اتفاقا برعکس نسخه قبلی، زیاد پیش میآید که تیر و مهمات کم بیاورید. خوشبختانه تیم سازنده دلیل قانع کنندهای هم برای این کار داشته. در DOOM Eternal تقریبا همه چیز قابل ارتقاست؛ از لباس و تواناییهای دوومگای گرفته تا تکتک سلاحهایی که بازی در اختیارتان قرار میدهد. اما خب شاید بپرسید اینها چه ربطی به محدود شدن مقدار مهمات دارند؟ پاسخ ساده است؛ تیم سازنده میخواسته بالانسی بین استفاده از سلاحها و مهارتهایی که در بازی برای دوومگای تعریف کرده، به وجود آورد.
خوشبختانه، آنها در انجام این کار هم موفق بودند. DOOM Eternal دیگر یک شوتر تکبعدی نیست که تنها وظیفهتان در آن کشتن شیاطین باشد. بلکه حالا باید در هر لحظه حواستان را به مقدار باقیمانده از مهمات، کولداون تواناییها و طبیعتا نوار سلامتیتان نیز باشد. اما نکته جالب این است که بازی به طور کامل ابزار لازم برای رفع نیازهایی که در هر لحظه پیدا میکنید را در اختیارتان قرار میدهد. چیزی به مردنتان باقی نمانده؟ میتوانید با یک گلوری کیل خونین کل نوار سلامتی خود را پر کنید. بین چند دیمن گیر افتادهاید و نمیتوانید تکان بخورید؟ خب یک نارنجک منجمد کننده بینشان پرت کنید. تیر کم آوردید؟ با اره برقی هر جنبدهای که نزدیکتان هست را تکه و پاره کنید تا خشاب کل سلاحهایتان پر شود.
در کنار اینها، DOOM Eternal نسبت به نسخه پیشین خود، چالش برانگیزتر هم شده. شاید باور نکنید ولی برخی از مراحل بازی به قدری دشوار هستند که شاید با خودتان بگویید، این که سختتر از کل سری دارکسولز است. بله، بازی به شدت مهارت محور شده. در کنار این که باید بدانید از چی، کِی و کجا استفاده کنید، باید همیشه برای حملههای خونین خود نیز استراتژی مناسبی بچینید. به بیان دیگر، بازی از شما میخواهد که برای قواعد تازهاش احترام قائل باشید و برای یادگیریشان وقت صرف کنید. اما اگر حوصله اینها را نداشته باشید، آن وقت خود بازی دست به کار میشود و با سختترین مجازاتها، یادآور میشود که قوانین تازه بازی مهم هستند و باید به آنها احترام گذاشت.
هر یک از این مهارتها به شکل عجیبی روی جریان گیمپلی تاثیر میگذارند و نحوه پیشروی در مراحل را تغییر میدهند. این یعنی، من بسته به شناختی که از نحوه بازی کردن خود دارم، میتوانم تواناییهایی را انتخاب کنم که میدانم حین نبردهای سخت بازی کمکم میکنند. بنابراین، شیوهای که شما مراحل را به پایان میرسانید، احتمالا با نحوهای که من آنها را پشت سر گذاشتم، زمین تا آسمان فرق دارد.
بشخصه از DOOM Eternal چنین انتظاری نداشتم و میتوانم به جرات بگویم که پختگی گیمپلی بازی، واقعا سورپرایزم کرد. اما چیز دیگری که سورپرایزم کرد، پلتفرمر بازی بود. در نگاه اول، اضافه شدن یک بخش پلتفرمر به DOOM برایم خیلی عجیب بود. اما حالا که بازی را تمام کردم، باید بگویم دیگر نمیتوانم سری DOOM را بدون پلتفرمر تصور کنم.
نکته جالب پلتفرمرهای DOOM Eternal این است که تکراری هم نمیشوند. همانطور که گفتم اوایل بازی، پلتفرمها خیلی شبیه چیزهایی هستند که در دنیای بازیهای نینتندو دیده بودیم. اما جلوتر که میروید، پای کلی پورتال و سکوی پرتابی هم به بازی باز میشود و به طور کلی پلتفرمینگ DOOM Eternal تغییر شکل میدهد.
خب اینها همه جالب به نظر میرسند ولی بیایید کمی هم در مورد چیزهایی که درباره DOOM Eternal جالب به نظر نمیرسند هم حرف بزنیم. بشخصه مثل قسمت قبلی از پایانبندی DOOM Eternal هم راضی نبودم.
البته با این تفاوت که تیم سازنده سعی کرده با ریسپاون تعداد زیادی دشمن، چالش نسبتا سنگینی برای دقایق پایانی رقم بزند. اما واقعا من اسم این را چالش نمیگذارم. پشت هر چالشی باید منطقی درست وجود داشته باشد. نه اینکه برای افزایش مدت زمان گیمپلی، بیخیال طراحی مرحله شد و با ریختن تعداد زیادی دشمن در لوکیشنهای مختلف، صرفا گیمر را درگیر کرد.
متاسفانه باس نهایی بازی هم به شکل عجیبی از همین رویه پیروی میکند. لوکیشنی که در آن با باس نهایی رو به رو میشوید به قدری با دیمنهای مختلف پر شده که در بیشتر اوقات اصلا متوجه نمیشوید دارید چه کار میکنید. اگر این دیمنها نبودند، شاید از بین بردن باس نهایی بازی، ۵ دقیقه هم طول نمیکشید.
