ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

فیلم و سریال

نقد فیلم My Son – جیمز مک آوی و دیگر هیچ

یک ایده جذاب برای فیلم‌های معمایی جنایی وجود دارد. پدری که متوجه می‌شود فرزند عزیزش را دزدیده‌اند و حال او خشمگین است و باید در برابر جهان قرار گیرد تا بچه‌اش را نجات دهد. از ...

اهورا نصرالهی
نوشته شده توسط اهورا نصرالهی | ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ | ۱۳:۳۰

یک ایده جذاب برای فیلم‌های معمایی جنایی وجود دارد. پدری که متوجه می‌شود فرزند عزیزش را دزدیده‌اند و حال او خشمگین است و باید در برابر جهان قرار گیرد تا بچه‌اش را نجات دهد. از Prisoners گرفته تا Taken، همه بر اساس این ایده ساخته شده‌اند. در این فیلم‌ها با پروتاگونیست‌ها و آنتاگونیست‌هایی آشنا شدیم که هیچ گاه فراموششان نمی‌کنیم. بازیگرهایی که در نقش‌های خودشان به شدت خوش درخشیدند و فیلم‌نامه‌ای که تا لحظه‌ پایانی، خسته کننده نمی‌شود. My Son نیز بر اساس این ایده ساخته شده است. فیلمی که جیمز مک آوی یک بازی فی‌البداهه به نمایش گذاشته است. سوالی که وجود دارد، آیا فیلم می‌تواند ماندگار شود یا سریعا فراموش می‌شود؟ با نقد این فیلم همراه ویجیاتو باشید.

My Son فیلمی در ژانر درام، معمایی و جنایی، محصول مشترک بریتانیا، آمریکا و آلمان است. کریستین کاریون، کارگردانی این اثر را بر عهده دارد. فیلم یک بازسازی از اثری فرانسوی ناموفق به همین اسم با کارگردانی خود کریستین کاریون است. بازیگران فیلم جیمز مک آوی و کلیر فوی هستند. فیلمبرداری اثر با اریک دومون، موسیقی متن با لوران پرز دل مار و تدوین نیز با لویک لالمیند بوده است. داستان فیلم درمورد پدری است که به خاطر شغلش، همواره از خانواده‌اش دور بوده است. حال به او خبر می‌دهند که فرزندش گم شده است و او همراه با همسر سابقش، سعی می‌کنند کودکشان را پیدا کنند.

نقد فیلم: همانطور که اشاره شد، جیمز مک آوی فی‌البداهه و بدون استفاده از فیلم‌نامه، بازی کرده است. همین نکته، تنها چیزی است که بعد از اتمام فیلم در خاطر تماشاگر باقی می‌ماند! چالشی سخت برای او که سربلند از آن بیرون آمده است. دیالوگ مسخره‌ای نمی‌گوید، به اتفاقات بیش از حد واکنش نمی‌دهد و از لحاظ بازیگری، یک پدر نگران و عصبی را به تصویر می‌کشاند. اما بازی خوب او آنقدر به یادماندنی نمی‌شود. ایراداتی دیگری که در فیلم وجود دارد، سبب می‌شود این نقطه قوت نیز، کمرنگ شود.

فیلمنامه، واقعا بد است. کار یک فیلم معمایی، آن است که بعد از خلق کردن گره، آنقدر جزئیات بدهد و مخاطب را درگیر آن‌ها کند که هنگام غافلگیری، آن هیجان ناشی از حل شدن معما را حس کند. در فیلم عملا جزئیات وجود ندارد. حدس‌های اد صرفا برای این هستند داستان رو به جلو رود. حدسی که او درمورد فرانک زد، راهی بود که گوشی او دستش بیاید تا با استفاده از فیلم‌های درون گوشی، سرنخی مربوط به فرزندش را پیدا کند. باز هم این نکته وجود دارد که چگونه اد، رمز گوشی فرانک را حدس زد! تمامی گره‌های فیلم، بد باز می‌شوند و هیجانی در آن‌ها وجود ندارد.

فیلم سعی دارد با اشاره به شغل اد، کمی ذهن مخاطب را درگیر کند ولی در پایان متوجه نمی‌شویم آن همه هیاهو درمورد حرفه او، برای چه بود. سپرده شدن پرونده به لندن، بررسی محل کار اد و اشاره به گروگان‌گیری در کشور عراق، همه‌شان وصله‌ای ناجور به داستان هستند. دلیل این کار، برای منحرف کردن ذهن تماشاچی است که در پایان بگوید: دیدی این نبود؟ گولت زدم! ولی نه، این اتفاق نمی‌افتد. توضیحات اضافه‌ای که ارائه می‌شود که باعث خسته کننده شدن فیلم می‌شوند.

مشکل دیگر فیلم، نبود تعادل میان ژانرهایش است. درام فیلم، قرار است تنش بین اد و جوآن را به مخاطب نشان بدهد و نحوه برخورد اد، با این موضوع که پدر خوبی برای فرزندش نبوده است. اما به دلیل پرداخت سطحی و بی‌توجهی به رابطه اد و جوآن، بسیار ضعیف است. وجود درام در فیلم‌های معمایی، سبب می‌شود که سکانس‌های زیبایی تشکیل شود تا وقتی که معما حل می‌شود، ما با شخصیت‌ها همذات پنداری کنیم. در My Son، نویسندگان به طور سطحی به آن پرداخته‌اند و به فیلم، ضربه بدی را وارد می‌کنند.

