یک دختر غیر ورزشکار دله دزد شده است. تمامی شخصیتها به خاطر برجستهتر شدن هارلی کویین به قهقرا رفتهاند چه در طراحی شخصیتشان یا قدرتشان و تمام ابعاد دیگری کاراکتر آنها.
پاشنه در فیلم روی هارلی کویین میچرخد و مشکل اصلی هم همینجاست چرا که نه هارلی کویین آن کاراکتری است که بتواند تمام بار فیلم را بر دوش بکشد و نه مارگو رابی بازیگری است که بتواند در نقش یک ابرستاره تمام فیلم را از آن خود کند. ضعفی که این در این دو مورد وجود دارد باعث میشود که فیلم به مشکل بخورد و در کنار آن درجه بندی سنی R فیلم نیز منجر به از دست دادن کلی دختر و پسر تین ایجر عاشق کمیکهای دی سی میشود. هارلی کویین آنقدر جذاب نیست که بتواند مخاطبین بزرگسال را مبهوت خود کند و نهایت کسانی که خواستار دیدن فیلم هستند، جوانانی هستند که فرزندان خردسالشان نمیتوانند با آنها به دیدن فیلم بیایند.
با وجود شروع خوب و کوبنده فیلم، به تدریج و در زمانی که دیگر کاراکترها حول محور هارلی گرد هم میآیند و به نوعی گروه Birds Of Prey را تشکیل میدهند، عملا مهرههای سوختهای هستند که توسط فیلمساز از گنجینه کاراکترهای دی سی کش رفته شده و در اینجا هدر رفته است. گل سر بد آنها کاراکتر Black Canary است که در فیلم حتی به چشم یک کاراکتر فرعی هم نمیآید و شبیه یک پیام بازرگانی عمل میکند؛ تقریبا تمامی اعضای گروه بسان یک آگهی تبلیغاتی سرسری هستند که برای جا پر کردن در فیلم آورده شدهاند.
نقش منفی ماجرا نیز دست بلک ماسک است و با اینکه این کاراکتر میتوانست یک بار جنایی و معمایی جذاب به فیلم اضافه کند، به نظر میرسد تصمیم گرفته شده چنین حال و هوایی در فیلم جدید بتمن پیاده سازی شود و «پرندگان شکاری» یک اثر اکشن پاپ کورنی از آب در بیاید. از همین رو بلک ماسک با اینکه بیرحم است و ایوان مک گروگر هم توانسته نقش آفرینی خوبی را از دلش بیرون بکشد؛ با این وجود ابهتی که باید داشته باشد را ندارد و در پایان بندی فیلم نیز از پتانسیلهای آن به خوبی استفاده نمیشود.
هارلی کویین با پیشروی در داستان اما به خود هویت میبخشد و فراتر از چیزی که در «جوخه خودکشی» از او دیدیم به نظر میآید او حالا دیگر صرفا یک دختر خوشگل و جذاب با چوب بیسبال نیست و هم پیشینه روشنی برایمان دارد و هم خلق خویش را بیشتر میشناسیم. جنونی که هارلی دارد از نوع حاد بوده و مارگو رابی با برق چشمانش، تک تک لحظات این جنون را به بیننده منتقل میکند.
صحنههای اکشن فیلم نیز به شدت تماشایی از آب در آمدهاند و در کنار هارمونی زیبای رنگها و تصاویر فیلم، تبدیل به برگ برنده دوم فیلم میشوند. برگ برنده اول نیز همانطور که گفته شد به طراحی صحنه و لباس و حتی گریم کاراکترها برمیگردد که همخوانی بسیار دقیقی با هم دارند و نما به نمای فیلم را جذاب و خوش رنگ و لعاب آفریدند. به این نکته مهم بصری، جلوههای سمعی بینظیر (استفاده از موسیقی متن جذاب) را اضافه کنید و ایمان داشته باشید که فیلم Birds Of Prey یک اثر به تمام معنا سرگرمکننده است و طرفداران غیر کمیک احتمالا از آن کاملا لذت خواهند برد چرا که کمتر بابت تغییرات و برخی اشتباهات حرص خواهند خورد!
