ناشر بازی: Yellow Brick Games | مدت زمان بازی: 12 ساعت |
سازنده بازی: Yellow Brick Games | کامل کردن بازی: 17 ساعت |
استودیو Yellow Brick Games استودیویی تازه تاسیس است که به تازگی نخستین عنوان خودش یعنی Eternal Strands را منتشر کرده است. این استودیو توسط گروهی از کهنهکاران صنعت بازیسازی از جمله توسعهدهندگانی از یوبیسافت و بایوور، تشکیل شده است که یکی از نامهای آشنا در این تیم مایک لیدلاو (Mike Laidlaw) کارگردان خلاق و سابق بازی Dragon Age است. در ادامه با بررسی بازی Eternal Strands همراه ویجیاتو باشید.
Eternal Strands یک نقشآفرینی جمعوجور و سرگرمکننده است که بیش از هر چیز، روی تعامل سیستمها و گیمپلی سندباکس تمرکز دارد. دنیای بازی ساختاری نیمهباز دارد که بیشتر یادآور مراحل Monster Hunter است؛ در واقع بهجای پر شدن از فعالیتهای جانبی و اکتشافات گسترده، این محیطها برای شکار موجودات و جمعآوری منابع طراحی شدهاند. با این حال، روایت داستان همچنان یکی از ارکانهای اصلی و همچنین از بزرگترین نقاط ضعف این بازی به شمار میرود. این بازی نهتنها به روایت داستان و شخصیتپردازی توجه دارد، بلکه با اجرای قوی و متناسب با لحن مورد نظر، تجربهای جذاب را ارائه میدهد. اگرچه داستان بازی چیزی فوقالعاده و نوآورانه نیست، اما به خوبی نوشته و اجرا شده است.
این بازی روایتگر داستان برین (Brynn)، یک جادوگر جوان است که قصد دارد سرزمین مادری خود که شهری پر از جادو با نام The Enclave است را پس بگیرد. این سرزمین که زمانی پررونق و زنده بود، پس از یک فاجعه نامعلوم به مدت چندین دهه از دنیای بیرون جدا شده است. هنگامی که برین و همراهانش به دیوارهای این شهر میرسند، یک سازه مرموز را کشف میکنند که به آنها اجازه عبور میدهد. اما آنچه در انتظارشان است، سرزمینی زیبا اما متروکه است، شهری که به دلیل تغییرات شدید آب و هوایی و گازهای سمی ناشی از دل زمین، غیرقابل سکونت شده است. اکنون برین و همراهانش باید راز این فاجعه را کشف کنند و راهی برای بازگرداندن حیات و تمدن به این سرزمین پیدا کنند.
داستان بازی نقطه قوت اصلی آن نیست؛ نه بد است و نه به یادماندنی. به طور کلی این یک روایت ۲۰ ساعته از جستوجو برای سرنخهایی است که این گروه در کنار هم تحقیق میکنند و در نهایت به جواب این معما که چه اتفاقی بر سر این جامعه افتاد میرسند. البته شخصیتها مسیرهای پیچیدهای برای رشد ندارند و حتی آنتاگونیست اصلی بازی نیز چندان جذاب یا به یادماندنی نیست. اما به لطف صداگذاری شگفتانگیز آنها همچنان دوستداشتنی و قابل ارتباط به نظر میرسند. نحوه صحبت کردن هر شخصیت ریتم خاصی دارد و اجرای طبیعی و روان دیالوگها باعث شده که هر مکالمهای در بازی دلپذیر و شنیدنی باشد.
اترنال استرندز با یک کاتسین دوبعدی زیبا و جذاب آغاز میشود که به خوبی انیمیت شده است. در ابتدا این تصور ایجاد میشود که بیشتر داستان به همین سبک روایت خواهد شد و این ایده هیجانانگیزی بود. اما متأسفانه چنین نیست و تنها چند کاتسین مهم در این سبک طراحی شدهاند، در حالی که بقیه صحنههای سینمایی داخل خود بازی نمایش داده میشوند.
در کاتسینهای داخل بازی، میتوان برخی مشکلات تکنیکی مانند طراحی ضعیف محیط و هماهنگ نبودن لبخوانی شخصیتها را مشاهده کرد. البته این نکات ایرادات جزئی محسوب میشوند و تأثیر منفی جدی روی تجربه کلی بازی ندارند به ویژه زمانی که به جلوههای بصری فوقالعاده آن نگاه میکنیم.
تیم هنری این بازی کار شگفتانگیزی انجام داده و سبکی شبیه به نقاشی دستی را برای جلوههای بصری آن برگزیده است. Eternal Strands از لحاظ هنری خیرهکننده است. تیم سازنده موفق شده یک استایل نقاشی دستی را با جلوههای مدرن ترکیب کند، بهطوری که اگر دقیق نگاه کنید حتی میتوانید ضربات قلممو را روی محیطها ببینید!
