افسانه شمشیر نینجای اژدها بیش از ۲۲ سال قدمت دارد؛ ریو هایابوسا و ماجراجوییهایش برای اولین بار در کنسولهای قدیمی نینتندو سر و کلهشان پیدا شد و سپس به کنسولهای سگا کوچ کردند و بعد از آنکه در سال ۲۰۰۴ دوباره احیا شدند، به کنسولهای زیادی سرک کشیدند. مسیری که نینجا گایدن در این سالها پیموده مسیر پر فراز و نشیبی بوده که حالا یک سه گانه از دل آن به صورت یک کالکشن در آمده تا هم دیداری مجدد با هواداران قدیمی خود داشته باشد و هم اینکه گیمرهای جدیدتری که با این سری غریبه هستند را به عنوان دوستان جدید خود انتخاب کند. با نقد بازی Ninja Gaiden Master Collection همراه ویجیاتو باشید.
کنسولهای نسل هشتم تبدیل به میعادگاه ریمسترها و کالکشنها و حتی ریمیکها شد؛ کنسولهایی که گیمرهای نسل جدید را با بازیهای برتر تاریخ ویدیو گیم آشنا ساختند و سعی کردند بسیاری از این برندها را احیا کنند. برخی از این عملیات نجات موفق آمیز بودند (مثل کرش بندیکوت) و برخی از آنها در نهایت یک فاجعه تمام عیار شدند (مثل بازی Contra).
نینجا گایدن نیز از عناوینی به شمار میرود که پیش از بازیهایی همچون Dark Soul و Ni Oh و... گیمپلی هاردکور و بسیار سخت را برای گیمرها به ارمغان آورده بود. یک بازی سراسر اکشن که در دوران مدرن خود (سال ۲۰۰۴ به بعد) نگاه اول عناوینی همچون Tenchu و یا Devil May Cry را در وهله اول تداعی میکرد اما گیمپلی بیرحم آن ثابت میکرد که بازی کاملا با آن آثار متفاوت است.
نینجا گایدن اولین بازی محسوب میشود که با بهرهگیری از کاتسینهای سینمایی شروع به روایت داستان خود کرد (در دوران کلاسیک خود) اما این مساله دلیل بر این نمیشود که تصور کنیم با یک داستان غنی در این سری روبرو هستیم. واقعیت اینجاست که داستان سری نینجا گایدن هیچگاه نقطه قوت آن تلقی نشده و به سطحیترین شکل ممکن روایت میشود. ما با نینجایی با اسم ریو هایابوسا طرف هستیم که هر بار یک سری ماجراجویی دارد و دنیایی مشترک با سری بازیهای رزمی Dead Or Alive دارد.
ریو یک سوپر نینجا در این سری به شمار میرود که قهرمان تمام بازیها است و در سری بازیهای DOA نیز به عنوان یک شخصیت قابل بازی حضور دارد. بازیهای جدیدی که از سال ۲۰۰۴ شروع به احیای این فرنچایز کردند، داستانشان پیش از سه گانه اصلی کلاسیک نسخههای NES است و خط زمانی آن چند سالی پیش از بازیهای DOA جریان دارد.
ریو پسر جو هایابوسا است و شمشیر اژدها در دستان او قرار دارد و باید بدانید که او مانند دانته در سری DMC یک نیمه انسان-شیطان است. او رگهای از خون دشمنانش که با نام امپراتوری ویگور در بازی شناخته میشوند در شریانهایش جریان دارد. او در بازی اول به مصاف شیطانی به اسم دوکو میروند تا شمشیر اژدهای تاریکی که توسط او از روستایشان دزدیده شده را برگردانند. در قسمت فرعی به نام نینجا گایدن: شمشیر اژدها (که جایش در این کلکسیون خالی ست، این بازی برای Nintendo Ds عرضه شده بود) ریو به جنگ قبیله اسپایدر نینجا میرود و در این راه باید هفت سنگ اژدها را پیدا کند تا جلوی اعمال خبیثانه آنها را بگیرد.
در قسمت دوم نینجا گایدن ماجرا به همکاری ریو با سازمان CIA برمیگردد تا یک مجسمه شیطانی دزدیده شده را پیدا کند و در این راه دوباره با گروه بلک اسپایدر روبرو میشود. او در قسمت سوم با گروههای تروریسی به نام اربابان Alchemy مبارزه میکند . داستان ریو در بازی بنجلی به اسم Yaiba Ninja Gaiden Z در این فرنچایز ادامه پیدا میکند اما اصلا بهتر است این عنوان را فراموش کنیم، همانطور که سازندگان آن را در این کالکشن جدید به طور کلی از حافظهشان پاک کردند.
