چرا فیلم No Time To Die یکی از برترین آثار سینمایی سال است؟
فیلم No Time To Die یا «زمانی برای مردن نیست» یک اوج هیجان انگیز برای انسانیترین و چندوجهی ترین باند تاریخ سینماست؛ یکی از شگفتیهای بزرگ فیلم این واقعیت است که انسانی ترین جنبه باند ...
فیلم No Time To Die یا «زمانی برای مردن نیست» یک اوج هیجان انگیز برای انسانیترین و چندوجهی ترین باند تاریخ سینماست؛ یکی از شگفتیهای بزرگ فیلم این واقعیت است که انسانی ترین جنبه باند را توسعه میدهد، چیزی که ما از «کازینو رویال» شروع به دیدن آن کردیم، یعنی همان عشق، اعتماد و خانواده؛ اما هدف ما از این مطلب پاسخ دادن به این پرسش است که چرا فیلم No Time To Die یکی از برترین آثار سینمایی سال است؟ در ادامه با بررسی دلایل موفقیت این فیلم همراه ویجیاتو باشید.
پیش از ورود به این مطلب، مهم است که بدانید این یک نقطه پایانی برای کریگ، و یک نقطه پایانی برای فرانچایز است، بنابراین میتوانید وزن احساسی و سطح انتظاری که به فیلم متصل است را درک کنید.
دنیل کریگ در هر پنج فیلم بسیار لذت بخش بوده است، اما در اینجا او آسیب پذیری واقعی را در برابر نقش جیمز باند نشان میدهد. ما آسیبپذیری مشابهی را در فیلمهای قبلی باند، از جمله فیلم «در خدمت سرویس مخفی ملکه» (1969) با بازی جورج لازنبی برای این شخصیت دیدهایم، اما هرگز ندیدهایم که به باند چنین عمقی داده شود. در No Time to Die، به کریگ مطالب جدی و اساسی داده میشود تا با آنها کار کند، و او آن را بارها و بارها ارائه میدهد. او تک تک نگاهها، هر خط دیالوگ و هر لحظه را به خوبی درک و از تمایل این فیلم برای ارائه چیز جدیدی سود میبرد.
اما این فقط کریگ نیست که کار میکند. از نظر تکنیکی نماهای نفس گیر در این فیلم وجود دارد و از نظر موسیقی متن، فیلم از موسیقی فوق العاده هانس زیمر بهره میبرد. همچنین لحظات شخصیتی قوی وجود دارد، اکشن زیادی وجود دارد، و طراحی صحنه و لباس در فرم خوبی هستند.
کارگردان کری جوجی فوکوناگا با این فیلم چیزی واقعاً خاص ارائه کرده است. این فیلمی است که باند را به جلو میبرد، بنابراین احساس پیشرفت میکند، اما در عین حال برای طرفداران دیرینهای که از زمان دکتر نو (1962) باند را میپرستند نیز به خوبی کار میکند.
این یک فیلم ماهرانه است که بر مبنای همه فیلمهای باند ساخته شده، اما همزمان فیلمی است که امکان رشد شخصیت را فراهم میکند، بنابراین از بسیاری جهات یکی از بهترین نمونههای فیلم باند تا به امروز است. مطمئناً این فیلمی است که مورد بحث طولانی قرار خواهد گرفت و بخشی از میراث این فرانچایز خواهد بود.
یک پایان هیجان انگیز برای انسانیترین و چندوجهی ترین باند تاریخ سینما
اکنون بیش از یک ماه از نمایش No Time To Die در سینماها میگذرد و اتفاق نظر کلی بر این است که تکرار نقش جیمز باند توسط دنیل کریگ موفقیت آمیز بوده است. در حالی که همه فیلمهای پنجگانهاش ارزش بازبینی را ندارند، اما این مرد توانست شخصیتی را که بیشتر با عبارات جذاب شناخته میشود انتخاب کند و او را به یک مامور مخفی باورپذیر با قوس شخصیتی واقعی تبدیل کند. این کار آسانی نیست، به خصوص با توجه به اینکه منبع اقتباس شخصیت آن نسبتاً قدیمی است.
