معرفی ۱۰ فیلم نوآر برتر تاریخ سینما
این مقاله به معرفی ده تا از بهترین فیلمهای نوآر تاریخ سینما میپردازد.
ژانر نوآر (نوآر واژه ای فرانسوی به معنای سیاه) بعنوان یک ژانر اصلی از دهه ۱۹۴۰ پدیدار گشت. این ژانر که از سبک اکسپرسیونیسم نشات میگیرد و ریشه در داستانهای پلیسی سختدلانه دارد، بعد از جنگ جهانی دوم و در دنیایی که آدمهای آن سرشار از احساس ناامنی و خشم نسبت به یکدیگر بودند، بوجود آمد. نوآر مانند هر ژانر دیگری ویژگیهای ژانری مختص خودش را دارد. فضایی تیره و تار، مردانی ضعیف و شکاک، زنانی اغواگر و تاثیرگذار، کنتراست بالا در سایه روشن و دارای پایانی ناکام و شخصیتهایی شکستخورده است. میتوان ولز را پدیدآور ژانر نوآر قلمداد کرد. فیلم همشهری کین اثر وی با میزانسن تیره و ژرف، استفاده اکسپرسیونیستی از سایه و تلفیق نورپردازی سایه روشن و فیلمبرداری با عمق میدان زیاد، مهمترین گذرگاه ژانر نوآر است. پس از وی مضامینی چون ضعف مردان، خیانت و جنایتپیشگی زنان، سیاهی بصری، وضعیتهای اضطرابآلود، دیالوگهای کنایی و غیره توسط فیلمهایی مانند «غرامت مضاعف» بیلی وایلدر، «در مکانی دور افتاده» نیکلاس ری، «مرد عوضی» آلفرد هیچکاک و «بوسه مرگبار» رابرت آلدریچ در نوآر گنجانده شدند و آن را در دهه های ۴۰ و ۵۰ میلادی به نقطه اوج خود رساندند.
Touch of Evil (1953)
اگر فیلم «شاهین مالت» را به عنوان طلوع نوآر در نظر بگیریم، تریلر جنوب مرزی «اورسن ولز»، غروب آن را رقم زد. نشانی از شر بیشتر بخاطر سکانس طولانی و بدون کات ابتدای فیلم شناخته میشود. این سکانس هنرمندانه که حدود چهار دقیقه طول میکشد، درباره بمبگذاری در صندوق عقب یک خودرو در تیخوانا است که چند دقیقه بعد در مرز منفجر میشود. چارلتون هستون و جانت لی ستارههای اصلی این معمای پیچیده مکزی-کالی (مخفف اصطلاح رایج مکزیکی-کالیفرنیایی) هستند. اما ولز (به عنوان رئیس پلیس فاسد و بیاخلاق) و مارلین دیتریش (به عنوان یک فالگیر محجور) ارواح سرگردان تاریک فیلم هستند.
هنگامی که یک خودروی بمب گذاری شده در سمت آمریکا در مرز بین ایالات متحده و مکزیک منفجر میشود، میگل وارگاس (چارلتون هستون)، مأمور مبارزه با مواد مخدر مکزیک تحقیقات خود را به همراه کاپیتان پلیس آمریکایی، هنک کوئینلان (اورسن ولز) آغاز میکند. هنگامی که وارگاس شک میکند که کوئینلان و شریک مخوفش منزیس (جوزف کالیا)، در حال مدرکسازی برای مردی بیگناه هستند، تحقیقات او در مورد فساد احتمالی آن دو به سرعت خود و عروس جدیدش، سوزی (جانت لی) را در معرض خطر قرار میدهد.
به نظر بسیاری از منتقدین، «نشانی از شر» (Touch of Evil 1953) برجستهترین و مبتکرانهترین فیلم نوآر تاریخ سینما است. این فیلم تا حدی نـمایانگر دیـدگاه فـردی از خارج نسبت به آمریکای دهه ۵۰ است که تازه از چنگال جوزف مک کارتی و شکارچیان ضد کـمونیست خـارج شـده و ملغمهای از فساد اخلاقی و سیاسی است.
The Big Heat (1953)
فیلم «تعقیب بزرگ» (The Big Heat 1953) یک ملودرام کلاسیک و خشن، به کارگردانی «فریتز لانگ» است. استفاده از دکوراسیون و نورپردازی اغراقآمیز و طراحی لباس بخصوص، ویژگیهای شخصیتی کاراکترهای اصلی فیلم را بهتر نشان میدهد. فیلمنامه این فیلم با درونمایه انتقام، قتل و نفرت از یک رمان از ویلیام مکگیورن نوشته شده است. عنوان فیلم به برخورد پلیس با قانونشکنی و اقدامات غیرقانونی مسئولین دولتی اشاره دارد.
