بازی Thomas Was Alone قصه یک سری مکعب تنها را روایت می کند

مایک بیتل از آن دست توسعه دهندگانی است که می‌تواند با ساده‌ترین چیزها، هنری‌ترین و جذاب‌ترین آثار ممکن را خلق کند. نمونه این ادعا را به خوبی ‌می‌توان در Thomas Was Alone دید.

پلتفرمر دو بعدی و خاصی که شاید گرافیک ساده‌اش در نگاه اول نتواند نظرتان را به خودش جلب کند اما کافیست پای تجربه‌اش بنشینید تا بفهیمد Thomas Was Alone چه بازی دوست داشتنی و جذابی است.

اتفاقا مایکل بیتل شهرتش را مدیون همین Thomas Was Alone است. عنوان پلتفرمری که شخصیت های اصلی آن را کاراکترهایی چهار ضلعی تشکیل می‌دهد. کاراکترهایی که هر کدامشان قابلیت‌های محدودی را در اختیارتان قرار می‌دهند.

شما با به دست گرفتن کنترل هر یک از این چهار ضلعی‌ها، می‌توانید موانع مختلفی را پشت سر بگذارید. گذر از این موانع کار چندان سختی نیست اما همکاری کاراکترها برای پشت سر گذاشتن آن‌ها در نوع خود بسیار دلنشین و جذاب است.

مراحل طراحی شده در Thomas Was Alone بسیار ساده‌اند. در بیشتر مراحل تقریبا هیچ سختی خاصی را احساس نمی‌کنید و این عامل باعث می‌شود که به صدای راوی داستان با دقت بیشتری گوش فرا دهید.

خاص‌ترین بخش این عنوان، روایت داستان بازی است. دنی والاس، نمایش فوق العاده‌ای را در این بخش به اجرا گذاشته و از صدای خود برای جذاب‌تر کردن هر چه بیشتر بازی، بهره برده است.

شاید باورش برایتان سخت باشد اما Thomas Was Alone داستان فلسفی و پیچیده‌ای نیز برای گفتن دارد؛ داستانی که با شوخی های تلخ راوی داستان در هم می‌آمیزد و تجربه جالبی را برای شما به وجود می‌آورد. این روند تا پایان بازی ادامه دارد و هر چه پیش می‌روید با دیالوگ‌های جالب‌تری رو به رو خواهید شد.

در پایان باید گفت که Thomas Was Alone با وجود آنکه از هیچ جلوه بصری خاصی ندارد اما با داشتن گیم پلی‌ای خوش ساخت و دلنشین و همچنین بهره بردن از یک راوی توانای، می تواند برای مدت کوتاهی شما را به خود سرگرم کند و تجربه‌ای شگفت انگیز را برای شما رقم زند.