جیمز باندِ دنیل کریگ بهترین و منحصربهفردترین باند تاریخ است، زیرا در دورهای به نمایش درآمد که ریشههای جنسیتی شخصیت در تضاد با زمانه در حال تغییر بود. از این رو سازندگان در مورد وفادار ماندن به ریشههای باند یا تغییر او برای بهتر شدن اختلاف نظر داشتند. موفقیت یا شکست آنها کاملاً به دیدگاه شما بستگی دارد. اما غیرقابل انکار است که این درگیری منجر به خلق آسیب پذیرترین نسخه 007 شد که تنها با مهارت بازیگری بسیار زیاد کریگ تقویت شد. برخلاف پیشینیان خود، این باند میل به اعتماد، عشق ورزیدن، انتقامجویی و پوشاندن روح شکستهاش با وحشیگری دارد. و حالا «زمانی برای مردن نیست» جسورانه تلاش میکند نه تنها این جنبهها را برجسته کند، بلکه به این جاسوس مجوز یک کاوش عمیق و معنادار در گذشته را نیز میدهد.
داستان این فیلم ممکن است کمی بیش از حد متورم و شلوغ باشد، همچنین شخصیت شرور به وضوح انگیزه ندارد، اما این فیلم پایانی است که شایسته باند است. این آخرین باری است که دنیل کریگ را در نقشی میبینیم که با او بزرگ شدهایم. اولین بازی او در کازینو رویال هنوز بهترین داستان او است، اما در طول سالها، او خود را در نقش جیمز باند ثبت و درج کرد. این پایان مطمئناً قلب مخاطب را میشکند، و این اولین بار است که چنین چیزی را در یک فیلم باند میبینیم.
در نتیجه زمانی برای مردن نیست، یکی از بهترین فیلمهای باند است، همچنین این اثر یکی از بهترین فیلمهای سال است. اگر مراحل پیش تولید، حین تولید و پس از تولید آن را دنبال کرده و سپس فیلم را تماشا کرده باشید، متوجه خواهید شد که چرا همه اینها درست است. کری فوکوناگا و تیمش با موفقیت توانستهاند کل سفر کریگ را بهعنوان جیمز باند با پستیها و بلندیهای شخصیت ترکیب کنند و استانداردی را برای جیمز باندهای آینده تعیین کنند.
دنیل کریگ یکی از بهترین اجراهای جیمز باندی خود را در این اثر ارائه میدهد
پس از 15 سال و پنج فیلم، دوران تصدی دنیل کریگ در نقش یک جیمز باند مدرن و شیک در فیلم خیره کننده «زمانی برای مردن نیست» به پایان میرسد. وقتی جیمز باند با اجرای دنیل کریگ در پایان فیلم Spectre در سال 2015 برای حضور در کنار مادلین (لئا سیدو) زندگی جاسوسی را ترک کرد، به نظر پایانی عالی برای دوران بازیگری در این نقش نمادین بود. در واقع از نظر روایی و احساسی، به نظر نمیرسید که چیزهای بیشتری برای کشف نقش کریگ در برابر مامور MI6 وجود داشته باشد. با این حال، No Time to Die نه تنها آخرین فصل مناسب برای دوران کریگ است، بلکه یک فیلم باند است که جرأت میکند مسیر کاملاً جدیدی را برای این فرانچایز 59 ساله طی کند.
بدون تردید دنیل کریگ یکی از بهترین اجراهای جیمز باندی خود را در این اثر ارائه میدهد. «زمانی برای مردن نیست» به او این امکان را میدهد تا برخی از پویاترین کارهایش را به عنوان شخصیت ارائه دهد، بنابراین او مجبور است طیف وسیع تری از احساسات را نسبت به سایر فیلمهای باندش در نظر بگیرد. کریگ به طور وحشیانه، جذاب، شکست خورده و اغلب به یکباره خنده دار است، که بیشترین استفاده را از سهم شخصی فیلم و همچنین تمایل فیلمنامه برای به کار بستن اصول 007 کلاسیک میکند. این فیلم پایانی را ارائه میکند که کریگ را در ناامیدترین و قویترین حالتش رها میکند. فیلمهای باند دنیل کریگ هر چقدر هم که متناقض باشند، اما همیشه به دلیل حضور او کار کردهاند.
