۱۰ فیلم برتر کارنامه هنری ریدلی اسکات
فیلمهای ریدلی اسکات مملو از شخصیتهای اندرویدی، اتمسفر رویایی، جنگجویان غرقِ در عرق و خون، قتل عام، فضای عجیب و غریب و هیولاهای مخوف است. در فیلمهای ریدلی اسکات انسانهای زمینی همیشه در جستجوی قدرت، ...
فیلمهای ریدلی اسکات مملو از شخصیتهای اندرویدی، اتمسفر رویایی، جنگجویان غرقِ در عرق و خون، قتل عام، فضای عجیب و غریب و هیولاهای مخوف است. در فیلمهای ریدلی اسکات انسانهای زمینی همیشه در جستجوی قدرت، افتخار و شکوه هستند و همچنین همین انسانها با ورود به فضایی خارج از کره خاکی نیز همیشه در حال جنگ و مبارزه با بیگانگان دیده میشوند. اسکات که از افراط بصری و نمایش مضامین تیره خجالت نمیکشد، همه این درگیریها را، چه در یک منطقه به ظاهر شاد و چه در تاریکی فضا، به سبک خاص خود به تصویر میکشد و از مزرعه گندم تا خیابانهای چرکآلود در آثار او کاملاً زیبا و دارای عمق بصری مناسب هستند.
ریدلی اسکات با چنین رویکردی در کارنامه کاریاش به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کرده است. فیلمهای او فروشی بیش از یک میلیارد دلار در باکس آفیس را تجربه کردهاند و سه نامزدی اسکار بهترین کارگردانی را برای او به ارمغان آوردند. از طرفی تنها برنده بهترین فیلم او، گلادیاتور، سال گذشته بیستمین سالگرد خود را جشن گرفت. اما اسکات پس از تحصیل در کالج سلطنتی هنر لندن، کار خود را به عنوان کارگردان تلویزیون و آگهیهای بازرگانی در انگلستان آغاز کرد. او پس از مدتی به همراه برادر فقیدش تونی اسکات، کارگردان آثار هیجان انگیزی مانند «تاپ گان» و «جزر و مد سرخ» یک شرکت تبلیغاتی به نام Ridley Scott Associates و یک شرکت تولید فیلم و تلویزیون اسکات فری پروداکشنز را تأسیس کرد.
در طول این سالها ریدلی اسکات تبدیل به یکی از پرستیژهای محبوب هالیوود شد، کارگردانی که میتواند بین ژانرها حرکت کند و هر فیلم خاصی را که دوست دارد با ستارگان روز سینما مدیریت و هدایت کند. به طوری کلی واضح است که این مرد عاشق کار کردن است. برای مثال: اسکات در سال 2021 دو فیلم را پشت سر هم تولید و اکران کرد؛ اولین فیلم او در این سال «آخرین دوئل»، حماسهای قرون وسطایی با بازی مت دیمون و بن افلک است و فیلم دوم او «خانه گوچی»، با بازی لیدی گاگا است که هماکنون بر پرده سینماهای جهان است.
حالا ما در ویجیاتو با تلاش برای جمع آوری لیست 10 فیلم برتر کارنامه کاری این فیلمساز بزرگ، به ده فیلم شاخص او رسیدیم؛ فیلمهایی که اکثر آنها نقطه عطفی در سینمای جهان به حساب میآیند. پس در ادامه با معرفی ۱۰ فیلم برتر کارنامه کاری ریدلی اسکات با ما همراه باشید.
American Gangster
گانگستر آمریکایی داستانی شرورانه اما تلخ از دنیای جرم و جنایت است؛ تنها راهی که اسکات میتواند یک فیلم جنایی بسازد، حماسه سازی است. در مقیاس و وسعتی متعادل، اسکات داستان فرانک لوکاس، بزرگترین توزیع کننده هروئین در آن زمان را با نیتی سخت و بیرحمانه میسازد. بازیگران اصلی این اثر یعنی راسل کرو و دنزل واشنگتن نیز به لطف هدایت اسکات بازیهای خارقالعادهای ارائه میدهند و میراث خود را در هالیوود تثبیت میکنند. حتی جالب است که جاش برولین و بقیه بازیگران مکمل نیز در این فیلم فوقالعاده هستند.
