تقابل انیمههای رباتیک (مکا): Evangelion و Gurren Lagann
در ابتدا و پیش از شروع مقاله، بهتر است توضیح مختصری درباره انیمههای مکا و به طور کلی این ژانر از انیمهها داشته باشیم. همانطور که احتمالا بسیاری از انیمهبازهای قهار میدانند، مکا یکی از ...
در ابتدا و پیش از شروع مقاله، بهتر است توضیح مختصری درباره انیمههای مکا و به طور کلی این ژانر از انیمهها داشته باشیم. همانطور که احتمالا بسیاری از انیمهبازهای قهار میدانند، مکا یکی از گروههای خاص انیمه است و ژانر مکا را میتوان ژانری رباتیک دانست. تمرکز این ژانر عمدتا روی رباتهای جنگجو است که بسته به نوع انیمه مورد بحث، این رباتها نیز متفاوت خواهند بود، چراکه ممکن است به اندازه یه آسمان خراش با هویتی نامعلوم باشند یا به اندازه یک خانه چند متری با قابلیتهای تانک گونه.
در ادامه قصد داریم به دو مورد از بهترین انیمههای مکا یعنی نئون جنسیس اونگلیون (Neon Genesis Evangelion) و گورن لاگان (Tengen Toppa Gurren Lagann) بپردازیم و ببینیم کدامیک از آنها برتر است؛ پس با ویجیاتو همراه باشید.
نئون جنسیس اونگلیون و گورن لاگان از بهترین انیمههایی هستند که تاکنون ساخته شدهاند. یکی از آنها به عمق روان انسان رفته و آن را کاوش میکند، درحالی که دیگری به پتانسیل بی حد و حصر بشر میپردازد. یکی روایتگر مرگ و تجدید حیات است و دیگری داستانی آخرالزمان از خودتخریبی را به تصویر میکشد.
این دو انیمه که توسط استودیو Gainax ساخته شدند، به نوعی مکمل یکدیگر هستند، چراکه هردوی آنها داستان پسری ۱۴ ساله و خجالتی را دنبال میکنند که به همراه پدرش که با او روابط سردی دارد به شهری زیرزمینی واقع در زیر شهر توکیومیرود تا در NERV که یک آزمایشگاه پشتیبانی شده از طرف سازمان ملل متحد است حضور پیدا کند. برای مقاومت در برابر قدرت خارقالعاده فرشتهها، NERV یک اسلحه نیمه-مکانیکی به شکل یک روبات طراحی کرده که تقدیر آن پسر کنترل کردن این هیولای وحشتناک میباشد.
در ادامه قرار است برخی ویژگیهای هردو انیمه را با یکدیگر مقایسه کنیم
اکشن مکا
ابتدا بیایید این دو مجموعه را به عنوان انیمههای مکا مقایسه کنیم. نئون جنسیس اونگلیون شباهت کمتری به مکای سنتی دارد و درعوض نقاط مشترک آن با ژانر کایجو مانند گودزیلا و یا گمرا (Gamara) بیشتر است. درکنار اینها نمیتوان از اکشن فوقالعاده آن چشمپوشی کرد.
اما در مقابل گورن لاگان برتریهای بیشتری نسبت به اونگلیون دارد؛ صحنههای اکشن آن افسارگسیخته هستند. درصورتی که صحنههای مبارزه در اونگلیون از نظر یکپارچگی و خشونت بسیار قدرتمند جلوه کرده که در مقایسه با گورن لاگان جای نمیتواند نبردهای دیوانهوار و درعین حال سرگرمکننده آن را پر کند. بسیاری از مبارزاتی که در گورن لاگان شاهدش هستیم بر پایه مفهوم "rule of cool" شکل گرفتهاند؛ یعنی دیدن صحنههای هیجانانگیزی که در واقعیت غیرممکن هستند اما با این حال مخاطب آن را دوست دارد و درمواردی حتی به آن عشق میورزد.
رباتها با هیچ و پوچ دریل درست میکنند، سرشان را مثل یک اسلحه پرتاپ کرده و با دریل زدن داخل ماشینهای بزرگ آنها را جزوی از خود میکنند که این تنها نیمی از راه است. نیم دیگر به نبر پایانی گورن لاگان میپردازد و کهکشانهایی که همچون سلاح شوریکن به دور و اطراف پرتاب میشوند. پوچی محض خیلی زود آن را به پدیدهای فراموشنشدنی تبدیل کرده و گورن لاگان از این حیث پیروزی را از آن خود میکند.
برخلاف گورن لاگان، اونگلیونها و فرشتهها طراحی خاطرهانگیز و فراموشنشدنیای دارند؛ اشکال عجیب غریب و جالبی به خود میگیرند که هیچ شباهتی به بدنهای معمولی ندارد. به همین ترتیب اونگلیونها نیز به عنوان پدیدههای ارگانیک غیرقابل پیش بینی و وابسته به اراده انسان ، پیوسته انتظارات را به شیوه ای مضحک و کابوسوار، زیر پا میگذارند. نتیجتا میتوان گفت که اکشن گورن لاگان برتر بیشتری نسبت به اونگلیون دارد و در مقابل مکای اونگلیون قویتر است.
شخصیتپردازی
گورن لاگان از نظر به کارگیری شخصیتها نیز فوقالعاده عمل کرده؛ چرخش ۱۸۰ درجهایِ سایمون و تبدیل شدن او از پسری ضعیف و خجالتی به کسی که ناجی بشریت شد، در سراسر این مجموعه به وضوح نشان داده شده. کامینا هم که دوستی نزدیکی با سایمون دارد و با وجود اینکه تنها در ۸ قسمت مجموعه حضور داشته از او به عنوان قهرمانی محبوب و تکرارنشدنی یاد میشود.
یوکو نیز یکی از آن کاراکترهایی است که نهتنها خیلی زود خود را در دل مخاطبان جا داد، بلکه تغییرات غیرمنتظره زیادی در طول داستان متحمل شد و در نهایت جهش زمانی رسید. حتی شخصیتهایی مثل Rossiu و Viral که کمتر مورد توجه بودند، در نوع خود جذاب و جالب به نظر میرسند.
با اینحال اگرچه گورن لاگان کاراکترهای فراموشنشدنی دارد و آنها بیشتر با حضور خارقالعادهشان در داستان شناخته میشوند، اما نمیتوان آن را با رئالیسم حاکم بر شخصیتهای اونگلیون مقایسه کرد. هر کاراکتر در نور ناپایدار و ضعیفی به تصویر کشیده شده و تمام نقصهای شخصیتی آنها از طریق روانشان و در قالب معاینات دردناک در معرض دید قرار میگیرد. در این میان افراد زیادی وجود دارند که به معنای واقعی کلمه به شخصیتهای موجود در اونگلیون نفرت میورزند؛ مخصوصا شینجی! هرچند این نفرت ممکن است به نفع اونگلیون نیز باشد.
اگرچه بسیاری از مخاطبان دوست داشتند شینجی نقش فعالتری در داستان داشته باشد، اما کمتر کسی به نقش واقعی او و کاری که باید انجام دهد توجه میکند. اینکه حتی یک شخصیت عروسکی مانند ری آیانامی لایههای عمیقی دارد و پر از نکات ظریف و قابل توجه است.
داستان
هردو انیمه ریسکهای متعدد و غیرقابل انتظاری در مورد داستان انجام داده بودند که در نهایت به موفقیت آنها نیز ختم شد. در همان ابتدای گورن لاگان به نظر میرسد که کامینا قهرمان واقعی داستان است و هشت قسمت طول میکشد تا مرگ او را شاهد باشیم، درکنار آن شکست شخصیت Lordgenome را میتوان نقطه عطف داستان دانست.
گورن لاگان حماسی و سنتیگونه است، درصورتی که اونگلیون داستان کاملا متفاوت و غیرمعمولی دارد و نیمه پایانی آن به صحنههای طولانی و دروننگرانه پرداخته شده است. عنوان اول در عین اینکه قدمهای غیرمنتظرهای در طول داستان برمیدارد، اما در نهایت میتوان طعم و بوی داستانهای قهرمانانه و آشنای همیشگی را در آن پیدا کرد. اونگلیون از طرف دیگر به آسیبهای روحی و وحشت وجودی میپردازد.
