چرا باید Better Call Saul را بعد از تماشای برکینگ بد ببینیم؟

۷ سال پیش برکینگ بد، یکی از بهترین و به یادماندنی‌ترین سریال‌های تلویزیونی تاریخ بعد از پنج فصل به پایان رسید. این روزها حالا سریال پیش درآمد برکینگ بد یعنی Better Call Saul (بهتره با ساول تماس بگیری) نیز به پایان فصل پنجم خود نزدیک می‌شود. سریالی که در دنیای برکینگ بد به چندین سال عقب‌تر می‌رود و این بار داستان جیمی مک‌گیل یا همان ساول وکیل آب زیرکاه خودمان را با ظرافت و زیبایی تمام تعریف می‌کند.

اگر برکینگ بد را دیده باشید و از آن لذت بردید، احتمالا یا همین الان مثل من منتظر فرا رسیدن قسمت بعدی Better Call Saul هستید یا شاید تصمیم دارید آن را در آینده‌ای نزدیک تماشا کنید. در هر صورت منظورم این است که آپشن دیگری ندارید.

اما اگر در دسته از افرادی قرار می‌گیرید که به هر دلیلی هنوز فرصت تماشای هیچ کدام از این دو شاهکار را نداشتید، شاید با خودتان فکر کنید بهتر است ابتدا Better Call Saul را ببینید و سپس به سراغ برکینگ بد بروید چرا که خب از لحاظ خط زمانی عقب‌تر و قدیمی‌تر است. هر چند این طرز فکر شاید در مورد سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی دیگر کاملا صادق باشد و البته که دنبال کردن داستان این دو سریال به شکل خطی هم جذابیت‌های خاص خودش را دارد اما در نهایت اعتقاد دارم، وینس گلیگان به شکلی پیش درآمد فوق‌العاده خود را زمینه‌سازی و روایت کرده است که اتفاقا تماشای آن خاطرات شما از برکینگ بد و اتفاقات آن معنای بیشتری می‌دهد. در ادامه با ویجیاتو همراه باشید تا از دلایلی بگیم که چرا باید برکینگ بد را قبل از Better Call Saul تماشا کنید.

Better Call Saul نقطه ضعف پیش‌درآمدهای دیگر را ندارد

یکی از بزرگترین چالش‌هایی که پیش‌درآمدها با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، به ایجاد حس تعلیق و ترساندن مخاطب از سرنوشت کاراکترها بر می‌گردد. اگر برکینگ بد را تمام کرده باشید، از سرنوشت و آینده بسیاری از شخصیت‌های «بهتره با ساول تماس بگیری» آگاهی دارید و این آگاهی سبب می‌شود تا بسیاری از ترفندهای داستانی رایج پاسخ ندهد. بگذارید با یک مثال منظوم را بهتر بیان کنم. شما می‌دانید که شخصیت X در برکینگ بد صحیح، سالم و تندرست است برای همین قرار دادن او در سکانس‌هایی خطرناک از Better Call Saul که خطر مرگ را برای او تداعی می‌کند، دیگر تاثیرگذاری عادی خود را ندارد.

اما Better Call Saul به شکلی معجزه‌آسا و بی‌نهایت هنرمندانه از پس این چالش بر می‌آید. از طرفی سریال با معرفی نقش‌های جدیدی که در برکینگ بد حضور ندارند، همان حس کنجکاوی و ترس از سرنوشت‌شان را خلق می‌کند و از طرفی دیگر هم فرآیند تغییر و شکل‌گیری کاراکترهای اصلی به قدری پیچیده و با جزییات است که بارها در حین دنبال کردنش شگفت‌زده می‌شویم. در واقع «بهتره با ساول تماس بگیری» نقطه ضعف و چالش پیش‌درآمد‌ها را به نقطه قوت مهم خود تبدیل می‌کند و برای همین هم بهتر است برکینگ بد را قبل از آن ببینید تا متوجه این طراحی زیرکانه شوید.

بسیاری از سکانس‌ها با دیدن برکینگ بد معنا پیدا می‌کنند

صحبت در مورد این ویژگی بدون اسپویل کردن بخشی از داستان هر دو سریال کار بسیار سختی است. اما اگر برکینگ بد را از قبل دیده باشید، بسیاری از سکانس‌های حتی عادی و روتین Better Call Saul معنا و حس متفاوتی پیدا می‌کنند. برای مخاطبی که برکینگ بد را ندیده باشد، احتمال دارد بسیاری از دیالوگ‌هایی که بین کاراکترها رد و بدل می‌شود موضوع چندان مهمی به نظر نرسد اما این مکالمه‌ها با دانستن وقایع برکینگ بد کامل می‌شوند.

