نقد فیلم حکایت دریا – از انزوای شازده احتجاب تا عزلت طاهر محبی
بهمن فرمانآرا آنقدر کارگردان شاخص و پرآوازهای هست که دیگر نیازی به معرفی ندارد، او به راستی تکه جواهری از تاریخ سینمای ایران است. برای نقد و بررسی فیلم «حکایت دریا» این کارگردان در ادامه ...
بهمن فرمانآرا آنقدر کارگردان شاخص و پرآوازهای هست که دیگر نیازی به معرفی ندارد، او به راستی تکه جواهری از تاریخ سینمای ایران است. برای نقد و بررسی فیلم «حکایت دریا» این کارگردان در ادامه با ویجیاتو همراه باشید.
بهمن فرمانآرا در سالهای فعالیت هنری خود همواره به همه ثابت کرده است که با تمام نامهربانیها و موانعی که بر سر راه او گذاشتهاند، هیچگاه دست از خلق آثار هنری بر نمیدارد. او که جز کارگردانی، پیشینه طولانی و پر کاری در پشت صحنه آثار هنری ازجمله نویسندگی و تهیهکنندگی و حتی تعلیم و آموزش هنرجویان دارد، در دهه چهل خورشیدی به دلیل علاقهاش به هنر سینما، مدرک سینمایی خود را از دانشگاه کالیفرنیا اخذ میکند و بعد از بازگشت به ایران کارش را با نقد فیلمهای سینمایی به صورت حرفهای آغاز میکند.
او پس از مدتی با ورود به تلویزیون ملی ایران، برنامههای متعددی را برای تلویزیون در سالهای پیش از انقلاب میسازد و در تمام این سالها در مقام استاد، در مدرسه عالی تلویزیون و سینما به تدریس و پرورش هنرجویان علاقهمند به این عرصه میپردازد.
بهمن فرمانآرا در سال ۱۳۵۱ تصمیم میگیرد نخستین فیلم بلند سینمایی خود یعنی «خانه قمر خانم» را با برداشتی از سریالی به همین نام جلو دوربین سینمایی خود ببرد. ولی این فیلم علیرغم موفقیت نسخه تلویزیونی آن به هیچ وجه مورد استقبال منتقدین و حتی عموم قرار نمیگیرد و در گیشه با شکست روبرو میشود.
شاید به نوعی میبایست دومین اثر این کارگردان بزرگ سینمای ایران یعنی فیلم «شازده احتجاب» را جدیترین و البته مهمترین اثر کارنامه هنری فرمانآرا دانست.
فرمانآرا در فیلم «شازده احتجاب» با برداشت از رمانی به همین نام نوشته هوشنگ گلشیری، چنان در تمایز ساخت در مقایسه با آثار ساخته شده در آن سالها، پر قدرت، پر ایجاز و البته با لحنی اجتماعی و انتقادی ظاهر میشود که در اندک زمانی خود را به عنوان یک کارگردان مؤلف، روشنفکر و صاحبنظر در سینما به همهی منتقدین دیکته میکند.
شاید وجه تشابه فیلم «شازده احتجاب» به عنوان جدیترین اثر کارنامه هنری این کارگردان با آخرین ساخته او یعنی «حکایت دریا»، در حکایت آدمهایی است که در تنهایی و انزوای اجتماعی واپسین سالهای زندگی خود، میان دو زمان حال و گذشته معلق و سردرگم ماندهاند.
شازدهای که در افول دوران قدرت سلسله قاجار، به عنوان آخرین بازمانده، تنهایی ترسناکی را در آخرین لحظات عمر خود زیر بار سایه سنگین جنایت و ظلمی که بر همه اطرافیانش روا داشته سپری میکند و در اینجا و در نقطه مقابل او کاراکتری به نام طاهر قرار میگیرد که به عنوان استاد فرهیخته دانشگاه و نویسنده رمان، شاید به تمثیل بر اثر همان ظلم حاکم که در تمام این سالها بر او روا داشتهاند، سرگشته و غوطهور در خاطرات گذشته، پیری و تنهایی غمگینی را در گوشه تیمارستان میگذراند.
