۱۰ هیولای برتر دنیای سایلنت هیل
به دنبال پیدا کردن بهترین هیولاهای ترسناک، این بار به سراغ اثری رفتم که در کنار قدمت زیادش در ژانر وحشت، اسم و رسمی برای خودش دارد. سری سایلنت هیل مجموعه بزرگی بود که شاید ...
به دنبال پیدا کردن بهترین هیولاهای ترسناک، این بار به سراغ اثری رفتم که در کنار قدمت زیادش در ژانر وحشت، اسم و رسمی برای خودش دارد. سری سایلنت هیل مجموعه بزرگی بود که شاید این روزها گیمرهای جوان، کمتر آن را بشناسند. سایلنت هیلها بازیهای ترسناکی بودند که داستانشان با فلسفهای عمیق عجین شده بود و پشت تمام چیزهایی که جهانش به ما نشان میداد یک دلیل پیچیده و خاص وجود داشت.
هیولاهای ترسناک آن نیز از این قضیه مستثنی نبودند و اگر داستانهای این سری را دنبال کرده باشید حتما میدانید که پشت ظاهر دلخراش تمام مخلوقات بازی، دلیلی رازآلود پنهان شده. در ادامه به معرفی ۱۰ مورد از بهترین مخلوقات این سری خواهیم پرداخت و تا اندازهای که جا داشته باشد از دلایل فلسفی خلق آنها برایتان خواهم گفت.
نیدلر - سایلنت هیل: هوم کامینگ
نیدلرها از آن دست موجوداتی بودند که هر چه بیشتر به آنها نزدیک میشدید، روی چندششان بیشتر توی ذوق میزد. آنها ظاهر عجیب و غریبی داشتند و انگار سرشان از بین پاهایشان درآمده بود. حالا این توصیف نه چندان دقیق را با پوستی شل و ول و آویزان تصور کنید تا بفهمید رو یا رویی با نیدلرها چقدر عذاب آور بود.
البته برخلاف تمامی مخلوقات سری سایلنت هیل، فلسفه خاصی پشت ظاهر عجیب نیدلرها نیست. برخی میگویند توسعه دهندگان میخواستند با چنین ظاهری درد و رنج یک مادر باردار را حین زایمان به تصویر بکشند. اما همانطور که گفتم اینها چیزی بیشتر از یک مشت حرف معمولی و گمانه زنی نیستند و نمیشود به آنها استناد کرد.
گری چایلد - سایلنت هیل
آلسا گلیسپی از آن دست دخترهایی بود که میتوانست با استفاده از ذهنش اجسام را به حرکت درآورد. شاید این چیزها در نگاه اول جالب به نظر برسد اما اگر چنین قدرتی داشته باشید و زیر دست یک مادر به شدت مذهبی بزرگ شوید آن وقت تازه میفهمید که هیچ چیز جالبی در داشتن چنین قدرتهایی وجود ندارد.
آلسا گلیسپی قربانی اعتقادات کورکورانه مادری بود که به جای حمایت از فرزندش او را جادوگر میخواند. همین خاطرات کودکی ناخوشایند به خلق کابوسی به نام گری چایلد منجر شد که اولین بار با آن در راهروی مدرسه میدویچ رو به رو شدیم. کابوس دردناکی که توسعهدهندگان قسمت اول فقط توانستند آن را در نسخه آمریکایی بازی جای دهند و مجبور به سانسور نسخههای اروپایی و ژاپنی سایلنت هیل شدند.
گام هد - سایلنت هیل ۴
گام هدها خیلی شبیه زامبیها هستند؛ فقط کمی چندشتر و برهنهترند. لازم نیست بیشتر از این هم در موردشان صحبت کنم. باور کنید، حالتان بهم میخورد. اما حداقل میتوانم برایتان بگویم که این مخلوقات حال بهم زن چطور شکل گرفتند. در اصل گام هدها نمادی از خاطرات سخت دوران کودکی والتر سالیوان (آنتاگونیست قسمت چهارم) بودند.
والتر از آن دست بچههایی بود که زندگی به شدت سختی را پشت سر میگذاشت. پدر و مادرش رهایش کرده بودند و در یتیم خانه مجبور میشد از قوانینی پیروی کند که هیچ وقت منصفانه نبودند. همینها از والتر شخصیت مریض و بالغ گریزی ساخت که یکی از مخلوقات ذهن خطرناکش همین گام هدهای زشت و کریه بود.
لایینگ فیگر - سایلنت هیل ۲
میخواهید برایتان لایینگ فیگرها را توصیف کنم؟ پس باید موجودی را تصور کنید که انگار از سر تا پایش را یک کیسه بزرگ کشیده باشند. البته نه یک کیسه پلاستیکی معمولی بلکه کیسهای که از جنس پوست و گوشت خودش ساخته شده. لایینگ فیگرها موجودات به شدت چندش و عجیب و غریبی بودند.
آنقدر عجیب و غریب که توسعهدهندگان سایلنت هیل ۲ حاضر شدند آنها را طوری به عنوان اولین دشمن بازی معرفی کنند که مو به تن همهمان سیخ شود. باز خیلی خوب میشد اگر تنها همان اول به سراغمان میآمدند و دیگر تا انتها مجبور به تحملشان نبودیم. متاسفانه اینطور نبود و هر جایی که در خیابانهای بیپایان سایلنت هیل ۲ پا میگذاشتیم چشممان به جمال زیبای چندی از آنها روشن میشد.
اما اگر میدانستید که چرا لایینگ فیگرها به این شکل در بازی ظاهر شدند آنقدرها از آنها نمیترسیدید. حتی احتمالش هم بود که دلتان برایشان بسوزد. همانند بابل هد نرسها، لایینگ فیگرها نیز نمادی از آخرین تصاویری بودند که جیمز از همسرش به یاد داشت. همسری که دیگر قادر به راه رفتن نبود و جیمز مجبور میشد برای حرکت دادنش او را همانند یک کیسه زباله به این طرف و آن طرف بکشد.
مانیکن - سایلنت هیل ۲
تا همین جای متن زیاد در مورد سایلنت هیل ۲ و اینکه تا چه اندازه در پس ظاهر عجیب و غریب موجودات حاضر در بازی فلسفه نهفته، برایتان گفتهام. اما الان میخواهم با موجودی آشنایتان کنم که شاید نامش هم برایتان جذاب باشد: مانیکن یا همان مانکنها.
این روزها هیچ کس بدش نمیآید مانکن باشد. خصوصا اگر بتوان از این راه پول هم به جیب زد که دیگر عالی میشود. حالا تصور کنید که مانکنهای امروزی باله هم بلد باشند. آن وقت دیگر شکی در زیبایی و فریبنده بودن اندامشان نیست. اما تند نروید. داریم در مورد سایلنت هیل و مخلوقات این دنیای وهم آلود صحبت میکنیم.
پس تا الان هر چه تصویر زیبا در ذهنتان ساختید را بیرون بریزید و یک نگاه درست و حسابی به تصویری که در بالا برایتان گذاشتهام بیندازید. بله مانکنهای جهان سایلنت هیل چنین شکلی دارند. آنها زاده ذهن آسیب دیده جیمز ساندرلندی هستند که به خاطر بیماری همسرش مجبور شده بود برای مدتی طولانی تمایلات جنسی خود را سرکوب کند.
آبسترکت ددی - سایلنت هیل ۲
تا حالا نمادی از یک تجاوز جنسی را در بازیهای ویدیویی دیدهاید؟ اگر تصویر فوق نظرتان را جلب کرده باید بگویم همین الان دارید این کار را انجام میدهید. حیف که نمیتوانم درست برایتان تشریح کنم که دارید دقیقا چه چیزی را تماشا میکنید اما موجودی که در حال دید زدنش هستید دارد داستان پدر ضعیفالنفسی را بازگو میکند که دخترش را قربانی هوسرانیهای خود کرده.
بله دارم در مورد انجلا اورسکو برایتان میگویم. دختری که توسط پدرش مورد تعرض جنسی قرار گرفت و خاطره تلخش به شکل چیزی که در همین چند لحظه پیش به آن خیره شده بودید در جهان سایلنت هیل ۲ با نام آبسترکت ددی تجسم یافت.
