10 بازیگری که در آستانه رد کردن نقشهای ماندگار قرار داشتند
در ساخت یک فیلم سینمایی عوامل بسیاری دخیل هستند اما از نقش محوری ستارهها نمیتوان گذشت و با تغییر بازیگران اصلی سرنوشت متفاوتی برای فیلم رقم میخورد. مثلاً تایتانیک را با «متیو مک کانهی» و ...
در ساخت یک فیلم سینمایی عوامل بسیاری دخیل هستند اما از نقش محوری ستارهها نمیتوان گذشت و با تغییر بازیگران اصلی سرنوشت متفاوتی برای فیلم رقم میخورد. مثلاً تایتانیک را با «متیو مک کانهی» و «گوئینت پلترو» تصور کنید.؛ ترکیب عجیبوغریبی ست ولی احتمال داشت به وقوع بپیوندد. هرچند موفقیت یک بلاک باستر صرفاً به حضور ستارگان محدود نمیشود اما ترکیب متفاوت آنها میتواند فروش گیشه را تضمین کند و البته که گاهی فرآیند متقاعد کردن بازیگران برای ایفای نقشهای ماندگار اصلاً ساده نیست.
برای آشنایی با 10 بازیگری که در ابتدا از ایفای نقشهای ماندگار سرباز میزدند، با ویجیاتو همراه باشید.
1- آرنولد شوارتزنگر در ترمیناتور (1984)
«جیمز کامرون» در اولین ملاقات با «شوارتزنگر» به این نتیجه رسید که او بهترین انتخاب برای ایفای نقش سایبورگ T-800 است. البته «شوارتزنگر» دلایل خود را برای مقاومت در برابر پذیرش نقش داشت مثلاً دیالوگهای سایبورگ در ترمیناتور خیلی کمتر از فیلم Conan the Barbarian بود و میترسید مردم فکر کنند به خاطر لهجه غلیظ از گفتن دیالوگها واهمه دارد. بهعلاوه او در اوایل کارش علاقهمند به بازی در نقش یک شرور درستوحسابی بود و «کمرون» معتقد بود ازآنجاییکه T-800 یک ربات است پس نه خیلی خوب است و نه خیلی بد و این عملکرد آرنولد است که میتواند به آن شکل و شمایل قهرمانانه بدهد.
نهایتاً پس از کشوقوسهای فراوان این نقش به «شوارتزنگر» رسید تا یکی از نقشهای ماندگار سینما خلق شود.
2- آلن ریکمن در جانسخت (1988)
«آلن ریکمن» به خاطر ایفای نقش پروفسور سوروس اسنیپ در مجموعه فیلمهای هری پاتر شناخته میشود اما یکی از بزرگترین شانسهای بازیگری او ایفای نقش تروریست آلمانی به نام «هانس گرابر» در فیلم جانسخت بود.
به گزارش هالیوود ریپورتر «ریکمن» هیچ تمایلی برای بازی در جانسخت نداشت و پس از خواندن فیلمنامه گفت: «این دیگه چه کوفتیه. من فیلم اکشن بازی نمیکنم». البته این واکنش عجیبوغریب آقای بازیگر به پیشینه و ایفای نقش در تئاتر هایی بر اساس نمایشنامههای شکسپیر برمیگردد. تا اینکه نماینده ریکمن او را راضی میکند و میگوید خیلی بازیگر خوششانسی است که در ابتدای مسیر با یک پیشنهاد بازیگری بزرگ مواجه شده است.
3- جنیفر لارنس در هانگر گیمز (2012)
دلیل «جنیفر لارنس» برای سر باز زدن از ایفای نقش کنتیس اوردین در مجموعه فیلمهای هانگر گیمز دوستنداشتن فیلمنامه یا نقش نبود بلکه بهعنوان یکی از طرفداران سرسخت کتاب مخالف اقتباس سینمایی از آن بود. لارنس در مصاحبه با Cosmopolitan در سال 2012 گفت: «بعدازاینکه فیلمنامه را خواندم گفتم دوباره یک کتاب خوب که قرار است با یک اقتباس سینمایی دنبالهدار نابود شود».
این ماجرا ادامه داشت تا اینکه با کارگردان فیلم «گری راس» ملاقات کرد و خیالش تا حدی راحت شد. همچنین لارنس از بازی در فیلم استودیویی با بودجه کلان مضطرب بود و فکر میکرد ممکن است انتخابهای آیندهاش را تحت شعاع قرار دهد. نهایتاً به توصیه مادرش نقش را قبول کرد. او میگوید: «من از عواقب بعدی ترسیده بودم اما شما نمیتوانید فقط به خاطر ترس نه بگویید. پس تنها کاری که باید انجام دهید این است که به دل ماجرا بروید»
و اینگونه شد که یکی از نقشهای ماندگار سینما را به کارنامهاش اضافه کرد.
4- کریس پرت در نگهبانان کهکشان (2014)
«کریس پرت» در این برهه زمانی خودش را بهعنوان اندی دویر خنگ و دوستداشتنی سریال Parks and Recreation تثبیت کرده بود و تصور اینکه بازیگری با این مختصات ایفای یکی از نقشهای دنیای سینمایی مارول را بر عهده بگیرد، دور از تصور بود. «کریس پرت» دراینباره به Esquire گفت:
«نمیخواستم دوباره خودم را شرمنده کنم مثل اتفاقی که چند سال پیش در صحنه فیلمبرداری G.I. Joe افتاد. به آنجا رفتم و دیدیم چشمهای کارگردان به خاطر وزن و عدم تناسباندامم گرد شده».
نهایتاً «پرت» تجربیات تلخ گذشته را کنار میگذارد با انجام تمرینهای بدنسازی به ایفای نقش استار لرد بهعنوان یکی از شخصیتهای محوری مارول میرسد.
