نقد فیلم Wonder Woman 1984 – ابرقهرمانی برای فرمول فمینیسم
شاید باور کردن این موضوع در این سالها سخت باشد، اما ژانر ابرقهرمانی که حداقل یک دهه گذشته را حاکم بر سینمای تجاری جهان بوده، اکنون با آمدن ویروس کرونا رسماً به ورطه نابودی کشیده ...
شاید باور کردن این موضوع در این سالها سخت باشد، اما ژانر ابرقهرمانی که حداقل یک دهه گذشته را حاکم بر سینمای تجاری جهان بوده، اکنون با آمدن ویروس کرونا رسماً به ورطه نابودی کشیده شده است. در یک سال گذشته هالیوود بنابر وضع موجود، یکی از بدترین سالهای خود از منظر نمایش آثار بلاکباستری و البته ابرقهرمانی و اکشن را پشت سر گذاشته و این واقعیت موجود در سینمای هالیوود، اتفاق بسیار نادری به حساب میآید.
حالا در پایان این سال محزون و آشفته، ما شاهد نمایش فیلم «Wonder Woman 1984» هستیم. فیلمی که تا تعیین زمانی برای اکرانش، بارها توسط کمپانی برادران وارنر دچار تغییر زمان پخش شده بود. اما در نهایت این اثر همزمان با پخش جهانی، در HBO MAX نیز به نمایش در آمد. در ادامه با بررسی این فیلم همراه ویجیاتو باشید.
ماهیت درونی فیلم
اگر بخواهیم در همین ابتدا فیلم را خیلی کوتاه توصیف کنیم باید گفت، قسمت جدید Wonder Woman یک اثر ابرقهرمانی به شدت معمولی و ناامید کننده است که، متأسفانه شرایط موجود (همان کمبود آثار ابرقهرمانی) باعث ایجاد یک نظر مثبت ظاهراً منتقدانه پیرامون آن شده است. شاید برخی از منتقدین غربی کمی جو گیرانه نسبت به این فیلم موضع گیری کردهاند. چرا که در واقع فیلم «Wonder Woman 1984» اثری بسیاری طولانی است که از نظر لحنی بسیار متناقض و از منظر ساختار متن و فیلمنامه نیز بسیار ضعیف و غیرمنطقی است.
اما با نگاهی به فیلم اول زن شگفت انگیز، میتوان عنوان کرد که آن اثر نیز یک شاهکار ابرقهرمانی با مضمونی طلایی نبود، اما از آن جایی که حدود شش دهه از معرفی شخصیت دیانا پرینس در آثار کمیک گذشته بود، آن اثر بهترین موقعیت برای ورود این کاراکتر به جهان سینما بود. البته باید توجه کرد که قسمت اول زن شگفت انگیز، شروع کننده یک جریان ابرقهرمانی زنانه در دوران جُنبش اجتماعی MeToo بود. با چنین اوصافی فیلم اول، هم در جوامع تبلیغاتی فمینیستی و هم در گیشه و بین منتقدان تحویل گرفته شد.
شاید بتوان عمده دلیل موفقیت فیلم اول Wonder Woman را در این دو مورد خلاصه کرد. یک «توانمندسازی خانومها» در پُشت دوربین و دو «جنجال رسانهای فمینستی» سازندگان فیلم در تبلیغات گسترده آن. البته فیلم اول زن شگفت انگیز به کارگردانی پتی جنکینز با نمایش یک اکشن به ظاهر سرگرمکننده، آن هم در قالب جنگ جهانی توانست بهتر زیر متنِ سیاسی و اجتماعی خودش را بیان و برای بیننده بولد کند.
قهرمان پروری برای بانوان
اما با تولید نسخه جدید و دنباله فیلم Wonder Woman، خانوم پتی جنکینز به عنوان کارگردان با ستاره محبوبش گال گادوت که حالا تهیهکننده کار است، به این نتیجه و باور رسیدهاند که زیر متن سیاسی و اجتماعی فیلم اول را باید بیشتر بست و گسترش داد. این تصور که دیانا پرینس به عنوان یک شخصیت توانا میتواند الگویی برای توانمند سازی بانوان زخم خورده از مردان بد ذات باشد، درس اشتباهی است که سازندگان از موفقیت فیلم قبلی استخراج کردهاند.