بابل هد نرس - سایلنت هیل ۲
محال است که در مورد سایلنت هیل صحبت کنیم و برای یک لحظه هم که شده تصویر آن پرستارهای چندشی که در راهروهای تاریک ساختمانهای شهر این طرف و آن طرف میرفتند جلوی چشممان نیاید. پرستارها انصافا موجودات عجیب و غریبی بودند و به نوعی برای خودشان نمادی برای سری سایلینت هیل بودند و هستند.
با این حال، اگر تیتر این بخش را درست خوانده باشید حتما فهمیدهاید که نمیخواهم در مورد پرستارهایی که تقریبا در همه قسمتهای سری حضور داشتند حرف بزنم. بله میخواهم از بابل هد نرسهایی بگویم که تصویر آن راه رفتنهای کج و معوج و سرهای تماما لرزانشان را به این راحتیها نمیشود از ذهن کسانی که به پای سایلنت هیل ۲ نشستند پاک کرد.
البته دلیلهایی وجود داشت که بابل هد نرسها را در بازی به این شکل دیدیم. در اصل بابل هد نرسها زاده بخش تاریک ذهن جیمز (کاراکتر اصلی قسمت دوم) بودند. ذهنی که مجبور بود به خاطر شرایطش مدام میل جنسی سرکشش را سرکوب کند. پیش از شروع وقایع سایلنت هیل ۲، جیمز مدت زیادی را در بیمارستان گذرانده بود؛ البته نه برای خودش. پیش از آنکه اصلا جیمز پا در منطقه پر از مه تپههای خاموش بگذارد، همسرش را به خاطر یک بیماری لاعلاج از دست داد.
او تا آخرین لحظه مجبور بود پایین تخت همسرش (مری) در بیمارستان بنشیند و آرام آرام از بین رفتن زن زیبایش را به چشم ببیند. چهره درهم و عجیب و غریب بابل هد نرسها از همین جا نشات میگیرد. آنها در اصل نمادی هستند از استرسهایی که جیمز هر روز مجبور بود در پایین تخت همسر در حال مرگش تحمل کند.
حتی راه رفتنهای عجیب و غریب و بدنهای لاغر و فرتوت بابل هد نرسها نیز تمثیلی بودند از وضعیت اسفناک مری در دوران بیماری. تمثیل نه چندان جذابی که جیمز با نگاه به آن به یاد همسری میافتاد که زمانی زیباییش او را از هوش میبرد.
تویین ویکتمز - سایلنت هیل ۴
والتر سالیوان بزرگ شده بود تا یک قاتل سریالی بیرحم باشد. براساس اطلاعاتی که از او در بازی پیدا میکردیم، میشد فهمید که والتر چیزی در حدود ۲۱ قتل در کارنامه خونینش داشته. اما هفتمین و هشتیمین کسانی که به دست والتر به قتل رسیدند خود نیز تبدیل به کابوسی شدند که غلبه بر آنها کار چندان سادهای نبود.
بیلی و میریام لوکین، خواهر و برادری معصومی که به خاطر نفرت ریشه دار سالیوان جان شیرینشان از آنها گرفته شد، بعدا در جهنم سایلنت هیل ۴ با کالبدی به هم چسبیده و صورتهایی بیروح طوری به زندگی بازگشتند که شاید آرزو میکردیم هیچ وقت این اتفاق نمیافتاد.
والتیل - سایلنت هیل ۳
محال است که پای یک بازی ترسناک بنشینید و حس نکنید که کسی در تمام مدت شما را زیر نظر داشته. اصلا اگر این حس را نداشته باشید برای یک بازی ترسناک دیگر ترسی باقی نمیماند که بخواهیم از آن فرار کنیم. همیشه در کل مسیر منتظریم ببینیم که تمام این مدت چه کسی ما را زیر نظر داشته و مدام در دلمان از خود میپرسیم که بالاخره کی قرار است با آن موجود عجیب و غریب و بد ترکیب رو به رو شویم.
در سایلنت هیل ۳، این موجود عجیب و غریب والتیل نام داشت. یک کابوس تمام عیار که مواجهه با آن زبان آدم را بند میآورد. نگاه کردن آن هیبت عجیبالخلقه با آن گردنی که ۱۸۰ درجه کامل میچرخید واقعا آزار دهنده بود. آنقدر آزار دهنده که میدانستیم حتی اگر ذرهای نزدیکمان شود پوست از سرمان خواهد کند.