این چیزی نبود که حقیقت من از پایان DOOM Eternal انتظار داشتم. به قدری از آخرین ساعات بازی ناراضی بودم که میخواستم به سراغ یوتیوب بروم و پایان بازی را در آنجا تماشا کنم. تنها چیزی که باعث شد پای بازی بمانم، موسیقیهای DOOM Eternal بود. در یک کلام، موسیقیهای DOOM Eternal محشرند.
خصوصا اگر مثل من طرفدار سبک راک و متال باشید، بینهایت از شنیدن موسیقیهای بازی حین پیمودن مراحل لذت خواهید برد. این موسیقیها با خشونت و سرعت گیمپلی بازی به شکل اعجاب آوری همخوانی دارد. ریتم سریع موسیقیها در هر لحظه شما را به سرعت عمل بیشتر ترغیب میکند و به طور کلی مانع از این میشود که بخواهید در یک جا بایستید و با ملاحظه حمله کنید.
DOOM Eternal گیمپلی پخته و پرمغزی دارد و از لحظه به لحظه تجربه مراحل آن میتوان لذت برد. تنها نقطه ضعف عمده بازی مربوط به پایانبندی آن میشود که میتوانست خیلی بهتر از اینها باشد. خوشبختانه بخش آنلاین سرگرم کنندهای هم برای بازی در نظر گرفته شده که میتوان پس از اتمام خط داستانی به تجربه آن مشغول شد.
البته خیلی انتظارات خود را از آن بالا نبرید. چراکه تمرکز سازنده، معطوف به بخش داستانی DOOM Eternal بوده و بخش آنلاین آن، صرفا حکم یک ویژگی ارزش افزوده برای بازی دارد.
داستان اصلی: ۱۳ ساعت
داستان و ماموریت فرعی: ۱۶ ساعت
صد در صد کردن بازی: ۲۰ ساعت
خلاصهاش اینکه DOOM Eternal معرکه، جذاب و منحصر به فرد است و به جز یکی دو ایراد جزئی، هیچ نقد دیگری به آن وارد نیست. DOOM Eternal گرافیک بینظیر، موسیقیهای گوش نواز و گیمپلی جذابی دارد و میتوان گفت جزو آن بازیهایی است که به هیچ وجه نباید خودتان را از تجربهاش محروم کنید.
DOOM Eternal را باید خرید چون این روزها کمتر شوتر اول شخصی پیدا میشود که هم گیمپلی پختهای داشته باشد، هم گرافیک خوب و هم موسیقیهای بینظیر. DOOM Eternal در یک کلام تجربه فوقالعاده مفرح و چالشبرانگیزی است و با پیشرفت خوبی که نسبت به نسخه دوم داشته، دیگر نباید در خرید آن شک کنید.
اگر خیلی حوصله سختی کشیدن در بازیهای ویدیویی را ندارید، DOOM Eternal را به شما پیشنهاد نمیکنیم. DOOM Eternal با اینکه یک بازی اکشن سریع است اما قاعده و قانونهای به خصوصی دارد که باید برای یادگیری آنها زمان صرف کنید. در کنار این، اگر با خشونت در بازیهای ویدیویی هم مخالفید، طبیعتا DOOM Eternal از آن بازیهایی نیست که بخواهید تجربه کنید.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
کلمه به کلمهی نقدت کاملا درست بود دقیقا حرف دلمون رو زدی خیلی لذت بردم
عاشق doom و wolfenstein هستم واقعا بینظیرن
ولی بنظرم اون حرفت که گفتی انتظار داشتیم doom eternal بدتر باشه درست نبود چون دوم و ولفنشتاین هیچ وقت از نسخهی قبلیشون بدتر نبودن (اگر نسخههای فرعی رو حساب نکنیم) و من خودم انتظار داشتم دوم اترنال عالیتر باشه ولی اونطور که من دیدم doom eternal و wolfenstein 2 با وجود ۳سال اختلاف توی عرضه شدن در سطح هم بودن
ولی بهرحال ۲تاشون عالی هستن و جز ۵بازی برتر از نظر من که توی عمرم شناختم
بهترین خوبیه بازی گیم پلیش
اما بدترین(برای افراد خاص)خشونتش
نقد بازی در دو جمله?
خسته شدم چون توی بچگی سام ماجراجو رو بازی کردم این میزنه زیر دلم نه اعصابمم خورد میکنه بازی های دیگه رو ترجیح میدم
درود بر اقا نیما گل، خیلی ممنون از نقد زیبای شما، من که از خواندنش خیلی لذت بردم و الانم در حال انجام بازی هستم.
یه پیشنهاد دارم که اگه ممکنه توی نقد ها یکم درباره داستان بازی هم توضیح بدید که بازی قبلی تا کجا پیش رفت و داستان این بازی از کجا شروع میشه.
بازم مرسی از قلم زیبای شما، منتظر نقد های بعدی جنابعالی هستم.
مخلصیم. ممنون که وقت گذاشتی و خوندی. حقیقتش خیلی موافق این نیستم که تو بررسی، داستان رو توضیح بدیم. ولی همیشه سعی کردیم برای داستان بازیهای به خصوص یه سری مقاله مجزا بریم. مثل کاری که با دث استرندیگ یا مورتال کامبت کردیم.
به نظر شما احترام میزارم و منتظر کارهای بی نظیر بعدیتون و مقالات داستانی بی نظیرتون هستم.
نقد خیلی خوبی بود ممنون
ممنون از نقد عالی و منصفانهتون
سعی کنید حداقل برای بازیهای AAA نقد ویدیویی رو به سایتتون اضافه کنید
رقابت تو عرصهی تولید محتوا روز به روز داره تنگتر و تنگتر میشه
خیلی مخلصم. بررسی ویدیویی هم ایشالا به زودی میریم سراغش.