هرچه فیلم جلوتر می‌رود، متوجه می‌شویم نویسندگان از هر سناریوی مربوط به فیلم‌های معمایی، استفاده کرده‌اند. از سوزاندن پای راننده توسط اد تا به تصویر کشیدن آن خانه متروکه پر از اتاق و راهروهای پیچ در پیچ. به گونه‌ای می‌خواستند بدین صورت، یک فیلم غمگین همراه با خشونت را خلق کنند. اما آنقدر فضای فیلم خسته کننده است که باعث شده این سکانس‌ها هیجان انگیز نباشند! شاید اگر فیلم در شخصیت اد کند و کاو بیشتری می‌کرد، درمورد گذشته او و جوآن توضیح می‌داد و جزئیات را شفاف‌تر و بهتر به مخاطب معرفی می‌کرد، الان با یک اثر جذاب رو به رو بودیم.

فضاسازی فیلم، تا حدی قابل قبول است. شهری جنگلی با هوای بارانی و آسمان خاکستری، خود آن حس غم را به مخاطب می‌دهد. اکستریم لانگ شات‌ها و موسیقی متن نیز، به این موضوع کمک کرده و سبب می‌شود از همان اول، برای مدتی درگیر فضای فیلم شویم. اما در ادامه، فیلم می‌خواهد دوباره با استفاده از همین حرکات، فضای خود را حفظ کند. همانطور که مشخص است، برای آنکه همچنان درگیر فیلم باشیم، باید آن گره‌ها و جزئیات با همان حزن و اندوه ارائه شوند. نگرانی شخصیت‌ها برای پیدا کردن فرزند اد، باورپذیر باشد و حس همدردی مخاطب را قلقلک دهد. متاسفانه فیلم تنها آمده به هر موضوع و حرکتی، ناخنکی بزند و بعد فکر کند که یک اثر معمایی بسیار خوب، تحویل داده است!

شخصیت‌پردازی نیز اوضاع خوبی ندارد. اد همانقدر که به خاطر بازی خوب مک آوی، شاید حس ترحم مخاطب را برانگیزد، اما شخصیت‌پردازی نصفه نیمه او، کاری می‌کند این بازی خوب به چشم نیاید و بعد از مدتی، فراموش شود. دزدیده شدن ایتان قرار است قوس شخصیتی اد باشد بلکه او آنقدر به خانواده‌اش بی‌توجه نباشد و سعی کند برای آن‌ها نیز، وقت بگذارد. این قوس شخصیتی به خوبی شکل نمی‌گیرد و همین موضوع سبب می‌شود اد، شخصیتی ماندگار در بین پدرهای خشمگینی که دنبال فرزند دزدیده‌شده‌شان هستند، نشود. کلیر فوی بازی خاصی را به نمایش نمی‌گذارد و اگر به جای او، از یک بازیگر معمولی استفاده می‌شد، تغییر چندانی در فیلم حس نمی‌شد. به این بازی متوسط شخصیت پردازی بد جوآن را نیز اضافه کنید و این موضوع سبب می‌شود که فیلم ضعیف‌تر شود.

انگیزه آنتاگونیست‌ها اصلا مشخص نیست. آیا آن‌ها به شغل اد ربط داشتند؟ آیا به خاطر فرانک این کار را انجام دادند؟ آیا خودشان در کار قاچاق کودکان بودند؟ انگار فقط بودند که کارگردان بتواند فیلم را تمام کند! در هر فیلمی، انگیزه این افراد حتی در یک خط توضیح داد می‌شود، اما اینجا خیر. اشکالات فیلم در فیلمنامه آنقدر زیاد هستند که می‌توانید آن‌ها را یادداشت کنید تا یادتان بماند برای خلق نشدن یک فیلمنامه بد، باید چه کنید!

فیلمبرداری در سطح متوسطی قرار دارد. کارگردان استفاده زیادی از اکستریم لانگ شات کرده است. درست است که شاهد تصاویر زیبایی هستیم، اما یک فیلمبرداری خوب تنها به این گونه‌ شات‌ها خلاصه نمی‌شود. موسیقی متن فیلم زیبا و دلنشین است و از معدود نکات خوب فیلم است. تدوین نیز در وضع خوبی قرار دارد، اما باز هم سکانس‌هایی وجود دارند که اضافه یا کم هستند. نمونه بارز آن، سکانسی که اد دارد فیلم تولد پسرش را نگاه می‌کند، بیش از حد طولانی است.

جمع بندی: My Son ایده خوبی دارد. در ده دقیقه اول، به نظر می‌رسد با یکی از درگیرکننده‌ترین فیلم‌های سال 2021 طرف هستیم، اما در یک ساعت و بیست دقیقه بعدش، تنها ایراد است که به چشم می‌خورد. کارگردان که با بدترین روش‌های ممکن سعی می‌کند شخصیت‌ها را شکل دهد، گره‌ها را باز کند و فیلم را به پایان برساند، باعث شده اثری خلق کند که حتی بازی فی‌البداهه و خیلی خوب مک آوی، نتواند فیلم را از فراموش شدن نجات دهد. بازی مک آوی، قماری بود که برای فیلم صورت گرفت. حرکتی که می‌توانست ضربه بسیار بدی به فیلم بزند. اما وقتی فیلم تمام می‌شود، این شک به وجود می‌آید که نکند تمام فیلم، فی‌البداهه ساخته شده است!

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی