ثبت بازخورد

لطفا میزان رضایت خود را از ویجیاتو انتخاب کنید.

1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
اصلا راضی نیستم
واقعا راضی‌ام
چطور میتوانیم تجربه بهتری برای شما بسازیم؟

نظر شما با موفقیت ثبت شد.

از اینکه ما را در توسعه بهتر و هدفمند‌تر ویجیاتو همراهی می‌کنید
از شما سپاسگزاریم.

اخبار و مقالات

اندرسون در «آنیما» موسیقی تام یورک را به زبان سینما ترجمه می‌‌کند

تام یورک در آلبوم جدیدش یعنی «آنیما» و فیلم کوتاهی با همین نام که با همکاری کارگردان مشهور، پل توماس اندرسون ساخته شده به سراغ فلسفه آنیما و آنیومس یونگ رفته است. آنیما در واقع ...

شایان کرمی
نوشته شده توسط شایان کرمی | ۱۱ تیر ۱۳۹۸ | ۱۸:۰۰

تام یورک در آلبوم جدیدش یعنی «آنیما» و فیلم کوتاهی با همین نام که با همکاری کارگردان مشهور، پل توماس اندرسون ساخته شده به سراغ فلسفه آنیما و آنیومس یونگ رفته است. آنیما در واقع بخش زنانه شخصیت درونی یک مرد محسوب می‌شود؛ موضوعی که به تصویر کشیدن آن چه در این آلبوم ۴۰ دقیقه‌ای و چه فیلم کوتاه انیما به شکلی هنرمندانه صورت گرفته است.

به طور کلی، دو دیدگاه نسبت به نویسندگی وجود دارد. بسیاری از نویسندگان معروف مثل محمود دولت آبادی، هوشنگ گلشیری و ویرجینیا وولف در داستان‌های خود به سراغ ناخودآگاه رفته‌اند و برخی دیگر مثل گابریل گارسیا مارکز، جومپا لاهیری و آگاتا کریستی از داستان شبکه‌ای که تمام اجزای آن مانند ماشین‌های مربوط به هم کار می‌کنند، برای روایت قصه استفاده می‌کنند.

گروه ردیوهد و به خصوص خواننده معروف آن یعنی تام یورک بعد از آلبوم فوق العاده موفق «اوکی کامپیوتر» در اشعار خود به سمت ناخودآگاه انسان حرکت کردند و ترکیب موسیقی الکترونیک و شعرهای خاص تام یورک در دهه گذشته منجر به خلق آلبوم‌های شاهکاری مثل KID A و حتی آلبوم آخرشان یعنی «یک استخر ماه‌شکل» شد.

بعد از چند سال بی خبری، تام یورک در آلبوم شخصی جدید خودش بیشتر از هر زمان دیگری به ناخودآگاه نزدیک شده و در این راه، همکاری دوباره با پل توماس اندرسون باعث شده که به جز گوش دادن به جنبه شنیداری اثر جدید تام یورک، به تماشای آن بشینیم. به عبارت دیگر، فیلم انیما ترجمه ناخودآگاه خود شخص تام‌ یورک به زبان سینما است.

داستان فیلم در یک فضای بین خواب و بیداری می‌گذرد و این موضوع را از همان ثانیه‌های اول و فضای تیره قطاری که تام در آن قرار دارد می‌توان فهمید. انیما که شامل ۳ آهنگ از آلبوم جدید یورک هم می‌شود، از همان دقایق ابتدایی به موسیقی و رقص مختص به خود تام یورک گره می‌خورد. یعنی با دو المان کاملا جداگانه طرف هستیم که بهم گره می‌خورند و نتیجه آن چنین تجربه‌ای مثل انیما می‌شود.

فضایی که در فیلم شاهد آن هستیم، یک فضای ریتم محور است. انیما به خوبی تحت تاثیر موسیقی الکترونیک تام یورک و رقص عجیب مورد علاقه او هویت پیدا می‌کند. در این جا نباید از نقش پل توماس اندرسون برای به تصویر کشیدن بسیار زیبای چنین دنیایی غافل شد. محیط‌هایی که تماشاگر در انیما آن‌ها را ملاقات می‌کند، یک تجربه کاملا جدید برای او خواهد بود.

داستان فیلم در مورد مردی در مترو (خود تام یورک) است که در میان فضای ریتمیک و موسیقیایی محیط، کمی با دیگر انسان‌های رقصنده تفاوت دارد. او در این فضا یک «زن» دیگری را ملاقات می‌کند که از نظر تفاوت با دیگر افراد، به او شبیه است و همین تلاش تام برای رسیدن به این زن داستان فیلم را تشکیل می‌دهد.

فضاهایی که در انیما به تصویر کشیده شده اند، بناهایی پست مدرن هستند که در حین گنگ بودن، حس و حال یک دنیای متروپلیسی و آرمان شهری را به مخاطب منتقل می‌کنند. در واقع، اندرسون و تام یورک از موسیقی برای دادن سر و شکلی پست مدرن به دنیای فیلم استفاده کرده‌اند.

موسیقی ریتمیک و نحوه رقص منظمی که در انیما شاهد آن هستیم، تصویر یک دنیای شاد و پر از رقص و موسیقی را نمی‌سازند. حتی فیلم به سمت نشان دادن یک فضای تاریک هم حرکت نمی‌کنند بلکه خلا بزرگی را ترسیم می‌کند که در آن یورک به دنبال پیدا کردن نیمه گم‌شده خود است.

رقص در آنیما خاصیت بیانگر دارد. برای مثال در دقیقه ۱۰ فیلم شاهد مجموعه‌ای از حرکاتی هستیم که علاوه بر تام و زنی که او به دنبالش بود، مردها و زنان دیگری نیز آن را انجام داده و به نوعی جای سرهای خود را با یکدیگر عوض می‌کنند که نمایی از همان بخش زنانه کاراکتر تام است. همین قضیه را می‌توان از کاراکتری که او در این فیلم دارد هم فهمید. حرکات یورک و واکنشی که او نسبت به وقایع دارد حس نسبتا زنانه‌ای دارد که به راحتی قابل لمس است.

انیما در زمانی ساخته شده که موسیقی یورک بیشتر از هر زمانی به رقص نزدیک است. رقصی که نمایش آن راهی برای آشنا شدن با فضای ذهنی او در آلبوم انیما بوده و همزمان آن‌قدر از لحاظ سینمایی چشم‌نواز است که تا فیلم بزرگ بعدی اندرسون، طرفداران او را راضی نگه دارد.

جدا از بحث هنری، نباید از نقش نتفلیکس در ساخته شدن چنین آثاری چشم‌پوشی کرد. نتفلیکس فضایی را فراهم کرده که در آن هنرمندان نام آشنا می‌توانند بر خلاف اکثر شبکه‌های کابلی که سیاست‌های خاصی را در ساخت یک محصول تلویزیونی دنبال می‌کنند، آن‌چه را که می‌خواهند بروز دهند. اتفاقی که نتیجه آن وارد شدن هنرمندان بزرگی مثل پل توماس اندرسون و تام یورک به صنعت تلویزیون و خلق آثار با کیفیتی مثل انیما است.

دیدگاه‌ها و نظرات خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی