ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

دیداری دوباره با بشقاب پرنده‌های فضایی در فیلم Vast Of Night

آن زمان که اینترنت هنوز دایال آپ بود و به سختی می‌شد در ایران به کنکاش فضای مجازی پرداخت، بازار اخبار پیرامون بشقاب پرنده‌های فضایی در دنیا همچنان داغ بود. عمر این ترند جهانی به ...

آرش پارساپور
نوشته شده توسط آرش پارساپور | ۱۰ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۳:۰۰

آن زمان که اینترنت هنوز دایال آپ بود و به سختی می‌شد در ایران به کنکاش فضای مجازی پرداخت، بازار اخبار پیرامون بشقاب پرنده‌های فضایی در دنیا همچنان داغ بود. عمر این ترند جهانی به مدتها پیش از آن زمان برمی‌گشت ولی دهه هفتاد شمسی بود که به خاطر دارم بازار نشر کتاب و مجلات کشور هم دائما حول موضوع UFO می‌چرخید. کتاب‌های گوناگونی درباره این موضوع منتشر می‌شد و مجلات به نقل این اخبار می‌پرداختند؛ اساسا آن زمان که اینترنت و شبکه‌های اجتماعی هنوز به این شکل وجود نداشت؛ شایعات پیرامون ماجراهای ماورای تصورمان بیشتر بود: از بشقاب پرنده‌ها گرفته تا غول برفی (یتی) و یا هیولای دریاچه لاک نس. شایعات در آن زمان بهتر می‌چرخیدند و نبود دوربین‌های با کیفیت و پلتفرمی برای انتشار این اخبار از طریق مردم (شهروند خبرنگاری) باعث شده بود که رسانه‌ها هر موضوعی را به مردم بخورانند. بشقاب پرنده‌های فضایی نیز از جمله این موارد هستند که حالا تقریبا ده پانزده سالی می‌شود دیگر خبر داغی از آنها درز نمی‌شود و به فراموشی سپرده شده‌اند.

فیلم‌های برخورد با موجودات بیگانه نیز همزمان با ترند داغ شدن رصد UFO در نقاط مختلف دنیا، گیشه‌ها را تسخیر کردند. ای‌تی و برخورد نزدیک از نوع سوم گل سرسبد آنها به شمار می‌رفتند و فیلمهای دیگری نظیر The Thing موجودات فضایی را با ژانر وحشت در هم آمیختند؛ ژانری که انصافا برازنده این مقوله بوده و شخصا هربار به وجود این موجودات و یا حضور آنها در میان خودمان فکر می‌کنم؛ مو بر تنم سیخ می‌شود!

کارگردان فیلم Vast Of Night اما بیخیال این موارد نشده و معمای دهه‌های پیشین میلادی را سوژه اصلی فیلم خود قرار داده است؛ معمایی که تا امروز بی‌جواب مانده و دقیقا مشخص نیست اشیای چراغدار و گردی که در آسمان کشورهای مختلف دیده شدند چه بودند. این رویت‌ها در همه جا از از جمله ایران خودمان چندین بار رخ داده که که مهم‌ترین ماجرای رویت بشقاب پرنده به سال ۱۳۵۵ و توسط جنگنده‌های ارتش شاهنشاهی برمی‌گردد؛ مستندی با نام تهران ساعت ۲۳ درباره این واقعه توسط شبکه دوم صدا و سیما ساخته شده که بخش‌هایی از آن را می‌توانید در این لینک ببینید.

برای بررسی فیلم Vast Of Night باید به سریال Twilight Zone نیز اشاره کنم؛ سریالی که از سال ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۴ میلادی در شبکهٔ تلویزیونی سی بی اس پخش می‌شد و از تلویزیون زمان قبل از انقلاب نیز با نام «برزخ» بازپخش می‌شد. این سریال یک آنتولوژی به حساب می‌آمد (آنتولوژی به مجموعه‌های تلویزیونی گفته می‌شود که قسمت‌های مختلف (یا فصول مختلف) آن ارتباط داستانی با یکدیگر ندارند و هر یک داستانی مجزا دارند، مانند سریال True Detective و یا Amazing Stories) و هر بار به شرح وقایع ماورایی متفاوتی؛ از جمله موجودات فضایی؛ می‌پرداخت.

