هرآنچه باید در مورد Valorant بدانید
با توجه به موفقیتی که رایتگیمز با بازی League of Legends کسب کرد، طبیعتا دیگر جای تعجب ندارد که اخبار بازی تازه آنها یعنی Valorant مثل بمب صدا کند. با این حال، نکته جالب اینجاست ...
با توجه به موفقیتی که رایتگیمز با بازی League of Legends کسب کرد، طبیعتا دیگر جای تعجب ندارد که اخبار بازی تازه آنها یعنی Valorant مثل بمب صدا کند. با این حال، نکته جالب اینجاست که Valorant حتی قبل از روز عرضهاش هم توانست برای خودش یک سری طرفدار پر و پا قرص پیدا کند و مسابقات آن در توییچ، برای ساعات متمادی دیده شوند. این طبیعتا اتفاقی نیست که هر روز در صنعت ویدیو گیم شاهدش باشیم.
همین حالا که دارید این مقاله را میخوانید، Valorant حسابی روی دنیای ایسپورت تاثیر خودش را گذاشته و افراد مشهوری چون شراود و کفری دارند از گیمپلی جذاب و سرگرمکننده آن تعریف و تمجید میکنند. علاوه بر این، افرادی که تا همین دیروز پای آثاری مثل CS:GO، اورواچ و ایپکس لجندز نشسته بودند هم دارند به سمت Valorant سرازیر میشوند و اصلا عجیب نیست که اثر تازه رایتگیمز خیلی زود به یکی دیگر از مهرههای اصلی شوترهای رقابتی تبدیل گردد.
این اتفاق در شرایطی رخ داده که بازار ویدیو گیم از جنس آثاری مثل Valorant اشباع شده و عملا کسی فکرش را هم نمیکرد که برای یک بازی مهم دیگر نیز هنوز جا باشد. اما به هر حال، همیشه نمیتوان همه چیز را پیشبینی کرد و Valorant نیز دقیقا یکی از همان چیزهاست. پس با توجه به این همه سر و صدایی که رایتگیمز به پا کرده، بعید نیست شمایی هم که در حال خواندن این مقاله هستید، قصد تجربه Valorant را داشته باشید. برای همین در این مقاله میخواهیم از نکاتی برایتان بگوییم که باید پیش از تجربه این اثر بدانید. با ویجیاتو همراه باشید.
صحبتهای مقدماتی
خب قبل از هر چیز بیایید کمی در مورد گیمپلی صحبت کنیم. Valorant در دسته شوترهای تاکتیکال طبقهبندی میشود. دقیقا همان دستهای که آثاری مثل CS:GO و Rainbow Six: Siege را نیز در زیر شاخههای خود جای داده. با این حال، اگر بخواهم وارد جزئیات شوم، باید بگویم که Valorant یک بازی آنلاین پنج در مقابل پنج است که رقابتهای آن در ۲۵ راند دنبال میشوند و تیمی که برنده سیزدهمین راند باشد، پیروز مسابقه خواهد بود. البته گیمپلی بازی سریع و درگیر کننده است و هر راند مسابقه آن نهایتا ۱۰۰ ثانیه بیشتر طول نمیکشد. این یعنی در حالت نرمال، هر رقابت بازی باید چیزی در حدود ۴۰ دقیقه به طول بینجامد. البته در رقابتهای یک طرفه، ممکن است مدت زمان کلی رقابتها به ۲۰ دقیقه هم برسد.
از نظر حالتهای بازی نیز Valorant مثل کهنه آثار این ژانر عمل میکند. یعنی در Valorant هم یا مجبورید در سه بیس B ،A یا C بمب بکارید یا در طرف مقابل قرار دارید و باید هر طور شده مانع از انفجار بمب در بیسها شوید. بازیکنان در هر راند رقابت، یک جان بیشتر ندارد و بعد از مردن باید تا شروع راند بعدی منتظر بمانند. مثل سری کانتر استرایک نیز در دقایق ابتدایی بازی میتوانید سلاحهای مورد نیاز برای پیروزی را هم بخرید. آنهایی هم که جان سالم از هر راند به در میبرند، میتوانند سلاحهای محبوبشان را نگه دارند. در غیر این صورت باید از پولی که بازی پس از اتمام هر راند در اختیارتان میگذارد، مایه بگذارید و دوباره سلاح و تجهیزات بخرید.