گلن فورد در این فیلم نقش بانیون، یک پلیس درستکار را بازی میکند که در آن درگیر پروندهای است که منجر به مرگ همسرش میشود. سپس تحقیقات وی پیرامون این پرونده و قتل همسرش به جایی میرسد که دست پلیس و سیاستمداران فاسد شهر را رو میکند. تعقیب بزرگ، شامل صحنه معروفی از گلوریا گراهام در نقش زنی اغواگر و جذاب به نام دبی است که وقتی لی ماروین در نقش وینس استون، قهوه داغ را روی صورتش میریزد، دچار سوختگی و زخم شدید بر روی نیمی از صورتش میشود. اما درست مثل بانیون، در نهایت انتقام خودش را از وینس میگیرد.
Sunset Blvd. (1950)
نورما دزموند (گلوریا سوانسون) به عنوان ستاره پیر و بازنشسته فیلمهای صامت، جو گیلیس (ویلیام هولدن) فیلمنامهنویسی کمکار و بداقبال را به عنوان معشوقی بیاراده و نویسنده به خدمت میگیرد تا برای او فیلمنامهای مخصوص برای بازگشتی دوباره به دنیای سینما و شهرت بنویسد. کارگردانی «بیلی وایلدر» با چاشنی طنزی سیاه، بلوار سانست (Sunset Blvd. 1950) را به یکی از پیچیدهترین طرحهای داستانی درباره شهرت و محبوبیت تبدیل کرده است. داستان از زبان مردی مرده روایت میشود که درون یک استخر شناور است. یکی از صحنههای درخشان فیلم جایی است که نورما دزموند در حال پایین آمدن از پلههای طویل به سمت دوربین برای گرفتن یک کلوز-آپ به یادماندنی است.
از نکات قابل توجه فیلم حضور کارگردان بزرگ سینمای صامت، «سیسیل ب. دومیل» در مقام یک بازیگر نقش مکمل است. او در واقع نقش خدمتکار باوفای نورما را در این فیلم بازی میکند. و جالب است بدانید در انتهای فیلم، او کسی است که صحنه پایین آمدن نورما از پلهها را کارگردانی میکند. این در واقع نوعی عرض ارادت «بیلی وایلدر» به سینمای صامت است.
The Postman Always Rings Twice (1946)
از همان لحظه اول که فرانک چمبرز (جان گارفیلد)، کورا اسمیت (لانا ترنر) را در شلوارک سفید رنگ بامزهاش میبیند، میتوان حدس زد که در ادامه او در کشتن شوهر کورا به او کمک خواهد کرد. بنابراین تصادفی نیست که فیلم با تابلویی که روی آن نوشته شده "این مرد تحت تعقیب است" آغاز میشود. فرانک به عنوان رانندهای که به دام بیوهای سیاهپوش میافتد طعمهای عالی است. اگرچه کورا هم هرگز نیش مهلکی نداشته است. شهوت، قتل و خیانت... به نظر میرسد این فیلم تمام مواد لازم برای یک نوآر عالی را دارد!
«پستچی همیشه دوبار زنگ میزند» (The Postman Always Rings Twice 1946) بیشک یکی از بهترین فیلمهای نوآر تمام دورانها است، و البته یکی از اولین نمونههای تریلر اروتیک. فیلمنامه آن بر اساس یک رمان جنجالی به همین نام به نویسندگی جیمز کین نوشته شده است. کین پیش از این به خاطر رمانهایی با مضامین شهوت ممنوعه، مثلثهای عشقی، خشونت و قتل با انگیزه زنا معروف بود. این فیلم تا حد زیادی یادآور غرامت مضاعف است. شاید به این دلیل که هر دو توسط ذهن مریض و خلاق جیمز کین نوشته شدهاند.
Double Indemnity (1944)
فیلم «غرامت مضاعف» (Double Indemnity 1944) به کارگردانی «بیلی وایلدر» و نویسندگی «ریموند چندلر» با اقتباس از رمان جیمز کین ساخته شده است. در این فیلم کلاسیک نوآر، والتر نف (فرد مک موری)، فروشنده موفق بیمه هنگامی که با فیلیس دیتریکسون (باربارا استنویک) آشنا میشود، که قصد کشتن شوهرش (تام پاورز) و زندگی از طریق عایدی بیمه را دارد، وارد یک طرح قتل میشود. بازپرس بیمه بارتون کیز (ادوارد جی. رابینسون)، موضوع را به درخواست دختر آقای دیتریکسون بررسی میکند و به تدریج متوجه حقایقی شوم در پرونده میشود.