نورپردازی بازی فوقالعاده است تا جایی که حتی انعکاس آب هم به زیبایی طراحی شده، چیزی که در این سبک هنری کمتر دیده میشود. هر منطقه دارای آسمانهای چشمنواز و خیرهکنندهای است که بارها باعث توقف من در طول بازی شد. در واقع این بازی چیزی شبیه به آنچه سری جدید زلدا روی سختافزارهای امروزی میتوانست باشد به نظر میرسد. این ظرافت بصری حتی به رابط کاربری (UI) بازی هم سرایت کرده است؛ همه چیز تمیز، زیبا و کاربرپسند طراحی شده که تجربه بازی را لذتبخشتر میکند.
بخش واقعاً جذاب این سیستم در امکان ترکیب جادوها با یکدیگر نهفته است؛ اگر یک میدان جاذبه بسازید و سپس آتش را داخل آن بفرستید، یک گرداب آتشین تشکیل میشود که دشمنان درون آن را آرامآرام برشته میکند، میتوانید تکههای یخی را که روی زمین ساختهاید با تلکینسیس بلند کرده و به سمت دشمنان پرتاب کنید. یکی از بخشهای هیجانانگیز بازی، نبرد با ۹ هیولای غولپیکر است که یادآور مبارزات بازیهایی مانند Dragon’s Dogma یا Shadow of the Colossus هستند. برای شکست دادن این غولها باید از آنها بالا بروید، قطعات زرهیشان را جدا کنید و نقاط ضعفشان را هدف بگیرید.
تصور کنید که قابلیت بالا رفتن از هیولاها مانند Shadow of the Colossus یا درگنز دوگما را داشته باشید اما بتوانید با استفاده از جادوی یخ، بال یک اژدها را منجمد کنید تا مانع پروازش شوید. این سطح از خلاقیت چیزی است که انتظار داریم در نسخههای آینده زلدا ببینیم نه در اولین بازی یک استودیوی مستقل اما همینجا تجربه و مهارت اعضای تیم Yellow Brick Games به چشم میآید.
بازی مکانیک مبارزه با هیولاهای عظیمالجثه را به سطح جدیدی رسانده است. میتوانید از چندین روش برای کنترل نبرد و ایجاد مزیت برای خود استفاده کنید. مانند صعود با استفاده از جاذبه که میتوانید با استفاده از یک میدان جاذبه، خود را به بالای یک غول پرتاب کنید تا به نقاط حساسش ضربه بزنید و یا حتی اگر بال یک اژدها را در حین پرواز منجمد کنید، او سقوط خواهد کرد و نبرد روی زمین ادامه پیدا میکند. حتی با داشتن تمام این قدرتها، مبارزات ساده نیستند و باید جایگاه خود را تغییر دهید و دائماً از منابع خود استفاده کنید. این نبردها دشوار اما بسیار جذاب و تاکتیکی هستند.
علاوه بر سیستم جادویی، برین میتواند از سلاحهای متنوعی مانند شمشیر و سپر، شمشیربزرگ (Greatsword) و کمان نیز استفاده کند. برخی از سلاحها دارای قدرتهای ویژه جادویی هستند مثلاً شمشیر بزرگی که موجی از دیوارهای یخی ایجاد میکند و یا شمشیری که با جاذبه دشمنان را به بالا پرتاب میکند. ترکیب صعود از غولها، استفاده هوشمندانه از جادوهای عنصری و سلاحهای متنوع، مبارزات را در Eternal Strands به سطحی متفاوت از هیجان و خلاقیت رسانده است.
بسته به محیط و نوع دشمنانی که با آنها مبارزه میکنید، زرههای مختلف میتوانند به شما برتری تاکتیکی بدهند. بهعنوان مثال اگر در یک منطقه برفی باشید، زره مقاوم در برابر سرما باعث کاهش آسیبهای محیطی خواهد شد. یک ویژگی جالب این است که میتوانید زرههای خود را بارها بازسازی کنید و تمامی منابع قبلی را پس بگیرید. اگر یک زره ساختهاید اما تصمیم گرفتید آن را تغییر دهید، هیچ منبعی هدر نمیرود. همچنین مواد خامی که استفاده نمیکنید، میتوانند برای ارتقای فروشندگان و مغازهها مصرف شوند.
برخلاف بسیاری از نقشآفرینیهای امروزی که پر از ارزهای درونبازی مختلف هستند، Eternal Strands یک سیستم ساده و کارآمد ارائه میدهد که هیچ منبعی را هدر نمیدهد و بازیکن را تشویق به آزمایش ترکیبات مختلف میکند. هیچ درخت مهارت (Skill Tree) خاصی در بازی وجود ندارد و برای ارتقا باید چالشهای خاصی را انجام دهید. برای دریافت قدرت یک مارمولک یخی باید ابتدا شاخهایش را بشکنید، سپس یالهایش را بسوزانید و در نهایت او را به نقطهای بکشانید که خودش را بیهوش کند. این سیستم بازیکنان را مجبور میکند که با سیستم مبارزات بازی به طور کامل تعامل داشته باشند و فقط با کشتن دشمنان، قویتر نشوند.