پیرامید هد - سایلنت هیل ۲
نوبتی هم که باشد نوبت پیرامید هد است. اصلا مگر میشود بحث بر سر موجودات جهان سایلنت هیل باشد و نامی از پیرامید هد به میان نیاید. پیرامید هد به نوعی نماد سایلنت هیل است و اگر او را از این مجموعه بگیریم شاید کلی از جذابیت جهان سایلنت هیل کاسته شود.
پیرامید هد با آن کله بزرگ هرمی شکل و بدن عضلانی قدرتمندش، یک جلاد تمام عیار بود. جلادی که میخواست هر طور شده جیمز را بابت گناهانش در جهان رعب آور سایلنت هیل مجازات کند. اما جالب اینجاست که بدانید پیرامید هد در اصل نمادی از آن روی دیوانه، خشن و نامهربان جیمز بود که او هیچ وقت آن را برای هیچ کس رو نکرده بود.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
فقط و فقط پیرامید هد
سایلنت هیل 2 به شدت سزاواز یک ریمیک توسط تیم سایلنت است.
سالینت هیل 4 هم فقط آن ارواح نامیرایی که از دیوارها رد میشدند و فقط با میخ و شمع که بسیار کم بود می توانستی مهارشان کنی. آن بازی ها واقعاً تا مدت ها با روان آدم بازی می کرد و فراموش نشدنی هستند.
این گیم اصلا پیشنهاد نمیشه :| چن وقت پیش بازی میکردم هنوزم شخصیتاش شبا میان تو خوابم :/
"سری سایلنت هیل مجموعه بزرگی بود که شاید این روزها گیمرهای جوان، کمتر آن را بشناسند"
با خوندن این جمله احساس پیری بهم دست داد. سایلنت هیل 1 دومین بازی ترسناک بعد از رزیدنت اویل 3 بود که برای پلی استیشنم خریدم و هنوز جزو بهترین تجربیات گیمینگم به حساب میاد.
از ۸ سالگی با دنیای سایلنت هیل آشنا شدم وقتی برادرم بازی میکرد و من میشستم و نگاه میکردم و برام همیشه کابوس بود و تا الان هم هست با اون هیولا های عجیب غریب و ترسناک و اتمسفر دلهره آورش و همیشه خواب هیولا هاشو میدیدم
سایلنت هیل ۳
سایلنت هیل خاطرات شکسته
سایلنت هیل اوریجین
سایلنت هیل هوم کامینگ
و سایلنت هیل داون پور را بازی کردم و تا الانم حسرت سایلنت هیل ۱ و ۲ و ۴ تو دلم مونده و میخوام بازی کنم
یکی از خطرناک ترین هاش نیدلر تو هوم کامینگ بود با یه زربه خون آدمو نصف میکرد
سایلنت هیل ۲ مرجع تصاویر غریب بود. همین پیرامد هد رو یکبار در حال آزار جنسی یکی از مانکن ها می بینیم. موجودی که پاهای زنانه اش در هر دو طرف هست و همونطور که متن گفته تنها چیزی که از جنس مخالف در ذهن قهرمان داستان مونده حس جنسی هست.
فکر می کنم بابل هد نرس ها هم همینطور باشن. تصور جنسی قهرمان از نرس های اطراف همسرش، در حالیکه اون نابود می شه و نرس ها هم از شکل کمک به ابژه های جنسی تبدیل می شن. خاطرم باشه لایینگ فیگرها از همه بیشتر به همسر مریضش شبیه بودن. مخصوصا با بالا آوردن های مکرر که اگر نزدیک می رفتی روی قهرمان می پاشیدن. کلا بهترین بازی ترسناک تاریخ سایلنت هیل ۲ بود. یک قله رفیع در قصه گویی.
درسته اما سهگانه اول کلا خوب بود . من بیشترین حس ترس رو از نسخه سوم به یاد دارم دوکه عالی بود اما سه اون اتمسفر پوچ اما مملو از ترس ودلهره روبیشتر انتقال میداد .
از منظر روانشناسی سایلنت هیل 2 یکی از بهترین سرگرمی های ترسناک روانشناسانه هست.