نقد سریال Hawkeye (اپیزود چهارم) – آرامش قبل از طوفان
اکنون با پخش اپیزود چهارم سریال Hawkeye ما به عنوان مخاطب چیزی حدود دو سوم سریال را مشاهده کردهایم؛ اما قسمت جدید از بسیاری جهات، به خصوص در مقایسه با قسمت قبلی که ما را ...
اکنون با پخش اپیزود چهارم سریال Hawkeye ما به عنوان مخاطب چیزی حدود دو سوم سریال را مشاهده کردهایم؛ اما قسمت جدید از بسیاری جهات، به خصوص در مقایسه با قسمت قبلی که ما را به درستی با مایا لوپز (اکو) آشنا کرد، آرامتر و از منظر داستانی سبُکتر است. در واقع اپیزود چهارم هاکای خیلی شبیه به آرامش قبل از طوفان بود. البته این بدان معنا نیست که حوادث این قسمت ارزش صحبت کردن را نداشت، چرا که به خصوص در آن چند دقیقه آخر، سریال به یک اوج مناسب رسید. بنابراین، در چارچوب داستان این اپیزود همانطور که کلینت و کیت در حال تبدیل شدن به شریک واقعی هستند، ناگهان همه چیز از سرگرمکننده و خطرناک به واقعاً خطرناک تبدیل میشود. در ادامه با نقد سریال Hawkeye همراه ویجیاتو باشید.
اما چیزی که با یک تبادل تنش در پایان قسمت سوم Hawkeye شروع شد، در این قسمت بسیار کوتاه، تبدیل به یک ضربه عاطفی شد. پس از همه اینها، ما یک سکانس اکشن نسبتاً مناسب و سپس یک افشاگری دریافت کردیم که این سریال را با The Falcon and the Winter Soldier و Black Widow مرتبط میکند. برای کسانی که بلک ویدو را ندیدند باید گفت: در پایان آن فیلم شخصیت یلنا بلووا با بازی فلورنس پیو، مأموریتی از سوی والنتینا آلگرا دی فونتین (جولیا لوئیس-دریفوس) برای کشتن کلینت بارتون دریافت کرد.
اما ورود یلنا بلووا نشان دهنده تغییر Hawkeye از داستان شاد کریسمس به چیزی بسیار تاریکتر است. با ترکیب احتمالی این شخصیتها با کینگ پین، ما در شرف دیدن برخی کارهای جدی هستیم. بنابراین، بین لحن بسیار تیرهتر، نبردهای مداوم کلینت با شیاطین گذشتهاش، و احتمال اینکه لورا بارتون (لیندا کاردلینی) یک عضو S.H.I.E.L.D باشد، ما چیزهای زیادی برای ادامه دادن این سریال با هیجان بیشتر داریم.
اما جدا از این که در آینده سریال چه چیزی منتظر ما باشد، این اپیزود با تمام کم و کاستیهای ظاهریاش نگاهی بود به دلشکستگیهای کلینت که در چند سال گذشته از سر گذرانده است. خانواده او در بشکن معروف تانوس گم شدند، بهترین دوستش در تلاش برای شکست دادن تانوس نابود شد، و حالا او باید با کیت بیشاپ جوان دست و پنجه نرم کند. در سکانس پایانی این اپیزود شباهتهای جالبی بین آخرین لحظات ناتاشا و کیت در پشت بام اینجا گویا بود. جدای از این هاکای اکنون باید با یادآوری دیگری از گذشته خود یعنی یلنا نیز روبرو شود. همچنین دیدن اینکه کیت در حالی که کلینت در حال بهبودی بود، کریسمس را برای او به ارمغان آورد، بسیار تکان دهنده و دیدنی بود. این چنین لحظاتی است که این سریال را بسیار خاص و دلچسب میکند.
سریال Hawkeye با نمایش لطافت و احساس فروتنی، خود را در میان مخاطبان تثبیت کرده است. اما این لطافت و فروتنی در طول آخرین اپیزود سریال به اندازهای بزرگ شده که به شخصیت کلینت بارتون اجازه داده تا بیشترین عمق را در یک دهه گذشته، پس از اولین حضورش داشته باشد. هاکای و کیت با بازی جرمی رنر و هایلی استاینفلد، در طول این چهار قسمت رابطهای برقرار کردهاند که به طور طبیعی رشد کرده است و به نقطه عطف کار تبدیل شده؛ بنابراین به همین اندازه که هاکای حکم یک مربی را برای کیت دارد، ممکن است زخمهای گذشته او نیز گریبانگیر شاگرد دست پروردهاش باشد.
با نمایش قسمت چهارم سریال Hawkeye کاملاً گویاست که این اثر موجودی بسیار متفاوت از سریالهای قبلی مارول است. ما در این سریال پویایی خانوادگی، اکشن، تِمهای تعطیلات و البته مفهوم انتقام را داریم؛ و نکته جالب ماجرا اینجاست که همه اینها در جعبهای از داستان شخصیتر و انسانی از کلینت بارتون پیچیده شده است. هاکای در میان همه قهرمانانی که در مارول دیدهایم انسانی ترین است، و همین انسان بودن نیز باعث شده تا او مسلماً بیشتر از سایر انتقام جویان از دست دادن و غم و اندوه را تجربه کند. این مفهوم، یعنی انسان بودن هاکای، واقعاً کلید طلایی این قسمت است.
سابقه اپیزودهای چهارم در بین تمام سریالهای پخش شده دیزنی پلاس این بوده است که قسمت چهارم همان جایی است که داستانِ هرکدام واقعاً شروع میشود. حالا سریال هاکای نیز چیزی شبیه به دیگر آثار سریالی مارول است. در این سریالها وقتی نوبت به اکشن میرسد، اپیزود آرامتری داشتیم، اما توسعه شخصیتها بسیار بیشتر بود. این برای هاکای نیز صدق میکند. بنابراین اگر این اپیزود را آرامش قبل از طوفان بدانیم، در نتیجه قسمتهای پنجم و ششم تا حد زیادی پُر از ماجرا و اکشن خواهد بود.
اما بیایید با شیرجه زدن در نکات جالب این اپیزود، کمی به تئوریهای احتمالی در سناریو داستان بپردازیم. در حالی که تئوریهای زیادی مطرح میشود، من سعی میکنم برخی از آنها را که ممکن است برای همه منطقی باشد یا البته نباشد را مورد واکاوی قرار دهم. از النور کماکان مرموز (ورا فارمیگا) گرفته تا راز ساعت رولکس، چیزهای زیادی باعث میشود که ما با پایان این اپیزود نیز سرمان را به نشانه تعجب و سردرگمی بخارانیم. توجه داشته باشد بیان این نظریهها پیرامون سریال هاکای ممکن است فقط یک تئوری باشند و طرح داستان چیز دیگری باشد. بنابراین اگر با من موافق هستید، خوب است بدانید که بسیاری از مردم یکسان فکر میکنند. اما اگر این کار را نمیکنید، مایلیم نظرات شما را در بخش کامنتها بدانیم. اما آنها را به عنوان تنها پاسخ به تمام اتفاقات در نظر نگیرید.
بیایید از این مطلب شروع کنیم که آیا شخصیت النور یک شرور است؟! از قسمت اول، شخصیت النور با بازی ورا فارمیگا ذهن اکثریت مخاطبان را به خودش مشغول کرده است. روشی که او به دخترش کیت بیشاپ (هیلی استاینفلد) طعنه میزند و به معشوقش نسبت به دخترش ایمان کورکورانه و بیشتری دارد، منطقی نیست. در قسمت چهارم، وقتی النور از کلینت بارتون (جرمی رنر) میخواهد که آنجا را ترک کند، او یک تماس تلفنی نگران کننده با شخصی برقرار میکند که ما هویت آن را نمیدانیم. آیا آن شخص کیست، مایا یا یلنا بلووا؟! این شخصیت هر کسی باشد، باید در دو قسمت بعدی داستان سریال را وارد عمق بیشتری کند و گرههای کور داستان را بگشاید.
اگر النور، والنتینا آلگرا د لا فونتین (جولیا لوئیس دریفوس) را بشناسد، چه میشود؟ والنتینا در تیتراژ پایانی فیلم Black Widow ظاهر شد و به یلنا گفت که کلینت مسئول مرگ ناتاشا رومانوف (اسکارلت جوهانسون) است. از طرف دیگر این اپیزود با تماس النور با شخصی ناشناس شروع میشود و با لگد زدن یلنا به کلینت پایان مییابد. این نمیتواند فقط یک تصادف باشد. بنابراین آخرین نظریه ما این است که النور بود که با والنتینا تماس گرفت و یلنا را برای حمله به کلینت فرستاد. النور نه تنها میخواهد بارتون از کیت دور بماند، بلکه ممکن است با مایا هم ارتباطی داشته باشد. یا او نیز بخشی از تجارت مشکوک جک است؟! ما هرگز نمیدانیم.
اما پرسش دیگر در این سریال پیرامون این نکته کلیدی است که ساعت رولکس متعلق به چکی است؟! بعد از بشکن تانوس، افراد بدی شروع به فروش اجناس انتقامجویان از برج آسیب دیده Avengers در بازار سیاه کردند. در این بین همسر کلینت، لورا، او را در مورد ساعت رولکسی که مافیاهای لباس ورزشی به دنبال یافتن آن هستند، مطلع میکند. کلینت و کیت در این اپیزود ریسک سرقت ساعت را از آپارتمانی که متعلق به مایا است میپذیرند. اما چه چیزی در مورد ساعت بسیار مهم است؟ این نکتهای است که هنوز کسی نمیداند.
اما فردی که فکر میکنیم ساعت متعلق به اوست، شخص لورا است. اما چرا؟ چون که او کسی است که با کلینت تماس گرفته و موضوع را به آنها اطلاع داده است. در حال حاضر چیزهای زیادی برای رسیدگی وجود دارد، اما همسر کلینت کسی بود که توجه او را به چیزی کوچک مانند ساعت معطوف کرد. بنابراین قطعا رازهای بزرگی در مورد لورا وجود دارد. اما آیا این راز خوب است یا بد؟ خب، ما احتمالا در دو قسمت بعدی متوجه خواهیم شد. اما به احتمال زیاد ساعت حتی متعلق به او نیست زیرا این فقط یک نظریه است!
از زمانی که سریال شروع شد، کاملاً واضح بود که نویسندگان در مسیر طعنهآمیز و نالهآمیز «لطفاً برای بچهها به خانه بیا» به سراغ شخصیت لورا نمیرفتند. او یک شریک واقعی برای کلینت است. او از گذشتهی همسرش بهعنوان رونین میداند، غم او را با از دست دادن ناتاشا (اسکارلت جوهانسون) درک میکند، و کاملاً متوجه میشود که حرفه ابرقهرمانی کلینت گاهی اوقات به غیبت نیاز دارد، و او جزئیاتی را در مورد مافیای لباس ورزشی میداند. اکنون و در این اپیزود میبینیم که او آلمانی هم صحبت میکند (!) و میتواند تحقیقات بسیار سنگینی انجام دهد.
پس لورا بارتون کیست؟! آیا او میتواند «مرغ مقلد» کمیکها باشد؟ زیرا او مهارتهای زبانی و مهارتهای جاسوسی دارد تا بفهمد که جک مدیرعامل Sloan LTD است، شرکتی که برای مافیای لباس ورزشی پول شویی میکند. البته او بابی مورس نیست که ما میشناسیم (هویت مرغ مقلد در کمیکها)، اما به وضوح عمقی دارد که طرفداران دربارهاش نمیدانستند.
اما در پایان باید گفت: این سوالات و نظریه پردازیها نکاتی است که همه ما منتظر پاسخ گویی به آن در دو اپیزود باقی مانده از سریال هستیم. اینها برخی از نظریه های Hawkeye هستند که ما بر اساس قسمت چهارم به آن دست یافتهایم. شما نیز نظرات خود را در مورد همین موضوع با ما در میان بگذارید و نظریات خود را در بخش کامنتهای زیر به اشتراک بگذارید.
اما به طور کلی این اپیزود دارای تعادل ویژهای از احساسات بود که رابطه بین کلینت و کیت را بیشتر از گذشته برجسته میکرد. در این اپیزود خشم عمیق و مستحق اکو نسبت به رونین و لحظات عاطفی عمیق بین کیت و کلینت با معصومیت مشکوکِ عشق بین جک و النور متعادل شد، و حالا همه منتظر یک پایان جذاب برای سریال هستند.
دیدگاهها و نظرات خود را بنویسید
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.
سریالای قبلی بیشتر درمورد مولتی ورس بود ولی این این سریال مسیرش متفاوته و به مشکلاتی میپردازه که به مافیا،اینا باعث بوجود اومدنش هستن به احتمال زیاد کینگ پین سر حرم ایناست
ممنون بابت مقاله
کلا این سریال سوالات مختلفی برخلاف ظاهر فانش بوجود میاره، و امیدوارم تا دو قسمت آخر به بعضی هاشون جواب بده حداقل(اگر همشونو جواب بده که چه بهتر) در ضمن"ساعت رولکس متعلق به چکی است؟!" یه س جا گذاشتید با تشکر.