فیلم Vast Of Night هم زمانی که آغاز می‌شود، با تداعی این سریال در ذهن مخاطب به تماشاگر یادآوری می‌کند که قرار است شاهد یک اپیزود طولانی همانند قسمت‌های این سریال جذاب باشد. فیلم به معنای واقعی یک اثر رترو در حوزه سینما به حساب می‌آید که با تمسک به گذشته و المان‌های سریالهایی چون Twilight Zone، قصه خود را تعریف می‌کند. استفاده از نابازیگرانی که قهارانه در نقش خود فرو رفته‌اند در فیلم کمک کرده تا اسیر دیدن چهره‌های سینمایی نشویم و هوش و حواسمان به داستان زیبا و مینی‌مال فیلم بدهیم؛ داستانی که تعریف کردن آن از ابتدا تا انتها در دو سه جمله خلاصه می‌شود ولی فیلم به زیبایی آن را بسط داده است.

لحظات آغازین Vast Of Night شروع آشنایی ما با دو کاراکتر (قهرمان) ماجراست، دختری ۱۶ ساله به اسم فی و پسری که یک برنامه رادیویی محلی در شهر کوچک کایوگا در نیومکزیکو دارد. این دو رابطه دوستانه‌‌ای با یکدیگر دارند و به نظر می‌رسد که ته قلبشان نیز احساساتی برای یکدیگر قائل هستند. فی یک ضبط صوت کوچک گرفته و با مرد جوان هم‌قدم می‌شود تا از او راه و چاه استفاده از آن را یاد بگیرد. مسابقه بسکتبالی در این شهر کوچک برپا شده که تقریبا نود درصد اهالی شهر به دیدن آن رفته‌اند و فی و اورت (مرد جوان) علاقه‌ای به دیدن این مسابقه ندارند. فی که باید سر شیفت کارش در مرکز مخابراتی شهر باشد و اورت هم برنامه رادیویی خود را باید پخش کند.

پینگ پنگ دیالوگ بین اورت و فی در پانزده دقیقه ابتدایی فیلم شاید به ظاهر بی‌ربط به قصه باشد و برای برخی تماشاگران حوصله سربر، اما بازی بی‌نظیر این دو و پرمغز بودن این دیالوگ‌ها، آنها را مهم می‌کند. فیلم نیازمند تماشاگرانی است که حواس خود را به آن معطوف کنند و سرشان در جای دیگری مشغول نباشد! خصوصیات اخلاقی، باورها و ارتباط احساسی بین فی و اورت در همین چند دقیقه ابتدایی عیان می‌شود و ما تیپ شخصیتی هر دو و رابطه‌ای که میان آنها شکل گرفته را می‌فهمیم. تمام این سرنخ‌ها با رد و بدل کردن چند موضوع به ظاهر ساده به دست تماشاگر می‌افتد؛ موضوعاتی از قبیل صحبت درباره فناوری‌های آينده (گوشی موبایل و فناوری GPS و هایپرلوپ) که از زبان فی گفته می‌شود و توسط اورت مورد تمسخر قرار می‌گیرد. این مساله اولین واقعیت هولناک را به ما یادآوری می‌کند که شاید پای صحبت با هر پدربزرگ یا مادربزرگی بنشینیم، بتوانیم به عمق آن بیشتر پی ببریم: اینکه فناوری آنچنان با سرعت پیشرفت کرده که یک انسان شصت هفتاد سال پیش، به هیچ‌وجه تصور نمی‌کرده روزی بتواند با یک دستگاه جیبی تلویزیون ببیند و با دوستانش تماس تصویری برقرار نماید. ما از سرعت تکنولوژی و بلایی که سرمان می‌آید غافل هستیم و از این لحاظ لفظ «بلا» را به کار می‌برم چرا که تکنولوژی مشغول خوردن زندگی ماست. این بحث البته در اینجا نمی‌گنجد و بعدا به آن می‌پردازیم.