تا این جا مدام از شباهتهای Valorant با سری کانتر استرایک گفتم، اما بگذارید الان به مهمترین تفاوت میان این دو اثر هم اشاره کنم. برخلاف کانتر استرایک که اهمیتی برای کاراکترهایش قائل نبود و همه آنها در یک سطح به خصوص و برابر قرار میداد، در Valorant شاهد کاراکترهای منحصر به فردی هستیم که از لحاظ فنی، شباهت زیادی به اپراتورهای Rainbow Six: Siege دارند. بازی به این کاراکترها، ایجنت میگوید و آنها را در ۴ دسته طبقهبندی کرده: کنترلرها که به تیمها در امر راش دادن کمک میکنند؛ سنتینلها که بهترین گزینه برای حفاظت از بیسها هستند؛ اینیشییتورها که مهارت بالایی در جمعآوری اطلاعات از دشمنان و گمراه کردنشان دارند؛ و در آخر دوئلیستها که بهترین مبارزان بازی برای نبردهای مستقیم و خشن به حساب میآیند.
تمرین زیاد، تنها کلید رسیدن به موفقیت است
به عنوان یک بازیکن معمولی Rainbow Six: Siege و یک فن دو آتشه اورواچ که هیچ تجربهای هم در CS:GO ندارد، باید بگویم که Valorant بازی به شدت سختی است. وقتی از بیرون به بازی نگاه میکنید، Valorant بازی سادهای به نظر میرسد که خیلی راحت میتوان با مکانیکهای آن ارتباط برقرار کرد. اما وقتی خودتان دست به کار شوید و پا به رقابتهای بازی بگذارید، تازه میفهمید که Valorant در اعماقش، چه بازی پیچیدهای است و چقدر باید برای ماهر شدن در آن تمرین کرد.
برای مثال، سلاحهای بازی مثل سری کانتر استرایک نسبت به حرکت بازیکن خیلی حساسند و عملا نمیشود موقع دویدن شلیک دقیقی داشت. این یعنی باید برای نشانهگیری بهتر، حتما سر جایتان بایستید و بعد شلیک کنید. البته خوشبختانه Valorant ویژگی پیک کردن از پشت کاور را هم از Rainbow Six: Siege قرض گرفته تا لازم نباشد برای دیدن پشت دیوارها، به صورت کامل وارد منطقه دشمن شوید. با این حال، سیستم پیک کردن Valorant مثل Rainbow Six: Siege سریع نیست و طبیعتا مدتی طول میکشد که به سرعت آن عادت کنید.
به هر کسی هم که در جریان رقابتها شلیک کنید، مثل CS:GO از سرعتش به طرز عجیبی کم میشود و بازی در چنین مواقعی به شما اجازه میدهد که دست بالا را داشته باشید. جالب اینکه سیستم اقتصاد فروشگاه بازی هم خیلی خوب طراحی شده و بازیکن را خصوصا در راندهای اولیه، مجبور میکند برای خریدهایش هم استراتژی بچیند. بنابراین، اگر قصد تجربه Valorant را دارید، قرار است زیاد از خودتان بپرسید که الان وقت خریدن یک سلاح قدرتمندتر است یا زره بهتر.
البته پاسخ این سوالها، تنها فاکتورهایی نیستند که جانتان را در جریان هر راند حفظ میکنند. بلکه چیزهای خیلی مهمتری مثل دقت بالا در حین حرکت، نشانهگیری درست، موقعیتشناسی و حتی پیشبینی محل اختفای دشمنان نیز هستند که توجه به همه آنها میتواند کلید رسیدن به پیروزی باشد. ناگفته نماند که باید تمام این تواناییها را به قدری در خود تقویت کنید که با سرعت بالای رقابتهای بازی جور در بیایند. این یعنی، باید حواستان به سرعت عملتان هم باشد و گرنه به نقطه شکست تیم تبدیل میشوید و در آخر همه کاسه کوزهها سرتان میشکند.