در پایان میتوان اینطور گفت که داستان گورن لاگان پایانی راضی کننده اما دردناک دارد، درحالی که پس از تماشای اونگلیون میخواهید بازهم بیشتر آن را دنبال کنید تا ببینید سرنوشت خوبی نصیب کاراکترهای نجات یافته آن میشود. سایر انیمههای مکا مانند Rahxephon (رازفان)، (Darling in the Franxx) و حتی گورن لاگان به نوعی از اونگلیون الهام گرفتهاند.
گورن لاگان بینظیر است، اما بدون اونگلیون گورن لاگان نیز نمیتوانست وجود داشته باشد، بنابراین هردوی آنها شاهکار هستند اما Neon Genesis Evangelion از همه جنبهها برتری بیشتری دارد.
بیشتر بخوانید:
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
با تمام احترام به eva و همینطور مطلب ولی متاسفانه ایوانگلین یه اثر کاملا اورریتد شدست,بحث اکشن و مکا رو میذارم کنار و بحثم به روند داستان و شخصیت پردازیه.
چیزی که بدیهیه اینه که ایوا از نیمه دوم به بعد شروع به تغییر میکنه که این برمیگرده به آشنا شدن کارگردان با یه کتاب روانشناسی و عمیق تر شدن افسردگی کارگردان,اما چیزی که مهمه اینه که نیمه دوم به هیچ وجه به اندازه نیمه اول خوب و خلاقانه نیست, تمرکز انیمه روی جنبه روانشناختی بیشتر و بیشتر میشه جوری که دو قسمت پایانی عملا درش مکایی وجود نداره و همش سیر و سفر در وجود شخصیت هاست اما مشکل اینه که برا انیمه ای که تگ مکا خورده کنارش و انیمه ای که به عنوان یکی از اثار انقلابی و کالت این سبک شناخته میشه این کار یعنی ضعف شدید انیمه تو بحث روند داستانی که شاید اگه این روند متفاوت بود انیمه خیلی بهتر از آب در میومد,اما خب متاسفانه روند اشتباه انیمه ادامه پیدا میکنه و میرسه به اندینگ که به معنای واقعی ناامید کنندست,به جای جواب دادن به سئوالات بی شماری که انیمه برامون ایجاد کرد که زحمت جواب دادن سرسری هم به خودش نمیده صرفا یه سفر به "ظاهر" عمیق به درون شخصیت ها میکنه و مخاطب رو تو گیجی محض ول میکنه چه بسا مخاطب قبل از رسیدن به دو قسمت پایانی میتونست این اندینگو کاملا راحت حدس بزنه با توجه به نیمه دوم انیمه!!!
اما مشکلات ایوانگلین فقط تو این چیزا نیست
توضیح ندادن مفاهیم زیادی که تو انیمه به کار رفته(مث ماهیت فرشته ها) تا حتی نماد های دینی بیخود که کاملا معلوم بود انیمه صرفا برا خوشگلی این نماد ها رو به کار برده(خود کارگردانم این رو تائید کرده)
اما باز هم ایوانگلین لنگ میزنه و اونم چیزی نیست جز شخصیت پردازی
شاید خیلی ها فکر کنن چون انیمه کار جدیدی کرد و شخصیت هایی رو خلق کرد که در درون مشکلات زیادی داشتند انیمه خیلی کار شاخی کرده ولی خب متاسفانه بازم اشتباه میکنید!!!
چپاندن چهار تا شخصیت بدبخت که هیچ پیشرفتیم نمیکنن کار خاصی نیست
شینجی یه پسر بدبخت و بیچاره که باباش ولش کرده,
بعد از چند وقت که نمیخواد خلبان باشه و دنبال دلیل میگرده
میفهمه که میخواد کاری کنه که باباش بهش افتخار کنه
آسکا هم یه دختر بدبخته که به خاطر مشکلات خانوادگی بد اخلاقه و صرفا بلده جیغ بزنه و وقتی خلبان میشه هی پزشو میده و مغرور میشه
ری هم یه دختر ساکت و سرده که چیز زیادی ازش نمیفهمیم در اوایل
تا اینجاش که به نظر میرسه مشکلی وجود نداره اما کم کم مشکلات شخصیت پردازی شروع میکنن به معلوم شدن!!!