کاراکتری را فرض کنید که در یک مکالمه طوفانی طرف مقابلش را می‌کوبد و از این می‌گوید که چطور مرگ و زندگی‌اش در دست اوست، تمام این مکالمه معنای دیگری پیدا می‌کند اگر از قبل بدانید که در آینده اتفاقی دقیقا برعکس اتفاق می‌افتد. بتر کال ساول نه تنها قسمت به قسمت و فصل به فصل داستان تبدیل جیمی مک‌گیل به سال گودمن را جلو می‌برد بلکه حتی داستان سریال قبل از خودش را هم کامل‌تر می‌کند.

رفع دلتنگی و کمی هم نوستالژی

داستان برکینگ بد به پایان رسیده است و تقریبا پرونده همه کاراکترها بسته شده، بنابراین با اتمام تماشای آن بدیهی است که دلتنگ بسیاری از کاراکترها خواهید شد. Better Call Saul این فرصت دوباره را در اختیارتان می‌گذارد تا بار دیگر آن هم برای حداقل ۵ فصل دیگر با بیشتر آن‌ها همراه شوید. اگر به خصوص به هر دلیلی فاصله زمانی قابل توجهی هم بین تماشای این دو سریال افتاده باشد، این تاثیر دلچسب‌تر هم می‌شود.

Better Call Saul فقط در مورد گذشته نیست

اگر ساختار هوشمندانه و جذابی که وینس گلیگان و تیمش برایتان تدراک دیده‌اند، چندان اهمیتی ندارد احتمالا این دلیل دیگر برایتان کافی باشد. Better Call Saul هر از چند گاهی (اپیزود اول هر فصل به طور دقیق) سری هم به دنیای واپسین اتفاقات برکینگ بد می‌زند. این قسمت‌ها تا به الان آنقدری گسترده نبودند که اتفاق چشم‌گیر و قابل توجهی را رقم بزنند اما در هر صورت اگر خط زمانی هم برایتان مهم‌ترین عامل است، باید بدانید که ساول به نوعی داستان برکینگ بد را هم ادامه می‌دهد.

مشخص نیست در فصل یا فصل‌های بعدی این بخش از سریال چقدر بزرگتر و مهم‌تر شود اما اگر به هیچ وجه نمی‌خواهید کوچک‌ترین اتفاقی از برکینگ بد برایتان لود برود، بهتر است ریسکش را نکنید چرا که دیگر راه برگشتی نیست.

لذت نظاره رشد و پیشرفت گلیگان و تیمش را از دست ندهید

مقایسه «بهتره با ساول تماس بگیری» با برکینگ بد یکی از آن کارهای سخت روزگار است. معمولا هنگام مقایسه به طور ناخودآگاه ذهن ما مورد پایین‌تر را ضعیف و کم ارزش می‌پندارد در حالی که چنین چیزی در این مقایسه اصلا درست نیست. هر دو ساخته گلیگان از بهترین سریال‌های تاریخ به شمار می‌آیند که برتری نسبی هر کدام به یکدیگر در دنیایی مملو از سریال‌های ضعیف، متوسط و عالی دیگر معنایی ندارد. اما در هر صورت چه معتقد باشید برکینگ بد بهتر است چه Better Call Saul نمی‌توان منکر شد که سطح کار گلیگان و تیمش یک پله بالاتر رفته است.

سینماتوگرافی سریال به وضوح بهتر و پیچیده‌تر شده و بلوغ نویسندگان در روایت داستان هم مشهود است. دیدن این تغییرات و پیشرفت‌ها خود انگیزه جالبی برای دیدن دو سریال به این ترتیب به حساب می‌آید. شاید داستان بتر کال ساول از لحاظ زمانی در گذشته باشد اما سطح کار تیم سازنده قطعا به آینده تعلق دارد.

مهم‌تر از همه، Better Call Saul با هدف همین ترتیب خلق شده

چه گلیگان و تیمش از همان ابتدا قصد خلق این پیش درآمد را داشته بودند و چه بعد از اتمام برکینگ بد برنامش را ریخته باشند؛ در هر صورت آن‌ها بدون شک می‌دانستند که طیف وسیعی از مخاطبین سریال برکینگ بد را سال‌ها پیش تماشا کردند. بنابراین بیشتر ساختار سریال به شکلی پایه‌ریزی شده که همین قشر از بینندگان را جذب خود کند. در مورد سریال‌ها و مدیوم‌های دیگر هم پیش‌درآمدها به خاطر قدیمی‌تر بودن خط زمانی‌شان به این معنا نیستند که باید زودتر تجربه شوند. در بیشتر موارد هدف اصلی آن‌ها این است که اتفاقا خلل و فرج داستان اصلی را پر کنند.

بیشتر بخوانید:

• نگاهی به پایان بندی فصل چهارم Money Heist – آلیشیا و بازهم آلیشیا
• ده نکته پنهان از اولین اپیزود سریال واکینگ دد که متوجه آن‌ها نشده‌اید