کارگردانی خیره کننده کری فوکوناگا
جالب است بدانید فوکوناگا، اولین فیلمساز آمریکایی است که یک فیلم باند را کارگردانی کرد؛ فوکوناگا با این فیلم چشمانداز با اعتماد به نفس و شیک خود را به منصه ظهور رساند تا یکی از ظریفترین و از نظر بصری شیکترین فیلمهای تاریخ فرنچایز باند را ارائه دهد. در حالی که Skyfall همچنان از نظر بصری خیرهکنندهترین نسخه از فرنچایز باند است، اما «زمانی برای مردن نیست» بهترین تعادل را بین فرم، عملکرد و زیباییشناسی پیدا میکند. این یعنی No Time To Die یک فیلم زیبا است. داستان سرایی سنجیده فوکوناگا کاملاً مطابق با ترکیب بندی دقیق و اکشنهای پایهای است که دوران کریگ در این فرنچایز را مشخص کرده است.
فوکوناگا با کمک فیلمبردار برنده اسکار، لینوس ساندگرن (لا لا لند)، جشنی نفس گیر برای حواس ایجاد میکند که موفق میشود همان طور که فیلمنامه میخواهد، بی وقفه پُر انرژی و بی سر و صدا متفکر باشد. فوکوناگا همچنین یک بازیگردان بسیار ماهر است و به نوبه خود بازیگران را وادار میکند تا از مواد موجود حداکثر استفاده را ببرند. حتی زمانی که فیلمنامه خیلی مستحکم نیست، فوکوناگا ثابت میکند که یکی از با استعدادترین و مطمئنترین کارگردانانی است که این فرنچایز تا به حال به خودش دیده است.
سکانسهای اکشن فوقالعاده
فیلم No Time to Die ممکن است بهترین هیجانات فرنچایز در کازینو رویال یا اسکایفال را ارائه نکند، اما با این وجود یکی از تاثیرگذارترین آثار اکشن این مجموعه تا به امروز است. سکانسهای اکشن فیلم، به خصوص آنهایی که در تریلرها نمایش داده نمیشوند، شگفت انگیز هستند. این فیلم یک معجون از اکشنهای ترکیبی است و شما در تمام مدت هیجان زده خواهید شد. برخی از سکانسهای اکشن بزرگتر از بقیه هستند، اما یکی از آنها بهویژه در یک جنگل پس از تعقیب و گریز ماشین، یادآور باندهای قدیمی است. دنیل کریگ در این صحنه بی رحم است، حساب شده است، و انتقام جو است. همه اینها به اکشنی در فیلم اضافه میشود که تأثیر قطعی بر شما میگذارد.
زمان مناسب و گسترده به فوکوناگا اجازه میدهد تا مجموعهای از سکانسهای پیچیده و عمیق را که طیف گستردهای از تاریخ فرنچایز باند را میسازد، اجرا کند. برای مثال فوکوناگا سکانسهای اکشنی از تعقیب موتور سیکلت گرفته تا تیراندازی در شهر، و البته، نبرد طولانیمدت در لانه شرور را ارائه دهد. شاید برای اولین بار در فرنچایز، به خصوص در اواخر این فیلم، حس واقعی از تنش در سکانسهای اکشن یک فیلم جیمز باند ایجاد میشود، زیرا باند این فیلم پیش از گذشته یک انسان و یک پدر است که ممکن است این بار زنده از داستان خارج نشود. با این اوصاف اگر فوکوناگا به زودی یک فیلم بزرگ دیگر یا حتی یک فیلم ابرقهرمانی را برای خود به ارمغان آورد، شوکه نشوید.
گروه بازیگری قدرتمند
اگرچه این فیلم مطلقاً برای نمایش شخص دنیل کریگ ساخته شده است، اما فیلم فضای زیادی را برای گروه بازیگران عظیم خود فراهم میکند، که طعم و شخصیت خاص خود را به روی میز میآورند. از کجا شروع کنیم؟ مادلین سوان با بازی لئا سیدو نسبت به فیلم اسپکتر شیمی بسیار کاملتری با باند برقرار میکند، در حالی که لاشانا لینچ و آنا د آرماس هر دو بهعنوان عوامل انرژی ساز به طرز شگفتانگیزی سرگرمکننده هستند، حتی اگر دومی تقریباً در فیلم بسیار کم باشد. بن ویشاو بار دیگر در نقش کیو مورد استقبال قرار میگیرد، و ام با بازی رالف فاینس ابعاد بیشتری پیدا میکند. از طرف دیگر شاید شخصیت لیوتسیفر سافین (رامی مالک) یک آنتاگونیست کسل کننده و عمومی فیلمهای باند با انگیزههای غیر جالب و بیش از حد آشنا باشد، اما رامی مالک واقعا اجرای مناسبی را به نمایش گذاشته است.