سری نینجا گایدن یک سه گانه اصلی در دوران مدرن دارد که در پکیج Ninja Gaiden Master Collection هر سهشان حضور دارند؛ عناوینی که با حضور گروه بازیسازی «تیم نینجا» ساخته شدهاند و با اینکه دهها سال از عرضه آنها میگذرد ولی همچنان گیمپلی تازه و درگیر کنندهای دارند.
همانطور که در ابتدای مطلب گفتم، نینجا گایدن به «سخت بودن» معروف است. از همین رو اگر حوصله درگیر شدن با چالشهای بازی و تنبیهات بیشماری که برای شما در نظر گرفته را ندارید، بهتر است بازی را فراموش کنید و سراغ عناوین دیگر بروید. البته این مبحث در نسخه سوم جایی ندارد چرا که نسخه سوم نینجا گایدن با الهام گرفتن از عناوینی چون «خدای جنگ» و یا Ninja Blade یک بازی سراسر اکشن است که «میتواند» آنچنان هم سخت نباشد.
سخت بودن بازیها به ترتیب از شماره یک تا شماره سوم کاهش مییابد، بدین معنا که قسمت اول بازی واقعا با روح و روان گیمر بازی میکند و بسیاری از افراد احتمالا از پس شکست Boss اول بازی هم برنمیآیند. بازی در آسانترین حالت خود هم بیرحمانه رفتار میکند و دشمنان را مانند مور و ملخ به جان شما میاندازد و اگر جایی از مسیر را هم اشتباه بروید و دوباره به سر جایتان برگردید، باز هم همان مقدار دشمن بلکه بیشتر را روانه شما میکند. دشمنانی که با یکی دو ضربه هم کارشان تمام نمیشود و از هوش مصنوعی بالایی برخوردار هستند و هرجور شده میخواهند ریو را نابود کنند.
در این میان آیتمهای احیای خون و مواردی از این قبیل نیز به خساست تمام به گیمر داده میشود و کار را برای او سختتر میکند. باید از این آیتمها به خوبی استفاده کنید و زمان استفاده آن را نیز به درستی دریابید وگرنه ممکن است که در همان مرحله اول بازی چندین و چندین بار به کام مرگ فرو بروید. بازی اول نینجا گایدن سختترین آنها به شمار میرود و داستان تقریبا قرص و محکمتری نسبت به دو عنوان دیگر دارد اما گل سر سبد این کلکسیون همانا شماره دوم بازی است.
نینجا گایدن ۲ تعادل بازی اول و سوم است؛ نه به سختی و دیوانه کننده بودن قسمت اول است و نه به آسانی و کشککی بودن! نسخه سوم. در واقع اگر دنبال یک بالانس مناسب در این سری باشیم باید به سراغ نسخه دوم برویم و اگر با این سری تازهکار هستید قطعا از Hero Mode که همان حالت آسان بازی به شمار میرود، سفر خود را آغاز کنید تا با دنیای بیرحم و خونین بازی آشنا شوید.
حال که به عبارت «خونین» رسیدیم بگذارید برایتان روشن کنم که بازی یکی از خشنترین عناوین اکشنی است که تا امروز دیدهاید. بازی سراسر خون است و شمشیر بران و شوریکنهای تیز ریو به قصد قلع و قمع کردن افراد دست به کار میشوند! شمشیر ریو میتواند دشمنان را از وسط نصف کند و یا دست و پایشان را قطع کند و شوریکنها به سر و کله آنها فرو میروند. جالب اینجاست دشمنانی که دست و پایشان قطع میشود از نفس نمیافتند و کماکان با بدنی ناقص با شما مبارزه میکند. حال یا شمشیر را به دست دیگر خود میدهند و یا در بدترین حالت خودشان را کشان کشان به سمت شما میرسانند و نارنجکی در دهانشان میگذارند و در این حالت با یک عملیات انتحاری مواجه میشوید که میتواند شما را هم منهدم کند!
نینجا گایدن ۲ میزبان کاراکترهای مهمانی به جز ریو هم است و شما میتوانید در طول بازی با چند شخصیت دیگر نیز بازی را پیش ببرید که هر یک نحوه مبارزات تقریبا متفاوتی را در برخی جزییات دارند.