اساساً با چند چشمک زدنِ قهرمان زنِ خوش سیما برای دختران کوچک، آن هم رو به دوربین، نمیتوان حس برتری برای برانگیختن احساسات بیننده خلق کرد. شاید بهتر باشد سادهتر بگوییم که قدرت داشتنِ یک شخصیت زن به تنهایی پیام کافی برای نمایش یک بانوی موفق در مدیوم سینما نیست. چرا که این گونه نمایش ایدههای فمینیستی بر پرده سینما، چیزی نخ نما شده و بسیار قدیمی است.
اگر پیش از این شخصیت دیانا فقط یک نماد ابرقهرمانی و فانتزی بود، حالا سازندگان Wonder Woman میخواهند نکتهای را به من بیننده یادآوری کنند که هر بیست دقیقه یکبار نیز آن را در چشم ما فرو میکنند. آن نکته این است که خانوم پتی جنکینز و تیم اتاق فکرش با خودشان اندیشیدهاند که نمایش دادن دیانا به عنوان یک نماد فمینیستی باعث میشود او به قهرمان بهتری بدل شود. اما این ایده در ساختار چنین فیلمی بسیار خطا و اشتباه است.
فیلمنامهای آشفته
با فیلمنامه آشفتهای که توسط کارگردان پتی جنکینز، جف جانز و دیو کالاهام در چند دست نوشته شده، وقایع فیلم Wonder Woman 1984 تقریباً هفتاد سال پس از حوادث روایت شده در فیلم اولش شروع میشود، جایی که در آن دیانا پرینس که هنوز هم در فکر از دست دادن استیو ترور با بازی کریس پاین است، افسرده و تنها در شهر واشنگتن آمریکا به عنوان یک انسانشناس زندگی و به مردم رنج دیده کمک میکند. همچنین فیلم Wonder Woman 1984، همانطور که از عنوانش پیداست، در سال 1984 میلادی رُخ میدهد.
اما فیلم جدید شامل چند شخصیت تازه است که هر کدام آنها با خورده پیرنگهای مخصوص خودشان به بیننده معرفی میشوند. به جز دیانا یا زن شگفت انگیز، مطرحترین شخصیتهای این قسمت باربارا مینروا (کریستن ویگ) و مکسول لورد (پدرو پاسکال) هستند که به واسطه یک قوس داستانی یا یک مکگافین (مکگافین به سرنخ یا ابزاری گفته میشود که بدون اهمیت ذاتی، به پیشبرد داستان کمک میکند.) به هم دیگر چفت و بست میشوند.
فیلم مکگافینی
مکگافین داستانی موجود در این فیلم یک شی باستانی یا یک کریستال جادویی است که آرزو هرکسی را برآورده میکند. خُب همین نکته ماهیت حوادث این اثر را تا به پایان ماجرا شکل میدهد. این قوس داستانی زنجیرهای از حوادث را به وجود میآورد که نه تنها استیو ترور (کریس پاین) را دوباره زنده می کند، بلکه شخصیت تازه وارد باربارا را نیز به یک یوزپلنگ یا همان چیتا کتابهای کمیک تبدیل میکند. شاید بتوان طرح این فیلم را تنها در همین مکگافین خلاصه کرد.
در مورد جزئیات نوشتاری طرح این فیلم میتوان گفت که به حدی این فیلمنامه غیر منطقی و دور از نگاه عاقلانه نوشته شده که از همان ابتدا برای ما به عنوان بیننده چندین سوال مختلف پیش خواهد آمد. جزئیات داستانی این کار به قدری ناخوشایند و خودسرانه به نگارش در آمده که حتی در 151 دقیقه زمان طولانی فیلم، بازهم کاملاً غیرقابل توجیه هستند.
فراموشی منطق
برای مثال بازگشت کریس پاین در کالبد بدنی یک نفر دیگر خیلی مسخره و دور از منطق است. این محتوا در حالی به فیلم گنجانده شده است که یک منظره احساسی برای بیننده خلق کند، اما واقعاً چنین سناریو سادهای، قادر به تولید و نشر احساسات عاطفی نیست. جزئیاتی که فیلمنامه به طور عادی آن را توضیح میدهد خیلی خیلی بچگانه و دم دستی هستند.
جدای از این ماهیت این کریستال جادویی نیز به شکلی ساده انگارانه به بیننده منتقل میشود، بنابراین بزرگترین مشکل این اثر، فیلمنامه پُر از شکاف آن است. با این حال، فیلم در درون متن خود یک مفهوم جزئی را نیز مدیریت میکند. در واقع فیلمساز با فرار از یک حرف جدی، در عوض روایت را روی یک درس ساده متمرکز میکند، آن درس ساده این است که هیچ چیز خوبی از دروغ متولد نمیشود و همه چیز یک قیمت و بهایی دارد.
در واقع «هیچ قهرمانی از دروغ متولد نمیشود.» اما خود این حرف نیز عامل انحرافی است، چرا که شخصیت زن شگفتانگیز هم قهرمان پوشالی است که سازندگان میخواهند با مضامین فمینیستی آن را برای بیننده بَزَک کنند.
خرید بهترین تلویزیونهای LED ال جی از دیجیکالا
ارجاعات فرامتنی ضعیف
یکی از کارهای فرامتنی فیلم «Wonder Woman 1984» ارجاعات به شدت کلیشهای آن به دهه 80 میلادی است. برای مثال یکی از آنها شوخی با موقعیت اجتماعی و البته فرهنگی دهه 80 است که موجب حیرت شخصیت استیو از پله برقی و آینده ظاهراً زیبا آن دوره میشود. اما مشکل عمد چنین نوع نگاه ابزاری به دهه هشتاد میلادی در فیلم کارتونی بودن آن است. چرا میگویم این نوع از نگاه کارتونی است؟ برای این که نگاه به ظاهر انتقادی فیلم به دوره معروف به ریگانیسم ( یعنی دوره ریاست جمهوری ریگان) در ستایش مصرف گرایی یا قدرت اقتصادی و هژمونی هستهای آمریکا به شدت کاریکاتوری و ابتدایی است.
واقعیت این است که ما مدل بهتر چنین نگاه نوستالژی گونهای را در دو فیلم و سریال «It» و «Stranger Things» دیدهایم. بنابراین نمایش چنین نوستالژیهای نخ نما شدهای نمیتواند هرج و مرج درونی «Wonder Woman 1984» را بهبود ببخشد. همچنین این فیلم مدت زمان فروانی از داستان خود را بدون یک سکانس اکشن معنادار ادامه میدهد، که عدم وجود یک صحنه اکشن خوب در نیمه اول چنین فیلمی خیلی طولانی و نگران کننده است. یکی دیگر از نکات منفی این فیلم ناتوانی در ساخت شخصیت قوی و موثر است.
بدترین نوع شخصیت سازی
برای شرح حالِ شخصیتپردازی آشفته در این فیلم ذکر چند مثال عینی ضروری است. برای مثال شخصیت ماکسول لرد به عنوان یک شرور برآمده از آثار کمیک بر خلاف واقعیت وجودیاش، مجموعه ناشیانهای از استعارههای گوناگون است. او یک تاجر ترامپی شکل (بخوانید: شکست خورده) است که داستانک مربوط به او برای ایجاد دلسوزی در بیننده بیان میشود، همین و بس! البته عملکرد پرشور پدرو پاسکال تو این نقش قابل ستایش است، اما نقش او روایت منسجم تری را از سازندگان طلب میکرده است.