«غرامت مضاعف» درواقع یک قانون در قرارداد بیمه است که بر طبق آن اگر شخصی که بیمه عمر دارد، بر اثر حادثه و نه مرگ طبیعی، جان خود را از دست بدهد، دو برابر ارزش حساب بیمهاش به وارث یا وارثین او اعطا میشود.
The Wrong Man (1956)
«مرد عوضی» (The Wrong Man 1956) متفاوت از میانسـاختههای «آلفـرد هیچکاک» است که داستانی حقیقی را دستمایه قرار میدهد و سبکی شبه مستند پدید میآورد تا وقایع زندگی مردی معمولی و خانوادهدوست را روایت کند که متهم، دستگیر و به جرم سـرقت مـحاکمه میشود. این وقایع زن او را به ورطـه جـنون میکشاند. بخش عمده فیلم که از جنبه بصری سیاهترین و تنگنا هراسانهترین اثری است که هیچکاک ساخته است، روند دستگیری و محاکمه شخصیت اصلی را دنبال میکند.
هیچکاک با ساخت این فیلم مستقیما دستگاه قضا و پلیس آمریکا را مورد انتقاد خود قرار داده است. مشابه این کار را اورسن ولز در فیلم «نشانی از شر» که در ادامه به آن خواهیم پرداخت، انجام میدهد. انتقادهای اجتماعی – سیاسی در بسیاری از فیلم های نوآر به چشم میخورد.
موسیقی دان مانی بالسترو (هنری فوندا) برای پرداخت هزینه عمل دندانپزشکی همسرش رز (ورا مایلز)، به پول احتیاج دارد. هنگامی که او به دفتر بیمه برای درخواست وام مراجعه میکند، شخصی او را با مردی که دو بار با تهدید اسلحه به آنها سرقت کرده بود، اشتباه میگیرد. پس از دستگیری مانی، وکیل مدافع او، فرانک اوکانر (آنتونی کوئیل)، تلاش میکند تا ثابت کند مانی بیگناه است. با این حال، استرس پرونده پیش از روشن شدن حقیقت، خانواده مانی را تهدید می کند.
Kiss Me Deadly (1955)
«بوسه مرگبار» (Kiss Me Deadly 1955) ساخته «رابرت آلدریچ» نسخه کارآگاه خصوصی فیلم نوآر را دستمایه قـرار میدهد تا مستقیما به موضوعات جنگ سرد بپردازد. فیلم بر مبنای رمانی از مـیکی اسپیلین ساخته شد کـه داسـتانهای پلیسی خشن و زنستیزانه او در دهه ۱۹۵۰ بسیار محبوب بود. بـوسه مرگبار درباره جست و جو برای یافتن جعبهای اسرارآمیز است که محتوی مواد هستهای است. وقتی جعبه باز میشود صدای غرش و جیغ مانندی در میآورد و با نوری مرگبار میدرخشد. کوینتین تارانتینو در داستان عـامهپسند فـکر چمدانی اسرارآمیز با نوری طلایی را از جعبه مرموز در بوسه مرگبار الهام گرفت. این جعبه توسط زنی کنجکاو کشف و باز میشود و دنـیا را منفجر میکند!
یک شب ، کارآگاه خصوصی مایک هامر (رالف میکر) زن عجیبی به نام کریستینا (کلوریس لیچمن) را که در کنار بزرگراه ایستاده و تنها یک کت پوشیده است، سوار میکند. کمی جلوتر توسط افراد غریبهای متوقف میشوند. آنها مایک را دستگیر کرده و کریستینا را به قتل میرسانند. علیرغم هشدار پلیس درباره این پرونده، مایک به همراه دوست دختر و دستیارش ولدا (ماکسین کوپر)، در یک نقشه تاریک که دکتر سوبرین (آلبرت دکر) و هماتاقی کریستینا، لیلی (گابی راجرز) آن را طرحریزی کردهاند، گرفتار میشوند.
The Big Sleep (1946)
بازپرس خصوصی فیلیپ مارلو (همفری بوگارت) توسط ژنرال استرنوود استخدام میشود تا بدهیهای قمار دختر جوان خود، کارمن (مارتا ویکرز) را حل کند. دختر بزرگتر استرنوود، ویویان (لورن باکال)، هنگامی که متوجه میشود وضعیت از آن چیزی که تصورش را میکرده پیچیدهتر است، به مارلو کمک کرده و صاحب کازینو (جان ریدلی) و یک دوست خانوادگی که اخیرا ناپدید شده را درگیر ماجرا میکند. هنگامی که افراد مرتبط با استرنوود یکی یکی به قتل میرسند، مارلو متوجه میشود که پایش در این پرونده حسابی بیخ پیدا کرده است!