شینجی هدفش اینه که باباش بهش افتخار کنه و باباشو خوشحال کنه و به خاطر همینم هست که تصمیم میگیره دوباره خلبان بشه ولی اواسط انیمه یهو میفهمیم که دیگه خبری از اون هدفه نیست و شینجی دوباره تبدیل به یه ادم افسرده میشه
اسکا هم کم کم بعد از شکستاش حس ناامیدی پیدا میکنه
مشکل معلوم شد!! انیمه اصن نمیخواد اینارو به بلوغ برسونه
اسکا خیر سرش یه خلبانه ولی همش تو مبارزه ها شکست میخوره و شینجی همش گنداشو درست میکنه و سر همین شکست هاست که اخر شکست روحی میخوره و قبول میکنه که ضعیفه
اینکه کل انیمه به یه شخصیت تو سری بزنی و اصلا هم سعی در بلوغش نکنی نمیشه شخصیت پردازی خوب!!!میشه آشغال!!
درسته اسکا یه خلبانه ولی به معنای واقعی بی عرضه است!!!
انیمه هدف شینجی رو فراموش میکنه و دوباره بدبخت نشونش میده!!!
شخصیت های دیگه هم همینن
از میساتو گرفته که اون هم بلوغی نداره و صرفا خوشگله تا گندو ایکاری که همه یه کار فقط میکنن و بلوغی ندارن
و متاسفانه همین مشکلات باعث میشه که با شخصیت ها همذات پنداری نکنیم و اگه همه در جا با هم بمیرن ما یه ذره هم ناراحت نشیم!
ولی تنها یه شخصیت جالب و "درست" شخصیت پردازی شده وجود داره که اونم toji نام داره
درسته یه شخصیت فرعیه که به نظر میرسه دکوریه مث بقیه ولی هدف داره و هدفشم خواهرشه و به خاطر خواهرشه که تصمیم میگیره خلبان میشه
خوشبختانه انیمه هدف این شخصیتو فراموش نمیکنه و وقتی در مواقع خطر مواجه میشه مخاطب هم نگرانشه, بلوغ داره و کارهاش "عواقب" دارن و مثال خوب یه شخصیت خوب پرداخته شده است که متاسفانه تک و تنهاست تو انیمه در این زمینه.
از رابطه عاشقانه(بخونین فن سرویسانه!!!!) اسکا و شینجی هم بخوام بگم توصیه میکنم قسمت 15 رو ببینید تا اینم براتون روشن شه.
خلاصه که این همه طومار نوشتم صرفا برای یه چیز و اونم اینه که جدا از بحث کالت بودن ایوانگلین که هیچ کس منکرش نیست این اثر نه تنها شاهکار نیست بلکه کاملا متوسط و یا حتی یه جاهایی نزدیک به آشغال میشه!!!!
کالت بودن دلیل بر شاهکار بودن یه اثر نیست
امیدوارم وقتتونو با این انیمه هدر ندین
با احترام با نظرت مخالفم. اوانگلیون شاهکار دنیای انیمه ها در همه ژانرهاست. کارگردان کجا گفته این موارد دینی رو به خاطر خوشگلی اورده آخه؟ سینمایی های اخیرش هم کولاک میکنه اگر دیده باشی. شخصیتها توی این انیمه میخوان به بلوغ برسن ولی موانع و دنیای سیاه دورشون نمیذاره به این کانسپت دست پیدا کنن. در مورد اندینگ هم حق داری ولی حتما میدونی که یک اندینگ دیگه براش ساختن تا قابل فهم تر باشه و ملموس تر.
"کارگردان کجا گفته این موارد دینی رو به خاطر خوشگلی اورده آخه؟"
https://www.cbr.com/why-watch-neon-genesis-evangelion-anime/
گزینه 15 رو نگاه کن
بحث من صرفا مربوط به سریالی بود نه EOE و سینمایی های دیگش(جدا از اینکه EOE صرفا تو یک تایم لاین دیگست)
همونجور که دوستمون گفت خلاصه مصاحبهها صرفا برداشتهای غلطی هستند که برخی سایتها میکنن از صحبتای افراد.
عزیز من خود طرف داره میگه هدف خاصی نداشته!!!
این همه آدم تو ردیت و جاهای دیگه نمیان بگن نه فلان سایت برداشت اشتباه کرده از حرف این آقا بعد اومدی میگی نه برداشت اشتباه کردی؟؟؟
خواهشا یه جواب بده منطقی هم سطح سایتو میبری بالا هم یه بحث منطقی بوجود میاد نه اینکه میای یه چیز میگی که بگی نه من درست میگفتم ایوانگلینم اصن نمادای بیخود نداره!!!