پس با توجه به همه اینها، عجیب نیست که میگوییم ماهر شدن در Valorant، پروسهای سخت و زمانگیر است. البته همین سختی بیش از حد هم هست که هیجان ایجاد میکند و باعث میشود که به دست آوردن پیروزی در بازی، حکم دریافت پاداشی ارزشمند برای بازیکنان پیدا کند. خصوصا اگر درگیر یک رقابت نزدیک باشید و در عرض چند لحظه همه ورقها به نفعتان برگردند، این حس دریافت پاداش را بیشتر درک خواهید کرد و آن وقت است که دیگر به چشیدن ذره اندکی از این حس شیرین، راضی نخواهید بود.
۸۰٪ کانتر استرایک، ٪۱۵ رینبوسیکس سیج و ٪۵ اورواچ
خب اگر تا اینجای متن را خوانده باشید، دیگر فهمیدهاید که Valorant دقیقا اثری است که از ترکیب کانتر استرایک، رینبوسیکس سیج و اورواچ به دست آمده و از تمام آنها، المانهای به خصوصی را قرض گرفته. برای مثال ۳۰ ثانیهای که بازی قبل از شروع هر راند به بازیکنان فرصت میدهد تا با هم یک استراتژی واحد بچینند، دقیقا همان چیزی است که در رینبوسیکس سیج هم نمونهاش را داشتیم. یا مثلا منبع الهام ایده طراحی آلتیمیتهای متفاوت برای هر کاراکتر، اورواچ بوده. اما در کل DNA بازی جدید رایتگیمز، خصوصا در مبحث گانپلی و حالتهای بازی، بیشترین شباهت را به CS:GO دارد.
البته همه چیز Valorant نیز شبیه بازیهایی که نام بردم نیست. مثلا در Valorant عملا نمیتوانید از پشت دیوارها شلیک کنید یا اینکه توانایی استفاده از درونها، فقط به یک کاراکتر به خصوص آن اختصاص ندارد. برخلاف اورواچ نیز آلتیمیت کاراکترهای Valorant آنقدر قدرتمند نیستند که بتوانید با آنها نتیجه رقابتها را تغییر دهید. این یعنی فکر نکنید که میتوانید در Valorant با فشردن یک کلید ساده، تعداد زیادی کیل بگیرید و یک دفعه پیروز راند شوید. بلکه رایت گیمز نگاه سادهتری به آلتیمیت هر کاراکتر داشته.
به طور کلی، در بازی هر چه کیل بیشتری بگیرید، نوار آلتیمیتتان سریعتر پر میشود. تازه اکثر آلتیمیتهای کاراکترها نیز برای کیل گرفتن نیستند. برای مثال، سیج یک هیلر است و میتواند با آلتیمیتش، همتیمیهای خود را احیا کند. این در حالیست که کاراکتر فینکس به محض فعال شدن آلتیمیتش، برای یک مدت کوتاه نسبت به هر ضربهای مصونیت پیدا میکند و پس از پایان یافتن این مدت، مثل تریسر در اورواچ به نقطهای برمیگردد که در آنجا آلتیمیت خود را فعال کرده.
در ضمن در مسیرهای بازی، اوربهای سیاهرنگی قرار دارند که با دریافت آنها شارژ نوار آلتیمیت کاراکترتان سرعت میگیرد. به جز این یک مورد، مابقی شرایط برای هر دو تیم برابر است و بازیکنان میتوانند با تکیه بر مهارتهای خود در هر راند به پیروزی برسند. خوشبختانه با توجه به ساختار کلی بازی، رایتگیمز سیستم خوبی را برای طراحی آلتیمیتهای هر کاراکتر در پیش گرفته. سیستم آلتیمیت کاراکترهای Valorant به جای اینکه مشابه اورواچ باشد، بیشتر شبیه تواناییهای منحصر به فرد اپراتورهای رینبوسیکس است. این یعنی بازی گیمر را مجبور میکند به جای اتکا به آلتیمیت کاراکتر تحت کنترلش،َ روی تاکتیک و مهارت تیراندازیش وقت بگذارد و سعی کند با استفاده از این دو فاکتور، به پیروزی برسد.
