جای بازیهای ویدیویی آموزشی خوب واقعا خالی است
من نوروز سال ۱۴۰۰ را با یکی از متفاوتترین و دوستداشتنیترین بازیهای ویدیویی یکی دو سال اخیر آغاز کردم. راستش را بخواهید Alba: A Wildlife Adventure از بسیاری جهات آن بازی استثنایی که تصورش را ...
من نوروز سال ۱۴۰۰ را با یکی از متفاوتترین و دوستداشتنیترین بازیهای ویدیویی یکی دو سال اخیر آغاز کردم. راستش را بخواهید Alba: A Wildlife Adventure از بسیاری جهات آن بازی استثنایی که تصورش را میکنید نیست. بازی خیلی زود به پایان میرسد، داستان و اتمسفر کلی کمی بچگانه است و در کل این چند ساعت چندان با چالش خاصی هم مواجه نیستید. اما در زمانی که به خاطر پاندمی کرونا امکان سفر کردن وجود ندارد، بازدید از یک جزیره افسون کننده و همراه شدن با کاراکترهایی دلربا احتمالا تمام چیزی بود که به آن نیاز داشتم.
اما Alba: A Wildlife Adventure یک ویژگی مهم دیگر هم داشت، فکر میکنم این اولین بازی ویدیویی واقعا «آموزشی» بود که تجربه میکردم و در عین حال لذتبخش و سرگرم کننده هم بود. هر چند نکاتی که بازی یادآوری میکند و آموزش میدهد، هیچ سن و سالی نمیشناسند اما اتمسفر و داستان کمی بچگانه بازی هم بیدلیل نیست. این یک بازی ویدیویی است که میخواهد در قالب داستانی جالب اهمیت حفظ محیطزیست را هم به کودکان بیاموزد.
از آنجایی که شخصیت آلبا روی من که حالا در نزدیکی اتمام ۲۵ سالگی هستم، به اندازه کافی تاثیر گذاشته است، تقریبا مطمئنم که این بازی در آموزش کودکان هم واقعا موفق میتواند عمل کند. اما یک سوال مهم باقی میماند، چه بازی ویدیویی را میتوان «آموزشی» نامید و چرا تعداد آنها اینقدر کم است؟ برای پاسخ دادن به این دو سوال مهم تصمیم گرفتم از یک متخصص تجربه کاربری بازیها و دکتر روانشناس، یعنی دکتر سلیا هودنت (Celia Hodent) کمک بگیرم.
در واقع به طور اتفاقی چند ماه قبل از سال تحویل و تجربه ماجراجوییهای Alba، جدیدترین کتاب دکتر هودنت به نام «روانشناسی بازیهای ویدیویی» را مطالعه کرده بودم. همان کتابی که در یک ویجیلاگ به طور مختصر در مورد آن صحبت کردم. در یکی از فصلهای کتاب، دکتر هودنت در مورد بازیهای آموزشی مینویسد و اینکه چطور برای بیشتر آنها این «آموزشی» حکم یک برچسب صرف را دارد.
برای شروع، نیاز است کمی در مورد مفهوم آموزش صحبت کنیم. اینکه چطور میتوان یک بازی ویدیویی را آموزشی نامگذاری کرد. به نظر بحث خسته کنندهای میرسد اما اتفاقا میتوان از آن نکات مهمی را یاد گرفت. فصل سوم کتابی که در موردش صحبت کردم، در مورد فواید احتمالی بازیهای ویدیویی و تحقیقات انجام شده صحبت میکند. تا به امروز تحقیقات و پژوهشهای زیادی انجام شده که نشان میدهند بازیهای ویدیویی میتوانند تاثیرات مثبتی داشته باشند و باعث شوند مهارتهای ما در انجام فعالیتی مشخص بیشتر شود.
اما نکته اینجاست که این یادگیری تا زمانی که قابلیت انتقال نداشته باشد، آنطور که به نظر میرسد حائز اهمیت نیست. در واقع بسیاری از بازیهایی که برچسب «آموزشی» دارند یا تحقیقاتی نشان میدهند که میتوانند تاثیرات مثبتی داشته باشند، تنها مهارت شما را در انجام همان فعالیتی که در بازی روی آن تمرکز شده بالا میبرند. اما خبر خوب این است که پژوهشهای دیگری هم وجود دارند که ثابت میکنند این انتقال یادگیری شدنی است. برای مثال تحقیقات فراوانی در مورد بازیهای ویدیویی از جمله پژوهش فرانچسکینی و همکارانش نشان میدهد که بازیهای ویدیویی اکشن میتوانند باعث بهبود مهارتهای دیداری و ادراکی شوند.
دکتر سلیا هودنت در بخشی از همین فصل مینویسد: «مطالعات تمرینی انجام شده تا الان نشان دادهاند که انتقال یادگیری امکانپذیر است. مهارتی که در یک زمینه (مثلا بازی کردن) یاد گرفته شده، به زمینهای مشابه (مثلا عملکرد در یک تست استاندارد) انتقال یافته است آن هم با اثرهایی که تا دو ماه بعد از کنار گذاشتن بازی کردن باقی میمانند. این نتایج به نسبت چشمگیر است چرا که در بیشتر موارد، تمرین کردن روی یک فعالیت مشخص (حالا میخواهد یک بازی باشد یا خیر) ما را تنها در انجام همان فعالیت بهتر میکند و بخش اعظمی از بازیهای تمرین ذهن یا «آموزشی» فقط همین کار را میکنند، شما را تمرین میدهند تا در این بازیها عملکرد بهتری از خود نشان دهید و فقط همین. به همین دلیل است که نتایج این آزمایشها نویدبخش است، انتقال آموزش به بخشهای دیگر دقیقا مفهوم اصلی آموزش است.»
به بیان دیگر اگر ساعتها وقت گذاشتن روی یک بازی ریسینگ تنها باعث میشود که بتوانید همان عنوان را بهتر و حرفهایتر بازی کنید، نمیتوان چندان روی این یادگیری اسم آموزش گذاشت. اما اگر به نوعی این بازی کردن به طور فرضی باعث شود توجه دیداری شما بیشتر شود و این اثر تا مدتی ماندگار باشد، پس حالا میتوان احتمال آموزش و یادگیری را داد. برای همین به عنوان یکی از مهمترین سوالها از دکتر هودنت پرسیدم که دقیقا چطور یک بازی را آموزشی تعریف میکنیم؟
این سوال از آن چیزی که به نظر میرسد، پیچیدهتر است. بازی کردن به خود خودی ارزش آموزشی دارد چرا که وقتی ما بازی میکنیم با موقعیتهایی آزمون و خطا میکنیم که معمولا در زندگی واقعی با آنها سر و کار نداریم. ما میدانیم که بازی کردن اصلیترین منبع و مناشا رشد در نوزادان و کودکان است. بنابراین بازی کردن، هر بازیای (و مخصوصا بازیهای متفاوت زیاد) نقش مهمی در آموزش دارند. اما با این وجود، بازیهایی که ما آنها را «آموزشی» مینامیم، نوع خاصی از بازیها هستند که قرار است یک تغییر قابل اندازهگیری در مهارتهای بازیکن برای مثال در ریاضی یا ادبیات ایجاد کنند. این فرآیند را همچنین «یادگیری بر پایه بازی» هم اسمگذاری میکنند.
این بازیها نه تنها باید سرگرم کننده باشند، بلکه چیزی را هم به بازیکنها آموزش دهند تا آنها بتوانند از آن در خارج از بازی هم استفاده کنند. برای مثال، یک بازی آموزشی در مورد ریاضی باید بتواند مهارت بازیکنها را در انجام محاسبات ریاضی خارج از بازی هم افزایش دهد. برای اندازهگیری چنین چیزی ما معمولا از بازیکنها میخواهیم تا در یک تست استاندارد شده قبل از تجربه بازی و بعد از آنکه بازی مورد نظر را برای ساعاتی مشخص تجربه کردند، شرکت کنند. بعد از آن سپس ما نتایج آزمون را با گروهی دیگر که یک بازی متفاوت را تجربه کردند، مقایسه میکنیم و به این گروه، گروه کنترل میگوییم.
اگر بازیکنهایی که بازی «آموزشی» را بازی کرده باشند، مهارتهای ریاضی بهتری از خود نشان داده باشند و این افزایش عملکرد در مقایسه با گروه کنترل قابل توجهتر باشد، پس آن زمان میتوانیم بگوییم که آن بازی آموزشی است چرا که بازیکنها توانستند چیزی را که از بازی یاد گرفتهاند، به یک زمینه دیگر انتقال دهند. همانطور که احتمالا تصورش را میتوانید بکنید، بیشتر بازیهایی که در بازار برچسب «آموزشی» دارند چنین ویژگی و شاخصهای ندارند. اضافه کردن ABC یا 123 روی یک بازی برای تبدیل کردن آن به یک بازی آموزشی اصلا کافی نیست.