«خواب ابدی» (The Big Sleep 1946) یکی از بهترین کارهای معمایی-جنایی رماننویس معروف، ریموند چندلر بوده که به یک فیلم کلاسیک نوآر کارآگاه خصوصی تبدیل شده است. کارگردان این فیلم «هاوارد هاکس» افسانهای است و فیلمنامه آن را نویسنده برنده جایزه نوبل، ویلیام فاکنر نوشته است. و البته آهنگسازی این اثر توسط ماکس اشتاینر انجام گرفته است.
The Asphalt Jungle (1950)
دیکس هندلی (استرلینگ هایدن) که به تازگی از زندان آزاد شده است، نقشه ای برای سرقت یک میلیون دلار جواهرات طراحی میکند. دیکس تیمی از کلاهبرداران خرده پا از جمله یک متخصص گاوصندوق (آنتونی کاروسو) و یک وکیل (لوئیس کالرن) را دور خود جمع میکند. سرقت موفقیتآمیز است تا زمانی که یک گلوله سرگردان یکی از آنها را میکشد. همانطور که آنها در تلاش برای پاک کردن رد خود پس از سرقت هستند، خود را در دام فریب، خیانت و قتل گرفتار میکنند.
«جنگل آسفالت» (The Asphalt Jungle 1950) فیلمی ناتورالیستی نوآر جنایی در اوایل دهه ۱۹۵۰ از جان هاستون، کارگردان بزرگ هالیوود است. فیلم جنایی-سرقت شهری واقعبینانه و مستندمانند یکی از اولین فیلمهایی بود که به طور کامل و دقیق نحوه انجام یک سرقت با ظاهر واقعی را توضیح میدهد، چیزی که معمولاً از نظر اخلاقی نادرست تلقی میشد. «مرلین مونرو» ستاره بیبدیل هالیوود در این فیلم حضوری کوتاه دارد اما بسیاری «جنگل آسفالت» را جز ده فیلم برتر دوران بازیگری او میدانند. در سال ۲۰۰۸، جنگل آسفالت توسط کتابخانه کنگره آمریکا به عنوان سندی فرهنگی-تاریخی در فهرست ملی فیلم ایالات متحده ثبت شد.
Notorious (1946)
خوب است مقاله را با یک شاهکار دیگر دهه ۴۰ از کارگردان بزرگ هالیوود، «آلفرد هیچکاک» با بازی «اینگرید برگمن» افسانهای به پایان برسانیم. فیلم «بدنام» (Notorious 1946) یک تریلر روانشناختی کلاسیک هیچکاکی پس از جنگ است. داستان فیلم با اقتباس از داستان کوتاه دو قسمتی «آهنگ اژدها» نوشته جان تینتور فوت نوشته شده است. استاد تعلیق در سینما، یک مأموریت جاسوسی جذاب ایجاد کرده که با یک داستان عاشقانه درهم آمیخته شده است. فیلم از لحاظ موضوعی به خیانت سیاسی (و جنسی) و مسائل مربوط به اعتماد، دوستی و وظیفه که در روابط شخصیت ها تجسم یافته است، توجه دارد. این فیلم در سال 1992 به عنوان یک فیلم تلویزیونی بازسازی شد و جان شی در نقش دولین، جنی روبرتسون در نقش آلیشیا، ژان پیر کسل در نقش سباستین و ماریسا برنسون در نقش کاتارینا به ایفای نقش پرداختند.
دولین، مامور مخفی دولت ایالات متحده، آلیشیا هوبرمن، دختر آمریکایی یک جنایتکار جنگی آلمانی را به عنوان جاسوس به خدمت میگیرد. هنگامی که آن دو به هم دل میبازند، به آلیشیا دستور داده میشود تا الکساندر سباستین (کلود رینز)، یک نازی پناه گرفته در برزیل را تعقیب کند و...
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
خیلی ممنون از خانم اولیایی بابت این مقاله.
به نظرم اولین مقاله ویجیاتو درباره ژانر نوآر هست.
یه چیزی برام جالب شد. واقعا ژانر همشهری کین، نوآر به حساب میاد؟
المانهایی از نوار داره، اما خیر محسوب نمیشه! بعضی از فیلمهای این لیست هم نوار نیستند! نوار هم تکنیکی، هم محتوایی ویژگیهای خاصی داره!