سریال Shameless: ده موردی که هواداران میخواهند در فصل آخر ببینند
گلگرها قرار است یازدهمین و آخرین فصل ماجراجوییهای خود را امسال به سرانجام برسانند و طرفداران این مجموعه میخواهند اتفاقات بسیاری را در این فصل پایانی ببینند. ده فصل گذشته سؤال هایی را برای هواداران ...
گلگرها قرار است یازدهمین و آخرین فصل ماجراجوییهای خود را امسال به سرانجام برسانند و طرفداران این مجموعه میخواهند اتفاقات بسیاری را در این فصل پایانی ببینند. ده فصل گذشته سؤال هایی را برای هواداران بهجا گذاشت که امیدوارند در اپیزودهای پایانی مجموعه جواب آنها را بهدست بیاورند.
علاوه بر این، شخصیتهای محبوب فراوانی در مجموعه وجود دارند که بازگشتشان میتواند باعث خشنودی بینندگان شود. اگر این موارد در فصل آخر محقق شود، بهواقع فصل پایانی رضایت بخشی در انتظار بیحیاست (Shameless). قطعاً موارد بیشتری در ذهن و دل بینندگان این سریال وجود دارد که چیزی جز محقق شدن آنها را نمیخواهند اما پرداختن بهتمامی این موارد در این مقاله نمیگنجد و ما تنها به ده مورد برتری که پیش از خداحافظی نهایی با سریال Shameless دوست داریم تحقق یابند میپردازیم.
10- چه اتفاقی برای آتل و بانی افتاد
بیحیا عادت دارد شخصیتهای مهمان دوستداشتنی را معرفی کند و پسازآنکه هواداران شیفته آنها شدند، ناپدیدشان کند. دو مورد قابلتوجه در این رابطه آتل، فرزندخوانده کوین و ورونیکا در دو فصل اول و بانی، دوستدختر بیخانمان کارل از فصل چهارم هستند. آتل را آخرین بار در حالی دیدیم که با مالک و فرزندانشان به همراه کیسه بزرگی از ماریجوانای کوین، احتمالاً بهقصد فروش آن، پا به فرار گذاشتند.
و آخرین خبری که از بانی داریم زمانی است که کارل متوجه غیاب او میشود. کارل یک روز صبح به سراغ او میرود و میبیند که ون بانی از جای پارک همیشگیاش ناپدیدشده و به نظر میرسد درگیری در آنجا رخداده است. ما دیگر چیزی درباره این دو نفر در طول سریال نمیشنویم اما شاید در فصل یازدهم هواداران از بالاخره وضعیتشان مطلع شوند.
9- حضور شیلا و کارن
کارن شخصیتی بود که شما دوست داشتید به او تنفر بورزید در حالی که مادرش شیلا فردی بود که بهراحتی بینندگان را مجذوب خود کرد. کارن پس از تصادف با اتومبیل و صدمه مغزی که در پی آن دید مجموعه را در فصل سوم ترک کرد و شیلا دو فصل بعد در فصل پنجم از جمع بازیگران بیحیا جدا شد.
پس از تصادف، جودی به همه در فصل سوم اطلاع داد که از دست رفتن حافظه کوتاهمدت و اختلال در حرف زدن او احتمالاً موقتی است پس شانس آن وجود دارد که کارن اکنون تغییر کرده باشد. از سوی دیگر، خیلی دور از ذهن نیست که باور کنیم سفرهای شیلا درنهایت او را به زادگاهش بازمیگرداند.
8- فیونا با جیمی
ما در حال حاضر میدانیم که امی رسوم قرارداد بسته تا در نقش فیونا در فصل پایانی بیحیا حضور پیدا کند اما بهتر از آن وارد رابطه شدن او با جیمی (استیو) است. از میان تمامی روابط فیونا، جیمی بیشترین کنش را با او داشت و پس از تمامی اتفاقاتی که برای فیونا رخداده او اکنون نگاهی کمی متفاوتتر به جیمی خواهد داشت.
فیونا اشتباهات بسیاری را از زمان آخرین ملاقات خود با او مرتکب شده پس انتظار میرود که این بار دیدگاه متفاوتی را در پیشگرفته و توانایی بخشش او را برای اعمال گذشتهاش در خود ببیند. جیمی واقعاً او را به خاطر خودش دوست داشت و در کنار هم قرار گرفتن این دو نفر بسیاری از هواداران را خشنود خواهد کرد.
7- یک کسبوکار خانوادگی برای گالاویچ
با ازدواج رسمی گالاویچ در فصل گذشته، یکی از رویاهای بینندگان به واقعیت پیوست اما آنچه که واقعاً رضایتبخش خواهد بود پا گرفتن یک کسبوکار خانوادگی برای گالاویچ است.
تصور بازسازی یک آمبولانس رهاشده و مراقبت از مردم محروم شیکاگو بهدست این دو نفر چندان دشوار نیست. شاید حتی بتوانند یک مرکز حمایت از جوانان با یکدیگر تأسیس کنند و بههرحال، این دو تیم بسیار خوبی را در کنار هم شکل میدهند.
6- ازدواج کوین و ورونیکا
در اپیزود پایانی فصل ده، کوین از ورونیکا بهطور رسمی درخواست ازدواج میکند. این دو در فصل اول پسازآنکه متوجه شدند پدر ورونیکا برای او جهیزیه تدارک دیده است یک مراسم عروسی تقلبی برگزار کردند. اما از آن زمان تابهحال موفق نشدهاند بهطور رسمی ازدواج کنند که تنها یک دلیل دارد: کوین ازدواجکرده است.
احتمال بالایی وجود دارد که در فصل پایانی این دو ازدواج کنند اما بازگشت همسر مجنون کوین سرگرمکننده خواهد بود و وقایع جالبی که در پی تلاشهای کوین برای قانع کردن او به طلاق رخ میدهد میتواند به این فصل جذابیت ببخشد.
5- پذیرش لیام نسبت به خود
ما بالاخره لیام را دیدیم که با هویت خود در فصل دهم کنار آمد. بنابراین به تصویر کشیدن تأثیر این پذیرش در شخصیت او و ورودش به دوران بلوغ در فصل آخر قطعاً میتواند به نقطه قوتی در فصل آخر تبدیل شود.
هواداران دوست دارند ببینند که لیام جنبه گلگر شخصیت خود را بیشتر از گذشته پذیرا شود اما همچنان به شخصیت بااخلاقی که تبدیلشده وفادار بماند. او بهزودی وارد دبیرستان میشود پس امیدواریم فصل جدید، لیام را با اعتمادبهنفسی که تازه بهدست آورده در راهروها و کلاسها دبیرستان نشان دهد.
4- کارل در نیروی انتظامی
فصل دهم شاید به رؤیای نظامی کارل پایان داد اما به نظر میآید که در عوض راه جدیدی را پیش پای او قرار داد. پسازآنکه کارل شاهد حمله هولناک به یک پیرزن در ایستگاه اتوبوس بود انگیزه پیدا میکند تا تغییری در جامعه ایجاد کند اما راهی که باید برای رسیدن به آن نقطه طی کند او را به فرصتی جالب میرساند.
به نظر میرسید کارل از تربیت نوجوانان در برنامه تمرین نیروهای پلیس جوان لذت میبرد.
و بااینکه او برای این پست نامناسب تلقی شد در انتها به شکلگیری رابطهاش با رئیس پلیس داستان ختم شد. در انتهای فصل دهم کارل را در راه خدمت در نیروی انتظامی میبینیم که با توجه به گذشته نه چندان درخشانش در برخورد با قانون تضاد تأمل برانگیزی را ایجاد کرده است.
3- پایانی مناسب برای فرانک
فرانک جز آزار و اذیت برای اطرافیانش کار دیگری انجام نداده و میتوان بهراحتی او را مصداق بارز کلمه بیحیا دانست. درست وقتیکه فکر میکنید فردی بااحساس است کاری انجام میدهد که نشاندهنده خودخواهی اوست. دیگر کار او از تغییر گذشته پس تنها یک راه برای پایان دادن به فرانک باقی میماند.
بسیاری از هواداران دوست دارند مرگ او را در فصل پایانی ببینند. یکی دیگر از راههای پایان بخشیدن به او فراموشی گرفتن وی است تا بهطور کامل از یاد ببرد که چه انسان آزاردهندهای در طول عمرش بوده است. البته، راهحل سوم پیروزی فرانک مثل همیشه است اما اگر این سرنوشتی است که برای او مقرر شده، بهتر است میکی اوشی در آن دخیل باشد.
2- لیپ از هوشش استفاده کند
لیپ بیشک باهوشترین گالاگر است و بیشترین فرصت را برای پیشرفت و بهتر شدن از تمامی اعضای خانوادهاش دارد. اما به خاطر گرفتن تصمیمهای نه چندان هوشمندانه، او شانس خود را برای کسب تحصیلات عالیه از دست داد.
از آن زمان تابهحال، سریال چندان به لیپ نپرداخته و تنها شاهد استفاده او از دانش مکانیک خود در تعمیرگاه بِرَد بودیم.
اما هواداران لیپ دوست دارند او از هوشش برای هدفی پرمعناتر استفاده کند، مثلاً راهی برای بازگشت به دنیای آکادمیک پیدا کند و مانند پروفسور یوئنس به تدریس مشغول شود یا بتواند تعمیرگاه را برد بگیرد و آن را به موفقیتی بزرگ تبدیل کند.
1- ازدواج دبی
دبی نقش رأس خانواده را پس از جدایی فیونا بر عهده گرفت اما او هنوز راه درازی در پیش دارد.
ازآنجاییکه به نظر میرسد او تنها گلگر بالغ است که هنوز رابطهای بلندمدت و جدی نداشته، پیدا کردن همدمی که بتواند او را مجاب به انتخاب زندگی زناشویی و ازدواج کند اتفاقی تازه برای شخصیت او بهحساب میآید.
سندی میلکوویچ گزینه مناسبی برای این کار است زیرا او در فصل گذشته از دبی حمایت کرد و قطعاً میتواند دبی را در جاهایی که زیاد از حد احساساتی و از کنترل خارج میشود مورد مذمت قرار دهد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
این سریال عشقه برا من. یکی دو مورد از نظرم رخ ندن خیلی بهتره مثل برگشتن دوست دختر قدیمی کارل یا مرگ فرانک یا فیونا و جیمی. ولی بقیه رو موافقم.
سریال چگونه با مادرت جالبه ببینم؟
کمدی از نوع سیتکام هست و جنسش با شیملس کاملا تفاوت داره. ولی قشنگه اونم
فکر کنم منظورشو بخاطر نگارش نادرستش متوجه نشدید! فکر کنم سعی کرده به شما توهین کنه
ایشالا که اون نبوده منظور بهرام جان ?