مهمتر از همه، بازیهای آموزشی باید سرگرم کننده و درگیر کننده باشند که همین حالا رسیدن به چنین هدفی حتی با بازیهای تجاری هم سخت است. متاسفانه بسیاری از این بازیها در نهایت نه سرگرم کننده هستند نه آموزشی که خب بدون شک نیازی نیست که بگویم این عناوین جالب هم نیستند. اما در هر صورت این روشی است که پژوهشگران یک بازی را «آموزشی» میدانند.
اگر برای شما هم مثل من پیش از این سوال شده بود که چرا تعداد بازیهای ویدیویی آموزشی تا این حد کم است و بیشتر ما از عناوین موجود هم خبری نداریم، جواب سوال قبلی هم به نوعی پاسخ این سوال را هم میدهد. ساخت یک بازی سرگرم کننده به خودی خود سخت است و استودیوها و ناشرهای با سابقهای چون الکترونیک آرتز و یوبیسافت هم هر از چند گاهی در تحقق چنین هدفی شکست میخورند، چه برسد به آنکه حالا آن بازی بخواهد واقعا مهارتی را هم آموزش دهد.
برای استودیوهای بازیسازی شناخته شده، مقوله آموزش به هیچوجه در اولویت قرار ندارد و از طرفی دیگر سازندگان بازیهای آموزشی هم احتمالا آنقدری با دنیای ویدیو گیم آشنا نیستند و مهارتش را ندارند که بتوانند بازی آموزشی خودشان را سرگرم کننده بسازند. در بیشتر موارد اتفاقی که میافتد این است که یک بازی تجاری که تنها با هدف سرگرمی ساخته شده، ناخودآگاه باعث آموزش و یادگیری مهارتهایی در بازیکنها و گیمرها میشود.
اگر به این فکر میکنید که شاید یکی از بهترین راهحلهای برای پر کردن خلا بازیهای آموزشی مناسب این است که بازیهای ویدیویی تجاری را به نوعی بهینهسازی کنیم که بتوان از آنها در امر آموزش بهتر استفاده کرد، کاملا درست فکر میکنید و دکتر هودنت هم دقیقا به چنین چیزی اشاره میکند وقتی از او در مورد بهترین بازیهای آموزشی حال حاضر پرسیدم.
بازیهای آموزشی زیادی تا به حال از لحاظ آکادمیک و علمی مورد ارزیابی قرار نگرفتهاند، برای همین پاسخ دادن به این سوال سخت است. بازی ST Math (ساخته شده توسط Mind Research) مثالی از یک بازی ویدیویی است که روی آن تست شده و به نظر میرسد میتواند عملکرد دانشآموزان در آزمونهای ایالتی (در آمریکا) را بهبود دهد. چیزی که بیشتر اوقات شاهد آن هستیم، بازیهای تجاری هستند که توسط آموزگارها مورد استفاده قرار میگیرند، مثل بازی ماینکرفت و سیمسیتی. در حال حاضر معلمها بهترین افراد برای انتقال یادگیری هستند!
به شخصه احساس میکنم با تحقیق و پژوهش بیشتر روی بازیهای ویدیویی و آثار مثبت و منفی احتمالی آنها، روزنه امیدی وجود دارد که تمرکز روی ساخت بازیهای آموزشی مناسب بیشتر شود. بازیهایی مثل Alba: A Wild Life Adventure ثابت میکنند که ساخت بازیهای ویدیویی آموزشی سرگرم کننده و لذتبخش غیر ممکن نیست.
شاید هنوز به جایی نرسیده باشیم که بازیها نقش بسیار مهمی در آموزش ایفا کنند اما همین حالا هم نگاه عموم به بازیها و پتانسیل آنها نسبت به یکی دو دهه گذشته فرسنگها فاصله گرفته است. زمانی که من در مدرسه مشغول تحصیل بودم حتی فکرش را هم نمیکردم که روزی از بازیهای ویدیویی چون ماینکرفت هر چند به صورت محدود در آموزش استفاده شود. نظر شما در مورد بازیهای ویدیویی آموزشی و در کل فواید بازیهای ویدیویی چیست؟ فکر میکنید بازیها به شما در آموزش مهارتی خاص تا به حال کمکی کردهاند؟ دیدگاههای خودتان را با ما به اشتراک بگذارید.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
خدا کنه ماینکرفت رو تدریس کنن حتی فکر شم جذابه فکر کن بهت بگن مدرسه خودتون توش بسازید بعدم بسازیم با تی ان تی آن رونابود کرده وکریپر مدرسه رونابود کنه
به نظر من یکی همین ماینکرفت میتونه بهترین منبع برای آموزش مدیریت منابع و فهموندن محدود بودن منابع کره زمین باشه (البته اینکه یه سید ماینکرفت ۴ برابر زمینه و گلیچ ها رو نادیده گرفتم?)
