۱۰ رمان استیفن کینگ که باید تبدیل به فیلم شوند
لقب برترین نویسنده رمانهای وحشت به درستی شایسته «استیفن کینگ» است، هر چند که او خود را نویسندهای در ژانر دلهره میداند و معتقد است که این دو ژانر در نوشتههای او بسیار متفاوت هستند. ...
لقب برترین نویسنده رمانهای وحشت به درستی شایسته «استیفن کینگ» است، هر چند که او خود را نویسندهای در ژانر دلهره میداند و معتقد است که این دو ژانر در نوشتههای او بسیار متفاوت هستند. همه رمانهای او دارای استدلالها و ایدههای گیرایی هستند و روند داستانی و شخصیتهای آنها این موضوع را با تعادل پیش میبرند. برای مثال داستانی درباره خانه روحزده که درباره مردی منزوی از هتلی در کلرادو روایت میشود، موجب پژوهشی ژرفاندیشانه در مورد تأثیرات روانشناسانه سوءاستفاده از کودکان میشود.
بسیاری از رمانهای کینگ به پرده نقرهای راه یافتهاند، اما همانطور که عناوین «It» و «Pet Sematary» ثابت کردند، اقتباس مجدد آنها با استفاده از تکینکهای جدید سینمایی برای بهتر به نمایش گذاشتن ابعاد مختلف داستانی دارای پتانسیل زیادی است. در ادامه به عناوینی از فعالیتهای وی میپردازیم که ارزش ساخت مجدد دارند:
۱۰. کریستین (Christine)
رمان «کریستین» استیفن کینگ که درباره خودرویی شیطانی است، قبلا توسط جان کارپنتر اقتباس شده. کانسپت خودروهای دارای درک، بارها مورد استفاده قرار گرفته. در حقیقت، فیلم «Jaws» اثر استیون اسپیلبرگ درباره کامیونی به نام دوئل بود که شروع دوره کاری وی محسوب میشود و برای تلویزیون ساخته شد.
به هرحال در سینمای مدرن، ما همچنان مورد وحشتآوری از این ایده را ندیدهایم. شاید فرنچایز ترنسفورمرز از این فاکتور برخوردار باشد، ولی روش خلق ترس آنها به صورت بچهگانه و با نابودی محیط همراه است. اقتباس جدیدی از کریستین برای کارگردانی آرمانگرا میتواند اثر مناسبی باشد.
۹. منطقه مدرن (The Dead Zone)
تقلیدهای نامناسبی از داستان و ایده The Dead Zone صورت گرفته. این داستان روایتی از مردی است که با قابلیت دیدن آینده از کمایی پنج ساله بیدار میشود. هر برنامهای از The Simpsons گرفته تا American Dad از این کانسپت استفاده کردهاند. کریستوفر واکِن در اقتباس پیشین این داستان ایفای نقش کرده، اما امروزه این نسخه بسیار قدیمی و تاریخ مصرف گذشته به نظر میرسد.
از آنجایی که داستان منطقه مرده به اندازه دیگر عناوین کینگ به معروفیت فراگیری نرسیده، مخاطب از نسخه اصلی احساس جدایی میکند و نسخه جدیدی از آن برای اقتباس موفقیتآمیز خواهد بود. همین مورد درباره Pet Sematary نیز صورت گرفت.
۸. بچه های ذرت (Children of the Corn)
اولین باری که داستان Children of the Corn اقتباس شد، یکی از پولسازترین فرنچایزهای فیلم ویدئویی لقب گرفت. عناصر این داستان کمنظیر هستند. در این روایت، کودکان شهری زراعی که توسط موجودی با عنوان «کسی که پشت صفوف قدم برمیدارد» یا «He Who Walks Behind the Rows» متقاعد شدهاند تا والدین خود را به قتل برسانند و کنترل شهر را بدست بگیرند. اگر کارگردانی که این اقتباس را پیش خواهد برد ماهیت آن را درک کند، میتوانیم شاهد اثری دلخراش باشیم.