فی و اورت اما هر دو از عاشقان فناوری هستند و به نوعی گیگ به حساب می‌آیند. فیلم در ادامه پیدا شدن یک سیگنال عجیب و غریب توسط فی را در مرکز مخابراتی نشان می‌دهد؛ آنهم در کالبد یک سکانس طولانی بیش از ده دقیقه که زیباترین سکانس فیلم محسوب می‌شود. این صحنه که به نظر می‌رسد در یک برداشت انجام شده، دختری نوجوان را نشانمان می‌دهد که استرس تار و پود تنش را گرفته و نمی‌داند باید چه کار کند. شب مسابقه بسکتبال است و نه پلیسی در شهر باقی مانده و نه دوستانش جواب درست و حسابی به او می‌دهند. او به اورت پناه می‌برد و حین اجرای میان برنامه‌اش، درباره این سیگنال عجیب و غریب صحبت می‌کند. اورت و فی پس از این گفتگو وارد ماجرای پیچیده‌ای می‌شوند و فیلمساز آجرهای داستان زیبایش را یک به یک و با طمانینه می‌چیند.

یکی از مواردی که باید درباره Vast Of Night شفافسازی کنم اینست که فیلم به هیچ‌وجه عجله ندارد و قصد ندارد تا قصه هولناک خود را زودتر روایت کند. شما در اوج پیچیدگی‌هایی که دور دو قهرمان تنیده شده، شاهد شنیدن دیالوگ‌هایی درباره تکه فرش‌های پوسیده خانه الویس پریسلی هستید. مثال از این بهتر خود کاراکتر فی است که تقریبا تا ده دقیقه پایانی فیلم، ماجرا را جدی نمی‌گیرد و مانند یک نوجوان آشفته و دختری در حال گشت و گذار با پسری که بهش علاقه دارد، رفتار می‌کند. قهرمان داستان بی‌شک اورت است که نمی‌داند وارد چه مهلکه‌ای شده و حرف کسی را هم نمی‌خواهد باور کند اما لحظه به لحظه بیشتر با واقعیت ترسناک موجودات فرازمینی آشنا می‌شود.

Vast Of Night بر اساس واقعیت ساخته نشده اما پرونده‌های کمی نبودند که خبر از غیب شدن افرادی بدهند که هیچ‌گاه پیدا نشدند. فرضیه‌هایی که در فیلم مطرح می‌شود بر اساس شایعات و واقعیاتی است که در دنیای حقیقی به گوش رسیده و فیلمساز هرچه که بوده را داخل ظرف کاسه خود ریخته و آن را با سرعتی کم با یکدیگر مخلوط می‌کند و در میانه این راه، گاهی می‌ایستد و تکه‌ای از مایع همزده را به خورد تماشاگر می‌دهد تا مزه آن را حس کند. این کار با تاریک شدن صفحه در برخی سکانس‌ها رخ می‌دهد که به مخاطب اجازه فضاسازی و خیال کردن می‌دهد. فیلمساز به تماشاگر جلوه‌های ویژه باشکوه نشان نمی‌دهد و اثری مستقل و کم‌هزینه ساخته ولی با مدیریت درست، مسئول جلوه‌های ویژه فیلم را خود تماشاگر قرار داده تا بتواند هرجور که می‌خواهد درباره روایات مطرح شده در فیلم خیال کند. فیلم فیلم پر از مونولوگ‌هایی است که پر شدن خلا آن توسط ذهن تماشاگر انجام می‌شود و ادا شدن بسیار خوب این مونولوگ‌ها و بازی جذاب بازیگران، به بهبود این تصورات کمک شایانی کرده است.

فیلم در میانه داستان علمی تخیلی خود، مسائلی همچون نژاد پرستی را نیز فراموش نکرده و بدون آنکه به صورت غلوآمیز با آن برخورد کند، این مفهوم را وارد داستان کرده است. همچنین در کنار این موضوع، شایعه بسیار قوی جنگ سرد و تاثیر آن در مشاهدات UFO را نیز از زبان قهرمانش نقل می‌کند؛ شایعه‌ای که به واسطه آن گفته می‌شود بشقاب پرنده‌های رویت شده در سراسر دنیا در واقع نمونه‌های اولیه پهپادهای جاسوسی روسیه و آمریکا بودند. در واقع می‌توان گفت فیلم «وسعت شب» تمامی گستره دامنه‌های مختلف درباره بشقاب پرنده‌ها را در نظر می‌گیرد اما در نهایت تیر خلاص خود را می‌زند و به این شایعات مطرح شده در حد یک ادای دین، احترام می‌گذارد.