وضع شخصیت باربارا مینروا هم با هدر دادن استعدادهای کریستن ویگ تفاوت خاصی با مکسول لورد ندارد، تغییر وضعیت این شخصیت از یک انسان مهربان، ساده و خوش برخورد به یک شرور خیلی تلخ مزاج یک افتضاح کامل است. بنابراین تفسیر کنایه آمیز فمینیستی از این شخصیت، با توجه به انگیزه سطحی آن نیز خیلی مسخره و خارج از منطق است. شخصیت دیانا هم کاریزمای سادهای دارد، مثلاً او قرار است یک قهرمان افسرده عاشق باشد، اما این در فیلم در نیامده، در ضمن آن پرواز کردن سوپرمن گونه او نیز یک لکه سیاه در پرداخت اوست.
حرف آخر
فیلم «Wonder Woman 1984» تماماً هم چیز بدی نیست. برای مثال ما شاهد چند بازی خوب هستیم که اکثراً قابل قبول هستند. گُل سرسبد بازیها متعلق به پدرو پاسکال دوست داشتنی است. البته تیم بازیگری اثر، همه در راستای محتوای فیلمنامه کار خوب هستند. همچنین کارگردانی پتی جنکینز در چند سکانس اکشن، مثل آن صحنه تعقیب و گریز در داخل کشور مصر یا آن سکانس افتتاحیه فیلم واقعاً جالب است. حتی هانس زیمر نیز کماکان موسیقی متنش به دل و گوش بیننده مینشیند.
اما از اساس تیم فنی این اثر ابرقهرمانی در حد بودجه بلاکباستری خود نهایت تلاشی که باید صورت میپذیرفته را انجام ندادهاند، مخصوصاً در سکانس آشفته پایانی. جلوههای ویژه در این صحنه پایانی ناامیدکننده و نابرابر است. برای مثال در این سکانس آشفته و شلوغ چند مورد وجود دارد که معلوم است رایانه در آن درگیر بوده، این ضعف در صحنه جنگ دیانا با چیتا و پرواز او در آسمانها نیز خیلی مشهود است.
به عنوان حرف آخر باید گفت که دنباله فیلم زن شگفتانگیز، چندین سطح از قسمت اول آن عقبتر است. این فیلم با مشکلات رایج اکثر آثار ابرقهرمانی شامل کمبود محتوای جذاب فیلمنامه دستُ پنجه نرم میکند. این قانون وحشتناک هالیوود است که دنبالهها باید بزرگتر از قبلیها باشند، اما به چه قیمتی؟!
چه بهتر بود چنین فیلمی با یک داستان صمیمیتر و با تمرکز به Wonder Woman و شخصیت باربارا ارائه میشد. اما با چشم پوشی از ایرادات ریز و درشت کار، میشود یکی دو ساعتی را با فیلم سرگرم شد. در نتیجه فیلم Wonder Woman 1984 نه یک فیلم تأثیرگذار و صمیمانه است که بتواند پیام مهمی را بیان کند و نه اثری است که بتواند طرفداران آثار ابرقهرمانی را با خود همراه کند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
خدایی رابطه مارول با دی سی منو یاد رابطه سایپا با ایران خودرو میندازه جفتشون آشغالن ولی سرشون دعوا و بحثه?
فیلم فقط سو استفاده از فمنیسم و حقوق زنان بود. کاری به این فیلم ندارم ولی اگه دقت کرده باشید داخل فیلم ها کارایی که برای مثلا برابر کردن زن و مرد انجام میدن اینه که زنا رو شبیه مردا میسازن یکی هم نیست بهشون بگه که این بد تره یعنی مردا مبدا هستن و زنان اگه حقوق برابر میخوان باید شبیه مرد باشن!!
مارول آشغاله؟ با یه نوب دیگر هم آشنا شدم ?
آره آشغاله :))
من فرصت نکردم فیلم رو ببینم، شاید هفته دیگه برای تماشاش برم. اما چیزی که توی این متن هست، انگار تسویه حساب شخصی با جنبش Me too هست تا نقد فیلم. ممکنه این فیلم به شدت بد باشه و یا متوسط (فیلم ندیده رو نمی تونم نظر بدم) اما جنبش Me too، یکی از مهمترین جنبش های تاریخ معاصر و در اندازه حق رای به بانوان هست، و دوستش داریم یا نه، مثل نظر دادن درباره نژاده های انسانی، بهتره پیش خودمون نگهش داریم و فریادش نزنیم. خوب یا بد، دنیا تغییر کرده، و جای امن تری از پیش شده.