وحشت به همهچیز بستگی دارد: زوایای دوربین، ریتم و ضرباهنگ تدوین فیلم، نورپردازی و موسیقی متن. اگر تمام این عناصر درست به کار گرفته نشوند، با محصول ضعیفی همچون فیلم اصلی Children of the Corn روبرو خواهیم بود.
۷. مرد دونده (The Running Man)
با توجه به اینکه در دوره کنونی تلویزیون برجستهتر از همیشه است، اکنون زمان مناسبی برای نسخه جدیدی از The Running Man به شمار میرود. این رمان که کینگ آن را تحت نام مستعار ریچارد بَچمَن نوشت، داستان مردی که خود را هنگام تلاش برای بقا در برنامهای ناشی از بیرحمی و سنگدلی با بینندگانی جهانی درمییابد را روایت میکند. اقتباس اصلی فیلم یک عنوان اکشن با بازی آرنولد شوارتزنگر محسوب میشد اما در اتمسفر کنونی رسانه، میتوانیم شاهد اثری دلخراش همراه طنز اجتماعی مانند Black Mirror باشیم.
با پتانسیل فیلم برای سرعت بخشیدن به موفقیت ستارههای جدید سینمای وحشت مانند الکس وُلف یا لکیث استنفیلد، انتخاب بازیگر اصلی بسیار جالب خواهد بود. این فیلم حتی میتوان جنسیت نقش اصلی خود را تغییر دهد و به «زن دونده» یا «Running Woman» تبدیل شود.
۶. چیزهای ضروری (Needful Things)
بیشتر مخاطبان امروزی Needful Things را از تقلید مضحک انیمیشن ریک اند مورتی یا این حقیقت که برادران دافِر نام آن را برای سریال نتفلیکس خود، یعنی Stranger Things با کمی دستکاری برداشتند، میشناسند اما این رمان، داستانی جالب توجه را در زمینههای مرتبطی مانند اقتصاد و اعتماد به بنگاههای کوچک کسب و کار روایت میکند.
همانطور که بسیاری از سریال ریک اند مورتی میدانند، داستان آن در مورد فردی است که مغازهای را افتتاح میکند و به فروش وسایل مرموزی مشغول میشود که دارای طعنهای مخفی هستند. به فیلم قبلی اقتباس شده که در سال ۱۹۹۳ به پرده نقرهای راه یافت، توسط منتقدان خرده گرفته و زود توسط طرفداران سینما به فراموشی سپرده شد. بنابراین دلیلی وجود ندارد تا آن را دوباره مورد آزمایش قرار نداد.
5. میزری (Misery)
اقتباس راب رِینر از رمان بدبختی در دهه ۹۰ میلادی همچنان هم به عنوان اثری کلاسیک از ژانر وحشت قابل تقدیر است و ترجمهای تقریبا بینقص از پرتنشیِ اثر استیفن کینگ محسوب میشود، اما همچنان هم میتوان ریبوتی که از نظر اجتماعی به آن مرتبط است را ساخت. امروزه، طرفداران از شبکههای اجتماعی برای عضویت در روند ساخت روایتهای طولانی مانند سریال بدبختی، اثر پاول شِلدون استفاده میکنند. این عضویت با به اشتراک گذاشتن فن تئوریها و مشخص کردن نظرهای مخفی خود نسبت به عناوینی همچون The Last Jedi با سازنده فیلم، صورت میگیرد.
پاول شلدون به جای اینکه نویسنده دنبالهای از رمانها باشد، میتوانست فیلمساز و فیلنامهنویسی لقب گیرد که برای نسخههای مشاجرهانگیز فرنچایزی سینمایی احساس مسئولیت کند و توسط دستهای از طرفداران اَنی ویلکس مورد هدف واقع شود که علاقه دارند فیلمشان برای بازتاب فن تئوریها از نو به وجود آید.
۴. آتش افروز (Firestarter)
فایراستارتر مخلوطی دلهرهآور از ژانرهای وحشت و علمی-تخیلی محسوب میشود و روی دختر جوان عجیبی که قابلیتهای فراروانی خود را کشف میکند متمرکز است که به سرعت، تهدیدی برای اطرافیان خود محسوب میشود. این فیلم میتواند موجب آغاز موفقیت و شهرت بازیگری کودک باشد.