فیلم داستان پیچیده‌ای ندارد اما به ظاهر قصه‌ای پیچیده را به تصویر می‌کشد، معمایی که اورت و فی مشغول حل کردن آن هستند، برای مخاطب از همان نیمه اول فیلم حل شده و باور کردن آن توسط قهرمانان فیلم باقی می‌ماند. اثبات اینکه آیا واقعا پای موجودات فضایی در میان است و یا ماجرا چیز دیگری است، تقریبا بخش عمده‌ای از نیمه دوم فیلم را شکل می‌دهد و جزو معدود ایرادات فیلم به شمار می‌آید چرا که همه ما می‌دانیم در حال تماشای یک فیلم علمی تخیلی هستیم و فضاسازی کار این مساله را فریاد می‌زند. پایان بندی فیلم نیز بدون حواشی و کشدار کردن داستان رخ می‌دهد و با اینکه شاید انبوه سوالاتی را برای مخاطب باقی بگذارد اما واقعیت اینست که فیلم به دنبال پاسخ برای پرسش‌های مطرح شده در ذهن تماشاگر نبوده و نیست. فیلم Vast Of Night فقط می‌خواهد موضوع مهمی را که در گنجه خاطرات تاریخ خاک خورده، بیرون بکشد و با تکان دادن شدید آن، دوباره قصه‌اش را به شکل امروزی و تازه‌تر روایت کند. در واقع کارگران می‌خواهد ذهن خلاق تماشاگر که با دیدن اثر او پویاتر شده و به تکاپو درآمده، ادامه پایان فیلم را نیز متوصر شود و قصه را ادامه دهد، بدون آنکه سرنخ دیگری دریافت کند.

ناگفته نماند فضاسازی دهه پنجاه میلادی فیلم از رنگ‌بندی و دکوپاژ آغاز شده و به طراحی لباس و گریم بازیگران و حتی موسیقی کار برمی‌گردد و کارگردان از این لحاظ یک اتمسفر بی‌نظیر از آن حال و هوا خلق کرده که بیننده را مستقیما به آن دوران می‌برد. شهر کوچک و خالی و شب‌زده فیلم نیز لوکیشن بی‌نظیری برای روایت داستانی است که قهرمانان قصه به تنهایی مشغول دست و پنجه نرم کردن با آن هستند و خلوتی فیلم باعث شده تا تمرکز و پردازش روی این دو شخصیت و ماجرای عجیب و غریبی که مانند آتش گرفتن یک جنگل، سریع و سریع‌تر دور تا دور آنها را احاطه می‌کند، شکل بگیرد.

Vast Of Night فیلم مستقل، جمع و جور و قابل احترامی است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت، این فیلم توانسته ژانر علمی تخیلی را از چنگال جلوه‌های ویژه هالیوودی بیرون بکشد و با یک روایت ساده و بی‌حاشیه، آن را تبدیل به اثری نسبتا کوتاه و جذاب کند. فیلم پر از خاطره و خاطره‌بازی برای قدیمی‌ترها است و مخاطبین جدید را نیز به خاطر نحوه روایت مدرن و تازه خود، راضی نگه می‌دارد. Vast Of Night یکی از بهترین آثار علمی‌تخیلی مستقل چند سال اخیر است که قطعا اگر آلوده به بودجه انبوه می‌شد، از این حالت خارج شده و تبدیل به اثری معمولی می‌شد اما محدودیت در این مساله باعث خلاقیت فیلمساز (که اولین کار خود را ساخته) شده و موجب خلق یک اثر ستودنی. دیدن آن را از دست ندهید.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید
مجموع نظرات ثبت شده (3 مورد)
  • آرش پارساپور
    آرش پارساپور | ۱۵ مرداد ۱۳۹۹

    نقاطی مثل منطفه ۵۱ از همین نقاط مرموزه که توی صحرا نوادا هست و میگن محل آزمایش‌های مخفی ناسا هست

  • mehrshad
    mehrshad | ۱۴ مرداد ۱۳۹۹

    سلام. دمتون گرم

    • پدر درس یک
      پدر درس یک | ۱۱ شهریور ۱۳۹۹

      دمت سرد

مطالب پیشنهادی