جنبش Me too خوب یا بد یک بنیان اجتماعی در غرب برای دفاع از حقوق بانوان بود، من اساساً با این جنبش کاری ندارم، هر چند تا جایی که این مسیر واقعاً به گفته شما باعث امنیت و تغییر دیدگاه کالا محور به یک زن باشه قابل ستایش هست، هرچند همین نگاه ابزاری و این شکل ظلم به بانوان هم نشانه لیبرال دموکراسی غربی هست! اما موج سواری تبلیغاتی با اون یه چیز دیگست! کاری که هالیوود تو این سالها انجام داده استفاده تبلیغاتی پوچ از اونه
چرا بنیان اجتماعی در غرب؟ مگر زن شرقی با زن غربی تفاوتی داره؟ مگر هتک حرمت، قتل، خشونت خانگی و آزار جسمی و روحی برای زن شرقی قابل تحملتر از زن غربی هست؟ موج سواری تبلیغاتی؟ مطمئنا فمنیسم توی سینما بازار تجاری هم دارخ، اما چرا به این نگاه نمی شه که مشتری این فیلم زنانه، تا امروز مجبور بوده فیلم مردانه نگاه کنه؟ چرا حالا که غول از شیشه بیرون اومده با لفظ پوچ ازش نام ببریم. اینکه این مسئله چقدر از نظر تجاری “هم” موثر هست، حرفی دیگه هست، اما غولی که جنبش Me too از شیشه خارج کرد، دیگه توی اون شیشه کوچک بر نمی گرده. هر چقدر هم که بی توجه به مخاطب زن که آزاده به جای بازوهای تنومند آرنولد شوارتزنگر و قدرت فیزیکی ویرانگرش، بازوهای ظریف و در عوض اراده ویرانگر رو برای تماشا و هزینه کردن انتخاب کنه، با کلمات متنوع حمله بشه. به تظر من، این جنبش اندازه نشستن رزا پارک روی صندلی اتوبوس اهمیت داره. هر دو راه دراز و سختی پیش روشون هست اما دنیا رو عوض می کنن.
رویکرد به زن در این اثر مذکور درست نیست چون خیلی دم دستیه، خواستگاه این جنبش هم غرب هست و اگه بحث شما احقاق حق بانوانه موضوع بحث من نیست، و اگه بخوایم زن و نگاه به حقوقش رو از منظر شرق بررسی کنیم، صدالبته تفاوت دیدگاه وجود داره قطعاً
طوری که پدرو پاسکال نقش بازی میکرد انگار فقط میخواد دیالوگاشو بخونه و بزنه به چاک
متاسفانه امتیازی کمتر از صفر نمیشه بی این جمله ها که نویسنده اسمشو نقد گذاشته داد!! کاملا یکطرفه و زن ستیزانه
فیلم زن رو ناچیز و شبیه به کالا نشون داده، من زن ستیز نیستم، دوست دارم اگر کاری در راستای دفاع از حقوق بانوان شکل میگیره، حیاتی و ریشهای باشه نه به این شکل سادهانگارانه!
واقعا بد بود. پر از پلات هول های وحشتناک. رمنس لوس مسخره با استیو حوصله آدمو سر میبرد. پر از سین های بی خاصیت که هیچ تاثیری توی داستان نداشت. ولی بدترین قسمتش همین پلات هول های متوالیش هستن که خیلی آدمو عذاب میدن.
و هر مردی که توی فیلمه به جز استیو عملا یه آدم عوضیه. فقط تنها چیزیش که من خوشم اومد ویلنش بود و ایده کلی داستان.
بیشتر از 6 نمیتونم بهش بدم بدون در نظر گرفتن محتوای فمنیستی که داشت. اوه البته موزیکش هم خوب بود.