اولین تلاش برای اقتباس فایراستارتر که در سال ۱۹۸۴ اکران شد، آغاز کار «درو بریمور» محسوب میشد. به هر حال، استیفن کینگ با دادن لقب «بیمزه مانند پوره سیبزمینی کافهتریا» به این اثر، آن را یکی از بدترین اقتباسهای رمانهای خود میداند. بنابر این، او با ساخت عنوانی دیگر توسط فیلمسازی متفاوت از این اثر مشکلی نخواهد داشت.
۳. ایستادگی (The Stand)
استیفن کینگ رمان پسا-آخرالزمانی و حماسی The Stand را برای این نوشت که به آمریکا کتابی همانند «Lord of the Rings» ببخشد. در دنیای رمان The Stand، سلاحهای زیستی تمدن بشریت را به پایان رساندهاند و همانند دیگر آثار پسا-آخرالزمانی، بازماندگان واقعه در جامعهای که خود به شیوهای نامتقارن ساختهاند، دچار درگیری میشوند.
این رمان از شخصیتهای نمادین بسیاری بهره میبرد و روایت آن، از ابتدا تا انتها درگیرکننده است. رمان The Stand میتواند سهگانه مناسبی را در حد و اندازه لرد آو د رینگز بسازد. هر چند که اخیرا، تأیید شده که سریال آن با بازی جیمز مارسدن ساخته خواهد شد.
۲. کوجو (Cujo)
اقتباسی از رمان Cujo در سال ۱۹۸۳ انجام شد و هم نزد کسانی که طرفدار کتاب بودند و هم نزد دنبالکنندگان سینما به محبوبیت رسید. با توجه به اینکه در سینمای مدرن و کنونی هر چیزی با جلوههای ویژه بصری (CGI) - یا حتی بهتر از آن با موشن کپچر - قابل دستیابی است، اقتباس جدیدی از این رمان مورد نیاز به نظر میرسد. این ویژگی ماهیت دید سگ را برای مخاطبان حساستر مدرنیزه میکند؛ درست مانند کاری که اندی موسچیِتی با شخصیت پنیوایز در نسخه It خود کرد.
ایده یک سگ که پس از ضربهای با چوب بیسبال دچار هاری شده و تبدیل به هیولایی تشنه خون میشود، درست از قلب کانسپت اثر ماوراءالطبیعه دهه ۸۰ میلادی، یعنی oeuvre درآمده. این اثر خود الهامبخش Stranger Things بوده.
۱. سرنوشت سلم (Salem’s Lot)
هنگامی که استیفن کینگ آغاز به پردازش این ایده کرد که چه میشود اگر دراکولایی در آمریکای امروزی نمایان شود، ایده اولیه داستانی به نام Salem's Lot شکل گرفت که در سال دوم دبیرستان نوشت.
این رمان که بین اولین اثر کینگ، Carrie و اولین شاهکار وی یعنی The Shining منتشر شد، اثر مشهوری اما نه بسیار آشنا از او محسوب میشود. در صورت اقتباسی از این رمان، شخصیتها و نقاط داستانی خاصی وجود دارند که مخاطبان عامه را شگفتزده میکنند. این اقتباس میتواند روش مناسبی برای بازگرداندن ژانر ومپایر یا خونآشام به سینما باشد؛ آن هم بعد از اینکه فیلمهایی مثل Twilight موجب شدند این ژانر زیر بخش عاشقانه قرار گیرد و به کل از فاز اصلی خود خارج شود!
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
کاش ی هوش مصنوعی بسازن یه داستان تعریف کنی براش،فیلمشو تحویلت بده،با سرعت پیشرفتی ک الان دارن همچین چیزی بعید نیست
برعکس به نظر من بیایید دعا کنیم هیچ وقت خلاقیت ذهن بشر به خاطر هوش مصنوعی از بین نره.