این یعنی میتوانید در Valorant بدون در نظر گرفتن مهارتهای هر کاراکتر و صرفا با نشانهگیریهای دقیق، تکتک اعضای تیم مقابل را از پا در آورید. بنابراین بیراه نیست بگوییم، افرادی که تا همین لحظه پای CS:GO نشسته بودند، خیلی راحتتر و سریعتر میتوانند با Valorant ارتباط برقرار کنند. البته ناگفته نماند که تواناییها و آلتیمیت هر کاراکتر هم به نوبه خودش اهمیت دارد و در شرایط به خصوص، همین تواناییها میتوانند همه چیز را به نفع شما تغییر دهند و باعث پیروزی تیمتان شوند. رایتگیمز واقعا کار فوقالعادهای در ترکیب ایدههای مختلف انجام داده و تا این لحظه، همه قطعات بازی طوری کنار هم قرار گرفتهاند که همه چیز در متعادلترین حالت خود باشد. این یعنی، خبری از شلوغی و هرج و مرج در Valorant نیست و از هر المانی که بازی در اختیارتان گذاشته، باید به موقع و با تاکتیک مناسبی استفاده کنید تا به هدف مورد نظرتان برسید.
ایجنتها، سلاحها و نقشهها
در Valorant میتوانید به خاطر وجود کاراکترهای مختلفی که هر یک مهارت منحصر به فرد خودشان را دارند، پلیاستایلهای متفاوتی را تجربه کنید. کاملا مشخص است که رایتگیمز دوست داشته در Valorant چنین قابلیتی را بگنجاند اما راستش را بخواهید، کاراکترهای بازی یک دستتر از آن هستند که بتوان با آنها پلیاستایلهای متفاوت را تجربه کرد. این دقیقا برعکس چیزی است که در اورواچ و رینبوسیکس سیج شاهدش بودیم. کاراکترها و اپراتورهای این دو بازی واقعا پرداخت خوبی داشتند و در عین تفاوت از هم، شیوه بازی کردن شما را نیز به اندازه کافی تغییر میدادند.
با این حال، قضیه در مورد Valorant کاملا متفاوت است. چراکه اگر کاراکترهایی چون فینکس، جت و سیج را کنار بگذاریم، به ایجنتهایی میرسیم که فعلا وضعیت خوبی ندارند و بازیکنان کمی با آنها بازی میکنند. از طرفی مشخص است که طراحی مدل یک سری از کاراکترهای بازی، سرسری انجام شده و تیم سازنده سعی کرده با ایده گرفتن از کاراکترهای دیگر بازیها، کار خودش را سادهتر کند.
نمونه این ادعا را به خوبی میتوانید در کاراکتر سُوا ببینید که تیم سازنده عملا در طراحی مهارتهای آن، به شکل کاملا مشهودی از هانزوی اورواچ تقلید کرده. البته در مقایسه با CS:GO که عملا هیچ شخصیتپردازی به خصوصی برای کاراکترهایش ندارد، Valorant یک سر و گردن بهتر است. برای همین شاید بتوان کاراکترهای Valorant را به خاطر استایل گرافیک و گیمپلی بازی، همتراز با شخصیتهای Team Fortress II دانست. اما قضیه در مورد سلاحهای بازی چطور است؟
تمام سلاحهای گرم در Valorant، الگوی لگد زدن خاص خودشان را دارند و طبیعتا کمی طول میکشد که به تمام آنها عادت کنید. برای همین زنگ تفریحی که بازی پیش از شروع رقابتها در اختیارتان میگذارد، بهترین زمان برای امتحان کردن سلاحهای مختلف است. چراکه با همین تمرینهای کوتاه است که میتوانید خودتان را برای هدشاتهای پیدرپی آماده کنید. مثل کانتر استرایک، هدشات کردن در Valorant نیز به شدت حس خوبی دارد و هر چه مهارتهایتان در بازی بهتر شود، این حس قوت بیشتری هم پیدا میکند.