(فمنیسم خوبه تا زمانی که خوب باشه و منم هیچ مشکلی باهاش ندارم و ساپورتش میکنم. ولی فمنیسمی که هر مردی رو بد نشون بده رو هیچوقت قبول نمیکنم. چون عملا برخلاف ایده کلی فمنینسم که برابریه و حتی باعث میشه فمینیسم خوبم خراب بشه.)
خیلی ممنون بابت این نقد ، فیلم واندر وومن ۲ درحد فیلم اول نبود . واندر وومن ۲ ارزش یک بار دیدن رو دارد ولی درحد فیلم اول عمل نکرده است . فیلم متوسطی است .
دوستان یک سوال دیسی کی میده فاز بعدی؟
داش دیسی مث مارول کلا ی ورس نداره مث mcu
سر همین سیاستش بصورت مالتیورسه و هر زمین داستان خودشو داره و جدا از همن
مث همین dceu ک میشه گف تقریبا حکم mcu داره اما فقط اون نیس ک در جریانه
مثل اروورس
یا ورس بتمن پتینسون
و...
خیلیی ممنون که گفتی.
واقعا روش دی سی بهتره به شرطی که امثال پتی و زک اسنایدر توش نباشن.
درود بر شما
زک موافقم
اما پتی تو ساخت قسمت اول واندی دستش بازتر بود اما تو این فیلم جف جانز آوردن کنارش ک باعث شد ک یهو جو فیلمشو عوض کنه
ن ب دارکی قسمت اولش
ن ب لایتی این قسمتش
شاید برات جالب باشه ک تو کامیک هم واندی ی شخصیت صلحجو هستش(تقریبا مث همین قسمتش) و در شرایط خطرناک و مهم اونو در حالت ی جنگجو میبینیم(مث bvs و قسمت اولش و همینطور اسنایدرکات!)
مشکل اینجاس ک نتونستن توازن بین این دو شخصیتش برقرار کنن و خیلیا فک میکنن باید واندرومن تو هر قسمت دنبال جنگ و خون و خونریزی باشه
اتفاقا اینا کارگردان های خوبی هستن وارنر بروس توی کارشون خیلی دخالت می کنه بخاطر همین نمی تونن فیلم خوب بدن بیرون
اکشن افتضاح-فیلنامه داغون ( به نظرم همین کاربرای ویجیاتو با هم فیلنامه می نوشتن بهتر میشد )-دیالوگای شعار زده تو خالی و حوصله سربر. یعنی بین این همه کمیک از این شخصیت نتونستن یه داستان خوب بکشن بیرون ؟
فیلم متوسطی بودش
حداقل انتظار داشتم در حد قسمت اول ظاهر شه
پتانسیل ویلین درجه یک واندرومن(چیتا) در پنج شیش دقیقه ب فنا رف
جالبش اینه ک زک اسنایدر بعد دیدن این فیلم گریش گرفته://
تنها امیدی ک از dceu برام مونده سوساید اسکواد جیمزگانه
بعد اون ب امیدخدا ب استقبال ورس جدید ک قراره پایه گذاری مطمئن داشته باشه میریم
همچی از د بتمن شرو میشه...
ممنون از آقای پریمی برای نقد خوبش .
من میخواستم ببینم ولی انقدر ازش بد شنیدم که پشیمون شدم .
ارزش ی بار دیدن داره
اما خب واقعا نسبت ب قسمت اولش افت کرده
اصلا نزدیکش نشو چون واقعا فیلم بدی بود
همه فیلم ها ارزش یکبار دیدن رو دارن
پس بهتره از دستش ندی
حتی اگر نسبت به نسخه اولش افت کرده باشه✅
چون پولی بابتش نمیدی تماشا کن.
قطعا که یکبار رو بشینید ببینید.
ممنون از همه دوستان . پس یه بار میبینم .
گل گدوک ، پتی جنکینز ، هالیوود ، کریس پاین ، : ممنونم که نگاهمون میکنی :))) مرسی که مارو دور ننداختی پهلوون