ریدلی اسکات برای تولید فیلم گانگستر آمریکایی تا حد زیادی از فیلمهایی مانند «The Godfather»و «Scarface» وام گرفته و البته از ترانههای آثار گانگستری نیز به میزان فراوانی الهام گرفته است. به طور کلی این فیلم با روایت جذاب، عظمت بصری و حضور پویای دو بازیگر بزرگ تاریخ سینما، به بهترین شکل ممکن بیننده را با خود همراه میکند.
The Martian
برای کارگردانی مانند ریدلی اسکات، که فیلمهای علمی تخیلیاش به طور سنتی ترس و ناامیدی از فضای بیرونی و آینده را به تصویر میکشند، واقعاً شگفتانگیز بود که او با The Martian روبرو شود، داستانی که به خاطر ایمان قاطعش به قدرت و نبوغ انسانی قابل توجه است. در این فیلم مت دیمون کاملاً مالک نقش خود به عنوان یک گیاه شناس فضانورد است که وقتی توسط خدمهاش به رهبری جسیکا چستین در مریخ جا میماند راهی خلاقانه برای کاشت سیب زمینی در سیارهای بیگانه پیدا میکند. البته همکاران او نیز تصمیم میگیرند برخلاف میل ناسا (به رهبری جف دانیلز) حرکت کنند و برای نجات رفیقشان به عقب برگردند.
ریدلی اسکات هیچ حد و مرزی برای مقیاس یا دامنه بینش سینمایی خود نمیداند. برای مثال در داستان «مریخی» به رهبری مت دیمون، اسکات اجازه میدهد نقش اصلی او کنترل اکثر فیلم را به دست بگیرد، زیرا فضانورد تنها در مریخ گیر افتاده است و جانش را به خطر میاندازد به این امید که خدمهاش برای نجات او برگردند. این فیلم نامزد چندین جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم شد، به فروش جهانی 630 میلیون دلاری رسید و یکی از بهترین فیلم های مت دیمون به شمار میرود.
Matchstick Men
به نظر میرسد فیلم «مردان چوب کبریتی» ساخته اسکات که در سال 2003 تولید و اکران شده بود، این روزها در زمان و مکان گم شده و به دست فراموشی سپرده شده است. این اثر ریدلی اسکات یک فیلم جنایی عجیب و غریب با مفهومی جذاب است که در یک سوم پایانیاش دارای یک پیچ و تاب تکان دهنده است. به طور کلی «مردان چوب کبریتی» یکی از دستکم گرفته شدهترین فیلمهای ریدلی اسکات و یکی از شخصیترین فیلمهای اوست.
در این فیلم کمدی سیاه، روی والر یک کلاهبردار افسرده است که از اختلال وسواس جبری رنج میبرد. از آنجایی که او و شریک زندگیاش فرانک در شرف انجام یک کلاهبرداری بالقوه هستند، با آمدن آنجلا، دختر بیگانه روی، که میخواهد متعاقباً «تجارت» را بیاموزد، این موضوع خنثی میشود و البته همه چیز پیچیدهتر میشود.
آزمایش ریدلی اسکات با نور و سایه در اینجا شگفتانگیز است زیرا ذهن دیوانه شخصیت روی را برجسته میکند. از طرفی رابطه روی و آنجلا، که میتوانست نکتهای سرد و دور از ذهن برای مخاطب باشد، به لطف هدایت درست اسکات گرم و جذاب است و به دوست داشتن فیلم میافزاید. به طور کلی این فیلم ریدلی اسکات بهخاطر «حس طنز گزنده» و «از لحاظ احساسی رضایتبخش» بودن فضای حاکم بر آن تحسین شده است.
Kingdom of Heaven
ریدلی اسکات با توجه به تمایلش به عدم دستکاری استودیوها در ساختههایش و انتشار برشهای استودیویی برای اکران سینمایی، برخی از آثارش از جمله همین فیلم را با دو نسخه متفاوت به مخاطب نمایش داده است. البته همین ماجرا میتواند رتبه بندی و ارزیابی درست برخی از فیلمهای او را چالش برانگیز کند. هنگامی که پادشاهی بهشت به عنوان یک حماسه تاریخی که در طول جنگهای صلیبی در قرن دوازدهم جریان دارد، به نمایش درآمد مخاطبان با یک فیلم 144 دقیقهای روبرو شدند. البته خیلی زود نسخه ویژه کارگردان منتشر شد که آن 194 دقیقهای بود. هر دو نسخه ایرادات خود را دارند اما صرف نظر از زمان اجرا، اورلاندو بلوم به عنوان ستاره فیلم تلاش میکند تا چنین تولید عظیمی را روی شانههای باریک خود نگه دارد.
با این اوصاف اما برش کارگردان اثری بسیار برتر است که به محدوده گسترده و بافت جالبی دست یافته است که فیلمنامه چند لایه ویلیام موناهان را بهتر به نمایش میگذارد. در واقع نسخه سینمایی «پادشاهی بهشت» درهم و برهم است، سرعت آن متلاطم است، شخصیتهایش تعریف ضعیفی دارند، داستانهای فرعیاش به جایی نمیرسند، و تفسیر آن درباره درگیریهای مذهبی مدرن ضعیف است. اما برش کارگردانی فیلم گاهی نزدیک به یک شاهکار است، بازگرداندن محتوا به روابط شخصیتها، ساختار منسجمتر، سرعت هدفمندتر و وزن موضوعی واقعی، و همچنین وجود سبکی مانند لارنس عربستان، جادویی است که اسکات میخواهد.
Prometheus
پرومتئوس به عنوان پیش درآمد بیگانه و فیلمی که در جهان مجاور خود با بیگانه وجود دارد، جای زیادی برای پوشش دارد. در چارچوب داستان این اثر ما هنوز در آینده هستیم، اما در واقع به چند دهه گذشته برمیگردیم، زمانی که اندرویدهای شیری تازه کشف کرده بودند که چگونه انسان را به چیزهای مخوف متقاعدکننده دلبسته کنند. پس از یافتن سرنخ هایی از منشاء بشر، تیمی از کاوشگران جاه طلب به رهبری دکتر الیزابت شاو و چارلی هالووی از زمین به سمت ناشناختهها می روند. با این حال، شاو و هالووی بر سر ایمان دچار تضاد هستند، جایی که اولی امیدوار است موجودات خداگونه خیرخواهانه پیدا کند در حالی که دومی امیدوار است اسطورههای معنوی را از بین ببرد. و این بدون آن است که این تیم بدانند، سفری پرخطر همراه با وحشتهای غیرقابل تصور در مسیرشان قرار دارد.
فیلم اسکات با «تصاویر تحسینبرانگیز»، عظمت فوقالعاده و «بازیهای متقاعدکننده»، یک پیش درآمد فوقالعاده برای Alien است. مایکل فاسبندر بهعنوان دیوید «آندروید سختگیر» از انسانیت بیگانه شده است و حضور خارقالعادهاش روی پرده به هیجان فیلم میافزاید. البته وجود مدیتیشنهای سرگردان در مورد ماهیت آگاهی و اراده آزاد، برخی از بینندگان را که انتظار یک فیلم هیجانانگیز و اکشن بیشتری را داشتند، ناامید میکند. اما این اثر بدون شک جز آثار شاخص ریدلی اسکات است.
Black Hawk Down
بسیاری از فیلمهای جنگی با ناهماهنگی معاشقه میکنند و از سردرگمی و جهتگیری نادرست برای بازسازی جهنم جنگ روی پرده استفاده میکنند، اما تعداد کمی از آنها هرج و مرج را با همان سختگیری و جذابیت Black Hawk Down میپذیرند. جالب است که حتی بخشهای اولیه این فیلم که زندگی مدرن در ارتش آمریکا را بهعنوان تمرینی در مورد بوروکراسی به تصویر میکشد، جایی برای ضربات متعارف شخصیتها و جزئیات شخصی است که معمولاً در فیلمهایی مانند این نمییابید. شاید به نظر خیلیها «Black Hawk Down» کم شخصیتمحورترین فیلم اسکات است، اما در فیلمی که کمتر درباره افراد و بیشتر درباره نیروی جمعی از مردان است که در موقعیتهای غیرممکن با هم کار میکنند، چنین فرمولی منطقی است.
مهارت فنی فوقالعاده اسکات که تصویری درونی و هیجانانگیز از جنگ است، طرح داستان را ارتقا میدهد و بر تلاش جمعی برای بقا تمرکز میکند. استفاده از دوربین لرزان و روی دست به فضای متشنج کار جلوهای جالب میافزاید و موقعیت کابوسآمیز فیلم را زنده میکند و مخاطب نیز با این تکنیک تقریباً میتواند ترس و وحشت محسوسی را در چشمان مردان جنگی احساس کند. این فیلم با حضور بازیگران فوقالعادهای مانند ایوان مک گرگور، جاش هارتنت و تام سیزمور، یک فیلم تلخ است. داستان حول محور یک واحد زبده از تکاوران ارتش میچرخد که در یک شهر سومالی جا میمانند و باید تا رسیدن نجات، صدها شبهنظامی را نابود کنند. بلک هاوک بینندگان را تا انتها محبوس خود نگه میدارد.
Gladiator
ما از نقاش ژان لئون ژروم به خاطر تولید شاهکار شمشیر و صندل ریدلی اسکات تشکر میکنیم. اگر چند نفر از تهیه کنندگان تابلوی نقاشی مربوط به سال 1872 او را به اسکات نشان نمیدادند که انبوهی از رومیها به گلادیاتور اشاره میکنند تا حریفش را بکشد، ممکن بود این کارگردان با این برندگان آینده بهترین فیلم قرارداد امضا نمیکرد. با وجود این که از نمایش فیلم چیزی بیش از 20 سال میگذرد، با این حال از جذابیت داستان گرفته تا شور و حال مبارزات آن همچنان پابرجاست، جلوههای بصری گسترده هنوز هم پیشگامانه به نظر میرسند، و هیچ اثر تحت تاثیر این فیلم، از بازی تاج و تخت تا 300، به تکرار فیلمنامه فوقالعاده دراماتیک آن یا حس و مقیاس حماسی آن نزدیک هم نشده است.
در تنها فیلم اسکات که جایزه بهترین فیلم را در اسکار برای او به ارمغان آورد و فیلمی که باید بهترین کارگردانی را برای او به ارمغان میآورد، گلادیاتور یک حماسه رومی است که ریشه در سفر غم انگیز یک قهرمان دارد. گلادیاتور که دارای برخی از بهترین نبردهای دوئل تا حد مرگ در داخل کولوسئوم است و توسط کاریزمای مردانه راسل کرو انجام میشود، یک داستان انتقامی خشن اما دوست داشتنی از ابتدا تا انتها است.
Thelma and Louise
با نگاهی کلی به فیلمشناسی ریدلی اسکات، او کسی نیست که یک کارگردان خاص فمینیست شناخته شود، اما چیزی را در چارچوب فیلمهایش میگوید که دو تا از سه انتخاب برتر ما بر شخصیتهای زن شاخص دوران سینما در فیلمهای اسکات تمرکز دارند. در ادامه درباره شخصیت ریپلی خواهید خواند، اما در حال حاضر، بیایید روی تلما و لوئیز تمرکز کنیم. موفقیت این فیلم که اکنون به همان اندازه که در زمان اکران به نظر میرسید، سرکش و جسورانه است، ارتباط زیادی با فیلمنامه کالی کوری دارد. ظاهراً کوری در مورد اینکه اسکات فرد مناسبی برای این کار است شک داشت، اما سبک گزنده و جذاب اسکات با روح این فیلمنامه همخوانی داشت.
کارگردانی اسکات در این فیلم که نقطه عطفی در فیلمهای فمینیستی است، مورد تحسین ویژه قرار میگیرد، زیرا او دوستی دو شخصیت اصلی فیلم را در مقابل کارهای مبهم و شومی قرار میدهد که مجبور به انجام آنها هستند. جدای از این صحنه پایانی و تراژیک فیلم نیز یگ صحنه نمادین در تاریخ سینما است. این فیلم اسکات خندهدار و در عین حال دلخراش با اکشن خشن، یکی از بهترین کامبکهای تاریخ سینماست.
Blade Runner
اگر بلید رانر محبوبترین فیلم اسکات نباشد (که شاید هم باشد) مطمئناً به عنوان تأثیرگذارترین فیلم او در این لیست است. بذرهای دیستوپیایی بلید رانر در شهرهای خیالی بیشماری در آینده سینما وجود دارد که پس از آن اتفاق افتاد: از بیلبوردهای پرحرف «گزارش اقلیت» اسپیلبرگ گرفته تا خیابانهای نئونی شهر رایم در کارآگاه پیکاچو. (بله، حتی پوکمون هم توسط بلید رانر شکل گرفته است.) بلید رانر که پس از انتشارش هم از نظر انتقادی و هم از نظر مالی مورد توجه قرار نگرفت، به سرعت جایگاه کلاسیکی را که هنوز هم دارد به دست آورد. هریسون فورد نقش ریک دکارد را بازی میکند که در حوالی سال ۲۰۱۹ لسآنجلس، با تمام طراحی الهامگرفته از ژاپن، در جستجوی افرادی است که به او دستور کشتن آنها را دادهاند. این یک سفر متناوب عاشقانه و خشونت آمیز است که در چارچوب سینمای نوآر نیز قرار میگیرد.
بلید رانر یک فیلم کالت محبوب، که به عنوان یکی از «بهترین فیلمهای علمی تخیلی تمام دوران» شناخته میشود، نمونه کاملی از یک فیلم نئو نوآر است. این فیلم از لحاظ اخلاقی پیچیده و شدیدا غیر متعارف است، زیرا مأموریت قهرمان خستهاش، گاهی فاقد عنصر قهرمانی است و همچنین دارای سرزمینی بایر با پلیسهای نژادپرست و مشکلات قومی فراوان است. همه شخصیتها گرفتار بحرانهای وجودی هستند و وحشت و ترس از فراموش شدن پس از مرگ آنها را به هم نزدیک میکند. این اثر در روزگار جدید سینما، کالایی بسیار کمیاب است.
Alien
نفوذ و اهمیت فرهنگی بیگانه را نمیتوان اغراق کرد. از وضعیت آن به عنوان یکی از بهترین فیلمهای علمی تخیلی تمام دوران که شروع یک فرنچایز تقریباً پنج دههای را آغاز کرد تا جزئیات کوچکتر آن، مانند لحظه شاهکاری که سیگورنی ویور در فیلم فریاد میزد، همه و همه لحظاتی ماندگار هستند. این فیلم که با نام «مادر» آثار پرتنش علمی تخیلی و ترسناک شناخته میشود، یک دقیقه از زمان نسبتا فشرده 117 دقیقهای خود را تلف نمیکند. در سال 1979، دو سال پس از جنگ ستارگان، ژانر علمی تخیلی به تازگی به عنوان یک سرمایهگذاری قانونی پولساز برای استودیوهای بزرگ، شناخته میشد. بنابراین در چنین فضایی قهرمانی چون الن ریپلی مسیر خود را در کهکشانی دوردست ایجاد کرد.
بیگانه به کارگردانی اسکات، یک اپرای فضایی اکشن ماجراجویی نیست. در عوض، این یک درام در محل کار است که به یک تریلر هیجانی تهاجم به خانه تبدیل میشود که در یک سفینه فضایی تنگ قرار دارد، جایی که دشمن ناشناخته در سایهها بهطور انگلی صورت انسانها را در آغوش میگیرد و دوباره از سینه میزبان انسانی خود بیرون میآید. اسکات یا ساخت بیگانه تنها در دومین فیلمش خود را به عنوان یک رویاپرداز تثبیت کرد که میتواند داستانهای بزرگ و شیک را با شوخ طبعی شگفتانگیز، تعلیق بدون پایان، و لمس انسانی دوستداشتنی بیان کند.
ریدلی اسکات تنها در دومین فیلم خود ثابت کرد که کارگردانی با استعداد، هوش و اشتیاق زیادی به نبوغ است که فقط این هنر را به جلو میبرد و همچنین بر هر فیلم بعدی تأثیر مستقیم میگذارد. بیگانه نه تنها داستانی است که قوسهای شخصیتی عالی از جمله ریپلی (سیگورنی ویور) را با جلوههای ویژه و فیلمبرداری درست ترکیب میکند، بلکه ترسی که در سرتاسر هر فریم فیلم وجود دارد، حتی امروز هم بی نظیر است. بیگانه یک فیلم نمادین و یکی از بهترینهای ژانر ترسناک علمی تخیلی است.
برای گفتگو با کاربران ثبت نام کنید یا وارد حساب کاربری خود شوید.