فیلم «حکایت دریا» همچون بسیاری از آثار فرمانآرا، نه تنها باز هم رنگ و بوی شخصی این کارگردان را با خود به همراه دارد، بلکه شاید این بار حدیث نفسی باشد از هر آنچه که بر او و بر جامعهاش روا داشتهاند.
فیلم با یک سکانس استثنایی کار خود را آغاز میکند، طاهر محبی با بازی بهمنفرمانآرا و ژاله اسفندیاری با بازی فاطمه معتمدآریا روبروی هم بر روی صندلی نشستهاند، دیالوگها و شیوه دکوپاژ با استفاده از نورپردازی و صحنهآرایی، فضایی مهآلود و مرموزی را رقم میزند تا در همان ابتدا تماشاگرش را بخوبی و همسو با آنچه قرار است با آن روبرو شود، وارد فضایی مرده و غم زده از زندگی پایانی هنرمندی کند که در حالت احتضار ذهنی قرار گرفته است.
بیگمان انتخاب فرمانآرا برای به تصویر کشیدن فضایی اینچنین پیچیده آن هم با ورودی روانکاوانه به ذهن شخصیتی دوگانه و افسرده، یک ریسک بزرگ بوده است. ولی او به عنوان کارگردانی که استاد شخصیتپردازی است، در فیلم «حکایت دریا» نیز با نوشتن دیالوگهایی دقیق و کنترل نوع رفتار چنین شخصیتهایی، بسیار حرفهای عمل کرده است.
فرمانآرا در «حکایت دریا» عامدانه تماشاچی را در سرتاسر فیلم همچون خود شخصیت طاهر، در دوگانگی تمایز بین واقعیت و خیال سردرگم نگه میدارد تا در این برزج برپاشده هر آنچه در تار و پود تاریخ هنری و حتی اجتماعی در تجربه عینی و یا شهودی با آن روبرو بوده است، در تمثیل و استعاره به عرضه تصویر درآورد.
فیلم «حکایت دریا» را میتوان از حیث حضور بازیگران شاخص، یکی از مهمترین آثار حال حاضر سینما ایران دانست، فیلمی که از استاد علی نصیریان گرفته تا فاطمه معتمدآریا، لیلا حاتمی، علی مصفا، رؤیا نونهالی، صابر ابر، مریم بوبانی، پانتهآ پناهیها و شادروان داریوش اسدزاده همگی در آن به ایفای نقشی هر چند کوتاه پرداختهاند.
ولی شاید این همه آن چیزی نباشد که تماشاگر از یک فیلم انتظار دارد، فیلم «حکایت دریا» در ارائه داستان خود که مهمترین شاخصه یک فیلم سینمایی است، بشدت ناتوان است بطوری که در بیان قصه آن لکنت و گسستگی بسیاری دیده میشود.
نکته دیگر اینکه اگرچه بهمن فرمانآرا در مقام کارگردان و نویسنده، فیلمسازی مؤلف و صاحب سبکی است، ولی در جایگاه بازیگر شاید به دلیل طرز بیان و ادای صحیح کلمات، به هیچ وجه نمیتوان او را در زمره بازیگران درجه یک و یا حتی متوسط سینما قرار داد.
به هر روی فیلم «حکایت دریا» برای مخاطبان و علاقهمندان سینما با تمام کم و کاستیهایش، دلایلی برای خشنودی و رضایت آنها به همراه دارد، نخست اینکه با این فیلم یک بار دیگر امکان عرضه اثری از این کارگردان بزرگ سینمای ایران فراهم شده است و دوم اینکه «حکایت دریا» اگرچه هیچ چیز هم نداشته باشد، همانطور که گفتیم حدیث نفسی است از تجربه تمام دوران فعالیت فرمانآرا و تمام خاطراتی که در این سالها با آن روبرو بوده است، شاید به همین دلیل است که او شخصیترین ساخته خود را همچون آلبوم خاطرات هنریاش به عباس کیارستمی فقید تقدیم کرده است.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.