بعد فمنیستی فیلم Birds Of Prey درجه زنندهای ندارد و به اصطلاح عامیانه از آنور بوم نیفتاده است. به هر حال فیلم یک گروه ویژه از شخصیتهای زن را نشان میدهد و با اینکه به جز یکی از آنها، بقیه بیشتر نقش هویج را ایفا میکنند اما در هر حال این گروه زنانه با سرکردهای که دارند میتوانند راه خود را کج دار و مریز در سینما باز کنند. فیلم پرندگان شکارچی توسط یک شکارچی ناشی یعنی مارگو رابی به نام خود زده شده و این سند زدن الزاما به سود فیلم تمام نشده اما بیشک نقطه عطفی در کارنامه هنری رابی خلق کرده است. فیلم سرگرم کننده جدید دنیای دی سی تقلید ناشیانهای از ددپول میکند اما در کنار این موضوع، سعی میکند امضای دنیای دارک و طنز گروتسک و... جهان دی سی را نیز حفظ کند و یک اثر مستقل به حساب بیاید؛ اینکه فیلمساز تازهکار و گروهش تا چه حد در این کار موفق بودهاند؛ موضوعی است که تقریبا توسط اکثر هواداران کمیک مورد تایید قرار گرفته؛ ولو اینکه حجم تغییرات از منبع اقتباسی بسیار بالا است.
فیلم Birds Of Prey جهان تازهای را در دنیای سینمایی دی سی که به نفس نفس افتاده باز نمیکند و گرهای از مشکلات آن حل نمیکند اما از آنسو خوشبختانه مشکل جدیدی نیز نمیآفریند و به حالت یک بمب خنثی در یک پاساژ شلوغ که توجه هواداران را شدیدا به خود جلب کرده و شاید خاطره جالبی از خود برای آنها به جا بگذارد؛ عمل میکند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
این فیلم بهترین هستش?
عالی بود نقدت خسته نباشی
واقعا با مارگو رابی خصمانه برخورد شده تو نقد!
خدمت آقای نویسنده بگم که رابی برای فیلم I, Tonya و فیلم Bombshell و فیلم Mary Queen of Scots نامزد اسکار و بفتا و گلدن گلوب شده؛ پس نیازی نداره که با فیلم پرندگان شکاری و هارلی کویین، خودشو بولد کنه! اون چیزی که توی کارنامهی هنریش مثل یه الماس میدرخشه، نقش تونیا هست، نه هارلی کویین!
متاسفانه اینطور نیست و رابی هنوز درگیر اینه که بتونه خودش رو در سینما خیلی بهتر تثبیت کنه. اینکه پشت ساخت این فیلم هم تمام قد قرار گرفته مشخصه که به دنبال برند کردن خودش با هارلی کویینه.
هر بازیگری تمایل داره که خودش رو توی سینما تثبیت کنه!
مثل اینه که بگیم: دیکاپریو چرا میره انقد نقش سخت انتخاب میکنه؟ این میخواد خودشو تو سینما تثبیت کنه :)))))))
حرف مسخره بعدی اینه که بگیم چون تهیهکنندهی این کاره، دنبال تو چشم انداختن خودشه :)))
شاید نقش هارلی کویین رو دوست داشته باشه، شاید هم واقعا برای موفق شدن هارلی کویین به هر قیمتی تلاش کنه؛ ولی خودش و تمام کسایی که بیطرف هر فیلمی رو نگاه میکنن، میدونن که نقش هارلی کویین اون نقشی نیست که کسی بخواد توش سر زبونا بیفته و خودش رو تثبیت کنه!
همونطوری که اینطور نقشها برای رابرت داونی، کریس پرت، کریس اوانز، جاش برولین و اسکارلت جوهانسون هیچوقت نقشهای اثبات کنندهای نبودن!
اره