خدایی این تعصب چیه واقعا
انقدر ساده نیست که بشه بهش گفت برداشت غلط ، مخصوصا وقتی مصاحبه زو میارن ، نهایتا بشه گفت برداشت اغراق آمیز
نه تنها اوانگلیون بلکه بسیاری از انیمه ها نماد ها رو صرفا فقط برای اینکه انیمشون cool به نظر برسه میارن و به طرز واضحی هم تاثیر داره
هیدئاکی آنو این ایده رو خیلی وقت در سر داشته و اینجوری نبوده که نیمه دوم با یه کتاب آشنا بشه و تغییر کنه. نیمه دوم به خاطر چند مورد روندش تغییر میکنه.
۱. استودیو Gainax سابقه بدی در مدیریت تولید و داره و به همین دلیل در روند تولید با مشکل مواجهه شدند و مجبور شدند تعییراتی بدند.
۲. حمله گاز ساردین در ژاپن زمان پخش همین آنیمه اتفاق افتاد و به خاطر حساسیت های افکار عمومی مجبور شدند روند داستان رو تغییر بدند. همین مورد باعث وخیم تر شدن مورد اول شد.
۳. هدف آنو این نیست که یک داستان شسته و رفته بده تا همه چیز در آخر معلوم بشه و مخاطب به خیر و خوشی از پای تلویزیون بلند بشه.
۴. طراحی، شخصیت پردازی، اکشن، داستان و خیلی جنبه های دیگه هست که از حوصله این پست خارجه و در صورت نیاز در موردش صحبت میکنم.
واقعیت اینه که هیدئاکی آنو در اصل و پایه یک طرفدار آنیمه هست و کسیه که از این رسانه لذت میبره. آنو هیچ وقت سعی نکرد چیزی رو بگه یا چیزی رو وارد داستان کنه. همیشه میگه از اثر لذت ببرید و زیاد فکر اینجور چیزا رو نکنید.
در نهایت نکتهای که به نظر میرسه اینه زیاد با تاریخ و تحول آنیمه آشنا نیستید. اگر آنیمههایی که پیش و پس از اونجلیون اومدند رو بررسی کنید تاثیری که اونجلیون در صنعت داشته رو متوجه خواهید شد.
"هیدئاکی آنو این ایده رو خیلی وقت در سر داشته و اینجوری نبوده که نیمه دوم با یه کتاب آشنا بشه و تغییر کنه."
In episode 16, about halfway through production of the series, creatively blocked and unable to go further writing the story for the character of the ambiguous Rei, Anno asked a friend for a suggestion on some reading about mental illness in an attempt to better understand her. The book he picked up startled him. What he found within was a diagnosis of his own problems in life. It was revelatory. Anno had been struggling with depression all these years and hadn’t had the language or understanding for it, or even accepted that it could be a clinical diagnosis.
منبع:https://www.polygon.com/2019/6/19/18683634/neon-genesis-evangelion-hideaki-anno-depression-shinji-anime-characters-movies
در نتیجه این حرفت کلا غلطه
1.تو این مورد خیلیا کمبود وقت و بودجه رو دلیل این کار دونستن اما
“He [Anno] told an anime magazine in Japan that he couldn’t make what he wanted because of schedule or budget. But that’s not correct. I talked with Mr. Yamaga and Mr. Anno. They said,”It’s not only a problem of schedule or budget. It’s a problem of what the ending is going to be." Mr. Anno couldn’t decide."