قسمت سوم نینجا گایدن اما یک فرمول کاملا متفاوت نسبت به دو نسخه قبلی خود را دنبال میکند؛ قسمتی که شاید برخی هواداران قدیمیتر با آن دشمنی داشته باشند اما واقعیت اینجاست که این قسمت برای عموم گیمرها اثری به مراتب جذابتر است. سازندگان سعی کردند که در قسمت سوم هم هوای گیمرهای سرسخت همیشگی سری نینجا گایدن را داشته باشند و هم به گیمرهای تازهکارتر سلامی عرض کنند و آنها را با رشادتهای هایابوسا هممسیر سازند.
بیشتر بخوانید:
خوشبختانه نسخهای که در کالکشن فعلی در نظر گرفته شده عنوان Razors Edge است که نسخه بهبود یافتهای از قسمت سوم به شمار میرود. این نسخه یک بازی سراسر اکشن بوده و کاتسینهای سینماتیک بسیار زیاد به همراه صحنههای QTE متعددی دارد. بازی یک اکشن سرگرم کننده بوده که در بخش آسان خود چالشی به همراه ندارد اما در بخش سخت خود عینا بازیهای قبلی این سری ظاهر شده و هیچ شوخی با گیمر ندارد. روایت در این بازی سریعتر شده و داستان نیز به ظاهر پیچیدهتر است هرچند در نهایت یک داستان آبکی بوده و کاری از پیش نمیبرد!
در قسمت سوم نیز شخصیت آیانه در کنار ریو حضور دارد و سبک مبارزاتش تفاوت بیشتری نسبت به قبل پیدا کرده است و حالا میتوان اعلام کرد که بازی واقعا دارای دو شخصیت قابل بازی با حرکتها و استایل نبرد متفاوت است. Skill Tree بازی در نسخه سوم به پیچیدگی نسخه دوم نیست و همه چیز به یک بازی اکشن عامهپسند نزدیکتر شده است. روح بازیهای قبلی در نسخه سوم به صورت کمرنگی حضور دارد اما با این وجود بازی از منظر گرافیکی از هر دوی آنها بسیار بهتر عمل میکند.
البته باید بدانید هر سه بازی موجود در این عنوان از گرافیک خارج از ردهای دارند، واقعیت اینجاست که عناوین نینجا گایدن در زمان عرضه خودشان هم گرافیک فوقالعادهای نداشتند و اساسا بازیهای اکشن شلوغ و به اصطلاح هک اند اسلش معمولا از گرافیک با جزییاتی برخوردار نیستند. طراحی هنری بازی در کات سینها بهبود مییابد و طراحی کاراکترها و انیمیشن قهرمانان بازی به خوبی از آب در آمده اما با نگاهی دقیقتر به جزییات بازی میتوانید ضعفهای متعددی در آن پیدا کنید.
بخش صداگذاری بازی نیز در حال حاضر شاید خندهدار به نظر برسد. افکتها و اصواتی که حین پریدن و یا شمشیر بازی ریو به گوش میرسد بسیار تصنعی هستند. هنگام شنیدن این صداها (به خصوص در نسخه اول و دوم که عناوین قدیمیتری به شمار میآیند) خاطرم آمد که این ضعف در آن زمان عرضه ده پانزده سال پیش به من القا نشد. در هر حال این واقعیت است که گیمرها با عناوین جدیدتری برخورد کردند و سطح توقعشان تغییر پیدا کرده است.
بیشتر بخوانید:
اساسا آنطور که کارگردان بازی در مصاحبهای گفته آنها قصد داشتند یک ریمستر کامل از هر سه بازی منتشر کنند و تنها به پورت کردن بازیها و بهبود جزیی بسنده نکنند. اما به نظر میرسد که سیاستهای ناشر اجازه این کار را نداده (هرچند خود کارگردان در مصاحبهاش اعلام کرده که آنها میخواستند بازی را زودتر عرضه کنند اما به نظر بهانه الکی میآید!) و در نهایت شاهد همان بازیهای قدیمی به صورت عینی در یک پکیج امروزی هستیم.
مشخص نیست که کلکسیون جدید نینجا گایدن آیا راهی برای عرضه شدن یک شماره جدید از ماجراجوییهای هایابوسا را رقم میزند یا خیر (هنوز هیچ خبری از عرضه شدن یک عنوان جدید از این سری به صورت رسمی اعلام نشده است) اما تجربه نشان داده که معمولا عرضه چنین ترکیبهایی برای محک زدن بازار است. در واقع بعید نیست که ناشر و تیم سازنده بعد از موفقیت عناوینی چون Ni Oh و دوباره ترند شدن بازیهای سختی مانند سری سولز و... قصد داشته باشند تا بابابزرگ این سبک بازیها یعنی نینجا گایدن را احیا کنند.
تفاوت جالبی که نینجا گایدن در بین بازیهای سرسخت امروزی دارد اینست که این بازی سخت و پرچالش طی یک اکشن پر زد و خورد و هیجان انگیز روایت میشود و برخلاف بازیهایی مثل Ni Oh و سکیرو و... سرعت بازی بسیار بسیار بالاتر است! این مساله هیجان بازی و سخت بودن آن را دوچندان میکند و گیمر باید حواسش باشد که در این مبارزات شلوغ و سریع چطور رفتار کند. شخصا تصور میکنم که غیبت ریو در کنسولهای نسل هشتم و حاضری زدنش با یک کلکسیون که امروزه عرضه شده کافی نیست و هایابوسا و شمشیر برانی که دارد میتواند میزبان یک بازی نسل جدید باشد که پر از خون و سختی باشد و در بین گیمرها بسیار محبوب شود!
نقد و بررسی این بازی روی کنسول پلی استیشن ۴ توسط کدی که از ناشر بازی برای ویجیاتو ارسال شده صورت پذیرفته است.
خلاصه بگم که...
بازیهای نینجا گایدن زمانی یکی از محبوبترین فرنچایزهای گیم برای گیمرهای حرفهای بودند. این سری بازیها حالا طی یک کلکسیون برگشتهاند تا غیبتشان در نسل هشتم را پر کنند، بازی حاضر عملا هیچ چیز اضافه مگر یک سری پروندهها و عکسها از نحوه ساخته شدن بازیها ندارد و از نظر گرافیکی و مشکلات دوربینی که قبلا داشته و... هیچ بهبودی درش مشاهده نمیشود اما میتواند یک تجدید دیدار جانانه با معروفترین نینجای تاریخ ویدیو گیم باشد.
میخرمش
اگر میخواهید به ضربالمثل دود از کنده بلند میشود ایمان بیاورید و با بابابزرگ بازیهای سرسختی مانند سری سولز و امثالهم آشنا شوید، میتوانید با سر زدن به دنیای نینجا گایدن شاهد یک بازی اکشن تمام عیار خشن و خونین باشید که هیچ شوخی با شما ندارد و دمار از روزگارتان در میآورد تا تنها یک مرحله از آن را رد کنید. احتمال پرتاب دسته به سمت تلویزیون و فحاشی با صدای بلند در حین تجربه بازی وجود دارد!
نمیخرمش
نگاهی به گزینه بالا بیندازید و ببینید که اعصاب این کارها که گفته شده را دارید یا نه! اگر ندارید سراغ ریو و داستان خونین و سرسختش نروید؛ اما اگر میخواهید هرجور که شده با این سری آشنا شوید یا خودتان را محک بزنید، تنها گزینهای که دارید بخش آسان بازی آن هم در شماره سوم است و لا غیر!
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
فقط تو قسمت کنترل که اونم با شبیه ساز دسته میشه رو کیبورد بازی کرد رو اعصابه وگرنه ارزش یبار بازی کردنو داره
سلام.من که به شخصه سبکشو دوست ندارم ،یادمه فامیلمون بازی را در پلی استیشن ۲ وقتی اجرا میکرد و من تماشا میکردم اصلا باهاش حال نمیکردم ☹️
متاسفانه ده دقیقه هم نتونستم بازی کنم. حتی تنظیمات گرافیکی نداشت بتونم رزولوشن و بقیه چیزا رو بالا ببرم. گرافیکش در حد یه بازی موبایل بود نتونستم اصلا فرصت بدم امتحانش کنم:)) دوربینشم قدری اعصاب خورد کن.
من نمیدونم چرا با سری نینجا گایدن حال کردم و ردشون کردم
ولی تو بازی های سولز طور نه این حسو داشتم نه میتونستم از پس باسا و دشمنا بربیام :((((((
آقای پارساپور و کسانی که تجربه کردند
آیا بازی پورت خوبی بر روی پیسی دارد؟
داداش من بازیش نکردم ولی بگم چون از کیبوردو موس پشتیبانی نمیکنه تو ذوق میزنه یه مقدار کلا اگه بخوایم بگیم پورت های بازیای تیم نینجا خوب نیستن
آقای پارساپور سلام
ببخشید صحنه های QTE یعنی چی؟
ممنون از بررسی
دکمه زنی رو تصویر. مثل گاد آو وار مثلا.
ممنون
اقا ارش تورو به هرچی میپرستی اینو بن کن?
دادش حالا آقای پارساپور جوابتو داد هیچ ولی خیلی قوی تر از بن و بدبختی اومدی دوباره اسپم بدی