5- کریس ایوانز در کاپیتان آمریکا: نخستین انتقامجو (2011)
حتی خواندن کلمه کاپیتان آمریکا بدون تصور چهره «کریس ایوانز» سخت است. او برای 9 بار ایفای نقش استیو راجرز شجاع را در دنیای سینمایی مارول بر عهده گرفت اما در ابتدا اصلاً تمایلی برای حضور در این دنیای پرزرقوبرق نداشت. مادر «کریس ایوانز» در مصاحبهای با Esquire گفت او برای بازی در یکی از پرسروصداترین کاراکترهای مارول بسیار مضطرب بود و میترسید گم نامیاش را از دست بدهد.«ایوانز» به توصیه مادرش که معتقد بود ایفای نقش کاپیتان آمریکا میتواند زندگی او را بهصورت مادامالعمر از نظر مالی تامین کند، گوش میکند و به یکی از نقشهای ماندگار تمام دوران تبدیل میشود.
6- جولی اندروز در اشکها و لبخندها (1965)
«ریچارد راجرز» و «اسکار همرستین» آهنگسازان فیلم پیشتر تحت تاثیر کارهای اندروز بر صحنه تئاتر قرار گرفته بودند اما این فیلم «مری پاپینز» بود که کمپانی فاکس قرن 21 را برای انتخاب او متقاعد کرد.
اما ظاهراً جولی اندروز از این تصمیم خیلی راضی نبود و در خاطراتش میگوید این دومین تلاش او برای ایفای نقش پرستار بچه بود و به خاطری همین تمایلی برای تکرار دوباره آن نداشت. تا اینکه «آرتور پارک» نماینده اندروز او را برای ایفای این نقش متقاعد میکند.
7- ریچارد درایفس در آروارهها (1975)
«ریچارد درایفس» تمایل زیادی برای ایفای نقش یک اقیانوسشناس در فیلم سینمایی آروارهها اثر «استیون اسپیلبرگ» نداشت تا اینکه بازی خودش در فیلم کارآموزی دادی کراویتز (The Apprenticeship of Duddy Kravitz) را دید و به حدی از عملکردش منزجر شد که برای نجات کارنامهاش دوباره به سراغ «اسپیلبرگ» رفت و این بار از او خواهش کرد نقش «مت هوپر» را به او بدهد. خوشبختانه این فیلم بهشدت مورد تحسین قرار گرفت و او را نجات داد.
8- آدری هپبورن در صبحانه در تیفانی (1961)
هنگامیکه «ترومن کاپوتی» مشغول اقتباس سینمایی رمانش بود برای نقش هالی گولایتلی عجیبوغریب تنها یک گزینه داشت و آنهم کسی نبود بهجز «مرلین مونرو» اما مربی بازیگری مونرو به علت واهمه از خراب شدن تصویر مونرو این نقش را رد کرد تا پای «آدری هپبورن» به صبحانه در تیفانی باز شود.
البته هپبورن هم در ابتدا برای ایفای این نقش دچار تردید بود و در مصاحبه با نیویورکتایمز گفت: «فکر میکردم برای این نقش مناسب نیستم و برای انتخابش باید کاملاً غریزی عمل میکردم». نهایتاً کارگردان فیلم او را برای ایفای یکی از نقشهای ماندگار سینما راضی میکند.
9- ایوان مک گرگور در جنگ ستارگان تهدید شبح (1999)
«یوان مک گرگور» برای ایفای نقش استاد جدای اوبی وان کنوبی در اولین قسمت از سه گانه پیشدرآمد جنگ ستارگان چالشهای زیادی داشت که مهمترین آنها ایفای نقشی بود که الک گینس در آن درخشیده بود. همچنین به خاطر بازی در فیلمهایی مثل Trainspotting در نقش یک معتاد هروئینی جا افتاده بود و بیرون آمدن از این قالب ترسناک بود. او در سال 2016 در مصاحبهای با مجله تلگراف گفت:
«در ابتدا تمایلی به انجام این کار نداشتم چون خودم را یک بازیگر شهری ناجور میدانستم و این واقعاً تصوری بود که از خودم داشتم اما هرچه به ایفای نقش نزدیکتر شدم بیشتر دوست داشتم که این کار را انجام دهم»
10- لئوناردو دیکاپریو در تایتانیک (1997)
تایتانیک یکی از پرفروشترین و بهترین فیلم های طولانی دنیا است و بیشک بخش اعظمی از موفقیتش را مدیون کاریزمای «لئوناردو دیکاپریو» و «کیت وینسلت» است. جالب است بدانید «دیکاپریو» در ابتدا تمایلی برای بازی در نقش جک نداشت و این نقش را بیشازحد سنتی میدانست. «جیمز کامرون» در مصاحبهای با People گفت: «جک شخصیتی نبود که مشکلات روحی زیادی را تحمل کند و لئو در کارهایش همیشه به دنبال وجوه تاریک شخصیتهاست». بااینوجود همه تیم معتقد بودند دیکاپریو بهترین گزینه برای نقش جک است. نهایتاً کمرون توانست او را درباره پیچیدگیهای شخصیت جک متقاعد کند و یکی از نقشهای ماندگار تمام دوران به نام دیکاپریو سند خورد.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
هیو جکمن رو یادت رفته! برای نقش ولورین.
بیشتر اینارو فراموش نمیکنم بیشترشان خیلی خوب بودن
توبی مگوایز در اسپایدرمن
تایتانیک بدون دیکاپریو مثل کوبیده اس بدون گوشت
نمی دونم چرا به جنیفر لارنس ی ارادت خاصی دارم.....
خیلی خوب بازی میکنه...
جنیفر لارنس از همشون بهتر بود
الن ریکمن:R.I.P