برای آموزش برنامه ریزی هم میتونه مفید باشه
7 برابره
یک کم به ایران باور داشته باش،اگر چین و ژاپن هم که دیگه اونها کامل تخریب شده بوند و وضعشان از ایران هم بدتر بود چون نه منابع زیرزمینی داشتند ونه پول تامین آنها را،مثل تو فکر میکردند الان شیائومی بود نیسانی بود؟خب اگر وضع کشور افتضاحه چطور توی ایران 36 میلیون گیمر وجود داره؟آپارات سرویس استریم داره،چیزی که نه چین داره و نه روسیه وهند و ...دیگه وضع اونقدر ها هم دیکه تو میگی بد نیست
ولی الان تو ایران،دقیقا تو همین تهران توی آکادمی یاسان دارن با ماینکرفت به بچه تدریس میکنند.اگر دوست داری بیشتر بدونی تو اینترنت سرچ بزن:آکادمی یاسان
تا سه چهار سال پیش اینجوری بود الان هر روز از یه صنفی نماینده میارن برای بچه های کلاس اول تا سوم ? تخته هوشمند و پرسنل مهربون تر از مادر هم دارن!
اون وقت من اون موقع باید از دست دو تا ناظم دیوانه که برای محبت کردن به بچه ها هم گوششون رو میکشیدن رنج می بردم?
تبعیض یعنی این!!!!?
خدا روچه دیدی شاید شد حتی فکرشم خوبه ولی به نسل ما نمیرسه ما نسل سوخته ایم.
بازی های آموزشی و (درسی) واقعا عالی هستن مخصوصاً برای دانش آموزان دبستانی چون خیلی از دروس و تجربیات رو از سنین پایین باید به دانش آموزان یاد داد تا در بچه ها نهادینه بشه
من هم موافقم.بازی های رایانه ای به راحتی میتونند جای کتاب ها و جزوات رو بگیرن،من تو دانشگاه خودم یک ترم مهندسی مکانیک بودم برای پایان نامه با کمک چندتا از دوستانم تونستیم به جای اینکه برای پایانامه ام از پاورپوینت و ... استفاده کنیم با مدلسازی سه بعدی مبحث ماشین های بخار رو براحتی به یک نیمه بازی رایانه ای تبدیل کنیم که با همان بازی وارد بنیاد ملی نخبگان بشویم.بازی ها رایانه ای به راحتی میتوانند تمامی مسائل تربیتی وعلمی و... را مثل فرمول ها و حفظیات را با لذت به دانش آموزان و دانشجویان هدیه بدهند.نگاه کنید وقتی یک مسئله فیزیک رو نتونید ممکنه دوباره بخوانید چون لذتی برای شما نداره ولی تو بازی های رایانه ای،گیمر ها دوباره برمیگردند و آن را انجام میدهند
دقیقا من یکی از تفریحات حل بازی های دارای پازل های سخت و خیلی مفید این کاری که شما میگین
آقای پدرام بهادری، من بیش از اندازه از شما شاکی هستم.
نه آخه نامرد تو که اینقدر خوب می نویسی و تحقیق می کنی، چرا تا چند وقت پیش فقط ترجمه می کردی و تازه نشستی مستقل اینجور مقالات رو می نویسی ؟
من از بازی های شبیه سازی چیزای زیادی یاد گرفتم اسمبل کردن جراحی کردن ساخت ماشین آشپزی کردن بعد صدا و سیما میگه اینا بده شما اول برید روی سریالاتون کار کنید برید سوتیاتون که دادینو اصلاح کنید هیچی نمیتونه صنعت گیمو از پادربیاره هیچی?
ببین من همه بازی هایی که گفتی بازی کردم سورجن سیمیولیتر که کلا بازی فانه میزنی طرف پاره میکنی بعد شبیه ساز اشپزی هم همش فانه و اصلا مثل ادم نمیشه غذا درست کرد الان دقیقا حرف خودتو نقض کردی
داداش، حالا درسته صدا و سیما حرف مفت زیاد میزنه ولی شما هم دیگه زیاده روی کردی. اینایی که تو ازین بازی ها یاد گرفتی کلا فانه، مثلا تو شبیه ساز جراحی یا آشپزی جراحی یا آشپزی واقعی رو که یادت نمیدن همش جنبه فان و سرگرمی داره؛ بجاش میتونستی بگی من از بازیا اعتماد بنفس، شجاعت، تسلیم نشدن و قدر همدیگر رو دونستن و... رو یاد گرفتم.