منبع:https://www.gwern.net/otaku
پس این هم رد میشه کلا(این حرف توسط یکی از کارکنای gainax به نام Toshio Okada زده شده ولی یه جورایی همخوانی داره با قضیه نداشتن خلاقیت برای ری که بالاتر گفتم و جدا از اون جایی ندیدم که حرفی از گزینه دوم زده بشه ولی در هر صورت نمیتونی منکر این چیزیایی که گفتم بشی)
و اینکه وقتی خود کارگردان از اندینگ دفاع میکنه و میگه هر کی ازش خوشش نیومده مشکل خودشه یعنی کمبود بودجه و اینا همش چرت و پرته
گزینه های 3 و 4 یه بحث دیگه میطلبه که به قول خودت حوصلش نیست و اگه خواستی تو تگرام ادامش میدیم
و من کار ندارم آنو هدفش از انیمه ساختن چیه, فقط خود اثر رو نگاه میکنم که متاسفانه ناامید کننده و "نزدیک" به بده,
درباره تحول تاریخ انیمه بله کسی منکر کالت بودن این انیمه نیست اما اینکه بگیم اولین انیمه مکا بوده که شخصیتاش بدبخت و بیچاره بودن و رو داستان تمرکز داشتن(که بهتره برا eva اسمشو بذاره تو سری خور!!!) نمیدونه bubblegum crisis و یا حتی the vision of escaflowne وجود داشتن که فک کنم شما هم از اون دسته از دوستانید که توصیه میکنم یکم مطالعاتتونو در این زمینه افزایش بدین چون کاملا معلومه که اثار دیگه در اون دوره رو نمیشناسید و چون فن eva هستین که از پروفایلتونم معلومه صرفا چسبیدین به این انیمه که کار اشتباهیه
همونطور که توهم اینو دارید که چون کالته و تاثیرگذار پس انیمه شاهکاریه این قضیه رو کاملا تائید میکنه
انیمه هایی که هم شاهکارن و هم کالت بودن(مث cowboy bebop) هم هستن ولی متاسفانه eva جزوشون نیست و به شما توصیه میکنم صرف نظر از کلمه کالت یکم درباره خود اثر تحقیق کنید تا حداقل اطلاعاتتون بیشتر بشه
۱. مورد اولی که گفتی بهتره به این خلاصهها توجه نکنی چون متنشون بیشتر برای جذب مخاطبه
اگر منبع اصلی رو بخونی چیزی که میگه اینه.
I read that [poem] and was filled with images; I was able to write [Rei’s monologue] in one sitting
در واقع اگر متن مصاحبه اصلی رو بخونی میگه برای نوشتن شخصیت ری مشکل داشتم ولی با الهام از این کتاب براش دیالوگ و مونولوگ نوشتم.
۲. باز میگم، حادثه تروریستی گاز سارین در متروی توکیو باعث شد مجبور بشند در داستان و پایان تغییر ایجاد کنند. این وضعیت منجر به اون آشفتگی شد که پایان مشخص نداشتند و مجبور شدند دوباره کاری کنند. که این مشکل در کنار سابقه مدیریت پروژه نادرست و غیره به اون وضعیت ختم شد.
هر چند در نهایت کاملا با شما موافقم که مشکلات تولید و اینجور چیزا به مخاطب ربطی نداره و نباید کار رو با این موارد نقد کرد. چون اول و آخرش مخاطب اثر رو میبینه و نه اینکه پشت قضیه چه بوده و چه گذاشته.
۳ و ۴. خیلی خوشحال میشم ادامه بحث در تلگرام باشه. بحث جالبی بود و کمتر کسی رو دیده بودم با منبع بیاد بحث کنه و به خصوص در مورد اونجلیون به gwern ارجاع بده.
اختلاف من با شما اینجاست. کالت بودن قضیهاش فرق میکنه و تفاوت داره با تحولی که ما میگیم و اثری که بر صنعت داشته. خیلی چیزا میتونند کالت بشند ولی لزوما باعث تحول و تاثیرگذاری نمیشند. اونجلیون یکی از آثاریه که تاثیر فراوانی بر کارهای بعدش خودش داشته و باعث تحول عظیمی شده.
واقعیت اینه که این مسئله شخصیت بدبخت و غیره رو بیشتر الان شما گفتید و مثلا من یکی روش زیاد تاکید نداشتم. اگر بخوایم در مورد شخصیتهای بدبخت که شرایط، رویدادها و زمانه اون ها رو قهرمان یا دشمن میکنه در واقع باز میتونیم از یه مکای دیگه حرف بزنیم که پیشتر از اونجلیون اومده.
گاندام به خصوص سری اصلیش همین وضعیت رو داشته و اونم خودش در زمانی که اومده یک تاثیر عظیم گذاشته.
اشاره خوبی به بابل گام کرایسیس کردی چون اونم در زمانی که اومد باعث تاثیرگذاری فراوانی شد به خصوص در سبک سایبر پانک و خب یکی از کارهای خوب و پیشرو با مجموعه قهرمانان زن هست.