البته سیستم سلاحهای بازی بیایراد هم نیست. بزرگترین مشکل این است که اکثر سلاحهای بازی شبیه یکدیگر طراحی شدهاند و همین موضوع پیدا کردن وجه تمایز از بینشان را خیلی سخت کرده. این مشکل در بین سلاحهای نیمه خودکار و تماما خودکار، بیشتر هم خودش را نشان میدهد. مثلا خیلی پیش میآید در لحظه به خصوصی که میخواهید بازیکنان تیم مقابل را به رگبار ببندید، اشتباها سلاح نیمه اتوماتیک خود را بیرون بکشید. آن وقت، این تیم مقابل است که شما را به رگبار میبندد و خیلی راحت جانتان را میگیرد.
با این حال، خوشختانه عملکرد رایتگیمز در طراحی نقشهها واقعا خوب بوده و توانسته نقشههایی متفاوت با ویژگیهایی منحصر به فرد برای بازی طراحی کند. نقشههای بازی معمولا پر پیچ و خم هستند و طوری طراحی شدهاند که با زمان محدود هر راند بازی جور در بیایند. تقریبا میشود گفت که ایراد خاصی به نقشههای Valorant وارد نیست. مگر اینکه بخواهیم خیلی سخت بگیریم و بگوییم که شباهت خیلی زیادی به نقشههای CS:GO دارند.
گرافیک معمولیتر، گیمپلی بهتر
راستش را بخواهید، جلوههای بصری Valorant در ابتدا خیلی جذابیت چندانی ندارند و به هیچ وجه نمیتوان گرافیک آن را با آثاری خوشساختی مثل اورواچ یا رینبوسیکس سیج مقایسه کرد. با این حال، شاید بتوان جلوههای بصری نسبتا معمولی بازی را به خاطر یک دلیل مهم نادیده گرفت که آن دلیل هم چیزی نیست جز گیمپلی درگیر کننده و چالش برانگیز. حتی میتوان گفت، وقتی که محو جریان جذاب گیمپلی بازی شوید دیگر گرافیک نه چندان خوشآیند آن خیلی به چشم نمیآید و تمام حواستان معطوف نبردهای بازی میشود. تازه همین گرافیک ساده نیز یک مزیت دیگر هم دارد؛ اینکه میتوانید Valorant را تقریبا روی هر سیستمی بدون دردسر اجرا کنید.
در کل، Valorant فعلا همین چیزی است که تا اینجای متن خواندید. یک بازی تلفیقی که توانسته با وام گرفتن المانهای مختلف از بازیهای مهم این روزها صنعت، تجربه جذابی ارائه دهد که شاید در شرایط فعلی خیلی به آن احتیاج داریم. Valorant واقعا پتانسیل این را دارد که در آیندهای نزدیک به یکی از مهمترین بازیهای ژانر تاکتیکال شوتر تبدیل شود و بازیکنان بسیاری را به سمت خود بکشاند. البته به شرطی که رایتگیمز مثل لیگ آو لجندز از آن پشتیبانی کند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
دادش کجا شنیدی والبنگ نداره؟؟!
من خودم استریم acue رو دیدم از پشت در کیل گرفت
عالیه بهترین بازی انلاینی که تو عمرم بازی کردم همین بازیهههههههههههههههههه
برای کنسول هم عرضه میشه؟
برای کنسول ها هم عرضه میشه ؟
فیلتره ظاهرا مال من داخل نمیره
آره فیلتره
من خودم تونستم با پینگ ۱۲۰ بازی کنم باید موقعی که اکانت ریوت میسازین ایپی اروپا داشته باشین تا تو یازی هم به سرور اروپا وصل بشین
Khoda kone ping dorost bshe mesl csgo ta 60 viyd hadaghal☹
اقا خسته نباشین بابت مقاله ولی هنوز پینگ بالا داریم??
Are ddsh pibg vaghean balas mn shyd 140 pyin trin bshe k biyd vli vghti balas nmsihe anchnan k mikhhim bshe bazi krd