موسیقی متن کُشنده هانس زیمر
هانس زیمر اساساً یک انتخاب رویایی برای ساخت موسیقی متن یک فیلم باند است و او کاملاً فراتر از آن چیزی است که تماشاگران انتظار دارند. زیمر به طرز هوشمندانهای تِمهای کلاسیک باند را که طرفداران انتظار دارند و میخواهند، با حساسیتهای اُپرایی و درخشان خود ترکیب میکند تا موسیقی متن کاملاً متفاوت از سایر مجموعههای جیمز باند را ارائه کند. به طور کلی حضور هانس زیمر در فیلم زمانی برای مردن نیست، باعث تولید یکی از انفجاریترین و تأثیرگذارترین موسیقی متنهایی که این فرنچایز تا به حال به خود دیده، شده است.
نتیجهگیری:
تغییر چیزی است که همیشه در فرنچایز جیمز باند وجود داشته است. از زمان برداشت کاملا متفاوت راجر مور از این شخصیت، این فیلمها همیشه منعکسکننده زمان خود بودند و تکامل یافتهاند. برای مثال Moonraker پاسخی مستقیم به جنگ ستارگان بود. ژئوپلیتیک دنیای واقعی شاهد تغییر افراد شرور از روسها به چینیها و تبدیل شدن افراد شرور به شرکتهای بزرگ بوده است. و حتی تجرد تیموتی دالتون به دلیل اپیدمی ایدز در آن زمان بود. بنابراین، به همین دلیل است که فرنچایز به بقا و پیشرفت خود ادامه میدهد و یکی از معدود بلاکباسترهای غیر مارولی و غیر ابرقهرمانی باقی میماند که هنوز دنیا را به صحبت میاندازد.
این فیلم یک تجربه تماشای شگفتانگیز و رضایتبخش است. برخلاف همه باندهای تاریخ سینما، «زمانی برای مردن نیست» به باند اجازه میدهد تا اعماق احساسی و احتمالات داستانی کاملاً جدیدی را کشف کند و دوران کریگ را به گونهای محدود کند که برای دیگران غیرقابل تصور به نظر میرسید. شاید زمانی برای مردن نیست تا رسیدن به بهترین فیلم فرنچایز جیمز باند فاصله معناداری داشته باشد، اما رضایتبخشترین فیلم تولید شده برای یک بازیگر نقش جیمز باند تا به امروز همین کار است.
در حالی که بیشتر باندهای دیگر بهتدریج در تاریخ ناپدید شدهاند، در اینجا تلاش واضحی برای پایان دادن به این عصر 007 وجود دارد و یک قوس پنجفیلمی مستقل به شیوهای از لحاظ احساسی لذتبخش جمعبندی میشود. و این کاملاً کار میکند. در واقع این فیلم راهی معنادار برای تعالی و بازنگری شخصیت باند پیدا میکند و تضمین میکند که او بدون خداحافظی مناسب از ذهن ما محو نشود. در نتیجه اگر آخرین سفرهای قبلی باند غالباً غیرواقعی به نظر میرسیدند، No Time to Die تلاش بسیار بیشتری برای پایان دادن به سفر 007 با احساسات و لطافت واقعی دارد. بنابراین، این اثر اکشن بدون شک یکی از برترین آثار سینمایی سال است.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
من فیلم رو تا بیخ و بن جویدم و بعد از تیتراژ پایانی نوشت James Bond Will Return ??
نقد ویجایتو: احساسی
جیمز باند زن افتضاح
نقش منفی افتضاح
مدت زمان فیلم زیاد( حداکثر باید ۲ ساعت میبود)
هیجان و اکشن متوسط
دنیل کریگ عالی( مثل همیشه)
موسیقی: خوب
توضیح: کازینو رویال و اسکای فال سطح توقع از جیمز باند برده بالا و ما فیلم های جدید جیمز باند با اون دوتا فیلم مقایسه میکنیم
چون نسبت به فیلم های الان یه سر و گردن بالاتره
چون هیچ فیلمی عالی نبود امسال?
خواستم بیام اینو بنویسم دیدم نوشتی دمت گرم?پاتر هدی راستی؟
بعله چه جورم
Potter head for ever✌?