در مورد ویژن او اسکفلون هم فعلا نمیخوام صحبتی کنم. از بس ایسکای ایسکای کردند کارهای قدیمی و خاطره انگیز مثل ویژن او اسکفلون و دیجیمون رو برام خراب کردند.
در نهایت اینکه شما رو نمیدونم ولی عملا من اکثر کارهای دهه ۷۰ تا ۹۰ که در اینترنت گیر میومده رو دیدم. پس فکر نکنم از لحاظ دیدن کارهای قدیمی کم و کاستی داشته باشم هر چند کارهای جدید ۲۰۰۶ به بعد رو کمتر دیدم. اینکه یکی بیاد همین کاری که معمولا میکنم (دیدن آثار قدیمی) رو بهم بگه انجام بده و احتمالا چیزی زیاد ندیدی جالب بود.
واقعا برای من مخاطب مهم نیست که منبع الهام سازنده چیه چون صرفا میخوام یه انیمه ببینم کار ندارم فلان طرف چیکار کرده اما برای این گفتم الهام گرفته که
1.دوستانی که میگن نیمه دوم روند نزولی نداشته(شخصیت پردازی ها و چیزای دیگه) اینو از زبون خود کارگردان بشنوه
2.بفهمن که چرا میگم شخصیت های انیمه درست شخصیت پردازی نشدن
اما اینکه اون حادثه چقد تاثیر گذاشته جدا از اینکه همونطور که گفتی ربطی به من مخاطب نداره اما وقتی هیدائکی آنو از اندینگ دفاع میکنه و میگه مشکلی نداره این هم به نوبه خودش کاملا رد میشه
بقیه بحث هم چیز خاصی نبود که بهش اشاره شه یا تائید حرفام بودن یام اینکه میتونن تو تلگرام ادامه پیدا کنن
https://t.me/kitsune_sad
اگه حرفی داشتی در خدمتم
برداشت هایی که من از طرف منتقدین راجع به اوانگلیون دیدم ( قاعدتا بعد از اینکه نویسنده تصمیم گرفته که اوانگلیون اینی که هست باشه ) اینه که اوانگلیون در وقع یه نوع هشداره به انسانیت نه چیزی که صرفا برای نا امید کردن مخاطب از زندگی باشه
کاملا درسته
اگه مصاحبه های شخص هیدائکی آنو رو دنبال کنی میفهمی که در اون زمان افسردگی به شدت حاد داشته و طبیعیه که تو اون مدت حس پوچی به ادم دست بده(و بخواد اینو به انیمه هم منتقل کنه) که این حس هم به ایوانگلین رسیده و این کاملا مشهوده تو خود انیمه
ولی باز هم میگم من به عنوان مخاطب در درجه اول دنبال اینم که لذت ببرم از یه چیزی اگه نقصی چیزی داشت قاعدتا به چشمم میاد و کار ندارم به اینکه طرف افسرده بوده یا هر چی
اگه بازم سوالی داشتین به این آی دی پیام بدین
https://t.me/MRA13840
راستی یادم رفت بگم code geass هر جا میتونی پیدا کنین اما اون یکی رو از سایت انیمه لیست دان کنید و لذت ببرید
کلا با جفتش حالا نمی کنم انیمه مکا می خوایین برین code geass و mobile suit gundam 00 ببینید جفتش هم داستان خوبی دارن و صحنه های خوبی
البته حال نکردن یک امر شخصیه ولی به صورت کلی چند نکته هست.
۱. گاندام دو صفر درسته خوبه ولی خب جزو بهترین های گاندام نیست و وقتی میخواید از گاندام یکی رو پیشنهاد بدید بهتر از اون در صدر فهرست گاندام ها هست.
۲. کد گیاس با اینکه به شدت از مکا استفاده کرده ولی در واقع مکا جزو زیر ژانرهاشه. پایه کد گیاس مکا نیست و آنیمهای واقعا مکاست که داستان بدون وجود مکا دیگه فرو بپاشه. اگر مکاهای کد گیاس رو از داستان بردارید و یه چیز دیگه بگذارید باز داستان جلو میره.
ولی اگر مکای اونجلیون یا گاندام رو برداری کلا داستان ناقص و نابود میشه.