با توجه به اینکه Eternal Strands اولین بازی این استودیو است، طبیعی است که برخی ویژگیهای کلیدی از محدودهی تولید خارج شده باشند. اما نبود مواردی مانند کمبود سیستمهای پیچیدهتر برای مدیریت منابع و ارتقا، ضعفهایی در عمق روایت و توسعهی شخصیتها و نبود تعاملات گستردهتر بین شخصیتها و تصمیمات تأثیرگذار در داستان و باعث شده که بازی نتواند در سطح یک شاهکار قرار بگیرد. با این حال Eternal Strands بهخاطر سادگی و روانی سیستمهایش، یک تجربهی دلپذیر و کمدردسر ارائه میدهد. اما اگر به دنبال یک نقشآفرینی بسیار عمیق با سیستمهای پیچیدهتر هستید، شاید کمی احساس کنید که پتانسیل بیشتری میتوانست در این بازی پیاده شود.
مثلاً در غارهای یخی باید از جادوی آتش برای جلوگیری از یخ زدن خود استفاده کنید. اما این نوع چالشها بسیار محدود هستند و بازیکن میتواند از قدرتهای خود برای کوتاه کردن مسیرها و بالا رفتن از مناطق خاص استفاده کند. برخی از صندوقچههای ارزشمند در نقاطی قرار دارند که نیازمند استفادهی خلاقانه از قدرتهای جادویی هستند اما تعداد چالشهای پلتفرمینگ و پازلها کم است و بازی میتوانست از این لحاظ متنوعتر باشد.
با وجود پتانسیل بالای گیمپلی در استفاده از قدرتهای جادویی و تعاملات میان آنها به نظر میرسد در برخی جنبهها نتواسته تجربهی کاملاً غنی و خلاقانهای را برای بازیکنان ایجاد کند. در این بخش از بازی، هرچند ایدههای جالبی برای حل پازلها و مبارزات وجود دارد اما این بازی هرگز از بازیکنان نمیخواهد که بهطور همزمان و خلاقانه از این قدرتها استفاده کنند. در اکثر مأموریتهای داستانی، شما فقط باید به یک مکان بروید، چیزی را بردارید و سپس به کمپ بازگردید. مأموریتهای اصلی نیز بهدلیل سادگی و تکرار زیاد از لذت اکتشاف و تنوع کاستهاند.
اگر شما علاقهمند به بازیهایی مثل درگنز دوگما، هورایزن، مانستر هانتر یا افسانه زلدا هستید، Eternal Strands میتواند مورد توجه شما قرار گیرد. اترنال استرندز در زمینه داستانگویی یا اکتشاف چیزهای انقلابی ندارد اما بازیای است که بازی کردن آن لذتبخش است و مکانیکهای جذابی دارد که آن را برای طرفداران بازیهای نقشآفرینی اکشن یا بازیهایی با سیستمهای مبارزه به سبک سندباکس ارزشمند میکند. به نظر میرسد که بازی به خوبی ساخته شده است و واقعاً در آن نقطهای قرار دارد که گیمپلی و تعامل شخصیتها در آن درخشیدهاند، حتی اگر خود داستان نوآوری خاصی نداشته باشد.
بررسی بازی Eternal Strands بر اساس کد ارسالی ناشر روی پلتفرم پیسی انجام شده است.
میخرمش...
اگر طرفدار بازیهای لجند آو زلدا و یا ماجراجویی برای شکار هیولاهای مختلف را دوست دارید و اگر میخواهید ساعاتی در دنیای زیبا و جذاب این بازی غرق شوید و از گیمپلی چالشبرانگیز آن لذت ببرید، این بازی به شما پیشنهاد میشود.
نمیخرمش...
این بازی علاوه بر مکانیکهای جذاباش برای مبارزات، همچنین دارای گیمپلی دشواری برای پیش بردن داستان اصلی بازی است. اگر نتوانید به درستی مهارتها و سلاحهای خودتان را ارتقا دهید، دچار مشکل اساسی برای شکست دادن باسفایتهای بازی میشوید. همچنین داستان بازی چیز زیادی برای گفتن ندارد و بعد از گذشت مدتی روند بازی برای شما حوصلهسر بر و تکراری میشود.
با وجود ضعف اساسی بازی در روایت داستان و دشوار بودن و یکنواخت شدن مراحل بازی، Eternal Strands همچنان نقاط قوت خود را از لحاظ زیباییهای بصری و مبارزات هیجان انگیزاش حفظ کرده است و میتوان گفت یکی از جذابترین مبارزات را با استفاده از ترکیب کردن جادوهای مختلف دارد. همچنین به وضوح میتوان در بازی، نقش کارگردان سابق درگن ایج در تیم توسعه را حس کرد.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.